درک اقتصاد جدید گیگ
انتخاب بین فرمهای مختلف بهرهکشی، آزادی واقعی برای کارگران محسوب نمیشود. بلکه آزادی آنها زمانی است که در کاری با مزدی عادلانه سهیم شوند و قدرت تصمیمگیری در مورد شرایط کاری خودشان داشته باشند.
WARNING: unbalanced footnote start tag short code found.
If this warning is irrelevant, please disable the syntax validation feature in the dashboard under General settings > Footnote start and end short codes > Check for balanced shortcodes.
Unbalanced start tag short code found before:
“Juno، هژمونی اوبر را با مدل کسب و کار جدیدی به چالش کشیده که در آن رانندگان نه تنها کرایه هر سفر بلکه سهمی از سهام شرکت را هم دریافت میکنند. سازمان نوپای دیگری به نام …”
آنچه در زیر میخوانید ترجمه مقالهای از مجله «اعتصاب» است که تابستان ۲۰۱۶ به چاپ رسیده است.[۱] با توجه به سرعت تحولات امروز به ویژه در حوزه اقتصاد پایهریزی شده بر تکنولوژی، تغییراتی در بعضی نکات بیان شده در این مقاله از زمان چاپ آن صورت گرفته است. مثلاً با توجه به اعتصابات اخیر رانندگان اوبر در برخی شهرهای اروپا، آمریکا و هند، به نظر میرسد دوران ماه عسل این شرکت دیگر به پایان رسیده و آن روی سکه نمایان شده است. مسئله دیگر ایجاد اتحادیههایی برای حمایت از رانندگان اوبر است که بعد از چاپ این مقاله صورت گرفته است. البته وضعیت شرکتهای مشابه در ایران (اسنپ و تپسی)، به مراتب پیچیدهتر است، مثلاً اینکه اتحادیههای تاکسیرانی در ایران هنوز قدرت چندانی ندارند. به هر روی نکات اشاره شده در این مقاله برای فهم اقتصاد گیگ و بیشتر از آن برای یافتن روشهای مداخله در مواجهه روزمره ما با این مقوله، به عنوان مشتری یا راننده، ضرروری است.
آزاد در «آزادکار[۲]»
رئیس خودت با، کسب و کار خودت را راه بنداز، مهارتت را به درآمد تبدیل کن، با ماشینت پول در بیار، با ما بران، به جنبش ما بپیوند.
شرکتهای نوپا بدون شعاری شیک، آرمانی و پرقدرت کامل نمیشوند، اما این نمونهها با وعدههای گنگ متداول (بهتر باش، متفاوت فکرکن و غیره) از این رو متفاوتند که مخاطبشان نه مصرفکنندگان سرویس بلکه کارگرانی است که در وحله اول سرویس را ارائه میدهند.
همه شعارهای بالا از صفحه ی ثبتنام شرکتهای مختلف «اقتصاد گیگ» (gig economy) گرفته شده ، به ترتیب: «لیفت» (Lyft)، اشتراک گذاری خودرو)، «آپ ورک» (Upwork، بازارفریلنس)، «تسک ربیت» (Taskrabbit، خرده کاری)، «اوبر» (Uber، تاکسی)، دلیورو(Deliveroo) و «پست میتس» (Postmates، تحویل کالا).هر شرکت به روشی کم و بیش یکسان کارگران جدید را تشویق به ثبت نام میکند: وعده درآمد آسان، ساعت کارقابل تغییر، کارمزد دست به نقد، خردهکاری یکی بعد از دیگری به فاصله چند کلیک. در عین حال نیروهای کاری که از طریق این سرویسها به دنبال کار میگردند، باید انتظار کاری با در آمد ساعتیِ پایین و بدون قراردادِ تضمین شده و مزایای کارمندی داشته باشند. همچنین تمام هزینه لازم برای کار: بنزین، تجهیزات، بیمه و غیره، به دوش خودشان است.
