نه دولت و نه بخش خصوصی، هفتتپه ملک کارگران است
تقریبا یک هفته است تمامی بخشهای شرکت نیشکر هفتهتپه در اعتصاب هستند و کارگران هفتتپه نسبت به قراردادها، پایین بودن دستمزد و تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی معترضند؛خواستههایی که مدتهاست برای محققشدن آنها تجمع و اعتصاب میکنند و فریاد میزنند «گرسنهایم گرسنه» اما در این تابستان، کارگران هفتتپه علاوه بر بیان مطالبات قبلی، نسبت به تجزیه شرکت نیشکر هفتتپه نیز اعتراض دارند و اعلام کردند، شورایی تشکیل دادهاند تا بر کارفرما و اداره شرکت نظارت کنند. اسماعیل بخشی، عضو سندیکای نیشکر هفتتپه این طرح را داده است و با همراهی دیگر کارگران آن را به اجرا گذاشتهاند. به گفته بخشی، از ۱۴بخش شرکت ۲۲ نماینده انتخاب شده و از میان خود یک هیات مدیره برگزیدهاند. اسماعیل بخشی رسیدن به این تصمیم را نتیجه پشتِ سرگذاشتن ۱۰ سال اعتراض و پرورش روحیه مطالبهگری میان کارگران هفتتپه میداند و میگوید: هفتتپه برای ما یک آرمان و یک صنعت ملی است. هفتتپه را هرگز ملک کسی نمیدانیم؛ نه دولت و نه بخش خصوصی. ما به این نتیجه رسیدهایم که برای نجات اینجا باید از میان جامعه کارگران ناظرانی وجود داشته باشد و همین را هم با تشکیل شورا عملی کردیم و با قدرت آن را پیش خواهیم برد.
مصاحبه زیر در روزهای اعتصاب اخیر کارگران هفتتپه در مردادماه با اسماعیل بخشی انجام شده است.
حدود ده سالی است که نام نیشکر هفتتپه را در میان اعتراضات کارگری می شنویم. چه اتفاقی طی این یک دهه در هفتتپه افتاده که نه تنها این اعتراضات ادامه داشته بلکه با قوت بیشتری پیگیری شده است؟
بحران نیشکر هفتتپه از عقبافتادگی حقوقها شروع شد؛ مزایا را کاهش دادند و پرداخت دستمزدها به تعویق می افتاد. از دهه ۸۰ اولین اعتصابهای کارگری شکل گرفت و بعد از مدتی با مقاومت کارگران برخی مطالبات پاسخ داده شد. در آن دوره هرچند باز هم پرداخت دستمزد بینظم بود اما حقوقی را که یک ماه عقب افتاده بود، ماه بعد پرداخت میکردند. در بهمن ماه سال ۹۴ اوضاع کارگران هفتتپه به مراتب بدتر از قبل شد، شرکت به بخش خصوصی واگذار شد و کارفرمایان جدید با هزار وعده وعید پا به هفتتپه گذاشتند. گفتند دستمزدها را افزایش میدهیم و مزایای شما را میپردازیم و مشخصاً هیچکدام از این قول و قرارها محقق نشد. حداقل زمانی که شرکت دولتی بود، وضعیت قراردادها بهتر بود و طبقهبندی مشاغل لحاظ میشد. اما بعد از خصوصیسازی شرکت، نهایت تلاش کارفرمایان این بوده است که قرادادها را به نفع خود ببندند، از دستمزدها بزنند و هرروز وعدهای روی وعده قبل بدهند. چنین شرایطی بار روانی بسیار شدیدی بر کارگران تحمیل کرده و اعتماد کارگر به کارفرما کاملا از بین رفته است. منِ بهعنوان نماینده، امروز پای مذاکره با کارفرما نمیروم، چون اعتماد کارگر به من از دست می رود. ما امروز روی حرکت جمعی خودمان که تاریخی ۱۰ساله دارد، تکیه کردهایم.
واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه به بخش خصوصی چه تغییری در سازوکار تولید و حیات نیروی کار ایجاد کرد؟
مسئله قرادادها، پایینبودن دستمزد و تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی مواردی است که کارگران نیشکر هفتتپه نسبت به آن اعتراض دارند. حقوق تعداد زیادی از کارگران را از سال ۹۴ و ۹۵ تاکنون پرداخت نکردهاند، حق بیمهها پرداخت نشده و حالا با تصمیمهای غلط بحث تجزیه شرکت را مطرح کردهاند. نیشکر هفتتپه برای مردم این منطقه حکم یکجور کعبه را دارد، برایشان یک آرمان است. ما معتقدیم نیشکر هفتتپه یک صنعت ملی است که میتواند برای اهالی این منطقه شغل ایجاد کند. روزی مردم خود مالک این صنعت بودند و تا قبل از اینکه بخش خصوصی بیاید، اصلا بحث مالکیت به این شکل معنایی نداشت. زمانی که بخش خصوصی به هفتتپه آمد، گفتند شرکت را ۵ ساله اجاره کردیم، بعد دو کارفرما دچار اختلاف شدند و مدیریت شرکت را دو بخش کردند. یکی از آنها گفت یک زمین ۴هزارمتری نیشکر هفتتپه را میخواهد تغییر کاربری بدهد. در این هوای گرم خوزستان زمین را به تاکستان و کشت انگور اختصاص دادند و گفتند ما کارخانه شکر میخواهیم احداث کنیم. ما که کارگر اینجاییم، هیچ اثر عملیاتی از این تصمیمها نمیبینیم. واقعیت این است که حرفزدن از این تصمیمگیریها فقط برای بانکها و ارائه تسهیلات فریبنده است. تسهیلاتش را میگیرند، بدون اینکه صنعتی ایجاد شود. اصلا شیوه مدیریتی و کاری که این کارفرمایان خصوصی انجام میدهند، شفاف نیست. آنها تلاش میکنند میان کارگران برای خودشان حامی جذب کنند و پیگیری خواستههای جمعی کارگران را دچار خلل کنند. نمیدانم در این مملکت کجا گفتهاند سیاست یعنی دروغ. مبنای سیاستورزی هر کسی که در مقام مدیریتی مینشیند، دروغ گفتن و عدم شفافیت است. کارگران روی شرکت هفتتپه و تجزیه آن حساس هستند و هیچ دروغ و مخفیکاری را برنمیتابند.
حدود یک هفته است که کارگران نیشکر هفتتپه دوباره دست به اعتصاب زدهاند. در دور جدید اعتراضات مطالبات محوری کارگران چیست؟
وضعیت قراردادها، بیمه و مزایا باید قانونی شود. کارگری که ۱۰سال است در این شرکت کار میکند، الان استاد کار شده اما همچنان کف حقوق را دریافت میکند. طبق قانون کار، مزد کارگران باید مشمول طبقهبندی مشاغل شود اما کارفرمایان هفتتپه از این قانون تعدی میکنند. مزایا هم طی این سالها هیچ تغییری نکرده است. حق غذا ۲ هزار و ۵۰۰ تومان است، الان به شما با این قیمت یک آب معدنی هم نمیدهند، بعد کدام کارگری با ۲۵۰۰ تومان میتواند یک غذای گرم بگیرد. ما میگوییم تمامی این موارد باید مطابق قانون باشد، هرچند به قانون کار بسیار نقد داریم و معتقدیم این قانون نه در حمایت کارگران بلکه به سمت منافع کارفرماست اما حتی در همین حد هم برای ما کارگران اجرا نمیشود و نتوانسته برای کارفرما تعهد ایجاد کند.
در ایران دولت برای حل بحرانهایش تمام امید خود را به سرمایهدار و بخش خصوصی بسته است تا به عنوان یک ناجی عمل کرده و بازار را برایش متعادل کند. کارفرمای بخشخصوصی هم نهایت سوء استفاده را میکند و هر فشاری را بر گرده کارگر وارد میکند. نیشکر هفتتپه هم جزئی از همین کلیت است.
