لالایی پدران پای گهواره
نمایشگاه «پدران سوئدی» با 25 قاب عکس از «یوهان بومان» پدران سوئدی را نشان میدهد که در خانه مانده از بچههایشان مراقبت میکنند. این نمایشگاه تلاش داشت والدین ایرانی را به دور از کلیشههای جنسیتی با مسئولیتهای خانوادگی آشنا کند.
همه مردان و زنانی که برای بازدید از نمایشگاه عکس «پدران سوئدی» به خانه هنرمندان میآیند لبخند به لب دارند. لابد یاد شیرین زبانی دختر یا پسرشان میافتند وقتی که تازه زبان باز کرده بودند یا شبهای تلخی که به خاطر تب یا گوشدرد دلبندشان پلک روی پلک نمیگذاشتند. عکسهای این نمایشگاه روایتگر لحظههایی از زندگی پدران سوئدی است که در خانه ماندند و از فرزندانشان مراقبت کردند. تصاویری که در نگاه اول شاد و شیرین به نظر میآید اما کمی دقیقتر که میشویم میتوانیم کلافگی و بیحوصلگی را هم در چشمان پدران خسته ببینیم. مانند قابی که پدری بچهاش را در آغوش گرفته و مشغول خواباندن اوست و نگاهش به گوشی تلفن همراه برای خواندن پیامی یا پدر جوان دیگری که با دستی روی ناخنهای دخترش لاک میزند و با آن یکی دست، پسرش را بغل کرده. غایب بودن زنان در این عکسها یکی از نکات مهم آن است. غیبتی که نشان میدهد مردان هم میتوانند از پس وظایف فرزندپروری بربیایند و برخلاف کلیشههای جنسیتی رایج در خانه بمانند و زنان را با خیال راحت سر کار بفرستند.
نمایشگاه «پدران سوئدی» با ۲۵ قاب عکس از «یوهان بومان» در قالب یک طرح از پدرانی سوئدی که با گرفتن مرخصی ۶ ماه در خانه ماندند و مشغول مراقبت از بچههایشان شدند گرفته شده. این نمایشگاه که چندی پیش در خانه هنرمندان برپا شد و در آخرین روزهای فروردین به کار خود پایان داد، تلاش کرد والدین ایرانی را به دور از کلیشههای رایج و از زاویهای دیگر با مسئولیتهای خانوادگی آشنا کند.
تالار زمستان خانه هنرمندان مدام از بازدیدکننده پر و خالی میشود. بعضی خانوادگی آمدهاند و بعضی تنهایی. لابه لای عکسها میچرخند و با قابها سلفی و عکس میگیرند. بعضی هم انگار دوست ندارند نمایشگاه را ترک کنند. پسر جوانی در نمایشگاه مشغول سلفی گرفتن با قاب عکسهاست. آرمان ۲۲ ساله و دانشجوی پرستاری است. به قول خودش عاشق این عکسها شده. آرمان میگوید حتماً اگر پدر بشود با بچههایش کلی وقت میگذراند و با آنها بازی میکند: «واقعا هیچ چیزی در زندگی از این بهتر نیست که آدم خودش بچههایش را بزرگ کند.»
او از مشکلات بزرگ کردن بچهها همانطور که در عکسهای یوهان بومان دیده میشود مطلع است و معتقد است فرقی بین زن و مرد در بزرگ کردن بچهها وجود ندارد و هر دو میتوانند همانقدر عاشق این کار باشند. اما همه بازدیدکنندگان این نمایشگاه نظر آرمان را ندارند و با اینکه مشغول عکس گرفتن از قابها هستند و انگار با عکسها رابطهای دوستانه برقرار کردهاند، نظر دیگری دارند. صادق، جوان ۳۳ سالهای است که به همراه همسرش برای دیدن نمایشگاه آمده. او میگوید هنوز بچه دار نشده اما اگر روزی هم این اتفاق بیفتد هیچ وقت نمیتواند خودش را جای آدمهای توی عکس بگذارد و برای مدت طولانی از پس این کار برنمی آید: «مردها این کارها را بلد نیستند و این عکسها هم آنطوری که میگویند نیست. از کجا معلوم اینها ۶ ماه توی خانه با بچه بودهاند؟» همسرش انگار که خجالت کشیده باشد لابه لای حرفهای او تکرار میکند: «شوخی میکند صادق اینطوری هم نیست که میگوید.»
اینکه صادق سی و سه ساله راست میگوید یا شوخی میکند، نمیشود فهمید اما میتوان دید که هنوز هم خیلیها در ایران و حتی در دنیا علاقهای به اینکه در خانه بمانند و از فرزندان مراقبت کنند ندارند و حتی این مسأله یا خیلی از کارهای دیگر خانه را دون شأن مرد میدانند و معتقدند خانهداری و آشپزی و بزرگ کردن فرزند کاری زنانه است.
