گزارش مجلس از یورت و تناقضگوییهای ربیعی و نعمتزاده
گزارش مجلس از انفجار در معدن یورت، درباره موضعگیریهای علی ربیعی و محمدرضا نعمتزاده چه چیزی به ما میگوید؟ آیا آنگونه که آنها ادعا میکردند، «سهلانگاری» و «خطای انسانی» دلیل بزرگترین انفجار تاریخ معادن ایران بوده است؟
ظهر چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت در بزرگترین انفجار تاریخ معادن ایران در معدن زمستان یورت آزادشهر، ۴۳ معدنچی کشته شدند. اکنون و پس از نزدیک به ۴۰ روز، گزارش کمیسیون صنایع و معادن مجلس درباره انفجار منتشر شده است. در کنار زوایای مختلف این فاجعه، اگر گزارش مجلس را مبنا قرار دهیم، درباره عملکرد و موضعگیری علی ربیعی و محمدرضا نعمتزاده چه میتوان گفت؟ به طور مشخص، گزارش مجلس تا چه اندازه اظهارات وزرای کار و صنعت در نخستین ساعات پس از انفجار را تایید میکند و آن اظهارات چه نقشی در جهتدهی رسانهها و افکار عمومی درباره دلایل فاجعه و مقصران آن داشتند؟
گزارش مجلس
در این گزارش «علل حادثه براساس گزارش اولیه کمیته حقیقتیاب و بررسیهای هیئت اعزامی» اینگونه توضیح داده شده است:
«کافینبودن تهویه طبیعی موجود، با توجه به تغییر فصل یا ریزش احتمالی در دویل انتهایی رابط تونل دو به یک، تجمع احتمالی گاز در منطقه انفجار به دلیل کافینبودن تهویه، حبس گاز در فضای تخریبی بهجامانده ناشی از استخراج در محل انفجار و همچنین وجود گرد زغال است که در محیط عمده معادن زغال وجود دارد.
در واکنش به وقوع این فاجعه، تاکید بر هر یک از عوامل احتمالی چه نقشی در جهتدهی به افکار عمومی بازی خواهد کرد؟ اظهارنظرهای اعضای کابینه تاثیری بر کار کمیته حقیقتیاب و در نتیجه حکم نهایی دادگاه خواهد داشت؟
منبع جرقه احتمالا باتری حملشده به داخل تونل است که برخلاف مقررات برای روشنکردن لوکوموتیو ازکارافتاده در نزدیک انتهای تونل استفاده شده است؛ درعینحال دیگر منابع تولید جرقه بهویژه لوکوموتیو مدفون زیر آوار قابل بررسی است. لازم است به مجرد اتمام آواربرداری و بازشدن تونل اصلی و عریضکردن مقطع دویل، گروه کارشناسی ضمن بازدید مجدد میدانی از معدن، نظریه نهایی برای اقدامات بعدی را اعلام کند. با توجه به مجموع بررسیها، عامل اصلی حادثه انفجار ناشی از گاز جمعشده در مقطعی از تونل بوده است. شایان ذکر است تا زمان تهیه گزارش منشأ قطعی ایجاد جرقه شناسایی نشده است».
روشن است که وقوع این انفجار نیازمند وجود مقدار بالای گاز در فضای معدن، اکسیژن و جرقه بوده است. باز هم روشن است که باید حجم گاز در معدن به حدی معین رسیده باشد که در اثر یک جرقه، منجر به چنین انفجار مهیبی شود. اما در واکنش به وقوع این فاجعه، تاکید بر هر یک از عوامل احتمالی چه نقشی در جهتدهی به افکار عمومی بازی خواهد کرد؟ اظهارنظرهای اعضای کابینه تاثیری بر کار کمیته حقیقتیاب و در نتیجه حکم نهایی دادگاه خواهد داشت؟ در ادامه میبینیم که چطور وزرای کار و صنعت در توضیح دلایل رخ دادن این فاجعه، دست به انتخاب عاملی زدند که توپ را به زمین کارگران بیندازد؛ عامل جرقه.