مسئله دیگر امروز ما، بحث مالکیت نیشکر هفتتپه است. ما با خصوصیسازی و تجزیه هفتتپه مخالفیم. به ما میگویند میخواهیم صنعت به این منطقه بیاوریم، الان دو سال گذشته، در این مدت چه صنعتی آوردهاند؟ کشت گوجهفرنگی برای زمینهای هفتتپه تعریف کردهاند، درحالی که کشت همزمان گوجه فرنگی و نیشکر در زمین برای نیشکر بسیار زیانده است. کسانی برای زمینهای هفتتپه تصمیم میگیرند که هیچ چیز از مختصات کشتوکار در آن را نمیدانند. تبلیغ میکنند که کارخانه شکر میخواهند بزنند، کو؟ کجاست؟ تمام این تبلیغات فقط برای گرفتن تسهیلات بانکی است. کارگر هفتتپه میگوید، اصلاً من اشتباه می کنم اما حق من است که بدانم دولت تحت چه قراردادی با چه تبصره و موادی اینجا را به بخشخصوصی واگذار کرده است. به ما میگویند چیزی را واگذار نکردهایم اما اسناد و مدارک خلاف این را نشان میدهد. نظام سرمایهداری ماهیتش در حمایت از کارفرماست، هرکجا میرویم از فرمانداری گرفته تا دولت از ما حمایتی نمیکند. وزارت کار به ما میگوید نمیترسید که از کارفرما برای نپرداختن حق بیمه شکایت میکنید، اخراجتان میکند. خوب وظیفه وزارت کار این است یک حفاظ قانونی برای ما درمقابل کارفرما و اقدام به اخراج ایجاد کند، نه اینکه چنین پاسخی بدهد. ما اینها را برنمیتابیم. مدیرعامل شرکت طی ۹ ماه گذشته پایش را در کارخانه نگذاشته است. کارخانه خوراک دام هفته پیش آتش گرفت، امید اسد بیگی کارفرمای شرکت حتی نیامد ببیند چه خبر است. کار اطفای حریق را ما خودمان انجام دادیم، بدون ماسک و دستکش. یعنی حتی بچههای آتشنشانی شرکت ماسک و دستکش نداشتند. بعد از این حادثه خود من مشکل ریوی پیدا کردم و سایر کارگرانی هم که در محل حضورداشتند، همین مشکلات برایشان پیش آمده است. حدود ۲۰۰نفر از کارگران هفتتپه بدون لباس مخصوص، کار سمپاشی انجام میدهند و در گرمای ۶۰ درجه با دست سمپاشی میکنند، با کار سخت و بدون ایمنی استثمار شده و بعد از پایان دوره سمپاشی هم اخراج میشوند. ما نسبت به این ناامنی سلامت و شغلی کارگران معترض هستیم.
اعتراضات کارگران نیشکر هفتتپه چندسالی است که به طور مستمر ادامه دارد و همانطور که توضیح دادید، برحسب شرایط، محتوای مطالبات آنها نیز امروز از سطح مطالبات روزهای اعتصابات دهه ۸۰ فراتر رفته است. سندیکای نیشکر هفتتپه در پیشبردن این اعتراضات و مطالبات چه نقشی داشته است؟
نمایندگان واقعا نقش داشتند، گرچه حرف و حدیث طی این سالها زیاد بوده اما نمایندگان امروز قدرت پیدا کرده و کار خود را انجام میدهند. آنها از حق و حقوق کارگران مطلع هستند و این جنبش کارگری را در هفتتپه آغاز کردند. اعضای سندیکا روحیه مطالبه گری را بین کارگران زنده کردند. کارگران پیشرو و مطلع با متشکلشدن میتوانند برای احقاق حقوق کارگران قدرتی جمعی بسازنند. سندیکا و نمایندگان کارگران باید خواستنیهایی که کارگر نمیداند را خواستنی کنند. یعنی باید آنقدر تکرارش کنند تا کارگران خواستههایی را که حق آنهاست، فریاد بزنند. تازمانی که این خواستهها به صورت فردی گفته شود، کارفرما و سرمایهدار هیچ توجهی به آنها نمیکند ولی زمانی که این خواستهها به صورت جمعی به فریاد درمیآید، کارگران میتوانند قدرت سهمخواهی داشته باشند. نماینده هرچقدر هم تنهایی فریاد بزند، هیچ دستاوردی جز هزینه دادن شخصی ندارد.
