فواید ارشاد
روز جمعه ۱۴ اردیبهشت سومین روز نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود. در نماز جمعه این روز حجت الاسلام محمد علی موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران در همین مورد گفت: «خوب است که مردم با کتاب مأنوس باشند، اما باید نکتهای را به مسؤولین وزارت ارشاد بگویم، این همه کتاب که شما در اختیار جوانان و نوجوانان قرار دادهاید، آیا تمام آنها را بررسی کردهاید یا خیر؟» امام جمعه موقت تهران همچنین گفت: «اگر کتابی به دست انسانی برسد که یک قسمتش گمراه کننده باشد، خودش گمراه میشود، به خانه میبرد، دیگران را هم گمراه میکند و شما در این گناه شریک خواهید بود.»
به عنوان کسی که سالهاست با صنعت نشر سروکار دارم میتوانم در کنار هزاران نفر دیگر، که البته اطمینان میدهم مجموعاً زیاد نیستند، به امام جمعه تهران اطمینان خاطر بدهم که: بله وزارت ارشاد سالهاست که همه کتابها را با به کار گرفتن صدها ممیز همزمان بررسی و قیچی میکند، مباد که کسی گمراه شود: همه کتابها را.
محض مزید اطمینان میتوانم تجربهای را از همان روز ایراد این خطبه نقل کنم. از جمله کتابهایی که در نمایشگاه در این روز خریدم مجموعهای بود حاوی تصحیح دو رساله خطی که چند سال پیش ناشری معتبر در حوزه تاریخ منتشر کرده است. همان شب با همسرم کتاب را دست گرفتیم (شما اگر خواننده روزنامه کیهان بوده باشید ذهنتان فوراً به این میرود که «با همسرم کتاب را دست گرفتیم» احتمالاً نوعی تلمیح است: ولی اینبار واقعیت هم بود!) توضیحات مصحح را ورقی زدیم و گذاشتیم برای وقتی دیگر و به اولین رساله مشغول شدیم. رساله تقریباً رو به اتمام بود که به یک «…» رسیدیم؛ پاورقی میگفت که در اینجا شانزده صفحه از نسخه خطی به دلیل «مستهجن بودن مطالب» حذف شده اند و در چاپ نیامده اند!
اما وقتی پول دادهای و برای کارت کتابی خریدهای و به چنین وضعی برمیخوری چه میکنی؟ در این مورد خاص میروی سراغ مقدمه و میبینی که نسخههای مورد استفاده مصحح چه بوده اند و در کدام کتابخانهها هستند و بعد میگردی ببینی در فهرست آثار دیجیتال کتابخانه قابل دسترس هستند یا نه و به هر حال از پی این میروی که چطور میشود سفارش داد و به دستشان آورد. اینجا همه این کارها اگر در نهایت ممکن شوند روزها طول میکشند؛ ولی تجربه میگوید که شاید راه دیگری هم باشد. بود. دانشگاهی در سرزمینهای دور بایگانی نسخ خطیاش را برخط در اختیار هر مخاطبی که مراجعه میکرد گذاشته بود و از این جمله بود اسکن نسخه اصلی مورد رجوع مصحح. کل فرایند پیدا کردن نسخه و دریافتش از طریق ایمیل کمتر از ربع ساعت طول کشید.
حاصل و فایده ارشادی که در حقمان شده بود این که با صرف این زمان به عقب برگشتیم؛ به نزدیک دویست سال پیش، تا مثل خوانندگان عهد قاجار مجاز به خواندن از روی نسخه خطی باشیم و کتابی را بخوانیم که ممیزان وزارت ارشاد، با صرف وقت و دریافت حقوق از منابع همگانی، تشخیص داده بودند برای ما صغیر پنداشته شدگان مناسب نیست.
دویست سال برگشت البته همه ماجرا نیست: سویه دیگر ماجرا هم آن فنآورییی است که در چند دقیقه شما را به مقصود میرساند. فنآورییی که دارد شیوه تولید جهانی را عوض میکند و کرده است. و حکومت ما البته به نیابت از ما و باز هم به اتکای منابع عمومی دارد در مقابل این تحول در شیوه تولید جهانی مقاومت میکند و از جمله باعث میشود که در همین یادداشت نگویم چه کتابی بود، چه ناشری، چه نویسندهای، و کدام دانشگاه؟ آدم فکر میکند نگوید چون باید فکر کنی که در نتیجه همین تبادل اطلاعات ساده که میتواند به افزایش مقاومت مذکور بینجامد، نفرات بعدی به کدام قرن برخواهند گشت؟