skip to Main Content
حق نادیده زنان شهری
جامعه

چرا باید شهر را از منظر زنان دید؟

حق نادیده زنان شهری

چرا نگرش جنسیتی در برنامه‌ریزی شهری باید مورد توجه واقع شود و با چنین رویکردی چه چیزی به دست خواهد آمد؟ برنامه‌ریز شهری در کار خود ناچار است به مسائل متنوعی بیندیشد؛ از فعالیت و اشتغال تا حمل‌ونقل و مسکن و فضاهای باز. جنسیت به همه این مسائل مرتبط است. یادداشت پیش‌رو مروری است کوتاه بر حوزه‌های مهم شهری که بررسی آن بدون حساسیت جنسیتی ناممکن است.

زنان و مردان، شهر را به شیوه‌های متفاوتی تجربه می‌کنند. در نتیجه لازم است برنامه‌ریزی شهری نسبت به جنسیت حساس باشد. با این همه، برنامه‌ریزی شهری هم مانند بسیاری از رشته‌های دیگر که با محیط مصنوع سروکار دارند، به «کور جنسی» مبتلاست. در حالی که برنامه‌ریزی همیشه ادعا داشته که فرآیندی جامع است و دغدغه اصلی‌اش ایجاد برابری است. برابری جنسیتی باید یکی از ابعاد این فرآیند جامع باید باشد. در فوروم جهانی اسکان بشر در سال ۲۰۰۶، چنین نگرشی به رسمیت شناخته شد.
اما چرا نگرش جنسیتی در برنامه‌ریزی شهری باید مورد توجه واقع شود و با چنین رویکردی چه چیزی به دست خواهد آمد؟ برنامه‌ریز شهری در کار خود ناچار است به مسائل متنوعی بیندیشد؛ از فعالیت و اشتغال تا حمل‌ونقل و مسکن و فضاهای باز. جنسیت به همه این مسائل مرتبط است. به عنوان مثال، فضای شهری برای زنان امکان و موقعیت اشتغال بیشتری نسبت به محیط روستایی فراهم می‌کند. با این همه بازار کار در شهرها همیشه از خطوط جنسیتی جدا مانده است، زنان فقیرتر بیشتر به مشاغلی چون نظافتچی‌گری یا فروشندگی روی می‌آورند و در حاشیه شهر سکنا می‌گزینند. در نتیجه اگر از ارتقای حمل‌ونقل عمومی و خدمات بهداشتی در حاشیه شهر و دیگر مناطق فقیرنشین حرف می‌زنیم، بیش از همه این به نفع زنان ساکن در این مناطق است که بیشترین زمان را در آن می‌گذرانند. البته این تنها مثالی است که نشان دهیم برنامه‌ریزی و جنسیت در کجا به هم متصل می‌شوند. با این همه فعالیت زنان و مردان در بسیاری عرصه‌ها قابل تفکیک نیست. برنامه‌ریز شهری باید بتواند تفاوت‌ها در استفاده از فضای شهری را تشخیص دهد و راه حل‌های متنوع‌تری را نسبت به استانداردهایی که تصور می‌شود برای همه مناسب است، پیدا کند.
در دهه‌های آخر قرن بیستم کم‌کم برنامه‌ریزی شهری مبتنی بر خانواده هسته‌ای با سرپرستی مرد به زیرسوال رفت. انتقادها به این سمت می‌رفت که تجربیات زنانه هم به صورت روش شناختی باید بررسی شود. با این همه هنوز برنامه‌ریزان بسیاری هستند که به همان روش استاندارد برای همه اکتفا می‌کنند.
در ادامه تلاش می‌کنم چند موضوع را که به سبب غفلت برنامه‌ریزان شهری نسبت به عدالت جنسیتی در کشورمان بیش از هر چیز برای زنان آسیب زا بوده است مختصرا واکاوی کنم.