شما به عنوان یک کارگر و کسی که مدتهاست جزو نمایندگان کارگران بودهاید، چه راهحلی برای پایانیافتن بحران نیشکر هفتتپه دارید؟
کارفرماهایی که به عنوان بخش خصوصی آمدند و نیشکر هفتتپه را گرفتند، هیچ دانش اقتصادی و شناخت تجربی نسبت به محصول نیشکر ندارند. تصمیمگیریهای آنها بدون انسجام عمل و ثبات است. در ایران دولت برای حل بحرانهایش تمام امید خود را به سرمایهدار و بخش خصوصی بسته است تا به عنوان یک ناجی عمل کرده و بازار را برایش متعادل کند. کارفرمای بخشخصوصی هم نهایت سوء استفاده را میکند و هر فشاری را بر گرده کارگر وارد میکند. نیشکر هفتتپه هم جزئی از همین کلیت است. در این شرایط ما باید چکار کنیم؟ جامعه فرودست باید چکار کند؟ ما قدرت میخواهیم تا بتوانیم وضعیتی را که برایمان پیش آوردهاند، تغییر دهیم. تابستان فصل بسیار مهمی برای کشت و کار نیشکر است. آبیاری از برج ۱۲ شروع شد، کارفرما کجا بود؟ ما امسال به تناسب جمعیت هر بخش از شرکت نیشکر هفتتپه نماینده تعیین کردیم. طرحی که ارائه کنندهاش من بودم و با همراهی دیگر کارگران آن را به اجرا گذاشتیم. تقریبا از ۱۴بخش نیشکر هفتتپه حدود ۲۲ نماینده تعیین شد و از میان آنها یک هیأت مدیره انتخاب کردیم. در واقع یک انتخابات واحد را ما به انتخابات جزیی تبدیل کردیم. در تمامی بخشهای نیشکر هفتتپه ما این کار را پیش بردیم، چون با قاطعیت باور داریم راهی جز این برایمان نمانده است. این طرح حالت یک سازمان نظارتی پیدا میکند و بر عملکرد و ماندگاری این مدیران نظارت کرده و سپس برای اداره شرکت تصمیم میگیریم. هفتتپه نمادی کوچک از ایران است. زمانی که دولت قدرتی برای نظارت ندارد، نظارت مستقل و از پایین تشکیل دادیم و با قدرت آن را پیش میبریم. اصلاً نیازی به مذاکره تک به تک میان کارگران و کارفرمایان نیست، کارگر به این نتیجه رسیده، شورایی باید به عنوان نماینده قوی باید وجود داشته باشد که در اداره هفتتپه نظارت و مداخله کند. قدرت نیز، همه کارگرانی هستند که به این نمایندگان رأی دادند. با این پشتوانه نمایندگان در برابر بازداشت و اخراج حمایت میشوند. امروز ما با پشتسرگذاشتن تاریخ ۱۰ ساله اعتراضات و مطالبهگریمان، در سطحی از قدرت هستیم که این شورا را تشکیل دادیم. هفتتپه برای ما یک آرمان و یک صنعت ملی است. هفتتپه را هرگز ملک کسی نمیدانیم؛ نه دولت و نه بخش خصوصی. نیشکر هفتتپه برای ماست. ما به این نتیجه رسیدیم، برای نجات اینجا باید از جامعه کارگران ناظرانی وجود داشته باشند و همین را هم با تشکیل شورا عملی کردیم و با قدرت آن را پیش خواهیم برد.