میخواهند «تاناکورا» را تعطیل کنند
وقتی لباسی از تاناکورا میخرم همیشه سعی میکنم صاحب قبلی آن را تصور کنم. یک کارمند، رانندهی تریلی، جوانی ولگرد، کارگزار بورس یا صاحب یک بقالی را خیال میکنم که در لباسی که من اکنون در آن هستم در خیابانهای لندن، مارسی یا نیویورک راه میرود. شاید نویسندهای معروف و پولدار برای رفع افسردگیاش یکهو کمدش را خالی میکند و به کلیسای نزدیک خانهاش میرود، گرچه با پوشیدن لباسهای او کسی با استعداد نمیشود اما با فرض اینکه صاحب قبلی این لباس شهروند پاکیزهای باشد میشود فایدهی پوشیدن پیراهن او را جدای از قیمت تقریبا ارزانش مشارکت در پروسهی قلابی جهانیسازی دانست واِلا ایدز و هپاتیت خوشبختانه با لباس منتقل نمیشود.
خبر خیلی واضح بود: فروشگاههای لباس دستدوم یا آنطور که ما، تحت تاثیر سریال قدیمی سالهای دور از خانه «تاناکورا» میخوانیمش دیگر اجازهی فعالیت رسمی در ایران ندارند. اما این خبر درست یک روز پیش از آنکه رسانههای دولتی اجازه یافتند اخبار حوادث هراسانگیز اصفهان را مخابره کنند در صفحهی نخست خبرگزاریها منتشر شد و واضح بود که در زمانهای که ترس از قطع شدن ادامهی زندگی عادی، شهروندان را درنوردیده بود موقتا کسی به فکر آنچه میپوشد نباشد. اما اکنون با گذشت کمی بیش از یکماه از آن حوادث مجهول، وزارت بازرگانی عزم خود را جزم کرده تا با فروش لباسهای دستدوم مبارزه کند.
به طور کلی خرده فرهنگ خرید لباس دستدوم در اغلب کشورهای جهان وجود دارد اما گونهای که در کشور ما رایج شده صرفا به یک منبع محدود میشود و گرانیهای سالهای اخیر دلالان بیشتری را برای ورود به این بازار وسوسه کرده.تاناکورا در حدود بیستسال است که دستکم در تهران کاملا شناخته شده است. گرچه پایتخت تاناکورای ایران را شهر مرزی مهاباد مینامند اما بسیاری از ساکنان تهران دستکم در چهارپنجسال اخیر به خاطر چند برابر شدن قیمت پوشاک به آن خو کردهاند. شاید تا قبل از این چندسال خرید از تاناکورا به نوعی به رسمیت شناختن شکست یک خانواده بود. یادم میآید زیباترین لباس ورزشیای را که تا امروز داشتهام از یک فروشگاه تاناکورا در زیر پل سیدخندان خریده بودم.
من در یازده یا دوازدهسالگی رنگ و لعاب متفاوت لباسهای آویزان از درودیوار آن فروشگاه را دیده بودم و میخواستم هرطور شده وارد آن شوم اما دست آخر فقط پدرم با من وارد فروشگاه شد و مادرم سر کوچه ماند. آن موقع نمیدانستم سرچشمهی این نوع لباسها مراکز خیریهی اروپا و آمریکای شمالی هستند. مراکزی که معمولا به کلیساها وابستگی دارند و دستکم دو بار در سال با برگزاری مراسمی از مردم میخواهند لباسهای سالمی را که در خانه دارند و نمیپوشند به خیریه هدیه دهند تا فقرا از نعمت لباس مناسب پوشیدن بهرهمند شوند. اما دستاندرکاران همین خیریهها بخشی از لباسهای خود را در گونیهای بزرگ مچاله میکنند و به دلالهای لباس دستدوم به صورت کیلویی میفروشند تا آنها این لباسها را به عراق، سوریه، ایران، گاهی ترکیه، افغانستان، هند و پاکستان بیاورند. با یک مطالعهی سردستی میشود رد لباسهای تاناکورا را در تایلند و کامبوج هم گرفت. در ژاپن نیز مردم بسیاری لباس دستدوم میخرند اما گویا لباسهای آنها به سرچشمهای که در نهایت تاناکوراهای کشور ما را تغذیه میکنند ربطی ندارد.
