مدافعان تعدیل ساختاری لفظ «اصلاح» را به تباهی کشاندهاند
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی معتقد است «مدافعان دیروز تعدیل ساختاری امروز صحبت از ضرورت اصلاح قیمت ارز میکنند و باید گفت اتخاذ چنین رویکردهایی به معنای به تباهی کشاندن لفظ اصلاح است». به گفته فرشاد مومنی «در هیچ دورهای از تاریخ وضعیت نیروی کار تا به این اندازه بحرانی نبوده است» و این نتیجه «برنامههای تعدیل ساختاری پس از جنگ» بوده است.
این اقتصاددان در نشست بررسی وضعیت جامعه کارگری اعلام کرده اینکه قراردادهای موقت در سالهای بعد از جنگ ایران و عراق به بیش از ۷۰ درصد و در حال حاضر به بیش از ۹۰ درصد رسیده، نشان میدهد که «سرمایهمحوری جایگزین انسانمحوری شده است و حتی الگوی رابطه دولت – ملت، که در آن دهه در سطح مطلوبی قرار داشت برهم ریخته است». او بحرانهای ناشی از برنامههای تعدیل ساختاری را فراتر از «حد متعارف» توصیف کرده که تصور «اصلاح رفوگرانه آن خیال باطل است».
مومنی همچنین نسبت به روندهای ناعادلانه در برنامههای توسعه هشدار داده و گفته «برنامه ششم توسعه گرهی از کار ایران باز نمی کند چرا که به جای یک هدف ، ۱۶۹ هدف و ۵۶ استراتژی دارد. توسعه بر بستر عدالت شکل میگیرد و باید گفت که توسعه خواهی در دوران مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی در وضعیت خوبی قرار داشت اما حالا از عدالت تهی شده است». او در اشاره به نقش انتخابات توضیح داده «انتخابات یکی از کم اهمیت ترین مولفه های مردم سالاری است اما در مقابل می بینیم که به اشتباه از برگزاری انتخابات به عنوان مهم ترین مولفه مردم سالاری و دولت-ملت سازی یاد میشود».
برنامههای اقتصادی «تعدیل ساختاری» از دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی بهشکل جدی دنبال شد و در دولتهای پس از آن نیز به اشکال گوناگون پیگیری شده است. احزاب موسوم به «اصلاحطلب» و «اعتدالگرا» نیز از حامیان جدی برنامههای «تعدیل ساختاری» به شمار میآیند. بسیاری از اقتصاددانان بحرانهای اقتصادی موجود و شکاف روزافزون طبقاتی در جامعه ایران را نتیجه اجرای این برنامهها میدانند.