خبرپراکنی وزیران کار و صنعت علیه کارگران
گزارش کمیسیون صنایع «عامل اصلی» وقوع انفجار را «گاز جمعشده در مقطعی از تونل» معرفی کرده است؛ بنابر گزارش اولیه مجلس، «منبع جرقه احتمالا باتری حملشده به داخل تونل است» اما «تا زمان تهیه گزارش منشأ قطعی ایجاد جرقه شناسایی نشده است». چیزی که لااقل به لحاظ تاکید در گفتار، در تقابل با اکثر ادعاهایی قرار میگیرد که از آغازین لحظات پس از انفجار از زبان علی ربیعی و محمدرضا نعمتزاده شنیدهایم.
وزیر کار، شامگاه چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت در محل انفجار حاضر شد و در نخستین اظهاراتش ادعا کرد «شواهد اولیه سهلانگاری نیروی کار را نشان میدهد». ربیعی در واکنش به این واقعه با حذف تمام واقعیات و عوامل موثر در یک انفجار و همینطور تمامی احتمالات دیگری که ممکن است موجب ایجاد جرقه شده باشند، گفت «کارگران بهجای تعویض باتری بهروش مناسب ظاهراً از روش باتری به باتری و تماس استفاده کردهاند که جرقه ایجادشده و گاز موجود در معدن نیز به آن واکنش نشان داده و انفجار رخ میدهد» و اینکه «حادثه در معدن همیشه وجود دارد اما در این حادثه خطای انسانی مزید علت شده تا حادثه عمیقتر شود».
ربیعی در دیگر گفتگوی خود که چند ساعت بعد در رسانهها منتشر شد گفت «یک لوکوموتیو در عمق ۷۰۰ متری معدن باتری آن خاموش شده و معمولاً در این زمان باید با کشنده لوکوموتیو به بیرون از تونل منتقل شود و باتری آن تعویض شود اما متأسفانه در این معدن باتری از بیرون به داخل آورده شده و این انتقال باتری موجب جرقه و انفجار شده است». ربیعی در اینجا حرفی از «باتری به باتری» نمیزند و اینبار اصطلاح «انتقال باتری» را بهکار میبرد. او در ادامه میگوید «البته در این حادثه اگر باتری در بیرون تعویض میشد این حادثه رخ نمیداد و ما هنوز در مباحث آموزشی دچار نقصان هستیم». باز هم میبینیم چطور تمامی عوامل دستاندرکار این فاجعه کنار گذاشته شده و ربیعی خودِ کارگران را مقصر اصلی این قضیه معرفی میکند.
همزمانیِ دفاع اعضای کابینه از وضعیت ایمنی معدن و تاکید بر «سهلانگاری کارگران» در وقوع این فاجعه، سوالات فراوانی در ذهن ایجاد میکند.نعمتزاده دو روز بعد درباره مسائل مطرح شده در جلسه کمیته «حقیقتیاب» گفت «در این جلسه گمانهزنی اصلی این بوده است که باطری به باطری کردن لوکومتیو حمل زغالسنگ و جرقه ناشی از آن عامل حادثه بود. آنچه که واضح است معدن زمستان یورت عاری از گاز متان بوده است و ذرات ریز زغالسنگ به خودی خود آتشزا است». نعمتزاده در حالی معدن یورت را «عاری از گاز متان» اعلام کرده که گزارش مجلس میگوید «حدود دو ساعت پس از وقوع حادثه میزان گاز مونوکسیدکربن ppm ۷۵۰ و میزان گاز متان چهار درصد گزارش شده است». هفته پیش نیز یکی از امدادگران حاضر در معدن یورت میزان گاز مونوکسید کربن در معدن را ۲۸۶۰ ppm و میزان گاز متان را حدود چهار درصد اعلام کرده بود؛ معدن نه تنها «عاری» از گاز متان نبوده، که میزان آن به ۴ برابر حد مجاز میرسیده است. حتی اگر تصور کنیم از لحظه وقوع انفجار تا زمان ورود امدادگران، تغییری در میزان گاز متان صورت گرفته باشد، نعمتزاده چگونه از چنان تغییراتی آگاهی یافته است؟ وزیر صنعت کشور بر چه اساسی و با چه نیتی به اعلام چنین خبری دست زده است؟
فرض کنیم احتمالات مطرح شده درباره منشا جرقه نیز درست باشد و بنا بر گفتههای بیثبات وزیر کار، «باتری به باتری» یا «انتقال باتری» یا «تعویض باتری» عامل ایجاد جرقه باشد. در اینصورت باز هم مشخص نیست بیان چنین ادعایی- پیش از انجام تحقیقات- از زبان فردی که برای کشتهشدگان «بغض» میکند و مرگ آنها را «مظلومانه» میداند، به چه دلیل صورت گرفته است؟ چرا وقتی پای احتمالات در میان است، «سهلانگاری کارگران» پررنگ میشود و رعایت نشدنِ اصول ایمنی از طرف کارفرما و پیمانکار کمرنگ؟ همین سوالات درباره اظهارات نعمتزاده نیز مطرح است.
