بهای سینما رفتن برای کودکان
چند ماهی است فیلمی به نام آهوی پیشونی سفید ۲ روی پرده است. فیلم برای کودکان ساخته شده، گرچه برای تماشا به گروه سنی خاصی اشاره نشده است. اما این فیلم تا چه حد معیارهای اولیهی مناسب بودن برای کودکان را دارد؟
چند ماهی است فیلمی به نام «آهوی پیشونی سفید ۲» روی پرده است. این فیلم که دومین قسمت از سهگانهی آهوی پیشونی سفید است، در ادامهی قسمت اول که «اختاپوس» نام داشت، ساخته شده است.
فیلم برای کودکان ساخته شده، اما برای تماشا به گروه سنی خاصی اشاره نشده است. در روزگاری که ارزانترین تفریح خانوادهها سینما رفتن است و با کمشمار بودن تعداد فیلمهای کودک، عملاً حق انتخابی برای خانوادهها وجود ندارد، انتظار میرود هر خانوادهای که برایش امکان دارد دست فرزندش را بگیرد و به سینما برود.
اما این فیلم تا چه حد معیارهای اولیهی مناسب بودن برای کودکان را دارد؟
حرف زدن از محتوای مناسب یا نامناسب برای کودکان، مبتنی بر این پیشفرض است که والدین نسبت به محتوایی که در اختیار فرزندانشان قرار میگیرد مسئولیت دارند. این مسئولیت طبیعتاً با نگاهِ از بالا به کودک و دادن جایگاه دانای کل به والدین و القای این باور به آنها که میتوانند از قدرت والدیشان برای تحکم به فرزندانشان استفاده کنند، تفاوت دارد. ولی همزمان، با بیتوجهی نسبت به تجربههایی که وارد دنیای کودکان میشوند هم متفاوت است. کودکان تا پیش از نوجوانی، که بهتدریج استقلال لازم برای انتخاب محتواهای مورد نظرشان را پیدا میکنند، به مراقبت والدین نیاز دارند تا از درگیر شدن در تجربههایی که به هر طریقی «کودکی» را از آنها سلب میکنند و آنها را به سرعت و بدون آمادگی، به دنیای پیچیدهی بزرگسالی پرتاب میکنند در امان باشند؛ تجربههایی که آنها را میترسانند و دنیا را جایی ترسناک و ناامن تصویر میکنند، آنها را به رفتارهای خشونتبار ترغیب میکنند، کودکان را درگیر موضوعاتی میکنند که در دنیای آزاد و رهای کودکانهشان معنایی ندارند یا به آنها الگوهایی معرفی میکنند که با دادن تصویری زشت و غیراخلاقی از افراد بزرگسال، آنها را نسبت به بزرگترها و بزرگسالی رنجیده و ناامید میکنند.
کودکان تا پیش از نوجوانی، که بهتدریج استقلال لازم برای انتخاب محتواهای مورد نظرشان را پیدا میکنند، به مراقبت والدین نیاز دارند تا از درگیر شدن در تجربههایی که به هر طریقی «کودکی» را از آنها سلب میکنند در امان باشند.در فیلمهای کودک و نوجوان سه موضوع برجسته را به عنوان معیارهایی که میشود فیلم را با آنها ارزیابی کرد در نظر میگیرند: یکی ترس و خشونت است، دیگری زبان و گفتار فیلم است و سومی هم شامل مواردی مثل موضوعات جنسی و مصرف الکل و مواد میشود که در اینجا از آنها تحت عنوان موضوعات بزرگسالانه یاد میکنیم. وجود این موارد در یک فیلم، از میزان مناسب بودن آن برای کودکان کم میکند و یا آن را برای گروه سنی کوچکتر نامناسب میکند.
در ادامه، با اشاره به خلاصهای از فیلم، آن را با در نظر گرفتن سه معیار بالا مرور کرده، موارد برجسته در مورد هر معیار را خلاصهوار نوشتهام:
داستان دربارهی بچهآهویی است که با توصیهی پیرمرد خردمندی به نام پیر رستم، تصمیم میگیرد از کلبهی پدرخواندهاش فرار کند و جان بچهآهوهایی را که در زندانِ فرمانروایی به نام اختاپوس گیر افتادهاند، نجات دهد. اختاپوس به عصارهی بچهآهوهای دختر نیاز دارد تا عمر جاودان پیدا کند، اما این بار اصرار دارد که فقط عصارهی پیشونیسفید را میخواهد. بنابراین پیشونیسفید، هم باید بقیه را نجات دهد و هم مراقب باشد خودش به چنگ سربازان اختاپوس نیفتد. او که در سهسالگی دزدیده شده و پیش مردی به نام سالار زندگی میکند، همواره با بدرفتاریهای سالار مواجه است؛ اما وقتی سروکلهی مادرش پیدا میشود و با وجود این که کتک خوردن از سالار را به یاد میآورد، تصمیم میگیرد پیش پدرخواندهاش برگردد؛ هرچند مادر با کمک گرفتن از ببری جذاب و رشوه دادن به قاضی، حضانت او را با زور میگیرد.