مشارکت زنان در تصمیم‌سازی
برنامه‌ریزان اغلب با کسانی مشورت می‌کنند که تصور می‌کنند قادرند در فرآیند برنامه‌ریزی اعمال نفوذ کنند که فارغ از این‌که برنامه‌ریز خود چه موضعی نسبت به زنان در فضای شهری دارد، ممکن است زنان یا گروهی از آنها را از فرآیند برنامه‌ریزی کنار بگذارند. در حالی که تجربه نشان می‌دهد هرگاه با زن‌ها مشورت شده، نتیجه آن طراحی خیابان با طرح‌های شبکه‌بندی رایج که زنان را مجبور می‌کند هرچه بیشتر در خانه بمانند تفاوت دارد. نمونه موردی آن شهر «کلارا» در هند است که نشان می‌دهد چگونه فرآیند مشارکتی و جامع خدمات شهری را به نفع زنان ارتقا می‌دهد.
در کشور ما زنان به دو طریق از تاثیرگذاری در تصمیمات شهری محروم شده‌اند. اول اینکه پروژه‌های شهری غالبا به روش غیردموکراتیک و از بالا به شهر تحمیل می‌شود. در فرآیند تهیه طرح‌های شهری شهروندان ابزاری برای مداخله و اظهارنظر در اختیار ندارند و این وضع زنان را بیش از مردان تحت تاثیر قرار می‌دهد. از سوی دیگر سهم زنان از مدیریت شهری بسیار ناچیز است و این در حالی است که تحصیل زنان در رشته‌های مرتبط با شهر رشد چشمگیری داشته و حتی تعدادشان بیش از مردان است. به عنوان مثال تعداد زنان عضو شورای شهر از زمان شکل‌گیری آن در سال ۱۳۷۷ همواره کمتر از ۱۰ درصد باقی مانده و همین میزان نیز به اندازه مردان قدرت تصمیم‌گیری ندارند. فعالیت در سطح مدیران میانی شهری نیز مردانه است. مثلا سهم زنان شاغل در شهرداری تهران همواره از ۱۵ درصد کمتر بوده است که غالبا سمت‌های بالایی ندارند.
برنامه‌ریزی مسکن
برنامه‌ریزی شهری به طور سنتی به برنامه‌ریزی کاربری اراضی متمایل می‌شود که محیط شهری را قطعه‌قطعه می‌کند. به نحوی که فضاهای کار، اسکان و فراغت از هم جدا می‌شود. قطعه‌قطعه شدن فضا همان‌طور که هانری لوفور می‌گوید یکی از مشخصه‌های فضای انتزاعی است. در این فضا زنان بیش از مردان قدرت تحرک خودشان در شهر را از دست می‌دهند و درنتیجه بسیاری از زنان، بویژه زنان تهی‌دست، مجبور می‌شوند بیشتر در خانه بمانند و از طریق مشاغل خانگی کسب درآمد کنند. برای این زنان خانه فضای تولید شده برای کار است. علاوه بر این برنامه‌ریزان باید به اینکه چه امکاناتی و در کجا بیشترین کارایی را برای زنان دارد، واقف باشند. این آگاهی نه‌تنها بر منطقه‌بندی بلکه در اشل نقشه‌ها و طراحی منازل هم باید در نظر گرفته شود. همچنین «امن» کردن فضا برای بسیاری از زنان دغدغه است و برنامه‌ریزان در طراحی شهری باید به این مساله پاسخ دهند. مثال‌های معروف آن نور مناسب خیابان‌ها و احتراز از ایجاد مکان‌هایی ایزوله که به راحتی می‌توان در آنها پنهان شد، هستند. نمونه بارز آن مسیرهای زیرزمین یا روی زمین است (زیرگذرها و پل‌های عابر پیاده) در تهران چند سال اخیر به واسطه محدود شدن هر چه بیشتر حرکت پیاده و رشد بیش از حد پل‌های عابر پیاده که غالبا عابران راه دیگری جز استفاده از آنها ندارند، بویژه در شب، فضای شهری را (حتی در خیابان‌های اصلی) برای زنان ناامن کرده است. همچنین زیرگذر چهار راه ولیعصر، که احتمالا آغازی برای ساختن زیرگذرهای بیشتر است، امنیت را برای زنان به طور چشمگیری کاهش خواهد داد. مگر این‌که فعالان و برنامه‌ریزان شهری به نحوی اثرگذار در مقابل گسترش چنین پروژه‌هایی بایستند. بهترین راه برای ایمن کردن فضای شهری، تقویت فضاهای عمومی و قابل دفاع است.

همچنین بخوانید:  زلزله‌زدگان خراسال شمالی پس از ۴ماه همچنان بی‌سرپناه‌اند

حمل‌ونقل
طراحی سیستم‌های حمل‌ونقل در دانش شهرسازی جایگاه مهمی اشغال کرده است. سیستم حمل‌ونقل عمومی که خوب طراحی شده باشد، برای زنان اهمیت بیشتری نسبت به مردان دارد و می‌تواند فرصت اشتغال و جابه‌جایی در شهر را برای آنها افزایش دهد. بویژه برای زنان طبقه پایین و زنان کارگر، وابستگی به حمل‌ونقل عمومی بیشتر است. ضعف سیستم حمل‌ونقل زنان را در مقابل جرم و جنایت آسیب‌پذیرتر می‌کند. یکی از انتقادات جدی که از منظر زنانه برنامه‌ریزی شهری به شهرداری تهران مطرح است، فدا کردن حمل‌ونقل عمومی به پای توسعه جاه‌طلبانه بزرگراه‌هاست. براساس پژوهشی که شورای شهر تهران در آبان ۱۳۹۲ با عنوان «طرح سنجش عدالت در تهران» انجام داد نرخ مالکیت خوردرو در مناطق پایین و بالای تهران بیش از ۵۰ درصد با هم اختلاف دارد. درباره نرخ مالکیت زنان بر خودرو آماری نیافتم، ولی می‌توان به راحتی حدس زد رقم این اختلاف در مورد زنان بسیار بالاتر از این رقم خواهد بود. این بدان معناست که عدم توجه به حمل‌ونقل عمومی به نفع حمل‌ونقل خصوصی (بزرگراه‌ها) مستقیما زنان فرودست را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. بویژه این‌که اغلب مناطق فقیرنشین و کارگری از مراکز کار و اشتغال قلب شهر فاصله بسیار زیادی دارند. از سوی دیگر استفاده از حمل‌ونقل عمومی در بخش اتوبوس‌های تندرو با تصمیم مدیریت شهری تهران برای محدود کردن هرچه بیشتر حرکت پیاده، برای برخی افراد مانند مادران و زنان باردار اگر غیرممکن نباشد، طاقت فرساست. در نتیجه برنامه‌ریزی برای سیستم حمل‌ونقلی که به لحاظ جنسیتی عادلانه باشد، برای برنامه‌ریزان شهری دغدغه مهمی باید باشد.