اگر این سخنان از ناآگاهی وزیران ریشه بگیرد، آیا آنها صلاحیت تصدی پستهایی چنین حساس را دارا بودهاند؟ و اگر آگاهانه چنین سخنانی را بر زبان رانده باشد، دلیل آن چیست؟ اظهاراتی که جریان رسانهای حول این واقعه را به سمتی سوق میدهد که «خطای انسانی» بهعنوان عامل اصلی وقوع فاجعه معرفی شود. اگر سخنان وزرای کار و صنعت درباره وضعیت ایمنی معدن را مرور کنیم، چنین شبهاتی پررنگتر نیز خواهد شد.
مدافع کارگران یا کارفرمایان؟
«یک ساعت قبل از وقوع حادثه بازرسان صنعت، معدن و تجارت در معدن حاضر بودهاند»، «گزارش اولیه نشان میدهد اصول لازم در این معدن رعایت شده بود»، «این معدن از جمله معادن کمخطر در گزارشها و بازرسیهای سازمان صنعت، معدن و تجارت و وزارت کار شناساییشده بود». اگر گوینده این اظهارات را نشناسیم، ممکن است تصور کنیم مالکان معدن در حال دفاع از خود هستند؛ اما این نخستین گفتههای علی ربیعی درباره شرایط ایمنی معدن زمستان یورت است. نعمتزاده نیز در نخستین موضعگیری خود گفت «درسته که معدن شرایط خیلی مناسبی نداشته، اما مشکل خاصی هم نداشته و اتفاق رخ داده ناشی از یک اشتباه بوده است». ادعاهایی که در روزهای بعد به اشکال مختلف، توسط خود کارگران و برخی دیگر از مسئولان زیر سوال رفت و در ادامه وزیران کار و صنعت نیز با موضعگیریهای تازه خود به اشتباه بودن آن اعتراف کردند.
آیا سالم بودن هر کدام از این دو لوکوموتیو، فرضیات مطرح شده درباره «باتری به باتری» یا «انتقال باتری» را زیر سوال نمیبرد؟ هدف از طرح این سوالات بیش از آنکه بهدست دادن پاسخی قطعی باشد، نشاندادن بیپایگی قطعیت اظهارات دو وزیر کابینه و جبههگیری آنها نسبت به کارگران با عناوینی همچون «سهل انگاری» است.
ربیعی در حالیکه از تعداد دقیق کارگران درون معدن اظهار بیاطلاعی میکرد، گفت «همه معدنچیان این حادثه بیمه بودهاند». او سه روز بعد در اظهاراتی متناقض اعلام کرد «متوجه شدهام که در پیمانکاریها حق بیمه رعایت نشده» و «کارگران معدن آزادشهر حقوق و بیمههای عقبمانده طی ۳ سال گذشته دارند». بدیهیست یکی از دلایل نامشخص بودنِ تعداد کارگران درون معدن- که بر خلاف نص صریح آییننامه ایمنی معادن است- بیمه نکردن برخی از کارگرانی بود که به استخدام پیمانکار معدن در آمده بودند. آیا امری چنین بدیهی به ذهن وزیر کار نرسیده بود؟ و در صورت روشن نبودن اطلاعات، موضعگیری نخستین او به ما چه میگوید؟ همزمانیِ دفاع اعضای کابینه از وضعیت ایمنی معدن و تاکید بر «سهلانگاری کارگران» در وقوع این فاجعه، سوالات فراوانی در ذهن ایجاد میکند.
