ماه عسل با اسنپ و تپسی
اسنپ و تپسی بسیار جوانند و رانندگان و استفادهکنندگان هر دو در رابطهشان با این دو و سرویسهای مشابه آنها در فاز ماه عسل است. در مرحله ماه عسل با «اوبر» هم مردم بسیاری در جستجوی شغل دوم و درآمد بهتر، برای خرید ماشین هجوم بردند. اما از بد حادثه، مرحله ماه عسل دیری نپایید.
در هزارهی سوم سهل الوصول بودن سرویسهایی که زندگی را برای مردم راحتتر کردهاند چیزی از جنس جادوست. با فشار چند کلید، کالایی که پولش را الکترونیک پرداخت کردهاید، در راه رسیدن به منزلتان و یا یک تاکسی در راه سوار کردن و به مقصد رساندن شما است. مبلغ قابل پرداخت از پیش مشخص شده و معمولا زیر نرخ بازار است و البته چه چیز بهتر از این؟ با این حال در پشت این «راحتی در استفاده» حقایقی وجود دارند که آرام آرام به سوی ما میخزند، بیآنکه پیشبینیشان کرده باشیم. تنها در لحظه مواجهه چهره به چهره با این حقایق است که به اجتنابناپذیر بودنشان پیمیبریم و حقیقت همچون جسمی سخت با صورتمان برخورد میکند.
اقتصاد به اصطلاح اشتراکی
مدتی است که بسیاری از کارآفرینانِ حوزهی استارتآپ در «سیلیکان ولی» و اقصی نقاط جهان به این واقعیت پیبردهاند که فروش کالا یا سرویس لزوما یگانه راه موفقیت و ترقی نیست. میشود تولید نکرد و کالا یا نیروی کار را صرفا اجاره داد. اگر این نیروی کار یا کالا مالِ شما نبود هم که چه بهتر. این مدل اقتصادی در میان رسانههای جریان اصلی به شکلی کمیک به «اقتصاد اشتراکی» مشهور شده. (این که اولین بار کدام ژورنالیست هوشمند از این عبارت برای ارجاع به این مفهوم استفاده کرده بر من مکشوف نیست) اوبر (همان کمپانیای که چند سالی است کار اسنپ و تپسی خودمان را در مقیاس جهانی انجام میدهد)، ایربیانبی و لیفت نمونههای غربیِ اینگونه مدلهای کسب و کاری هستند. هیپسترها با هیجان در مورد اقتصاد اشتراکی میگویند: «از سانفرانسیسکو اومده و توش هم که اشتراک داره. پس حتما چیز خوبی باید باشه». واضح است که در مورد چند شرکت خرد و جزئی صحبت نمیکنیم. ارزش ایربیانبی چیزی بالغ بر بیست میلیارد دلار برآورد میشود و ارزش اوبر در آخرین مرحله جذب سرمایه و ارزشگذاری بیش از هفتاد میلیارد دلار برآورد شده است. درست از همین روست که نگاهی گذرا به کارکرد این شرکتها اهمیتی مضاعف مییابد. این اعداد و ارقام با هتلهای زنجیرهای جهانی و کمپانیهای خودروسازی رقابت میکنند.
هزینه زیر قیمت بازار، امنیت تضمینی
مسئلهی تعیین کننده در مورد اسنپ و تپسی برای ما استفادهکنندگان چیزی جز قیمت آنها نیست. هر چقدر هم که ایدهی تاکسی گرفتن با یک اپلیکیشن موبایل جذاب و یا اصطلاحا «باحال» به نظر برسد، در نهایت این هزینه نهایی است که حرف اول و آخر را میزند. مسائل دیگری هم وجود دارند، مثل امنیت. اینکه شما دقیقا میدانید راننده ماشین شما کیست، پلاک و مدل ماشین او چیست و صد البته اسنپ و تپسی هم از این موضوع آگاه هستند. پس شما تنها نیستید. در صورت بروز هرگونه مشکل امکان پیگیری قضایی وجود دارد و خود این مسئله همچون یک مانع بازدارنده عمل میکند. راننده اسنپ یا تپسی میداند اگر دست از پا خطا کند سر و کارش با کیست. فراتر از آن، او به خوبی میداند چنانچه رضایت خاطر شما را جلب نکند توی دردسر خواهد افتاد. اهمیت «احساس داشتن امنیت» برای عموم مردم در نقل قول معروف «تو این جامعهی نا امن» به خوبی بازتاب یافته و خواست مهمی است که نمیشود به سادگی از آن گذشت. بیدلیل نیست که «امنیت» و «ثبات» به کلیدواژههای مهم این روزها تبدیل شدهاند.