آن موقع نمیدانستم سرچشمهی این نوع لباسها مراکز خیریهی اروپا و آمریکای شمالی هستند. مراکزی که معمولا به کلیساها وابستگی دارند و دستکم دو بار در سال با برگزاری مراسمی از مردم میخواهند لباسهای سالمی را که در خانه دارند و نمیپوشند به خیریه هدیه دهند تا فقرا از نعمت لباس مناسب پوشیدن بهرهمند شوند. اما دستاندرکاران همین خیریهها بخشی از لباسهای خود را در گونیهای بزرگ مچاله میکنند و به دلالهای لباس دستدوم به صورت کیلویی میفروشند تا آنها این لباسها را به عراق، سوریه، ایران، گاهی ترکیه، افغانستان، هند و پاکستان بیاورند.به طور کلی خرده فرهنگ خرید لباس دستدوم در اغلب کشورهای جهان وجود دارد اما گونهای که در کشور ما رایج شده صرفا به یک منبع محدود میشود و گرانیهای سالهای اخیر دلالان بیشتری را برای ورود به این بازار وسوسه کرده. وقتی برای سفر کوتاهی به مریوان، میانه و بانه رفته بودم گونیهای کدر لباسهای مثلا ضدعفونی شدهای را دیدم که با قیمت ناچیزی داد و ستد میشدند. مردی که خودش گاهی این گونیها را میخرید و به تهران و کرج میآورد گفته بود که اغلب لباسها را ضدعفونی نمیکنند و تنها اسپری ضد انگل روی آنها میزنند. اسپریای که همان بویی را تولید میکند که در کنار نگاههای خجالت زده و سرهای به پایین افکندهی مشتریها، و نگاه تیز فروشندهها اتمسفر تاناکورا را برای ما میسازد.
خریداران مرزی اغلب گونیها را باز میکنند. کتها و پالتوها را از سایر لباسها جدا میکنند، آنها را به دو دستهی سالم و ایراددار تقسیم میکنند و باقی لباسها را به گونیها برمیگردانند تا آنها را کیلویی به صاحبان تاناکوراهای تهران بفروشند. در سال جاری، در واقع از پنجشنبهی هفتهی پیش که اولین حراج پاییزهی تاناکورا در تهران برگزار شد قیمت پالتوها در یکی از مراکز اصلی فروش این لباسها یعنی خیابان آذربایجان- حد فاصل تقاطع آزادی تا اسکندری- تا سیصدوپنجاه هزار تومان و پوتینهای مارکدار به هفتصد هزار تومان رسیده بود. این در حالی است که سال گذشته حتی تکمغازههای تاناکورایی که به مرکز یا بالای شهر نزدیکترند پالتویی گرانتر از دویستهزار تومان و کفشی بیش از پانصدهزار تومان ندچندی پیش در خبرگزاریها آمده بود که اگر این لباسها خوب شسته شوند هیچ مشکلی برای جامعه ایجاد نمیکنند. به شهادت همین دهها خبرگزاری مؤید علویان، معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به صراحت گفته است: «این لباسها نمیتوانند عامل انتقال بیماری باشند، ولی وزارت بهداشت در صورت مشاهدهی چنین مواردی قطعاً با آن برخورد خواهد کرد.»اشتند.
خرید از تاناکورا حتی آنقدر برای تمام طبقههای جامعه امکانپذیر نیست که مراجع پزشکی-بهداشتی کشور ما را از شیوع بیماریهای انگلی و ویروسی میترسانند. چندی پیش در خبرگزاریها آمده بود که اگر این لباسها خوب شسته شوند هیچ مشکلی برای جامعه ایجاد نمیکنند. به شهادت همین دهها خبرگزاری مؤید علویان، معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به صراحت گفته است: «این لباسها نمیتوانند عامل انتقال بیماری باشند، ولی وزارت بهداشت در صورت مشاهدهی چنین مواردی قطعاً با آن برخورد خواهد کرد.»
اما اجازه بدهید عجالتا به کشور خودمان برگردیم. مسئولین کشور ما به سه دلیل عمده ۱. بروز مشکلات بهداشتی خطرناک ۲. حمایت از تولید ملی و ۳. کوتاه کردن دست سوداگران در بازار پوشاک کمر به نابودی فرهنگ تاناکورا بستهاند. این دلایل گرچه درخور تامل هستند اما باید پرسید اگر تاناکورها بسته شوند کیفیت و قیمت پوشاک داخلی تغییر ویژهای میکند. آنها که احتمالا خود هرگز از پرسهزنندگان در تاناکورها نبودهاند، ندیدهاند که هر ساله با رسیدن فصل سرما چه جمعیت انبوه ِسرافکندهای در حراجیهای روزهای پنجشنبه و البته تمام روزهای هفته در این مغازهها جمع میشوند.اما در عصر روز بیستویکم مهرماه توضیح واضحی زیر خبر ناگواری که در سایتهای خبری پراکنده بود دیده شد: حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت اعلام کرده که در ایران خرید و فروش لباسهای دستدوم ممنوع شده است. او از وزارت صنعت، معدن و تجارت هم خواسته که در اجرای این قانون با وزارت بهداشت همکاری کند. اگر چنین باشد اخطاریهای که طی آن از تمام دارندگان فروشگاه تاناکورا خواسته شده لباسهای دستدوم خود را جمع کنند و از این پس لباس نو بفروشند تا چند روز دیگر – یعنی درست در اوج زمان سوددهی این فروشگاهها- به دست آنان میرسد.
