نمایشگاه کتاب به نفع نشر است؟
نشر قطره اعلام کرده در حمایت از کتابفروشیهای کوچک در سال ۹۷ در نمایشگاه کتاب و نمایشگاههای استانی کتاب شرکت نخواهد کرد. سالهاست بسیاری از ناشران و اهالی کتاب درباره محاسن و مضرات نمایشگاه کتاب بحث میکنند و این یادداشت هم کلام دیگری است در این بحث پردامنه.
نشر قطره اعلام کرده در حمایت از کتابفروشیهای کوچک در سال ۹۷ در نمایشگاه کتاب و نمایشگاههای استانی کتاب شرکت نخواهد کرد. سالهاست بسیاری از ناشران و اهالی کتاب دبراره محاسن و مضرات نمایشگاه کتاب بحث میکنند و این یادداشت هم کلام دیگری است در این بحث پردامنه.
نمایشگاه کتاب یکی از مهمترین آیینهای فرهنگی دولت ایران در چهل سال گذشته بوده، ضمن اینکه این نمایشگاه پربازدیدترین نمایشگاه کشور و احتمالا پربازدیدترین نمایشگاه کتاب دنیاست (که البته دلیل اصلی آن این است که این نمایشگاه، برخلاف همتایان بینالمللیاش، در واقع فروشگاه کتاب است نه نمایشگاه). اما آیا واقعا نمایشگاه کتاب که هر سال با کلی هزینه اجرایی برگزار میشود در خدمت صنعت نشر است یا به آن ضربه میزند؟
در طول چند سالی که در غرفه انتشارات ماهی در نمایشگاه حاضر بودهام و گفتوگوهایی که در این مورد با ناشران دیگر داشتهام به این نتیجه رسیدهام مضرات این نمایشگاه برای نشر ایران از منافعش بیشتر است.
اول نگاهی بیندازیم به نکات مثبت نمایشگاه. احتمالا اصلیترین مزیت نمایشگاه برای ناشران فروش نقدی است و با توجه به اینکه پرداخت معمول در بازار کتاب بین ۶ تا ۹ ماه بعد از فروش است این فروش نقدی خیلی به کار ناشران میآید.
یکی دیگر از مزیتهای بزرگ نمایشگاه برای خریداران تخفیفهایی بود که ناشران میدادند، اما این تخفیفها از ۳۰ تا ۴۰ درصد در دهه هفتاد به ۱۵ تا ۲۰ درصد در سالهای اخیر رسیده و با توجه به طرحهای پاییزه و زمستانه و عیدانه و وبسایتهایی که در طول سال کتابها را با تخفیفهای بعضا بیشتر از این عرضه میکنند این مزیت عملا از بین رفته است. حتی ناشری دولتی مثل اطلاعات که همیشه کتابهایش را با تخفیف بالا عرضه میکرد در سالهای اخیر بیشتر از ۲۰ درصد تخفیف نمیدهد که معادل تخفیف طرح عیدانه در همه کتابفروشیهاست.
سابقه سیوچند ساله این نمایشگاه باعث شده بسیاری از مردم که مشتری دائمی بازار کتاب نیستند فقط در این چند روز سراغ کتاب بیایند. ولی باید دید آیا این اثر به هزینهای که برای این نمایشگاه میشود و ضررهایی که دارد میارزد یا نه.
یکی دیگر از جذابیتهای نمایشگاه کتاب پیدا کردن کتابهای نایاب و کمیاب و کتابهایی بود که ته انبار ناشران مانده بود و در کتابفروشیها پیدا نمیشد، اما در سالهای اخیر با گسترش فروش اینترنتی و فعال شدن وبسایتهای ناشران عملا این جذابیت هم به شدت گذشته نیست و بسیاری از این کتابهای کمیاب را میشود از وبسایت خود ناشر تهیه کرد.