در گزارش مجلس از این فاجعه، یکی از مشکلات کارگران «میزان و نوع بیمه تأمین اجتماعی کارگران و در نظر نگرفتن مشاغل سخت و زیانآور برای تمامی کارگران معدن» عنوان شده است. اعضای مجلس همچنین از کارفرما و وزارت کار خواستار ارائه مستندات بیمهای کارگران پیش از سال ۹۴ شدهاند، اما «متاسفانه به رغم مکاتبه با وزرات تعاون کار اطلاعات لازم تا زمان جمعبندی گزارش به این کمیسیون ارسال نشده است».
ولی این همهی ماجرا نیست. برخی اطلاعات ارائه شده در گزارش مجلس، باز هم بر ابهامات ماجرای انفجار در معدن یورت میافزاید؛ در گزارش مجلس آمده است «انفجار و ریزش در محل لوکوموتیو دوم است که در نتیجه آن زیر آوار مدفون میشود». طبق گفتههای علی ربیعی، «باتری به باتری» یا طبق آنچه بعدتر ادعا کرد «تعویض باتری» عامل انفجار بوده است، اما در گزارش مجلس از انفجار در «محل لوکوموتیو دوم» و «زیر آوار مدفون شدن» همان لوکوموتیو سخن گفته شده است. پس لوکوموتیو اول کجاست؟
طبق گفتههای دو تن از معدنچیان معدن یورت، «با ادامه جستوجوها در معدن که ما هم حضور داشتیم، لوکوموتیوی که در معدن بود پیدا شد. اما این لوکومتیو باتری به باتری نکرده بود و اصلا امکان این کار وجود ندارد. لوکومتیو سالم بوده است و علت انفجار، باید چیز دیگری باشد». اگر صحت چنین ادعایی تایید شود، و بنابر گزارش مجلس لوکوموتیو دوم هم «زیر آوار مدفون» باشد، در اینصورت آیا لوکوموتیو اول اساسا سالم و به دور از محل انفجار بوده است؟ اگر نه، در چه فاصلهای از محل وقوع انفجار قرار داشته است؟ آیا سالم بودن هر کدام از این دو لوکوموتیو، فرضیات مطرح شده درباره «باتری به باتری» یا «انتقال باتری» را زیر سوال نمیبرد؟ هدف از طرح این سوالات بیش از آنکه بهدست دادن پاسخی قطعی باشد، نشان دادن بیپایگی قطعیت اظهارات دو وزیر کابینه و جبههگیری آنها نسبت به کارگران با عناوینی همچون «سهل انگاری» است.
از سرگیری فعالیت معدن
بنا بر گفتههای رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت استان گلستان و همینطور مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار است معدن یورت در همین هفته فعالیت خود را در تونلهای شماره ۲ و ۳ از سر بگیرد. علی ربیعی در یکی از واکنشهای خود پس از وقوع انفجار گفته بود «این معدن حداقل ۶ ماه تعطیل خواهد بود». او همچنین اعلام کرد «معادن زغالسنگ کشور نیازمند نوسازی هستند و کمیتهای میانمدت برای تجهیز و نوسازی معادن در نظر گرفتیم». ربیعی- در اظهاراتی کاملا متضاد با سخنان پیشین- چهار روز بعد مشخصا درباره معدن یورت گفت «این معدن از لحاظ ایمنی نیاز به تجهیزات دارد» و «تجهیزات معدن زمستان یورت نوسازی نشده است». در صحبتهای وزیر کار تفکیکی میان تونلهای مختلف معدن به لحاظ ایمنی مشاهده نمیشود.