برای اینکه تقاضا برای کار بدون قرارداد و تصادفی که توسط اپلیکشن هدایت میشود، در اقتصاد نوپای گیگ فهمیده شود، شناخت نتایج بالا ضروری است؛ کاربا دسترسی آسان و شرایط بهرهکشی دو روی یک سکهاند. مشاغل اقتصاد گیگ برای کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند استخدام قراردادی شوند ساعت کاری قابل تغییر و منبع درآمدی آسان فراهم میکند، همچنین این مشاغل بر مدلی پایهریزی شدهاند که در آن مانعی برای ورود به بازار کار وجود ندارد؛ در مقابل هر کارگری تقریباً بلافاصله قابل تعویض با دیگری است، در نتیجه خود کارگر کمترین اهمیت را دارد.
فراخوان دلگرم کنندهی «رئیس خودت باش» عملاً ترجمان «به ما کمک کن تا قوانین استخدام را دور بزنیم» است. در واقع اوبر با برچسب «فری لنسر»، خود را از تعهدات کارفرمای مسئول رها ساخته است.
این مدل کسب و کار نتیجه هنرنمایی برندسازی و «جایگاه سازی[۳]» (Positioning) قانونی است که در آن پیشگامان این حوزه- اوبر به عنوان برجستهترین آنها- اعلام کردند که کارگران آنها به جای اینکه استخدام شرکت باشند، خویش فرما هستند. بنابراین فراخوان دلگرم کنندهی «رئیس خودت باش» عملاً ترجمان «به ما کمک کن تا قوانین استخدام را دور بزنیم» است. در واقع اوبر با برچسب «فری لنسر»، خود را از تعهدات کارفرمای مسئول رها ساخته است.
برای اجتناب ازدوپهلویی ، به جای کلماتی چون «فری لنسر» یا «شریک»، عنوان «اتوپریکاریات» (Autopricariat) برای این طبقه از کارگران دقیقتر خواهد بود. (اصطلاح موجود «پریکاریات» سرشت متزلزل کاررا بازنمایی میکند و پیشوند «اتو» نشان میدهد که این هم نوعی خوداشتغالی است و هم توسط سیستمهای اتوماتیک مدیریت میشود.)
اعضای اتوپریکاریات نه تنها قراردادی که متضمن میزان کار یا درآمد معین باشد ندارند، بلکه معمولاً ازدفترکار، همکار و نظارت مدیریتی هم محرومند. رئیس آنها مشتری جدیدی است که هرچند ساعت یا دقیقه عوض میشود، در حالیکه زنجیره فرمان آنها صفحه اپلیکیشنی است که از طریق آن دستورات صادر میشود. (در حاشیه باید گفت که کارگران در بسیاری از بخشهای اقتصاد گیگ متذکر شدهاند که صفحات اپلیکیشن کارگران معمولاً به خوبیِ واسط اپلیکیشن مصرفکنندگان طراحی نشده و معمولاً برقراری ارتباط با نمایندهای از این شرکتها اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است.)
آزاد در «بازار آزاد»
جدا از سرشت ویژه کاراتوپریکاریات، ویژگی کلیدی دیگر آن، این است که کارگران در بازارکاری هستند که در آن به مرورِ زمان بازده کمتری دریافت میکنند. به همان شیوه که سوپرمارکتها درمنطقهای مشخص ، با اشباع بازار، سوددهی فروشگاههای قدیمی را از بین بردند، در اقتصاد گیگ هم، ذخیره کارگران به طور نامحدود، به بهای درآمد هر کارگر بسط داده خواهد شد.
کارت برنده اوبر- بزرگترین مزیت آن بر شرکتهای تاکسیرانیِ قراردادی، اپلیکیشن پر زرق و برق و سیستم پرداخت آسان آن نیست؛ بلکه سیل ماشینهای کرایهای است که خیابانهای شهررا پوشاندهاند. (در لندن میانگین زمان انتظار برای سواری با اوبر کمتر از سه دقیقه است، زمانی که به وضوح برای شرکتهای کوچک تاکسیرانی قابل رقابت نیست.) در این مدل کسب و کار، داشتن تاکسیهای بیشتر در خیابانها ازهیچ روی زیانآور نخواهد بود: از آنجا که به رانندهها برای زمان انتظار پولی داده نمیشود، داشتن رانندههای فعال و در حال انتظارِ بیشتر ضرری ندارد، حال آن که کاهش زمان انتظار منجر به جلب مشتری بیشترخواهد شد.