آقابالاسر نخواستم
رانندگان اسنپ معمولا در مواجهه با سوال «آیا از اسنپ راضی هستید؟» بدون معطلی پاسخ میدهند که «البته که راضی هستیم. آدم آقابالاسر ندارد و آقای خودش است». نداشتن آقابالاسر در هر بعدی از زندگی مهم و حیاتیست و در شغل روزانهی ما که حیات و مماتمان به آن گره خورده صد البته بسیار مهمتر هم جلوه میکند. برای لحظاتی زندگیای را تصور کنید که در آن مجبور نیستید سر ساعت مشخصی در مکان فیزیکی از پیش معینی حاضر باشید. مجبور نیستید به کسی برای دیر رسیدن به سر کار جواب پس بدهید. اگر روزی حال و حوصلهی بیشتر کار کردن را داشتید، بیشتر کار میکنید و اگر روزی حس کار کردن نبود خب کار نمیکنید و خلاصه اینکه هر وقت که «عشقتان کشید» کار میکنید. این تصویر بر خلاف سادگی روایت آن بسیار وسوسهبرانگیز و اغوا کننده به نظر میرسد. مردم میگویند «کار اصلا باید این شکلی باشه» و صد البته که درست میگویند. اما این رویا درست در همین نقطه است که به پایان میرسد. ما به بررسی اوبر ادامه میدهیم و در حوالی لسانجلس باقی میمانیم، چرا که اسنپ و تپسی پدیدههایی نوپا و هنوز در ابتدای راه هستند. مطالبی که در ادامه گفته خواهند شد میتوانند آیندهی اسنپ و تپسی هم باشند یا نباشند. این که دقیقا چه چیز اتفاق خواهد افتاد را صرفا میتوان از روی نمونههای موجود حدس زد.
مالکان این قبیل تکنولوژیها دوست دارند همانطور که هیچکس تنها نیست، هیچکس حتی لحظهای بیکار نباشد. توجه کنید که آنها نیروی کار را صرفا اجاره میدهند. راننده اسنپ و تپسی کارمند این شرکتها نیست و از حقوق و مزایای یک کارگر یا کارمند بیبهره است.
آقابالاسر حالا نامرئی شده
سیستم امتیازدهی داخلی اوبر به رانندگان از همان ابتدا وجود داشته و رانندگان خوب را از رانندگان بد جدا میکرده است. رانندهی خوب را باید از رانندهی بد جدا کرد، چرا که حق با مشتری است. مگر نه؟ در این بازی ستاره کمتر حکم نابودی را دارد. شاید درست به همین دلیل است که بعضی از رانندگان اسنپ در پایان سفر ملتماسانه از شما درخواست میکنند که امتیاز دادن را فراموش نکنید. تصور اغلب استفادهکنندگان از سرویسهای مبتنی بر اقتصاد اشتراکی بر این است که آنها برای کیفیت سرویس خود و برای مشتریانشان ارزشی پیشینی و ذاتی قائل هستند. متاسفانه این تصور تمامی واقعیت را روایت نمیکند. بر اساس گزارش گاردین از وضعیت رانندههای اوبر در لس انجلس، بسیاری از رانندگان اوبر درآمدی کمتر از حداقل دستمزد در ایالت کالیفرنیا دارند. آنها مدعیاند که نداشتن آقابالاسر برای آنها نه تنها واقعی نیست، بلکه همیشه و در همه حال حضور این آقابالاسر نامرئی را احساس میکنند. اگر کم کارکنند، رانندگان دیگر از آنها پیشی میگیرند و تا مدتها سرویس برای بردن به پستشان نمیخورد. آنها برای جا نماندن از قطار کسب امتیاز نه تنها در طول روزهای کاری تا ۷۰ ساعت کار میکنند، بلکه در روزهای تعطیل نیز رویهی کاریشان قطع نمیشود. آرمان، رانندهی اوبر در لسانجلس روزانه نزدیک به ۱۷ ساعت کار میکند تا درآمدی معادل سال پیش که در آن روزی تنها ۸ ساعت کار میکرد داشته باشد.
