«متحدان استراتژیک دولت سازندگی رباخواران و دلالان بودند»
فرشاد مومنی میگوید متحدان دولت موسوم به «سازندگی»، «نه مردم فرودست و تولیدکنندگان بلکه رباخواران و دلالان بودند». به گفته این اقتصاددان، این امر از جمله موجب شد که «طبق گزارشات مرکز آمار از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۲، واردات کالاهای لوکس و مصرفی، ۵۳ برابر شود». وی سیاستهای دولت حسن روحانی که مورد حمایت حزب کارگزاران سازندگیست را «بازارگرایی مبتذل» نامیده و گفته کسانی که داعیه بازار دارند، فاجعه آفریدهاند و در ادامه نیز مسئولیت پیامدهای مخربِ بازارگرایی را برعهده نمیگیرند.
حسین راغفر نیز ضمن اعلام اینکه «بانکها بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار میلیارد تومان از وجوه مردم را بالا کشیده اند و معلوم نیست این پولها کجاست»، گفته «پدیده خصولتی-دولتی حاکمیت را در دست قدرت خود گرفته و در دولت و مجلس هر سیاستی که بخواهند پیاده میکنند».
این اقتصاددان میگوید «مدافعان بازار آزاد مدعی بودند که بازار میتواند ناکارآمدها را از عرصه خارج کند و زمینهای برای کاهش نابرابریها فراهم کند. ادعا میکردند در پی این سیاستها، شغل ایجاد خواهد شد و این مشاغل میتوانند زندگی عموم مردم را بهبود ببخشند. اینها همه وعدههاییست که سیاستهای تعدیل ساختاری در همه جای دنیا داده اند و اتفاقاً در همه جای دنیا هم با شکست مواجه شدهاند».
وی شرایط امروز ایران را اینگونه توصیف میکند: «سلطهی بنگاههای بزرگ انحصاریِ خصولتی که به شدت با فساد آمیزش دارند و به شدت از ظرفیتهای موجود بخش عمومی برای خود استفاده میکنند». این استاد دانشگاه میگوید «فسادهای بزرگی همین الان در مرحله تصمیمگیری و اتفاق است؛ اینها نشان میدهد سیاستگذاری اقتصاد ما در اختیار شرکتهای خصولتی بزرگ است و هزینههای این شرکتها تبدیل به تورم، بیکاری و رکود میشود و اینها زمینههای رشد ناهنجاریهای اجتماعی، خشونت، طلاق و خودکشی را فراهم میکند».