هدف نهایی برای اوبر، همانطور که مدیرعامل اجرایی آن، تراویس کالانیک (Travis Kalanick) گفته این است که اوبرآن قدر ارزان شود که جایگزینی ممکن برای خرید ماشین شود. جایگزینِ نه فقط ماشینهای شخصی بلکه اتوبوسها، قطارها و کسی چه میداند که چه چیز دیگری با اوبر درانتظار ماست: این استراتژی است برای سلطه بر کل بازار. این چشمانداز، درکنار بیتوجهی به چارچوبهای نظارتی و استراتژیهای به غایت تهاجمیِ گسترش شرکتها، اوبر را به غولی که امروز میبینیم بدل ساخته است. اما اگر به جای تاکتیکهای هر کمپانی به تصویربزرگ آن نگاه کنیم، جریانهایی بسیار نگرانکننده نسبت به وضعیت بنیادی بازار کار و حقوق کارگر میبینیم که اگر به چالش کشیده نشوند، پیامدهای سویی برای آینده کار به مثابه یک کل خواهند داشت.
اما اگر به جای تاکتیکهای هر کمپانی به تصویربزرگ آن نگاه کنیم، جریانهایی بسیار نگرانکننده نسبت به وضعیت بنیادی بازار کار و حقوق کارگر میبینیم که اگر به چالش کشیده نشوند، پیامدهای سویی برای آینده کار به مثابه یک کل خواهند داشت.
اغلب به ما گفته میشود که گسستی که ایده اقتصاد گیگ ایجاد میکند، به تطبیق نیروی بیاستفاده با تقاضای برآورده نشده مربوط میشود؛ حال آنکه ازهم گسیختن قانون استخدام بخش جداییناپذیر این معادله است. در حال حاضر، تأثیرات اجتماعیِ گسست دوم پنهان است زیرا صنایعی که بیشتر از همه تحت تأثیر قرار میگیرند به نوعی نیازمند کار فیزیکیند؛ اما هیچ دلیلی وجود ندارد که فرمول اقتصاد گیگ، برای اجاره کارگران اتوپریکاریات و برای کارهای عندالمطالبه در تمام حوزههای کاری به کار گرفته نشود. از آن جایی که ایده بزرگ اوبر آن را به موفقترین شرکت نوپا در تاریخ بدل ساخته است، سادهانگارانه است که فکر کنیم شرکتهای دیگر آن را به کار نگیرند – اصلاً چرا زحمت پرداخت حقوق و مزایا را به خود بدهی وقتی میتوانی شرکتی سراسر از کارگران فریلنس داشته باشی؟
این آموزهای کاملاً نئولیبرال است: ذخیره نیروی کار را به حداکثر برسان، امنیت شغلی را به حداقل برسان، کنترل دستمزد را حذف کن و بگذار که بازار مسیر خود را برود. به بیان دیگر، چارچوب ساختاری برای چیزی که عموماً به عنوان«رقابت روبه پایین»[۴] شناخته میشود– دقیقا همان چیزی که حق و حقوق کارگران، که در طول صدها سال به سختی به دست آمده، قرار است مانع از رخ دادنش شود.
آزاد در «آزادی»
بدیهی است که انتخاب بین فرمهای مختلف بهرهکشی، آزادی واقعی برای کارگران محسوب نمیشود. بلکه آزادی آنها زمانی است که در کاری با مزدی عادلانه سهیم شوند و قدرت تصمیمگیری در مورد شرایط کاری خودشان داشته باشند.
اینها اصول بنیادی هستند و هیچ چیز منحصر به فردی دراقتصاد گیگ وجود ندارد که آن را از مطابقت با این اصول مستثنی کند. بر این اساس، استراتژی مقاومت در مقابل جنبههای منفی اقتصاد گیگ، راه همیشگی را پیش میگیرد.