شهلا اعزازی جامعه شناس و مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران در گفتوگو با ما از کلیشههای جنسیتی و موانعی که این کلیشهها در زندگی زنان ایجاد میکند میگوید: «در واقع این کلیشهها تصویری است که میگوید افراد در گروههای مختلف باید چطور باشند. درحالی که هیچ استدلال علمی پشت این تقسیم وظایف وجود ندارد و هیچ وقت نمیشود گفت همه افراد گروه مردان یا زنان، باید رفتار یا ذهنیتی شبیه به هم داشته باشند.» شهلا اعزازی معتقد است کلیشههای جنسیتی مانند مرد نان آور و زن خانه دار باعث ایجاد روابط قدرت میشود و کسانی که در این رابطه ضعیفتر هستند مورد ظلم قرار میگیرند: «این کلیشهها باعث میشود که زنان از پیشرفت در شغل و تحصیلات باز بمانند چون روابط قدرت جلوی آنها را برای پیشرفت میگیرد.»
صادق میگوید: «مردها این کارها را بلد نیستند و این عکسها هم آنطوری که میگویند نیست. از کجا معلوم اینها ۶ ماه توی خانه با بچه بودهاند؟» همسرش انگار که خجالت کشیده باشد لابه لای حرفهای او تکرار میکند: «شوخی میکند صادق اینطوری هم نیست که میگوید.»
شهلا اعزازی روند تغییر این کلیشهها را در ایران کاری سخت میداند و معتقد است مقاومت از طرف مسئولان باعث کند شدن این روند میشود. اما اغلب پسران جوان و مردانی که در نمایشگاه میبینم اهمیتی به این کلیشهها نمیدهند و سعی میکنند تا جایی که میتوانند در کارهای خانه پا به پای همسران خود کار کنند تا آنها بتوانند از پس مسئولیتها و کارهای بیرون خانه بر بیایند. یکی از این مردان مصطفی داغمهچی فیروزجایی است. او که فوق لیسانس نقاشی و تصویرسازی دارد حالا ۲ سال است که یک تنه از دختر ۳ سالهاش «ماهور» نگهداری میکند. داغمهچی که سابقه تدریس در دانشگاه را هم دارد حالا ۲ سالی است به صورت اجباری در خانه میماند و از دخترش نگهداری میکند و به کارهای خودش هم میرسد. او فرصت حرف زدن در نمایشگاه را ندارد و گفتوگو میماند برای بعد: «آن اوایل برایم خیلی سخت بود چون زبان بچه را نمیفهمیدم. مثلاً غذا خورده بود و خوابیده بود اما بازهم گریه میکرد.» مصطفی همینطور که حرف میزند از پشت گوشی صدای دخترش هم میآید که از او میخواهد با هم آسانسور بازی بکنند. مصطفی میخندد و از روزهایی میگوید که برای فهمیدن حالات بچه به اینترنت پناه برده تا دلیل گریههای دخترش را بفهمد. او از کارهایی که در این مدت یاد گرفته میگوید و از عشقی که بین او دخترش به وجود آمده.
حرفهای مصطفی داغمهچی شبیه حرفهای یوهان بومان عکاس این طرح است. بومان میگوید: «در طول مدت مرخصی پدری خودم، برای کسب اطلاعات در مورد فرزند پروری از منظر یک پدر مشکل داشتم و از طریق گفتوگو با پدرانی که این دوره را پشت سر گذاشته بودند توانستم به تجربیات خوبی دست پیدا کنم و با ثبت عکسهایی از تجربیات سایر پدران در واقع قصد دارم نگاه سایر پدران را نیز به این موضوع معطوف کنم که آنها نیز بهعنوان پدر یا بهعنوان یک شریک زندگی فکر کنند. تصور میکنم این گام مهمی است برای رسیدن به جامعهای برابر.»
یوهان بومان پیش از این نیز گفته بود: «من با استفاده از پرتره پدرانی که با فرزندان خود در موقعیتهای روزانه قرار میگیرند و همچنین گفتوگو با این پدران تلاش کردهام به نوعی توجه را معطوف به پدرانی کنم که ارتباط با فرزندان و خانواده را بر کار و حرفه خود ترجیح دادهاند.»
از داغمهچی میپرسم تا به حال شده از طرف دوستان یا خانواده برای اینکه از دخترش مراقبت میکند حرفی برخورنده یا شوخی ناراحت کنندهای شنیده باشد؟ او میگوید: «نه واقعاً تا حالا این اتفاق نیفتاده. فکر میکنم این دست حرفها و شوخیها برای آدمهایی است که خیلی فرهنگ بالایی ندارند.»
پیرمردی کت و شلواری با موهایی سپید و صورتی جدی از نمایشگاه خارج میشود. محمود رضایی رئیس یک شرکت مهندسی که حالا بازنشسته شده. رضایی در مورد این نمایشگاه میگوید: «داشتم به این فکر میکردم که این مردهای داخل قاب چه زندگی جالبی را تجربه کردهاند. راستش را بخواهید من فکر میکنم ما قدیمیها با این طرز فکرمان که کار مرد بیرون از خانه است در قبال بچههایمان کوتاهی کردهایم.»
همه مردان و زنانی که برای بازدید از نمایشگاه عکس «پدران سوئدی» به خانه هنرمندان میآیند لبخند به لب دارند. راستی آنها به چه چیزی فکر میکنند؟