لحظهای عقب ماندن از مسابقهی سختکوشی برای رانندگان اوبر به معنای مدت زمان نامعلومی نداشتن مسافر است که میتواند به معنای فرورفتن کامل زندگی آنها در هالهای از ابهام باشد. اوبر میتواند هر زمان که صلاح دانست دسترسی این رانندگان به سرویس را قطع کند. تنها رانندگان به اصطلاح متعهد (شاید آنهایی که نمیتوانند خودشان را از این مهلکه نجات دهند) در این مسابقه باقی خواهند ماند. همیشه در صف انتظار رانندگان، رانندهای اولویت بالاتری دارد که بتواند حق کمیسیون بیشتری (که مستقیما به معنای سود بالاتر است) برای اوبر تولید کند. رانندگان زرنگتر (یعنی آنهایی که طبق تحلیلهای آماری مسافران بیشتری را سریعتر به مقصد برسانند) رانندگان «کم عرضه» را از گردونهی رقابتها حذف میکنند. فلیسیتی لارنس، ستون نویس گاردین به درستی از عبارت «بیگاری» برای توصیف کار این رانندهها استفاده میکند. اوبر میگوید رانندگانی که از درآمد خود راضی نیستند میتوانند از این سرویس استفاده نکنند (جملهای که معنای تحتاللفظی آن را همهمان میدانیم). با این حال برای بسیاری از این رانندگان که زندگیشان را بر مبنای کار با اوبر تنظیم کرده و هزینهی قابل توجهی را برای خرید ماشین اختصاص دادهاند دیگر بسیار سخت است که دنبال شغل جدیدی باشند. برای این رانندگان رویای خوش نداشتن آقابالاسر مدتهاست که به پایان رسیده است.
بسیار سخت میتوان از این واقعیت چشم پوشید که ورود تکنولوژی به عرصهی بکر حمل و نقل با چنین سرعتی، امکان انتقال و تغییر ماهیت نیروی کار از جبههای به جبههی دیگر را بین میبرد. بازار و نیروی کار فرصت تغییر شکل و تطبیق خود را نخواهد داشت (کسی که شغلشاش را در دههی چهارم و پنجم زندگی به خاطر اتوماسیون از دست داده نمیتواند یک شبه تکنسین متخصص شود یا از حالا به بعد مهندس کامپیوتر باشد). اسنپ و تپسی درست به دلیل این برتری تکنولوژیک است که نیازی به پرداخت اجارهبها به مالکان زمین ندارند. میتوانند نیروی کاری که متعلق به خودشان نیست را با بازده بالاتری نسبت به یک سرویس تاکسی سنتی خصوصی که از هیچ تکنولوژیای استفاده نمیکند اجاره دهند. رانندگان در مسیرهای بازگشت بدون مسافر به دفتر کارشان برنمیگردند. به این معنا، آنها همواره در حال جابجایی مسافر (پرداخت کمیسیون و تولید سود) هستند و این تنها به دلیل استفاده از تکنولوژیهای روز میسر شده است. مالکان این قبیل تکنولوژیها دوست دارند همانطور که هیچکس تنها نیست، هیچکس حتی لحظهای بیکار نباشد. توجه کنید که آنها نیروی کار را صرفا اجاره میدهند. راننده اسنپ و تپسی کارمند این شرکتها نیست و از حقوق و مزایای یک کارگر یا کارمند بیبهره است. ماجرا برای اوبر هم درست به همین ترتیب است، هرچند دادگاهی در لندن چند ماه پیش رایای بر خلاف این نظر صادر کرد، با این حال اوبر از تمام نیروی تیم حقوقی خود برای معکوس کردن چنین رایهایی استفاده میکند.