گزارش مجلس درباره وضعیت ایمنی معدن چه میگوید؟ بر اساس این گزارش تونلهای شماره ۱ و ۳ این معدن «مشکل تهویه» دارند که میتواند منجر به «تجمع گاز» و «نامطلوب شدن هوای معدن» شود. این مشکلات در سالهای ۹۳، ۹۴ و ۹۵ به اطلاع کامل کارفرمای مربوطه رسیده بوده است. گزارش مجلس میگوید «تاکنون اقدامی در اینباره نشده است». آیا ربیعی بهعنوان وزیر کار که از مشکلات «عدم نوسازی» معادن ایران سخن رانده، در نخستین واکنشهای خود نسبت به تمام این گزارشها و مشکلات ناآگاه بوده است؟ اگر ناآگاه بوده به چه دلیل چنان قضاوتی درباره کارگران داشته و اگر آگاه بوده چرا معدن یورت در شرایطی ناایمن به کار خود ادامه داد؟
آیا حضور نمایندگان کارگری در کمیته حقیقتیاب اساسا باید منوط به پیشنهاد وزیر کار باشد؟ در غیاب سندیکاهای مستقل کارگری که بتوانند از حقوق اعضای خود دفاع کنند، آیا میتوان به گزارش کمیته حقیقتیاب اطمینان داشت؟
آیا اکنون تمامی مشکلات ایمنی این معدن برطرف شده که بر سر بازگشایی آن توافق صورت گرفته است؟ سخنان رئیس اداره صنعت گلستان پاسخگوست: «در بازدید هفته گذشته کارشناسان اعلام کردند تونل ۲ و ۳ و 1A مشکل ایمنی نداشتند و تنها برای اینکه دوباره اتفاقی نیفتد، تعطیل شده بودند. در روزهای اخیر بازدید مجدد انجام شده و اگر مشکلی وجود داشته باشد، صورتجلسه میشود تا پیمانکار به رفع نقص آنها اقدام کند»؛ مشکلاتی که حتی در گزارش مجلس هم مورد اشاره قرار گرفته، اساسا انکار میشود. ربیعی در گفتگویی اعلام کرد «بخشنامهای تنظیم کردهایم تا کارفرمای اصلی باید با پیمانکار تسویه حساب کند و ما وظیفه خود میدانیم تا این موضوع را پیگیری کنیم»؛ رئیس اداره صنعت گلستان در دفاع از ادامه کار معدن از «دغدغه پیمانکار در مورد از دست دادن کارگران تونلهای ۲ و ۳» سخن گفته و هیچ حرفی از تغییر پیمانکار به میان نیامده است. آیا سخنان علی ربیعی صرفا کارکردی تبلیغاتی داشت؟
کمیته حقیقتیاب چه خواهد کرد؟
درباره عملکرد کمیته موسوم به «حقیقتیاب» اطلاعات روشنی به رسانهها ارائه نشده است. درباره زمان ارائه گزارش این کمیته زمانهای مختلفی اعلام شد که هیچیک تاکنون به حقیقت نپیوسته است. نعمتزاده سه روز پس از وقوع انفجار گفت «کمیته حقیقتیاب ظرف یک هفته علت اصلی حادثه را مشخص خواهد کرد». اعضای حاضر در این کمیته نیز بهطور رسمی معرفی نشدهاند. بنابر گفتههای وزیر کار او «پیشنهاد داده یک نفر از کارگران باسابقه معدن» در این کمیته حضور داشته باشد. اما برخی فعالان کارگری از «دعوت نشدن از کارگران در کمیته بررسی حادثه» خبر داده و این رفتار را تداعیگر «پنهانکاری» دانستهاند.
اما اگر فرض را بر حضور کارگران «پیشنهادی» علی ربیعی در کمیته حقیقتیاب بگذاریم چه؟ آیا حضور نمایندگان کارگری در کمیته حقیقتیاب اساسا باید منوط به پیشنهاد وزیر کار باشد؟ در غیاب سندیکاهای مستقل کارگری که بتوانند از حقوق اعضای خود دفاع کنند، آیا میتوان به گزارش کمیته حقیقتیاب اطمینان داشت؟ آیا میتوان به ادعای «ایمن بودن» معدن یورت و از سرگیری فعالیت آن اتکا کرد؟ آیا مشکلات معدن یورت در دیگر معادن کشور وجود ندارد؟ کارگران معدن یورت پیش از انفجار بارها و بارها نسبت به ناایمن بودن معدن هشدار داده بودند، نتیجه اما انکار، برخورد و در نهایت آواری بود که جان ۴۳ انسان را گرفت. تا زمانی که کارگران نتوانند تشکلهای مستقل خود را داشته باشند، باید تمامی پاسخها و «اطمینانبخشیها» را به دیده شک نگریست.
مسائل مطرح شده تنها و تنها قطعهای از پازلی بزرگتر است که در صورت چیده شدن تمامی قطعات آن در کنار هم میتوانیم فارغ از اشکهای جاری بر گونهی مسئولان و ادعاهای آنها درباره حمایت از کارگران، تصویری روشنتر از شرایط موجود در محیطهای کار و سیاستها و جهتگیریهای کلان داشته باشیم.