۱. از اتحادیهها حمایت کنید، کمپینها را گسترش دهید
یکی از اقدامهای کلیدی برای مزد بیشتر و شرایط کاری بهتر برای اتوپریکاریات، ایجاد تشکلات کارگری در مقیاس بزرگ است. پیش از این اقداماتی در این راستا شروع شده : در انگلیس، «اتحادیه جیامبی» (GMB Union) -که به عنوان اتحادیه عمومی اصناف، اعضایی در بسیاری از بخشهای صنعت دارد- به نمایندگی از رانندگان اوبراقدام قانونی در به چالش کشیدن وضعیت غیراستخدامی آنها آغاز کرده است. با گسترش این نوع کارها، ما باید انتظار داشته باشیم که اتحادیهها استراتژیهایی برای جذب نیرو و سازماندهی کارگران آنها تنظیم وهمچنین یک سری الگوهای مشخصتری برای نمایندگی حقوقی آنها ترسیم کنند. ( دور از ذهن نیست که اتحادیهای مختص کارگران اقتصاد گیگ در آیندهای نه چندان دور تصور کنیم.)
در اروپای مرکزی، برخی حکومتهای ملی و شهری، کار اقتصاد گیگ و شرکتهای «اقتصاد سهمبری» (Sharing (economy را نقض آشکار قوانین خود دانستهاند. اخیرأ با تغییر قوانین مسکن در برلین، اجارهدهندگان خانه در «ایربی ان بی» (Airbnb) دیگرنمی توانند تمام خانه را برای اجاره بگذارند؛ تلاشی برای مقابله با پایین آمدن سهام مسکن از طریق بنگاههای معاملات ملکی. آلمان، فرانسه و اسپانیا بعضی از سرویسهای اوبر را در کشورشان ممنوع کردهاند و کمیسیون اروپا یک سری آیین نامه برای نظارت بر این سرویسها تنظیم کرده است.
انتخاب بین فرمهای مختلف بهرهکشی، آزادی واقعی برای کارگران محسوب نمیشود. بلکه آزادی آنها زمانی است که در کاری با مزدی عادلانه سهیم شوند و قدرت تصمیمگیری در مورد شرایط کاری خودشان داشته باشند.
معمولاً چنین تلاشهایی برای نظارت بر شرکتهای اقتصاد گیگ، از طرف آنها برچسب بازدارندگی یا عقبماندگی میخورند؛ اوبر به ویژه متعصبانه این شعار را تکرار میکند که اگر چگونگی ارائه این خدمات با قانون مغایرت دارد، پس لازم است که قانون را تغییر دهیم. بر این اساس، حمایت عمومی برای مقاومت در برابر تجاوز روابط عمومی غولهای اقتصاد گیگ ضروری است، چرا که پیشاپیش نماینده اتحادیهها و حکومتهای شهری مورد حجوم آنها واقع شدهاند. حمایت از حقوق آنها به معنی آمادگی برای شرکت در بایکوتها، اعتصابها و کمپینهای در پیش رو است.
۲. از پیروزیهای آنها بیاموزیم؛ پلت فرمهای تعاونی بسازیم
جنبههای مشخصی از اقتصاد گیگ به دلایل موجهی، ماندگار خواهند بود. قابلیت معامله کالا یا خدمات از طریق یک اپلیکیشن تجربهای بسیار راحت هم برای مشتری و هم برای ارائه دهنده خدمات است، که به رغم مخالفت ما با جنبه بهرهکشی این فرآیند، نباید دست کم گرفته شود. چالش ما یافتن فرمولی است که با آن در حالی که ازمزیت اولی استفاده میکنیم از شر دومی خلاص شویم.
بنابراین، عبارت کلیشهای را تکرار می کنیم: مبارزه اصلی ما باید برای مالکیت ابزار تولید باشد. هرچند در اقتصاد جدید، این به معنی مالکیت داراییهای فیزیکی نیست: ایربیانبی با این واقعیت که صاحب هیچ ملکی نیست به خود میبالد، به همین شکل اوبر به اینکه هیچ ماشینی ندارد. در عوض آنها مالک پلت فرمی هستند که برای این داراییهای فیزیکی امکان سودآوری فراهم میکند؛ کم و بیش مثل تفاوت بین ادارهکردن شرکت راهآهن و مالکیت کل شبکه راه آهن.