برای بسیاری از رانندگان که زندگیشان را بر مبنای کار با اوبر تنظیم کرده و هزینهی قابل توجهی را برای خرید ماشین اختصاص دادهاند دیگر بسیار سخت است که دنبال شغل جدیدی باشند. برای این رانندگان رویای خوش نداشتن آقابالاسر مدتهاست که به پایان رسیده است.
اوبر علاوه بر موارد فوق از حجم قابل توجهی سرمایهی نقدی هم برخوردار است و از اینرو میتواند با پرداخت سوبسید روی هر سفر، هزینه تمامشده برای مصرف کننده نهایی را تا اندازه قابل توجهی کاهش دهد. اوبر برای نابودی بازارهای رقیب ناگزیر است چنین راهی را انتخاب کند. حالا گزارشها از سرمایهگذاری عظیم ایرانسل در اسنپ خبر میدهند. معنای این سرمایهگذاری کاملا مشخص است: «بازارهای سنتی رقیب باید نابود شوند».
آقابالاسر، منوپلی و حق کمیسیون
در ابتدای پیدایش اوبر، یعنی درست زمانی که هیچیک از این نگرانیها وجود نداشتند و سراسر اینترنت پر بود از نوشتههایی که اوبر را به خاطر خلاقیت و نوآوریهایش ستایش میکردند (چیزی شبیه به جو فعلی در فضای مجازی و حقیقی ایران در مورد اسنپ و تپسی)، حق کمیسیون اوبر (چیزی در حدود ۲۰ درصد) بسیار منصفانه به نظر میرسید. تقریبا همه راضی بودند و خوشحال از اینکه از شر اتحادیههای خونخوار و شرکتهای تاکسیرانی با کمیسیونهای نجومی و غیرمنصفانهشان خلاص میشوند. اما امروز و بنابر اظهار نظرات شفاهی و مشاهدات تجربی، رانندگان اوبر در برخی شهرها برای صد دلار درآمد باید تقریبا دوبرابر گذشته کار کنند. گزارشهای متعددی مبنی بر آزمایش نرخ کمیسیون ۳۰ درصدی در بعضی از شهرها توسط اوبر منتشر شدهاند. این درحالی است که اوبر تقریبا تمامی رقبای سنتی را از میدان به در کرده و رقبای مدرن اوبر هم شرایطی بهتر از این برای رانندگان ارائه نمیدهند. اوبر کمر به نابودی تمامی اشکال سنتی حمل و نقل شهری که بر پایهی تاکسی کار میکنند بسته و به دلیل برتری تکنولوژیک (بهرهوری بالا) و همینطور منابع مالی نقدی (که لایزال به نظر میرسند) احتمالا در آیندهی نزدیک تا حدود زیادی موفق به انجام این کار خواهد شد. مسئلهای که برای ما هم آشنا است. تقریبا تمامی شرکتهای تاکسی خصوصی و رانندگان مستقل از دست اسنپ و تپسی شاکی هستند، به طوری که در هفتههای گذشته شاهد اعتراضهای متعددی علیه اسنپ و تپسی بودیم. آنها از عبارتهایی مثل «نرمافزار نفوذی» یا «اسنپ امریکایی» برای نشان دادن اعتراضشان به این سرویسها استفاده کردند.
