تهران و سائوپائولو؛ این شهر برای کیست؟
تهران و سائوپائولو هردو در یک مسیر قرار دارند. تهران هم با اصرار بر تعدیل ساختاری و سیاست آزادسازی اقتصاد شهر و استثمار هرچه بیشتر کارگران آن و در نتیجه افزایش شکاف طبقاتی، نسبت به وضعیت فقرای شهری خود بیتوجه است.
سائوپولو روایتی روشن از شهریشدن لزوماً نامتوازن امروزی است؛ روایتی از انواع نابرابریهای اجتماعی و سیاسی پنهان شدهٔ شهرهای جهانی امروز. اما، سخن راویان شهر سائوپائولو، روایتی دیگر است. اینها سخنگویان فقر و طرد و فرودستی این کلانشهر جهانیِ ۲۱ میلیون نفریاند. این روایتِ دیگر پیش از هر چیز نشان از آن دارد که فضای شهری نه فضایی خنثی و محصول طبیعت، که فضاییست اجتماعی و محصول کار انسانها [۱].
سائوپولو شهری دو پاره است. از سویی شهر آشغال جمعکنها و هکرها و گرافیتیکارها و دیوارنویسهاست [pixação]. از سوی دیگر اما شهر ثروتمندانی است که از «ترسِ» خشونت و جرم، یا در قطعهای از شهر محصورند و از آنها مراقبت میشود یا سوار بر هلیکوپتر در آسمانهایش تردد میکنند. این فرآیندِ قطبی شدنِ سائوپولو امری تاریخی است و به ویژه محصول اعمال سیاستهای نئولیبرال؛ فرآیندی که در انواع و اشکال متفاوت در تمامی کلانشهرهای جهان شمال و جنوب تِکرار میشود.
سائوپولو شهری دو پاره است. از سویی شهر آشغال جمعکنها و هکرها و گرافیتیکارها و دیوارنویسهاست [pixação]. از سوی دیگر اما شهر ثروتمندانی است که از «ترسِ» خشونت و جرم، یا در قطعهای از شهر محصورند و از آنها مراقبت میشود یا سوار بر هلیکوپتر در آسمانهایش تردد میکنند.
امروزه تصویر مشهوری از سائوپولو در کنفرانسها و نوشتههای شهری دست به دست میشود. در این تصویر برجهایی لوکس با زمینهای تنیس و استخرهای اختصاصی درون بالکنهایشان در یک سوی دیوارند و فاولای (منطقهٔ زاغهای) پارایسُپولیس [Paraisópolis] در سوی دیگر دیوار خودنمایی میکند. این تصویر محصول دو فرآیند شهریشدن در ۸۰ سال گذشته است. اولین فرآیند همان نگاهی است که مرکز شهر را در برابر پیرامون و حاشیه قرار میدهد و معطوف به اسکان مهاجرینی است که عمدتاً در سالهای میانی ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ در حاشیههای شهر سائوپائولو شکل گرفت. این روندِ حاشیهنشینی پایهگذار جنبشهای شهریِ پس از ۱۹۷۰ شد. امری که در کنار جریاناتی مشابه در دیگر کشورهای جنوب نوعی سیاست غیررسمی یا همان «زیست غیررسمیِ» فقرای حاشیهنشین را در مقابل مرکزنشینان رسمی شهر شکل داد. این جنبشها غالباً درخواست تأمین زیرساختها و خدمات شهری را داشتند و به دنبال تعریف جدیدی از شهروندی بودند. به طور خاص در سائوپائولو حاشیهنشینان تا حدودی موفق شدند خدمات پایهای چون برق و آب آشامیدنی و فاضلاب را بر خود مهیا کنند. گرچه این شکل از جنبشهای شهری کمکم و از دههٔ ۱۹۹۰ در سائوپائولو رو به افول گذاشت، اما در قالبهایی دیگر چون سازمانهای مردمنهاد و تشکلها و جنبشهای هنری و دینی و به ویژه مجرمانه از سوی فقرای شهری سازماندهی شدند.