ترس و خشونت:
زد و خورد و تعقیب و گریز و تغییر شکلهای ترسناک شخصیتها در طول فیلم مشاهده میشود. اختاپوس و ارتش کفتارها ظاهر و رفتارهای ترسناکی دارند. پیشکار اختاپوس، «بل بله» بچه آهوها را زندانی کرده و سالار را شکنجه میکند تا پیشونیسفید را پیدا کند. پیشونیسفید برای رسیدن به قلعه، سربازها را با گردی خشک میکند و آنها را میزند تا از هوش بروند، بعد هم از آنها عذرخواهی میکند. در فیلم اشاره میشود که پیشونیسفید در سه سالگی دزدیده شده. بل بله بچه آهوی پسر را شکنجه میکند و نزدیک است او را بکشد. آهوی پسر برای رها شدن از چنگ بل بله، به دورغ یک کفتار را به عنوان دزد کلید زندان به او معرفی میکند. بیشتر شخصیتها اسلحه دارند. ارتش کفتارها به خانهی سالار حمله میکنند. سالار تیر میخورد. او میخواهد پیشونیسفید را که دیگر به دردش نمیخورد بفروشد. پیشونیسفید به یاد میآورد که سالار او را کتک میزده، ولی با این وجود تصمیم میگیرد پیش او برگردد. دادگاه با گرفتن رشوه پیشونیسفید را مجبور میکند پیش مادرش برگردد.
تاثیرگذارترین صحنهی ترسناک فیلم پایانبندی داستان است؛ فیلم در حالی به پایان میرسد که مخاطب، مادر پیشونیسفید را در وضعیتی خشن و ترسناک در داخل کلبه میبیند و پیشونیسفید در بیرون کلبه دارد پدرخواندهاش را بدرقه میکند و به کودکان وعده داده میشود که باید تا قسمت بعدی منتظر ادامهی داستان باشند.
لحن و گفتار نامناسب:
ناسزا و تهدید و تمسخر در طول فیلم شنیده میشود: ابله، احمق، ببند دهنتو، میکشمت، زاقارت، کدوم گوری بودی، حرف نزن، ساکت شو، له میشه تو دستای من هر کی با من دشمنه، روانی کردی منو، خل و چل، میخوام شیره جونشو بگیرم، نادون، حسابشو میرسم، به درک، خفه شو، خاک تو سرم، تا از گشنگی بمیری، برو گمشو، بی چشم و رو، دیوونهم کردی، ببند حلقتو، نفله، منو مچل کردی، بیادب، کوفت، مرض، هر غلطی میخوای بکن، بیعرضهها، بنال، بیصاحاب، بر ذاتت لعنت، دو شقهت میکنم، نمیخوام ریختت رو ببینم، خاک بر سرت، مرگ و..
در طول فیلم «آهوی پیشونی سفید ۲» ناسزا و تهدید و تمسخر شنیده میشود، بخش زیادی از گفتوگوها به موضوعات بزرگسالانه مربوطند و شوخیها و تکههای جنسی فراواناند، زد و خورد و تعقیب و گریز و تغییر شکلهای ترسناک شخصیتها مشاهده میشود و..
بخش زیادی از گفتوگوها به موضوعات بزرگسالانه مربوطند و شوخیها و تکههای جنسی فراواناند: قضیه ناموسیه، قصد ازدواج داری، ریق رحمت رو سر کشیده، با این همه آرایش، خانوم چقدر بلایی، ای جونم، عزیزم، چشچرونی، میخوام بیام زنت شم، جیگرتو، با من ازدواج میکنی، قربون التماس کردنت برم، به خاطر عشق قانون رو گذاشتم زیر پا، عشق آدمو نابود میکنه، ما خانواده اوپنی هستیم، برای خواهر و مادر خودم خوندم، قد رعنا داری، گاهی ازت بیگاری کشیدم ولی دوستت داشتم و…
گفتوگوهایی زیادی در فیلم برای کودکان قابل فهم نیستند و صرفاً برای ارتباط با مخاطب بزرگسال و ایجاد فضای طنز بزرگسالانه وارد فیلم شدهاند. لحن خشن و تحقیرآمیز هم در طول فیلم بارها و بارها استفاده میشود.