سوالی که باید مکررا توسط مشتریان و رانندگان پرسیده شود این است که در صورت برقراری یک منوپلی تمام عیار توسط اوبر یا کمپانیهای مشابه و تضعیف اتحادیههای تاکسیرانان چه کسی میتواند برای ثابت نگهداشتن حق کمیسیون تلاش کند و چه کسی قدرت چانهزنی و جلوگیری از اعمال نظر یکسویهی این شرکتها برای وضع قوانین غیرمنصفانه را خواهد داشت؟ عدهای استدلال میکنند که به علت رقابت بین اوبر و سرویسهای مشابه مثل لیفت، قیمتها کاهش پیدا خواهند کرد. این سیر استدلالی مخدوش است، درست به این دلیل که با کاهش قیمت، این رانندگان هستند که با پرداخت کمیسیونهای بالاتر و حق ثابت رزرو تاکسی این کاهش هزینه را جبران میکنند. تا به امروز چنین بوده و دلیل متقنی دال بر تغییر چنین رویهای در آینده مشاهده نمیشود، مادامی که اوبر بتواند با افزایش تعداد رانندهها و سفرها، حاشیهی سود خود را بدون تغییر نگه دارد.
سوالی که باید مکررا توسط مشتریان و رانندگان پرسیده شود این است که در صورت برقراری یک منوپلی تمام عیار توسط اوبر یا کمپانیهای مشابه و تضعیف اتحادیههای تاکسیرانان چه کسی میتواند برای ثابت نگهداشتن حق کمیسیون تلاش کند.
اوبر به تازگی در دادگاهی حاضر به پرداخت ۲۰ میلیون دلار برای حل و فصل شکایتی شده که مدعی است آنها رانندگان را در مورد میزان درآمد احتمالیشان از سرویس خود گمراه کردهاند. اوبر و سایر شرکتهای مشابه از قوانین دست و پا گیر متنفرند و خواهان تغییرات و بازنگریهای اساسی در مقررات وضع شدهی فعلی هستند. ایجاد منوپلیهای متعدد و محلی محتملترین شکلی است که میتوان برای آینده وضعیت فعلی فرض کرد.
آقا بالاسری که گاهی هم دروغ میگوید
الکس روزنِبِلت و لوک استارک در نوشتهای ادعا کردهاند که اوبر تعداد رانندگان حاضر در یک محل مشخص را بیش از آن چیزی که واقعا هست نشان میدهد. بسیاری از استفادهکنندگان از سرویسهای اوبر گاهی متوجه این نکته میشوند که به محض استفاده از برنامهی مسافر اوبر، تعداد زیادی راننده در فاصلهی بسیار کم در اطراف آنها روی نقشه ظاهر میشوند، حتی در جایی که تا شعاع دید هیچ ماشینی (اوبر یا غیراز آن) دیده نمیشود. این مشاهدات و نظایر این، گواهی بر درستی این ادعا هستند که اوبر و سرویسهای مشابه از فریب دادن مشتریها (یا رانندگان) ابایی ندارند.
با این حال این تمام ماجرا نیست. الگوریتمهای پیشبینی تقاضا در ساعات اوج ترافیک، با فرستادن پیام کوتاه به رانندگان کمک میکنند تا در مکانهای به اصطلاح «استراتژیک و مناسب» برای کسب درآمد بیشتر، از پیش مستقر شوند. الکس روزنبلت ادعا میکند که این موش و گربه بازی اوبر با رانندگان و مسافران است. آنها میدانند که در ساعات اوج ترافیک، هرچقدر رانندگان بیشتری در یک محل حاضر باشند، به همان میزان، احتمال اینکه مسافر توسط رانندگان دیگر از دستشان قاپیده شود هم بیشتر است و درست به همین دلیل حاضرند با حق کمیسیونهای بالاتر مسافران را جابجا کنند. روزنبلت و استارک ادعا میکنند که در صحت دادههای اوبر تردیدهای جدی و متعدد وجود دارد. آیا ادعاها و دادههای اوبر که ضریب افزایش کمیسیون در ساعات اوج ترافیک را بر اساس آن محاسبه میکند صحیح هستند؟ هیچ کس جواب این پرسش را به درستی نمیداند.
اوبر همچنین سابقهای طولانی در تقلب کردن دارد. گزارشهای متعددی نشان میدهند که بسیاری از کارمندان اوبر به طور سیستماتیک اقدام به گرفتن سرویس از شرکتهای رقیب و سپس لغو آنها کردهاند. عملی که باعث ایجاد اختلالات جدی در سرویسرسانی شرکتهای رقیب و ضررهای بزرگ برای آنها میشود.