از سوی دیگر اما، پس از سالهای ۱۹۷۰ مرکز شهر مورد حمله قرار گرفت؛ اینبار از سوی طبقات مرفه و متوسط. اولین قدمْ سرمایهگذاریهای کلان در شهر و از جمله برپا کردن قطب جدید اقتصادی در منطقه پینیروس [Pinheiros] بود. این منطقه همین امروز نیز میزبان مهمترین مراکز خرید و مجموعههای فرهنگی و هتلها درکنار شرکتهای بزرگ تجاری و بینالمللی سائوپائولوست. علاوه بر این، ترس از جرم و خشونت که از دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رو به فزونی گذاشته بود، اساس توجیهِ ساخت فضاهای مسکونی و فراغتی و تجاریِ محصور و محافظت شده در محلههایی شد که پیشتر فقرا در آنها میزیستند. به این ترتیب فضاهای شهری و عمومی سائوپائولو به اصطلاح «بازآفرینی» و احیاء شدند و در دست بخش خصوصی قرار گرفتند. گرچه این روند فقرا را به کل از مرکز شهر اخراج نکرد، اما تصویری چون مجاورت فقرا و ثروتمندان در پارایسُپولیس را در اذهانمان حک کرد. به همین شکلْ دیگر مناطق زاغهای داخل شهر هم مورد هجوم قرار گرفتند و به مالکیت خصوصی طبقات حاکم در آمدند.
در این گیرودار آنچه در این دو دهه بیش از همه فضای شهری و کیفیت زندگی روزمره مردم سائوپائولو را دگرگون کرده چیزی نبوده است جز کلیدواژههای جرمانگاری و خشونت و ترس. صحبت از این موضوعات اشکال جدیدی از جداییگزینیهای فضایی و تبعیض را پدید آورده است. در این میان، مهمتر از همه پیداپیش جزایر ساکن و متحرکی است که طبقات مرفه و متوسط را در خود جای دادهاند. این جزایر شهری شامل انواع پاساژها و مراکز اداری و تجاری و فضاهای مسکونی مراقبت شدهاند. از مهمترین مشخصههای این جزایر مجهزبودنشان به سیستمهای پیشرفتهٔ امنیتی و نگهبانان خصوصی است تا انحصاری بودن آن فضاها تضمین شود. نتیجه این کار صرفاً بازتولید و تعمیق نابرابریهای شهر بوده است، هم به مثابه نوعی ارزش هم بهمثابه واقعیتی اجتماعی. در واقع این جزایر خصوصی شهری به نشانهای از تمایز و تشخّص ساکنان بدل شدهاند و با مسلط شدن این منطق در فهم عامه مردم عادی، امروزه دیوارها و امثالهم، دیگر نه به منظور تأمین امنیت در برابر جرم و خشونت، بلکه بهسان نشانهای از تمایز از دیگر محلات و ابراز حس تعلق، در همه جای سائوپائولو یافت میشوند، حتی در میان محلات فقیر نشین.
حال آنچه در راویان شهر سائوپائولو روایت میشود روی دیگر همین سکه است؛ تلاش برای حضور فرودستان بهواسطهٔ تشکلیابیها و استفاده از نقاشی و موزیک و حضور تخطیگرایانه و شکستن خط قرمزها برای از آنِ خود کردن فضاهای شهری. این تلاشها البته همانطور که به تصویر کشیده شدهاند از بدو تولد با برچسبهای امنیتی جرمانگاری میشوند و به کنترل درمیآیند. از یکسو با فضایی امنیتی مواجهیم: یعنی، حضور پررنگ پلیس و خانههای مراقبت شده و ماشینهای ضدگلوله و هلیکوپترها؛ لازم به ذکر نیست که این نیروها پیشاپیش در خدمت طبقهای است که توان پرداخت این خدمات را دارد. و در سوی دیگر اما جوانان عمدتاً برخاسته از زاغههایی را میبینیم که همان اندک فضاهای عمومی باقیمانده را به تسخیر خود در میآورند تا به واسطهٔ هنر تخطیگرایانهٔ خود تبعیض را به تصویری عمومی بدل کنند. بازهم واضح و مبرهن است که درون منطق مسلط، این جوانان (مثلاً همان دیوارنویسهای درون فیلم) وندال و مجرم و مخربِ فضاهای عمومی شناخته میٰشوند. این افراد در جنگی نابرابر و با مخاطرهٔ مرگ از سوی پلیس به بازپسگیری فضاهای عمومی شهر ادامه میدهند.
نرخ خشونت موجود در تهران نیز گرچه از سائوپائولو کمتر است اما همچنان در میان ۱۰۰ شهر اول جهان رتبهبندی میشود. گرچه تهران و سائوپائولو شبیه یکدیگر به نظر میرسند، تفاوتی ساختاری میان این دو شهر وجود دارد: وجود فضای مردم، فضای مقاومت و تخطی.