حسن دیگری که برای نمایشگاه مطرح میشود این است که با توجه به تبلیغات گسترده حول و حوشش باعث میشود بحث کتاب چند روز در جامعه داغ شود و مردم به کتاب توجه کنند. این اثر را نمیشود منکر شد و باید اذعان کرد که سابقه سیوچند ساله این نمایشگاه باعث شده بسیاری از مردم که مشتری دائمی بازار کتاب نیستند فقط در این چند روز سراغ کتاب بیایند. ولی باید دید آیا این اثر به هزینهای که برای این نمایشگاه میشود و ضررهایی که دارد میارزد یا نه. و اینکه آیا نمیشود با طرحهای دیگری که مضرات کمتری داشته باشند تا حدی همین فضا را ایجاد کرد؟
نکته دیگر فرصتی است که نمایشگاه برای ناشران کوچک و شهرستانی ایجاد میکند تا کتابهایشان را به مخاطب عرضه کنند؛ ناشرانی که کتابهایشان اغلب به کتابفروشیها راه پیدا نمیکنند. این دلیل هم جای فکر و بررسی بیشتر دارد اما باید این را در نظر داشت که در خیلی از موارد دلیل این مسئله کیفیت نامطلوب کتاب است. حتی اگر وزارت ارشاد بر این باور است که ناشران کوچک یا شهرستانی کتابهای خوبی چاپ میکنند ولی دسترسی به بازار کتاب ندارند باید راهی پیدا کند که این کتابها به بازار معمول کتاب راه پیدا کنند، نه اینکه نمایشگاهی عریض و طویل راه بیندازد که صدها ناشر کنار هم دوغ و دوشاب بفروشند و عمده مخاطبان هم بدون آشنایی کافی با کتابها و خیلی وقتها صرفا بر اساس محل قرار گرفتن غرفه ناشر کتابی بخرند و بروند. برای همین است که در نمایشگاه کتاب محل قرار گرفتن غرفه تاثیر مستقیم و قابل توجهی در فروش دارد. همین که شما سر راه و دم در ورودی باشید و بتوانید مشتریهای بیخبر و گذری را جذب کنید فروشتان چندبرابر میشود.
و اما مضرات. بزرگترین اشکال نمایشگاه، همانطور که در اطلاعیه نشر قطره آمده، ضربهای است که به کتابفروشیها و مراکز پخش میزند. کتابفروشیها در زمان نمایشگاه کاملا از رونق میافتند و با توجه به اینکه مخاطبان در نمایشگاه خریدهای عمده کردهاند، این رکود تا مدتی بعد از نمایشگاه هم ادامه پیدا میکند. این را باید در نظر داشت که ناشران خصوصی فعال حدود ۸۰ درصد کتابهایشان را در طول سال در کتابفروشیها و به واسطه مراکز پخش کتاب میفروشند و ضعیف و بیانگیزه شدن این بخشها روی درآمد خود ناشرها هم تاثیر منفی میگذارد. برای همین است که پای صحبت هرکدام از ناشران خصوصی فعال که بنشینید ترجیح میدهند نمایشگاهی نباشد و کتابفروشیها و مراکز پخش که شریک اصلی آنها در فروش کتابهایشان هستند تقویت شوند و حاضرند از خیر آن فروش نقدی هم بگذرند.
نکته دیگر زمان نامناسب نمایشگاه هم برای ناشر و هم برای کتابفروشی است. تابستان فصل کسادی کتاب در ایران است. ناشران همه تلاششان را میکنند تا کتابهای جدیدشان را به نمایشگاه برسانند (بگذریم که پیش از نمایشگاه تعطیلیهای طولانی نوروز است و چاپ کتاب بسیار دشوار) و این کتابها در نمایشگاه میفروشند اما بعد از آن و به دلیل رکود بازار دو سه ماه این کتابها فروش مناسبی ندارند و تا به فصل پاییز و زمان رونق کتاب برسیم عملا کتاب جذابیت اولیهاش را از دست داده است. ضمن اینکه کتابفروش هم سود چندانی از انتشار این کتابهای جدید نمیبرد. نکته دیگر اینکه زمان نمایشگاه باعث میشود رکود تابستانی تشدید شود، چون بعضی از کسانی هم که کتاب میخرند عملا آنقدر در نمایشگاه برای کتاب هزینه کردهاند که مدتی به کتابفروشیها سر نمیزنند.
نمایشگاه کتاب، در شکل فعلیاش که سی و چند سال است ادامه دارد، ضربه مستقیمی است به کتابفروشیها و مراکز پخش که بار اصلی رساندن کتاب به مخاطب را در طول سال بر دوش دارند.