موضوعات بزرگسالانه:
کلانتر در یک نگاه عاشق مادر پیشونیسفید میشود و در تمام فیلم سعی دارد دل او را به دست آورد و با او ازدواج کند. رفتارهای کلانتر پر از اشارات جنسی و نگاهها و رفتارهای معنادار است. گرگ برای پرت کردن حواس سالار، خود را به شکل زنی اغواگر در میآورد و سعی میکند با لوندی و رفتارهای جنسی توجه او را جلب کند و سالار هم از این همه دلبری دارد از حال میرود. وقتی کلانتر و مادر پیشونیسفید در جنگل تنها هستند، پلیس به سراغشان میآید و در مورد نسبتشان با هم و این که تنها در جنگل چه میکنند از آنها پرسوجو میکند. در طول فیلم بارها شخصیتهای مرد با دیدن زن تغییر حالت میدهند و رفتارها و اشارات جنسی از خود نشان میدهند. مادر پیشونیسفید با ببری جذاب روی هم ریخته تا وکالتش را بپذیرد و با رشوه به قاضی، حضانت پیشونیسفید را بگیرد. به بیگاری گرفتن سالار از دخترش اشاره میشود و این که او در عین بدرفتاری با او، همچنان دوستش دارد.
با جمعبندی موضوعاتی که در بالا برشمردم، ببینیم پیامهای پنهان فیلم برای کودکان چیست:
مهمترین و تکاندهندهترین پیام فیلم که از طرف شخصیت اصلی یعنی پیشونی سفید انتقال داده میشود این است که بزرگترها حتی اگر ما را آزار میدهند، از ما بیگاری میکشند و به ما آسیب میرسانند، ما را دوست دارند و این دوست داشتن کافی است تا آن آزارها را نادیده بگیریم. کسی در دنیا وجود ندارد که بتواند ما را در رسیدن به حقمان کمک کند. حتی قاضی را میشود با پول خرید و ما در برابر دنیا تنهاییم. اگر کسی در خانه ما را آزار دهد، جز ادامه دادن به آن رابطه به همان شکلی که هست، کاری دیگری از دستمان برنمیآید.
عشق و رابطه وسیلهای برای رسیدن به اهداف است. آدمها برای رسیدن به اهدافشان با دیگران ارتباط برقرار میکنند و به آنها نشان میدهند که دوستشان دارند، در حالی که دروغ میگویند و هدفشان چیز دیگری است.
مردها را میشود با عشوهگری گول زد و کار زنها این است که از زنانگیشان برای فریب دادن مردها استفاده کنند و به اهدافشان برسند.
رابطهی زن و مرد رابطهای نابرابر است که همیشه یکی به دیگری آویزان شده و دیگری او را پس میزند. این رابطه صرفاً بر اساس منفعت شکل میگیرد. زن در این رابطه باید جذابیتهای ظاهری داشته باشد و مرد باید به درد زن بخورد.
در یک نگاه میشود عاشق کسی شد و بدون توجه به خواست و علاقهی او، برای رسیدن به او تلاش کرد. عشق چیزی دوطرفه نیست و چیزی ساختهشدنی هم نیست. عشق در واقع یک هوس است که ناگهان به سراغ آدم میآید و باید سریع به آن پاسخ گفت.
مهمترین و تکاندهندهترین پیام فیلم که از طرف شخصیت اصلی یعنی پیشونی سفید انتقال داده میشود این است که بزرگترها حتی اگر ما را آزار میدهند، از ما بیگاری میکشند و به ما آسیب میرسانند، ما را دوست دارند و این دوست داشتن کافی است تا آن آزارها را نادیده بگیریم.
آدمها برای شوخی و خنده میتوانند با هر لحن و زبانی که دلشان میخواهد با دیگران حرف بزنند. بزرگترها موجوداتی هستند که مدام هم را تحقیر و تمسخر میکنند. افراد را میتوان به خاطر نواقصشان دست انداخت و از این کار لذت برد. میتوان موقع عصبانیت با هر لحن و زبانی با دیگران حرف زد. میتوان ضعیفترها و کوچکترها را مسخره کرد. میتوان برای رسیدن به هدف خشونت ورزید و با عذرخواهی وجدان خود را راحت کرد.
فیلم البته حال و هوای کودکانهای هم دارد؛ موسیقی شادی که میتواند کودکان را سرگرم کند و رفتارها و اشارات طنزی که موجب خنده و رضایتشان میشود. بیدلیل نیست که میبینیم کودکان در سالن سینما از تماشای فیلم به وجد میآیند و گاه با موسیقی همراهی میکنند و دست میزنند. اما سوال اینجاست که به چه قیمتی؟ کودکان با تماشای این فیلم به چه قیمتی سرگرم میشوند؟
خوبه بد نیست
ممنون از تحلیل دقیق و کاملتون. دقیقا درسته. امیدوارم سازندگان فیلم های کودکان هم این مطالب را مطالعه کنند.
جای تاسف داااااره
ممنون از تحلیل خوبتون
بسیار عالی . ممنون از تحلیل دقیق شما
از طرفی به نظرم فیلم بسیار ضد زن است، مادر پیشونی سفید برای رسیدن به خواسته اش با هر مردی(ببر و کلانتر و …) لاس می زند. خود پیشونی سفید مانند برده کار می کند و در نهایت قانون حضانت طرح می شود که بسیار هم زشت و بدفهمانه است
کاملا درست است
بسیار قابل تامل!