امروز در بحبوبهٔ انتخابات شورای شهریم و هر کاندیدایی دم از برنامه و بدنهای اجتماعی میزند. در این میان این روایت از سائوپائولو چه نسبتی با زندگی امروز تهران و حتی انتخابات شورای شهر دارد؟ موقعیت اقتصادی- سیاسی و شرایط کنشگری اجتماعی در تهران با سائوپائولو تفاوتهای عمدهای دارد. برای اشاره به میزان حاشیهنشینی و زاغههای درونشهری تهران به لحاظ آماری دستمان نسبتاً خالی است. با این حال از کنار هم قرار دادن همین اعداد موجود میتوان به رقمی در حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت تهران رسید؛ آماری نسبتاً مشابه با سائوپائولو. شاید این اعداد گویای تمام واقعیتهای موجود دربارهٔ فقر شهری و شکاف طبقاتی حاضر در این دو شهر نباشد، اما قطعاً گویای این واقعیتند که هردو در یک مسیر قرار دارند. از سویی تهران با اصرار بر تعدیل ساختاری و سیاست آزادسازی اقتصاد شهر و استثمار هرچه بیشتر کارگران آن و در نتیجه افزایش شکاف طبقاتی درون تهران، نسبت به وضعیت فقرای شهری خود بیتوجه است. کافی است به عنوان مثال نیمنگاهی گذارا به وضعیت دستفروشان شهر و زاغهنشینان تهران بیندازیم. علاوه بر این، نرخ خشونت موجود در تهران نیز گرچه از سائوپائولو کمتر است اما همچنان در میان ۱۰۰ شهر اول جهان رتبهبندی میشود. گرچه تهران و سائوپائولو شبیه یکدیگر به نظر میرسند، تفاوتی ساختاری میان این دو شهر وجود دارد: وجود فضای مردم، فضای مقاومت و تخطی. برخلافِ سائوپائولو که حداقلِ انگیزهها و امکانهایی برای تشکلیابیهای رسمی و غیررسمی وجود دارد تا حق به شهر فرودستان را فریاد بزند، در تهران با حساسیت کم شهروندان نسبت به موضوعات شهری روبهروییم. البته این موضوع با کنترلهای موجود و سرکوب هر شکلی از صدای مخالف تشدید شده است.
درون این وضعیت است که از زمان شوراهای پیشین صداهای عوامفریبانهای که بر خلاف شعارهایشان در صدد تثبیت وضع موجودند انعکاس بیشتری یافتهاند. این شعارها یک هدف بیشتر ندارند. معطل کردن مردم و زدودن و محصور کردن تخیل ما از اندیشیدن به شهری بدیل. بهرغم رنگ و لعاب متفاوتشان، این شعارها به دنبال تثبیت وضع موجودند. بهدنبال فراهم کردن رانتهای بیشتری برای ثروتمندان یا گروهی متفاوت از ثروتمندان؛ تا با امیدواری هرچه بیشتر در آیندهای نزدیک هلیکوپترهای خصوصی خود را بر فراز تهران در میان برجها و مراکز خرید به پرواز درآورند. میخواهند ما آیندهای جز آنچه در سائوپائولو اتفاق افتاده را متصور نشویم. شهرهای جهانی را به جای والاترین آمال و آرزوها جا میزنند تا مبادا تخیلمان به سوی افقی دیگر پرواز کند.
اما در مقابل این هجوم ادعاها و تصاویر رنگارنگ چه میتوان کرد؟ مهمترین و عاجلترین کار اندیشیدن به مسیرهایی بدیل است. راهی متفاوت که شهری دیگر را برایمان به ارمغان آورد. شهری که شکاف شمال و جنوب را نتیجه ناگریز توسعه نمیداند، شهری که پیشرفت را نه در ساخت اتوبانهای دو طبقه و تونلهای شهری و برجهای لوکس آن، که در کاستن فاصله طبقاتی میجوید. شهری که در آن گرفتن حق ساکناناش نه جرم است نه رویا.
با دقت تجربیات شهرهای دیگر را بنگریم. بوی خوشی از هیچ شهر جهانی به مشام نمیرسد. باید بیشتر مراقب باشیم. باید باهم و قدم به قدم تصویر شهردیگرمان را بسازیم و از آن محافظت کنیم.
[۱] این یادداشت درباره فیلم راویان شهر سائوپائولو sao paulo city tellers است که ۲۱ اردیبهشت در موزه هنرهای معاصر به نمایش درآمد.