چرا غرب ملاله را ستایش میکند اما به عهد بیتوجهی میکند؟
برخورد دوگانه و نابرابر گروههای فمینیستی غربی، مدافعان حقوق بشر و مقامات رسمی در مواجهه با پدیدههای مختلف چه دلیلی دارد؟چرا عهدالتمیمی به اندازه ملاله یوسفزی از جنجال و سروصدای بینالمللی سود نمیبرد؟ چرا واکنشها نسبت به عهد متفاوت است؟
عهد التمیمی، دختر فلسطینی ۱۶ سالهای است که دسامبر ۲۰۱۷ طی یک یورش شبانه به خانهاش بازداشت شده است. مقامات اسرائیلی او را متهم به «توهین» به یک افسرنظامی و سرباز کردهاند. روز قبل بازداشت او به سربازانی که به حیاط خلوت خانهشان وارد شده بود اعتراض کرده بود. این اتفاق زمان کوتاهی پس از آنکه یک سرباز اسرائیلی به سر پسرعموی ۱۴ ساله او با یک گلوله پلاستیکی شلیک کرده و با شکستن پنجره گاز اشکآوری را مستقیم به خانه آنها پرتاب کرده بود رخ داد.
پس از او مادر و دخترعمویش نیز بازداشت شدند.
نکته قابل توجه عدم حمایت گروههای فمینیستی غربی، مدافعان حقوق بشر و مقامات رسمی از عهد است – کسانیکه خود را حامی حقوق بشر و قهرمان توانمندسازی دختران معرفی میکنند.
کمپینهای آنان درکشورهای در حال توسعه جهان سوم برای توانمندسازی دختران بیشمار است: دختر بلندشو، دختران به پا میخیزند، اجلاس سران دختران، زیرا من یک دخترم، بگذار دختران بیاموزند، اعلان دختران.
وقتی فعال ۱۵ ساله پاکستانی «ملاله یوسف زی» به دست یکی از اعضای طالبان از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، واکنشها به شدت متفاوت بود. گوردون براون نخست وزیر سابق انگلیس بیانیهای با عنوان «من ملاله هستم» منتشر کرد. یونسکو کمپین «برای ملاله برپاخیز» را آغاز کرد.
ملاله دعوت شد تا با رئیس جمهور باراک اوباما و بان کیمون دبیرکل سازمان ملل دیدار کند. او تاکنون، جوایز و القاب متعددی دریافت کرده است. از جانب مجله تایم به عنوان یکی از ۱۰۰ نفر تاثیرگذار معرفی و زن سال مجله گلمور شد. نامزد جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۱۳ و برنده صلح نوبل در سال ۲۰۱۴ شد.
نمایندگان دولت مانند هیلاری کلینتون و جولیا گیلارد و خبرنگاران بنامی مانند نیکولاس کریستوف در حمایت از او سخن گفتند. حتی «روز ملاله» وجود دارد!
اما هیچ نشانی از سرتیتر شدن کمپینهای #IamAhed و یا #StandUpForAhed نمیبینیم. هیچ کدام از فمینیستها و گروههای حقوق بشری یا چهرههای سیاسی بیانیهای در حمایت از او یا سرزنش دولت اسرائیل منتشر نکردهاند. هیچ کس روزی را به عنوان روز عهد اعلام نکرده است. در واقع، در گذشته امریکا حتی درخواست ویزای او برای یک تور سخنرانی را رد کرده است.
عهد مانند ملاله، سابقه قابل توجهی در ایستادن در مقابل بیعدالتی داشته است. او در اعتراض به دزدی آب و زمین به دست شهرکنشینان اسرائیلی تظاهرات کرده است. او در زندگی شخصی هم بیعدالتی را تحمل کرده. اشغالگران عمو و پسرعموی او را کشتهاند. پدر، مادر و برادر او بارها بازداشت شدهاند. مادرش از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. دو سال قبل، ویدیوی دیگری از او دست به دست شد، این بار او تلاش میکرد که از برادر کوچکش در مقابل سربازانی که برای بازداشت او آماده بودند حمایت کند.
چرا عهد به اندازه ملاله از جنجال و سروصدای بینالمللی سود نمیبرد؟ چرا واکنشها نسبت به عهد متفاوت است؟
دلایل متعددی برای این سکوت ناامیدکننده وجود دارد. اول از همه، به صورت گسترده پذیرفته شده که خشونت دولتی، قانونی است. در حالی که اعمال خصمانه بازیگران غیردولتی مانند جنگویان طالبان یا بوکوحرام غیرقانونی تلقی میشود، رفتار خشونتآمیز دولت اغلب پذیرفته شده است.
این نه تنها شامل فرمهای آشکار خشونت مانند تهاجم هواپیماهای بدون سرنشین، بازداشتهای غیرقانونی و خشونت پلیس میشود بلکه حملههای نه چندان علنی مانند در اختیار گرفتن منابعی چون زمین و آب را هم دربرمیگیرد. دولت این اقدامات خود را با معرفی قربانیان این بیعدالتیها به عنوان تهدیدی علیه حاکمیت توجیه میکند.