به سبب گرانتر بودن لباسهای زمستانی نسبت به پوشاک تابستانی، در فصل سرما پای اهالی طبقهی متوسط نیز به طور مداوم به تاناکورها باز میشود. برای خریدن یک کت زمستانی در تهران چند راه وجود دارد. یا باید پولی حتی در حدود یک ملیون تومان کنار گذاشت و به فروشگاههای بالاشهر رفت، یا باید با بودجهای کمتر از چند مغازهای که پوشاک مرغوب ایرانی تولید میکنند دیدن کرد که در این صورت نیز به خاطر اضافه شدن قیمت پارچه تفاوت قیمت بیش از دویست یا سیصد تومان نیست. یا باید به محصولات کمکیفیت ترکیهای یا چینی پناه برد که با اینکه گاهی حتی خیلی تفاوت قیمت زیادی با محصولات باکیفیت داخلی ندارند فقط مهمان یک زمستان خواهند بود.
پس تاناکورا راه چهارم مطلوبی است که دستکم بیش از نیمی از جمعیت تهران به آن توجه نشان میدهند. با کسر طبقهی پولدار و طبقهی زیر خط فقر، تاناکورا به نوعی به فروشگاه خانوادههایی با درآمد معمولی و میانه تبدیل شده. این فروشگاهها به بسیاری که مایل بودهاند با وجود پول نهچندان زیادی که دارند خوب لباس بپوشند لباسهایی پیشنهاد میدهند که گاهی حتی کوچکترین تفاوتی با یک پوشاک نو ندارند. به این ترتیب آدمهای بیشتری میتوانند با پوشیدن یک پالتوی پرطمتراق به ریخت و قیافهی خود ببالند. هر چند با زیاد شدن اقبال تاناکورا تقریبا خیلی زود میشود فهمید کدام کت یا پالتو بیرون آمده از آن مغازههای بویناک است و کدام نیست. اما این جمله را بارها از چندین خریدار ثابت تاناکورا شنیدهام که «اگر دکمههای کتها رو عوض کنی دیگر لو نمیروی.»
چندی پیش در خبرگزاریها آمده بود که اگر این لباسها خوب شسته شوند هیچ مشکلی برای جامعه ایجاد نمیکنند. به شهادت همین دهها خبرگزاری مؤید علویان، معاون سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به صراحت گفته است: «این لباسها نمیتوانند عامل انتقال بیماری باشند، ولی وزارت بهداشت در صورت مشاهدهی چنین مواردی قطعاً با آن برخورد خواهد کرد.»حق با آنهاست. اگر با این جور لباسها آشنا باشید بسیاری از آنها دکمههای یک شکل دارند. وقتی از رفقای چندساعتهام در مریوان و بانه دلیل این اتفاق را پرسیدم گفتند چون بعضی از این لباسها توسط بنگاههای خیریه ترمیم میشوند همه یکجور دکمه روی خود دارند. اگر واقعا چنین باشد با عوض کردن دکمهها میشود صدها، بلکه هزاران ژیگولوی قلابی تولید کرد که هنوز درآمد کمشان روی ظاهرشان تاثیر نگذاشته است.
این رخداد، یعنی دریافتن طبقهی اقتصادی یک فرد با پوشش او از نیمهی دوم قرن بیستم در کشورهای توسعهیافته سختتر شد. بودند آدمهایی که پوشاک خوبی به تن داشتند اما برای فراهم آوردن نان شب دچار مشکل بودند. در اواخر قرن گذشته مشکل پوشاک برای بسیاری از کشورهای در حال پیشرفت دیگر یک مسئلهی حاد نبود. اما امروز با بروز بحرانهای پیاپیِ اقتصادی آمارهایی منتشر میشود که حتی از بحران پوشاک در ممالک پیشرفته حکایت میکند.
اما اجازه بدهید عجالتا به کشور خودمان برگردیم. مسئولین کشور ما به سه دلیل عمده ۱. بروز مشکلات بهداشتی خطرناک ۲. حمایت از تولید ملی و ۳. کوتاه کردن دست سوداگران در بازار پوشاک کمر به نابودی فرهنگ تاناکورا بستهاند. این دلایل گرچه درخور تامل هستند اما باید پرسید اگر تاناکورها بسته شوند کیفیت و قیمت پوشاک داخلی تغییر ویژهای میکند. آنها که احتمالا خود هرگز از پرسهزنندگان در تاناکورها نبودهاند، ندیدهاند که هر ساله با رسیدن فصل سرما چه جمعیت انبوه ِسرافکندهای در حراجیهای روزهای پنجشنبه و البته تمام روزهای هفته در این مغازهها جمع میشوند.
