با چشم و گوشی روشن تاتر ببینیم
هفته گذشته برای دیدن نمایشی به یکی از سالنهای شلوغ تاتر تهران رفتم. قبل از اجرا کارگردان نمایش در سالن انتظار برای تماشاگران سخنرانی مبسوطی کرد. موضوع صحبت او، خاموش کردن موبایل قبل از ورود به سالن بود؛ موبایلها روی دستگاههای صوتی و تصویری اجرا ایجاد نویز میکنند و اجرا ممکن است خراب شود. جالب این که این سالنها، دستگاههای کورکننده آنتن دارند و مخاطب به محض ورود به سالن اجرا دیگر در دسترس شبکههای موبایلی نیست. اما این شکل خودکار از دسترس خارج شدن موبایلها کارگردان مورد نظر را راضی و قانع نکرده بود. او از تماشاگران خواست و یا بهتر بگوییم به آنها دستور داد که با موبایل روشن وارد سالن نشوند. چرا که حتا در صورت روشن بودن موبایل دستگاهی هست که نشان میدهد چند موبایل و در کدام نقطه سالن هنوز روشن ماندهاند. حالت پرواز و سکوت هم برای موبایل تماشاگران پذیرفته نبود؛ فقط خاموش کردن.
حتا این کارگردان با گوشی خود نشان داد که موبایل خاموش یعنی چه و به تک تک کسانی که موبایل خود را خاموش نکرده بودند سر زد و بالای سر صندلی آنها ایستاد تا موبایل خود را خاموش کنند و از این به بعد به کمپین #با_گوشی_خاموش_تئاتر_ببینیم بپیوندند. کمپینی که سال گذشته و بعد از اعتراض رضا بهبودی بازیگر نمایش «گفتگوی فراریان» به روشن بودن صفحه موبایل یکی از تماشاگران راه افتاد. حدود یک سال پیش در زمان تشویق تماشاگران، رضا بهبودی از تماشاگران شاکی شد که با روشن نگهداشتن صفحه پرنور موبایل تمرکز بازیگران و اجرا را بهم میریزند.
با انتشار فیلم این اعتراض، موجی از حمایت هنرمندان تاتر و تاکید بر فرهنگ استفاده از موبایل تماشاگران تاتر در بین تاتریها راه افتاد. هشتگی که البته بعد از یکسال تنها در بین خود تاتریها چرخیده و در سطح مخاطبان فراگیر نشده است. همین عدم فراگیری کمپین، کارگردان اجرای مذکور را مجبور میکند که قبل از هر اجرا درباره آن صحبت کند و از تماشاگران بخواهد و یا بهتر بگوییم به آنها دستور دهد که با گوشی خاموش تاتر ببینیم.
با گوشی روشن تاتر دیدن را قسمتی از ناآشنایی مخاطبان با فرهنگ تاتر دیدن تعریف میکنند، ولی این را میتوان قسمتی از همان استانداردسازی از بالا برای مخاطبان دانست. آن هم از طرف هنری که زنده اجرا میشود و ادعا دارد که هر اجرا منحصر به فرد است. اما اینجا گویا ایده اجرای تاتر متفاوت شده است. در این وضعیت، مخاطب برای اجرای تاتر در قامت یک مخاطب منفعل مطرح است و هر چه او را منفعلتر کند، بیشتر در خدمت این ایده درآمده است. با این ترفندها، تماشاگر وارد رابطهای منفعل با اجرا و بدون بده بستان میشود. اگر اجرا برای مخاطب جالب نبود و تماشاگر نتوانست با اجرا ارباطی برقرار کند، چه کار میتواند بکند؟
پیش از این ترک سالن یکی از معدود حرکاتی بود که میتوانست عدم ارتباط مخاطبان را به اجرا نشان دهد، که آن هم با نوع چیدمان صندلیها در سالنها مختلف و جدید از بین رفت. سر و صدا در حین اجرای نمایش هم با همین برچسب بیفرهنگی تماشاگران کنار گذاشته شد و اینجا بود که گوشیها وارد بازی شدند. دیگر تنها راهی که تماشاچی میتوانست بیشتر به شکلی ناخودآگاه ارتباط برقرار نکردن با اجرا را نشان دهد، استفاده از گوشی موبایل در زمان اجرا بود. وقتی که نمیتواند با صحنه ارتباط برقرار کند و آنچه که روی صحنه است با او بده بستانی نمیکند، او هم ترجیح میدهد از وسایل ارتباطی همراه خودش استفاده کند. تلگرام و توییتر و اینستاگرامش را چک کند و نگران هم نباشد که نکتهای از اجرا را از دست داده است. اما این شکایت سوی دیگر این ارتباط را به همراه داشت و اصرار که با گوشی خاموش به سالن تاتر بیایید.
این رویکرد پلیسی به تماشاگر که با کنترل، توصیه و حتا تهدید او اتفاق میافتد، عملا مخاطب را به تماشاگر صرف تبدیل میکند؛ او دیگر خودش را عاملی در این ارتباط نمیبیند. کارگردان ما به شکلی غیرواقعی میخواهد تماشاگر را با اجرا در ارتباط نگهدارد و استانداردهای پیشین و قراردادهای ذهنی طرفین هم به او این قدرت را میدهد. در این ارتباط دخالت و اجبار وارد میکند. تماشاگر مجبور به شکلی از ارتباط است که برایش تعریف و تحدید میشود. گویا او کنار گذاشته شده است تا تنها پول بدهد و بلیط بخرد، سر جایش بنشیند و در انتهای نمایش بایستد و کف بزند. در فضایی که نقدی وجود ندارد و آنچه نوشته میشود تاثیری در اجرا و مخاطبانش ندارد، چگونه میتوانیم از مخاطب بخواهیم قسمتی از خودش را خاموش کند. گوشی را خاموش کنیم تا تمرکز بازیگران از بین نرود و ما هم اجرا را با دقت ببینیم. گوشیها خاموش، آیا در اجرا چیز روشنی هم وجود دارد؟
به نظرم این خلط مبحث است و گوشی روشن ربطی به پویایی تماشاگر ندارد. من در کشورهای مختلفی تاتر دیدهام و هیچ جا بهجز ایران با چنین پدیدهای روبرو نشدم و بسیار برام عجیب بود