زمانی که کسی را تهدید میخوانند فرد به سادگی به حیات برهنه تقلیل پیدا میکند- یک زندگی بدون ارزش. فیلسوف ایتالیایی جورجیو آگامبن آن را زمان/مکانی که در آن به حکم قدرت مطلقه، قوانین به تعلیق درمیآیند توصیف میکند. در نتیجه فرد میتواند تبدیل به هدفی برای خشونت حکمران باشد. تروریستها معمولا در این دستهبندی قرار میگیرند. بدین ترتیب اعدام کسانی که مظنون به تروریسم هستند با هواپیماهای بیسرنشین بدون هیچ روال قانونی و قضایی، بدون هیچ سروصدای عمومی اجرا میشود.
پلیس اسرائیل استراتژی مشابهی را به کار گرفته است. آنها با استدلال بر اینکه عهد برای سربازان (نمایندگان دولت) «خطرناک» است و ممکن است در عملکرد دولت (روند تحقیق و تفحص) اختلال ایجاد کند، خواستار ادامه بازداشت او شدند.
بازداشت فرد غیرمسلحی مانند عهد – کسی که به سادگی از حقش برای محافظت از خانوادهاش با تمام توان ۱۶ سالهاش استفاده کرده- با همان رویکردی که با تروریست برخورد میشود نامفهوم و غیرشفاف است. چنین پاپوشهایی راه را برای شکنجه باز میکند. به طور مثال ناتالی بنت، وزیر آموزش پرورش اسرائیل میخواهد که عهد و خانوادهاش «زندگیشان را در زندان به پایان برسانند.»
رنج کشیدن عهد، همچنین، انساندوستی گزینشی غرب را به نمایش درمیآورد. بدین ترتیب تنها افراد و اهدافی خاص ارزش مداخله را برایشان دارد. میریام تیکتین، مردمشناس، میگوید: «در حالی که امروزه زبان اخلاق برای رفع رنجهای بدنی در سازمانهای بشردوستانه غالب است، تنها انواع خاصی از بدنهای رنجیدهشده ارزش مراقبت دارند. این شامل مواردی مانند بدن خشونتدیده زنان و بدنهایی که به صورت پاتولوژیکی بیمار هستند میشود.
چنین مفهومی از رنج، گروههای دیگری در جامعه که مورد استثمار قرار گرفتهاند را طبیعی جلوه میدهد:« آنها استثنا نیستند بلکه قاعدهاند. و بدینترتیب صلاحیت آنان تایید شده نیست.»
مساله بیکاری، گرسنگی،سایه خشونت، خشونت پلیس و تحقیر فرهنگها معمولا شایسته مداخله بشردوستانه محسوب نمیشوند. چنین فرمی از رنج کشیدن لازم و اجتناب ناپذیر به نظر میآید. به همین دلیل عهد سوژه قربانی ایدهآلی برای حمایت بینالمللی نیست.
دخترانی مانند عهد که استعمارگران اشغالگر را نقد میکنند و چشمانداز حمایت اجتماعی را به تصویر میکشند زنانگی توانمندشدهای نیستند که غرب آن را ارزشمند بشمارد. او به جای اینکه بخواهد توانمند شود که تنها فایدهاش به خودش میرسد، خواهان برقراری عدالت در برابر ظلم است.
فمینیسم او به جای مرکز قرار دادن کالاها و جنس، سیاسی است. قدرت دخترانه تهدید میکند که چهره زشت استعمارگر را آشکار خواهد کرد و از همین رو برچسب «خطرناک» میگیرد. شجاعت و سر نترس او به وضوح آنچه درباره این اشغال مشکل دارد را نشان میدهد.
وضعیت عهد باید باعث شود ما حقوق بشر گزینشیمان را زیر سوال ببریم. افرادی که قربانی خشونت دولتیاند، کسانی که فعالیتهایشان پرده از چهره شرور قدرت برمیدارد، یا کسانی که مدافع مراقبت جمعیاند نیز سزاوار آنند که در چشمانداز ما از عدالت نقش داشته باشند.
حتی اگر ما کمپینی در حمایت از عهد به راه نیندازیم، غیرممکن است که بتوانیم از فریاد او که ما را به شهادت می طلبد تا ناتوانسازی جمعی، جابهجایی و محرومیت مردمش را ببینیم فرار کنیم. همانطور که نلسون ماندلا گفت: «ما به خوبی میدانیم که آزادی ما بدون آزادی فلسطینیها هیچ وقت کامل نیست.»
https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/west-praising-malala-ignoring-ahed-171227194606359.html
بسیار متشکرم از مطلب قوی و تاثیرگذارتون.
کاملا مشخصه که سیاستمداران غربی با هدف تسلط فرهنگی در پاکستان ملاله رو بهانه کردن وگرنه این همه دختر مسلمان که دربرابر ظلم ایستادن..چرا اونا رو بولد نمیکنن؟!
مقاله ای تاثیر گذار و افشاگر بود
تنها قرار است کسانی با نگاه “حقوق بشری” قدرتمندان جهان ، تحسین شوند که حرکت آنها افشاگر نظام سلطه نباشد و به پر قبای صهیونیستها و مدافع و هم مسلکانشان ، نیز بر نخورد .
“حقوق بشری ” که خیلی عمیق هم نباشد . و در سطح بماند ، و به آن لایه های عمیق نابرابری و تبعیض و بی عدالتی نزدیک نشود