آقابالاسر هم راننده را نخواست
حالا وقتش رسیده تا کمی هم به آینده سفر کنیم. اوبر مدتها در تلاش برای ساخت ماشینهایی بوده که بتوانند خودشان (یعنی بدون راننده) مسافران را به مقصد برسانند. برای ما شنیدن چنین چیزی بیشتر به فیلمهای علمی و تخیلی شبیه و به همین دلیل احتمالا خوشایند و هیجانانگیز به نظر میرسد. اما در این بین مخالفان که گاهی ممکن است از شنیدن نامشان تعجب کنیم هم کم نیستند. از جمله دپارتمان وسایل نقلیه موتوری در کالیفرنیا که با قاطعیت استفاده از ماشینهای بدون راننده را خلاف قانون میداند. در ماه دسامبر سال پیش (۲۰۱۶) اوبر ناچار به عقبنشینی از آزمایش اولین تاکسی بدون راننده در سانفرانسیسکو به دلایل حقوقی متعدد و بسیار پیچیده شد. اینکه این مخالفتها تا کجا ادامه پیدا خواهند کرد واقعا مشخص نیست. میشود حدس زد که تیم حقوقی اوبر بالاخره بتواند موانع موجود را از سر راه بردارد. طرح ماشینی که نیاز به راننده ندارد به معنای بیکاری تعداد قابل توجهی از رانندگان است که زندگیشان به این شغل بستگی دارد. به عبارت سادهتر آنها کار دیگری جز این برای فروش ندارند که از راه آن گذران زندگی کنند.
تنها در صورت وجود اتحادیهای قدرتمند از رانندگان اسنپ و تپسی است که میتوان امید به برقراری نوعی تعادل در این رابطهی یک طرفهی قدرتِ مبتنی بر انحصار محض را داشت.
عامه مردم معمولا مخالفان ایدههای به اصطلاح پیشگامانه (مثل ماشینی که نیاز به راننده ندارد) را به خشکمغزی، کلهشقی، عقبافتادگی، نفهمی و مقاوت در برابر تکنولوژی متهم میکنند. اینکه در آینده چه اتفاقی روی خواهد داد را به درستی نمیدانیم. با این حال میشود حدس زد که موانع تکنولوژیک بر سر راه عملیاتی کردن این ایده هر روز درنوردیده شوند. تنها سد باقی مانده بر سر راه چنین طرحهایی، موانع حقوقی و تشکلهای صنفی/سیاسی هستند. چنانچه این نیروها نتوانند به مقاومتشان ادامه دهند به نظر میرسد نقشهی اوبر محکوم به پیروزی است. دیگر نیازی به راننده وجود نخواهد داشت. درست همان رانندگانی که در ساخت این امپراطوری انحصاری و نابودی تمام اشکال سنتی حمل و نقل مبتنی بر تاکسی به اوبر کمک کردند. یک هوش مصنوعی که ماشین اوبر را میراند خسته نمیشود، غرنمیزند، بر سر خواستههای خود چانه نمیزند و از همه مهمتر پولی بابت این رانندگی دریافت نمیکند. این غلتک تکنولوژی است که از روی همه چیز عبور میکند و هر آنچه سخت است و استوار، دود میکند و به هوا میفرستد. یعنی اتوماسیون در مطلقترین جایگاه منطقی خود.