فروشندگی خیابانی
فروشندگی خیابانی یا دستفروشی همیشه برای بسیاری از برنامه‌ریزان شهری مساله‌ای غامض بوده است. برخی برنامه‌ریزان و مدیران شهری دستفروشی را جلوه‌ای از آشفتگی و ازدحام فرودستان می‌بینند و از آن احتراز می‌کنند. با این همه دستفروشی برای بسیاری از افراد این طبقه فعالیتی حیاتی است بویژه برای زنان. در برخی شهرها مانند سنگاپور این فعالیت به رسمیت شناخته شده و مناطق خاصی با امکانات ویژه (مانند غرفه، آب و روشنایی و جمع‌آوری زباله) برای آن در نظر گرفته شده است. در هند نیز با این‌که دست‌فروشان مدام مورد حمله پلیس و آزار آنها قرار می‌گیرند، ولی برنامه‌ریزان شهری با دید مناسبی نسبت به این فعالیت، سعی دارند دولت را متقاعد کنند که دست‌فروشی در مناطق مسکونی هم حجم ترافیک را کاهش می‌دهد و هم هزینه حمل‌ونقل را برای خانوارها پایین می‌آورد. کاهش آلودگی هوا هم از نتایج متعاقب آن است. در تانزانیا برای فروشندگی خیابانی اهمیت خاصی قائلند و امکانات و مناطق خاصی برای این کار فراهم شده است. با این حال غالبا زنان از حضور در مناطقی که فروشندگی سود بیشتری دارد محروم می‌شوند. درباره فروشندگی خیابانی زنان سازمانی بین‌المللی وجود دارد با نام اختصاری SEWU که در دوربان آفریقای جنوبی هم شعبه دارد. با برنامه‌ریزی این موسسه در دوربان، برای دست‌فروشان زن امکاناتی مانند مراقبت از کودکان و تسهیلات بهداشتی برای مواد غذایی فراهم شده است. حتی خانه‌های موقت برای تامین امنیت زنان دستفروش مهاجری که برخی مواقع ناچارند در خیابان بخوابند، پیش‌بینی شده است.

همچنین بخوانید:  بوروکراسی ایرانی نوعی سرطان بدخیم است

به عکس، در تهران، به دلیل تشدید مشکلات اقتصادی بخشی از جامعه به گواهی آمار رسمی، عده بیشتری دستفروشی را به عنوان راهی برای امرار معاش انتخاب می‌کنند. بویژه زنان که در مواقع بحران‌های اقتصادی نخستین کسانی هستند که از چرخه اقتصاد رسمی کنار گذاشته می‌شوند. به‌رغم این موضوع تا به حال دست‌فروشی و داد و ستد خیابانی تا به حال برای برنامه‌ریزان شهری محلی از اعراب نداشته است. حال آن که چنین فعالیتی می‌تواند بدیلی برای همه تلاش‌های برنامه‌ریزان به منظور زنده کردن فضاهای عمومی باشد. چنین بدیلی بویژه برای زنان واجد معنایی امنیت آفرین در فضای شهری نیز هست. علاوه بر این به رسمیت شناختن شیوه امرار معاش بخشی از جامعه و تلاش برای تسهیل آن، برای برنامه‌ریزان شهری وظیفه‌ای اخلاقی است. شاید بتوان گفت چنین غفلتی باعث شده مدیران شهری با هم‌دستی نیروهای پلیس هر روز فعالیت دست‌فروشان را محدودتر کنند. در پایان، با توجه به شواهد بالا می‌توان گفت، برنامه‌ریزی شهری در کشور ما نسبت به عدالت جنسیتی بی‌تفاوت بوده است و نتوانسته مدیران شهری را برای انجام اقدامات و اصلاحاتی به نفع زنان متقاعد کند.

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