سالهاست این حرف را از ناشران مختلف شنیدهام که حالا که نمایشگاه برگزار میشود، بهتر است در آبان ماه و همزمان با هفته کتاب برگزار شود، که هم پیش از آن و در فصل رکورد تابستان ناشران فرصت دارند کتابهای جدید را آماده انتشار کنند و هم بعد از تمام شدن نمایشگاه تازه فصل پررونق کتاب فرا میرسد و فروش کتابهای جدید در کتابفروشیها ادامه پیدا میکند و آنها هم آسیب کمتری میبینند.
خلاصه اینکه نمایشگاه کتاب، در شکل فعلیاش که سی و چند سال است ادامه دارد، ضربه مستقیمی است به کتابفروشیها و مراکز پخش که بار اصلی رساندن کتاب به مخاطب را در طول سال بر دوش دارند. برنده اصلی نمایشگاه هم جز حکومت، که از این ویترین فرهنگی استفاده میکند، ناشران کوچکی هستند که به نظر میرسد بهتر است راهی پیدا کرد تا کتابهای آنها بتواند در بازار همیشگی کتاب عرضه شود.
این یادداشت نمونه یک یادداشت شکمی است. از طرفی داعیه حمایت از کتابفروشان را دارد از طرف دیگر پیشنهاد میکند نمایشگاه در فصل رونق کتاب برگزار شود تا کتابفروشان به خاک سیاه بنشینند.
ناشرانی که فکر میکنند نمایشگاه برایشان ضرر دارد خیلی ساده بکشند کنار. اتفاقا نمایشگاه به شدت دچار مشکل کمبود جاست. این دوستان بکشند کنار و جا را برای کسانی که نمایشگاه برایشان مفید است باز کنند. به همین سادگی.
نگارنده همان ابتدا گوشزد کرد که نمایشگاه کتاب فقط برای نمایش آثار جدید ناشران باید باشه نه فروشگاه.
جناب دارالشفایی نه پخش کننده اس نه کتابفروش و با بیطرفی و کاملا منطقی مضرات پرشمار این رخداد
بیهوده را معرفی کردن
یک مساله دیگه هم هست: برای خیلی از مخاطبان شهرستانی نمایشگاه یک فرصت عالیه. برای مثال شهر کوچک من فقط یک کتابفروشی داره و اون هم فقط کتاب هایی که سر و صدا کرده رو تهیه می کنه و خیلی از کتاب های درجه یک اصلا به شهرستان نمی رسه. کتابفروشی های اینترنتی هم بطور جامع و کامل همه کتاب ها رو عرضه نمی کنند، با توجه به اینکه خیلی از کتاب ها هم صرفا از روی مکانیسم اینترنت قابل اعتماد نیست (هنوز هم بیشتر مخاطبان، برای انتخاب کتاب نیازمند خوندن چند صفحه از کتاب هستند و این امکان رو کتابفروشی های اینترنتی فراهم نمیکنه)، من موافق برگزاری نمایشگاه کتاب هستم منتها با یک روش دیگه: مثلا می شد بجای حضور ناشران زمینه حضور کتابفروشی ها رو در نمایشگاه فراهم کرد… گرچه کار مشکلی هست اما شاید بشه به نحوی بین ناشرر و کتابفروشی تعاملی ایجاد کرد.
همه حرفهای شما درسته ولی اگر تنها تاثیر نمایشگاه را اشتی مردم با گتاب هرچند کوتاه مدت باشد باز میارزد در ضمن ناشران محترم سعی کنند کتابهارا وبا کاغذ وجلد ارزان قیمت چاپ کنند مطمینا فروششان خیلی بهتر از الان واقبال مردم روزبرور ببشتر خواهدشد در رژیم قبلی ناشران کتابهرا برای توده مردم چاپ می کردند الان در صدد ارضای بخش الهیه نشین جامعه هستند معیارها عوض شده عزت زیاد
نکتهای که در اینجا مغفول مانده حضور ناشران خارجی در نمایشگاه و عرضهی مستقیم کتب چاپ خارج است که معمولا یافتن آنها در کتابفروشیهای داخلی غیرممکن است و وارد کردن آنها هم هزینههای جانبی دارد. البته ممکن است بفرمایید که تعداد ناشران خارجی حاضر و تنوع کتابهایی که عرضه میکنند قابل چشم پوشی است، اما در جواب باید گفت که در برخی زمینهها همچون ایرانشناسی و اسلامشناسی ناشران خارجی حضوری همهساله و قوی دارند.