ماه عسل تمام است، به تهران برگردیم
اسنپ و تپسی بسیار جوان هستند. به سادگی میتوان فهمید که رانندگان و استفادهکنندگان هر دو در رابطهاشان با این دو و سرویسهای مشابه آنها در فاز ماه عسل است. قسمتی از رابطه که در آن همه چیز خوشایند و دوستداشتنی است. حق کمیسیون اسنپ از دید رانندگان منصفانه است (ظاهرا چیزی نزدیک به ۱۳ درصد) و حتی در ساعات اوج ترافیک بنابه ادعای رانندگان، اسنپ از دریافت این حق کمیسیون چشمپوشی میکند. در مرحلهی ماه عسل با اوبر، مردم بسیاری در جستجوی شغل دوم و درآمد بهتر، برای خرید ماشین هجوم بردند. آنها از شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر کوچ کردند و این وضعیت خوب تا مدتی ادامه داشت. اما از بد حادثه، مرحله ماه عسل دیری نپایید. خصیصههای ساختاری بازار نوپای استارتآپها همانند «رقابت سنگین بر سر سهم بازار با پلتفرمهای دیگر» یا «اهمیت حیاتی رشد و جذب سرمایه کلان به این منظور و پیامدهای آن» این استارتآپها را به سمت انتقال هرچه بیشتر فشار رقابت به نیروی کارشان با هدف پرداخت بیشترین بازگشت سرمایه به سرمایهگذاران سوق میدهد. با این اوصاف میشود حدس زد که احتمال رفتن اسنپ و تپسی به همان راهی که اوبر رفت و میرود تا چه اندازه زیاد است.
طرفداران اسنپ هم درست مثل سایر همتایان کازموپلیتن (جهانشهری) خودشان مخالفان را به ضدیت با تکنولوژی و بدخواهی متهم میکنند. شنیدن جملاتی از قبیل «اینها دلشون نمیخواد اسنپ پا بگیره» یا «اینا هی سنگ جلوی پای اسنپ میاندازن» از رانندگان و مواجهه با طرافداران سرسخت و پروپاقرصی که مثل یک فرقه جدیِ علاقهمند به سلبریتیها، اسنپ، تپسی و سایر محصولات جامعهی بومی استارتآپها را ستایش میکنند، این روزها مسئلهای عادی تلقی میشود. عقل سلیم به ما میگوید که دانستن واقعیاتی که هر روزه رانندگان اوبر با آنها دست و پنجه نرم میکنند حق رانندگان و استفادهکنندگان اسنپ و تپسی است. به نظر میرسد که ما کورمال کورمال در حال خزیدن به سمت تلهای هستیم که بیرون آمدن از آن ممکن است بسیار سخت یا به تمامی غیرممکن باشد. تنها در صورت وجود اتحادیهای قدرتمند از رانندگان اسنپ و تپسی است که میتوان امید به برقراری نوعی تعادل در این رابطهی یک طرفهی قدرتِ مبتنی بر انحصار محض را داشت. نظیر چنین اتحادیهای (کادا: اتحادیهی رانندگان سرویسهای مبتنی بر اپلیکیشن) در لس انجلس و سایر شهرها وجود دارند و تا به امروز موفق شدهاند در بزنگاههای مهمی به پیروزیهای قابل توجهی دست یافته و اوبر را وادار به عقب نشینی از تصمیمات خود کند. چنانچه این خواست در رانندگان اسنپ و تپسی وجود نداشته باشد، در میان و بلند مدت تنها استفادهکنندگان و رانندگان این سرویسها هستند که ضرر میکنند. چنین بازیای یک برنده بیشتر نمیتواند داشته باشد.
ممنون عالی بود
در واقع اگر بخواهیم خیلی دقیق تحلیل کنیم اسنپ و تپسی دیگه مثل سابق راننده هارو تحویل نمیگیرن و این خیلی واضحه ؛ چیزی که زیاد شد بی ارزش میشه…ایجاد رقابت هم بین رانندگان کاملا محسوس هست مثلاً رانندگانی که درخواست های کمتری قبول میکنن به طور نرم افزاری و از طریق تحلیل آمار سیستمهایی که دارن بهشون پیشنهاد های کمتری میشه و این معنیش این هست که اینگونه نرم افزار ها دنبال رانندگانی هستن که به صورت ثابت براشون کار کنن و رانندگی تو اسنپ و تپسی شغل اولشون باشه و هر مسیری که هر طرف شهر بودو بپذیرن…اینجوری مسافر برای پیدا کردن راننده کمتر منتظر میمونه و قطعاً باید برای اینگونه نرم افزارها مسافر اولویت داشته باشه چون مسافره که سود میرسونه و باید رضایت کامل داشته باشه و برای حذف رقیبان رضایتمندی مسافر شرطه و چون راننده به وفور یافت میشه خیلی کم اهمیت و بی ارزش میشه و فیلتر ها روز به روز سخت تر و بیشتر میشه مثلاً رانندگانی که امتیاز کمتر دارن یا درصد قبولی درخواست سفر کمتری دارن در اولویت های آخر قرار دارده میشن و رانندگانی که بی برو برگرد همه سفرهارو میرن در اولویت میان چون در واقع اونها هستن که با سفرهای زیاد و سریعترشون سود بیشتر ( کمیسیون ) برای شرکت تولید میکنن و هم با قبول کردن سریع درخواست ها مسافرو کمتر مناظر میزارن و هدف هم جلب رضایت مسافر هست که بالاتر هم گفتم .