پس نتیجهگیری منطقی این است که ما باید مسیر خودمان را ترسیم کنیم. فعالان مدنی در این حوزه باید از لحاظ تکنیکی آگاهی کافی برای مسیریابی درجهان جدید «پلتفرم در مقام خدمات» را داشته باشند، و پلت فرمهایی جدید وعادلانهتربه راه بیاندازند. مثلاً سخت نیست که پلت فرمی تعاونی را تصور کنیم که در آن به جای گرفتن بخش عمده درآمد کارگران خود، از سود سهام خود بر پایه ساعت کاری هر عضو به او بپردازد. درحقیقت چنین پروسهای پیشاپیش به شکلی انجام گرفته: در نیویورک، شرکت نوپایی به نام «جونو» ((Juno، هژمونی اوبر را با مدل کسب و کار جدیدی به چالش کشیده که در آن رانندگان نه تنها کرایه هر سفر بلکه سهمی از سهام شرکت را هم دریافت میکنند. سازمان نوپای دیگری به نام «لوکونومیکس» (Loconomics) با رویکرد باز هم مردمیتری، بازار اجتماع محوری برای مبادله «همتا به همتای» ((Peer to peer نیروی کار، اجناس و تجهیزات فراهم کردهاست.
در مقالهای در مجلهی «اس تی آی آر»(STIR) با عنوان« چگونه پلت فرم شرکتهای تعاونی میتواند ستارگان مرگی همچون اوبر را شکست دهد»[۵]– برای پیگیری این بحث پیشنهاد میشود- «نیل گرنفلو» (Neal Gorenflo)، بنیانگذارایستگاه خبری «اقتصاد سهمبری»(Sharing economy) «شیربل»(Sharable)، چشمانداز خود را هم بر مشکل و هم بر راهحل مطرح میکند. یکی از پیشنهادهای او این است که در بازاری که تحت سلطه برندسازی و طراحی است، شرکتهای تعاونی میتوانند با بالا بردن جذبه احساسیِ کارگران صاحب اختیار و شاد، فعالیت تجاری مسئولانه و درگیرکردن اجتماعها، برندهایی خلق کنند که مصرفکنندگان را از سلطه «ستارگان مرگ» بیرون بکشد.
پیام کلی این که اگرچه این ابرشرکتهای غولپیکر با پشتوانه «سرمایه گذاری ریسک پذیر» (Venture-capital)در این زمینه جلودار هستند، اما هنوز فرصتهای روشنی برای رقابت و برنده شدن بر آنها وجود دارد. به محض این که اوج اشتیاق دوره ماه عسل اقتصاد گیگ رو به افول بگذارد، ایدئولوژی پسِ آنها بیشتر خود را نشان داده و به چالش کشیده میشود- و آن گاه زمان مداخلهگری به منظور شکل دادن آیندهی کار در جهت مطلوب آن است.
[۱] Corine Faife, Understanding the New Gig Economy, Strike, issue 16, summer 2016. [۲]Freelance: کارگری که برای خود کار میکند [۳] Positioning: جایگاه سازی مستقر کردن تصویری از محصول یا خدمت یا برند در ذهن مشتری است که الزاماً ارتباط مستقیمی با کیفیت محصول نخواهد داشت. منبع: مدیریت فردا . [۴]Race to the bottom. به وضعیتی گفته میشود که رقابت با هر چه کمتر کردن و کاهش هزینههای مربوط به عوامل انجام میشود. این کاهشها میتواند شامل دستمزد کارگر شود یا ذخایر بانکی یا هر عامل تعیین کننده دیگری که کاهشش باعث افزایش سود بنگاه در رقابت شود. منبع: دنیای اقتصاد [۵] How Platform Co-Ops Can Beat Deathstars Like Uber