نیاز نیست بگوییم صاحبان این فروشگاهها با خریدن کیلویی لباسها و تکفروشی آنها پول خوبی به جیب میزنند اما اگر به خاطر این سود قابل توجه قرار باشد در تمامی مشاغلمان بازنگری کنیم نیم بیشتر شغلهای این کشور باید تعطیل شوند.محلهی نارمک و خیابان سمنگان از سالیان پیش محلهای برای سکونت طبقهی متوسط بوده است. اما این محله بیش از دهسال است که به قطب چهارم تاناکورا در تهران تبدیل شده. شش فروشگاه تاناکورا در خیابان نسبتا کوتاه سمنگان وجود دارد که در همین روزها به نبض تپندهی محله تبدیل شدهاند. نیاز نیست بگوییم صاحبان این فروشگاهها با خریدن کیلویی لباسها و تکفروشی آنها پول خوبی به جیب میزنند اما اگر به خاطر این سود قابل توجه قرار باشد در تمامی مشاغلمان بازنگری کنیم نیم بیشتر شغلهای این کشور باید تعطیل شوند.
بخش عمدهی خریداران این لباسها جوانان دانشجوی بیستویکیدوساله هستند. جوانانی که گرچه در آرزوی پوشیدن لباسهای مارکدار بزرگ نشدهاند اما همیشه میل ناواضحی را نسبت به آن گونه پوشاک در دل خود مسکوت گذاشتهاند. تاناکورا به آنها اجازه میدهد با بذل و بخشش یک شهروند اروپایی یا آمریکایی و از پس آن، فرصتطلبی کارکنان آژانسهای خیریهی وابسته به کلیسا و البته سخت نگرفتن خودشان و کنار گذاشتن عدم علاقهشان در پوشیدن لباس دستدوم، میل نیمبند خود را سیراب کنند. اصلا چه اشکالی دارد به جای خریدن شلوار و پیراهن و کت چینی، تایلندی و ترکیهای نسبتا ارزان، لباس دستدومی را بپوشیم که طرح و شکلش را دوست داریم.
حالا که همهچیز ما دستدوم و دستچندم است با انگلی دانستن لباسهای دستدوم میخواهید رنسانسی در صنعت پوشاک ایجاد کنید؟ صنعتی که با ورود بیمبالات پارچهی ارزان خارجی سالهاست در مردابی که تاجران پارچه ساختهاند دستوپا میزند. وقتی لباسی از تاناکورا میخرم همیشه سعی میکنم صاحب قبلی آن را تصور کنم. یک کارمند، رانندهی تریلی، جوانی ولگرد، کارگزار بورس یا صاحب یک بقالی را خیال میکنم که در لباسی که من اکنون در آن هستم در خیابانهای لندن، مارسی یا نیویورک راه میرود. شاید نویسندهای معروف و پولدار برای رفع افسردگیاش یکهو کمدش را خالی میکند و به کلیسای نزدیک خانهاش میرود، گرچه با پوشیدن لباسهای او کسی با استعداد نمیشود اما با فرض اینکه صاحب قبلی این لباس شهروند پاکیزهای باشد میشود فایدهی پوشیدن پیراهن او را جدای از قیمت تقریبا ارزانش مشارکت در پروسهی قلابی جهانیسازی دانست واِلا ایدز و هپاتیت خوشبختانه با لباس منتقل نمیشود. پس حالا که مدام به دنبال سرمایهگذار خارجی و ورود ثروتمندان غربی به کشور و شکوفایی بیشتر کسبوکار پدران ِ«ریچ کیدز آو تهران» هستید بگذارید با کتهای دودهگرفتهمان از سهم کوچکمان در دهکدهی جهانی لذت ببریم.
من ۲۷ سالمه و ۲۰ سالی هست هرچی میپوشم از کفش تیشرت کاپشن شلوار پیراهن همش تاناکوراس. ..چون تاناکورا عشقه. ..بوی لباسا کتونیا. …خیلی ها به این عشق نرسیدن
فکر کنم داری از بوی نرم کننده صحبت میکنی :)
چرتو پرت نگو هموطن ،جالبه بدونی اغلب کسانی که لباس تانا میپوشن بخاطر اینکه دوست دارن لباس خوب بپوشن نه صرفا بخاطر ارزونیش،ضمنا سرافکنده گی نداره لباس خارجی خودت سرافکنده باش که توهماتتو به خورد ملت میدی بی سواد
جمع کنین این حرفارو.تواین مملکت دوقرون پول درمیارن باهزارتامکافات اونم نمیذارین اینم کاسبیه واسه خانوادشون.ازدرو دیوارخونتون برن بالا؟؟