برای این گونه شرکت ها فقط افزایش درآمد حاصل از بیشتر شدن مسافراشون ملاک هست و تا وقتی افراد زیادی حاضر میشن با مبلغ بسیار پایین براشون ساعت ها کار کنن خیالشون از این بابت راحته و به هر طریقی که بخوان برای حذف رقیبان و افزایش سود روی راننده از طریق کم کردن کرایه و شرایط جدید کمیسیون و … فشار میارن .
سوال اینجاست که این روزا با توجه به تورم و افرایش روز افزون نگهداری ماشین و زیاد شدن اجرت مکانیک و … و با این کم شدن کرایه ها درست برعکس درآمد شغل های دیگه آیا واقعا رانندگی بدین گونه و برای سود رسوندن به این شرکت ها به صلاحه ؟
لطفا حساب سر انگشتی از استهلاک ماشیناتون و میزان بیمه سالیانه با کرایه های ناچیز اسنپ و تپسی که روز به روز هم کمتر میشه کنید…حالا خدایی نکرده این وسط در جین جابه جایی مسافر جریمه هم بشید یا تصادفس اتفاق بیفته…قضاوت با خودتون
مطلب جالبی بود. اینکه نیروی انسانی روز به روز از ارزشش کم میشه و از دور خارج میشه یا ناگزیر مجبور به بیگاری میشه واقعیت امروز زندگی منگنه شده به تکنولوژی هست.ر اما دوستانی که دل پری از اسنپ دارن و طرفدار همون آژانس ها هستند،من به عنوان یه همیشه مسافر میگم (چون خودم رانندگی نمیکنم)مثل اینکه فراموش کردن چه قلدربازیهایی و چه زورگویی هایی که نمیکردن. هر کی هم هر چقدر میخواست میگرفت.میگفتی نرخش این نیست جواب این بود که دیگه به ما زنگ نزن.کاملا یک تبادل یک سر سود بود. گرچه ناگفته نمونه همین راننده های اسنپ هم این اداها رو درآوردن کرایه ای اضافه تر از سیستم خواستن.حالا ورق برگشته.اراهکار ساید همین اتحادیه ها باشن.اینکه نه حق مشتری ضایع بشه نه نیروی کار. اینم بگم اونقدر که من زورگویی از راننده شنیدم با ین همه سفر شهری که دارم طی ٧،٨ ماه گذشته یا با مترو رفتم یا تپسی و اسنپ.شاید کسانی که در شغلشون منصف بودن اینقد از اسنپ دل پر نداشته باشن.
چرا باید مسافر راحت ، پدر راننده در بیاره چرا مسافر ها عضو شدنشون بی در و پیکره و راحت میتونن راننده ها رو از نون خوردن بندازن با یه تحمت
من هم بعد از تجربه طولانی صحت اکثر مطالب فوق رو کاملا تایید میکنم.
من اگر مسافر باشم میتونم به راننده خیلی سخت بگیرم و هیچ نگرانی ای نداشته باشم و لذت ببرم همین الان رانندگان عزیز از حقوقشون میگذرن چرا چون اگر بگیم توقف بزن امتیاز نمیده در حالی که این حرکت پستی هست از سفر ناراحت نبوده ولی دوست نداره پول بده
باعرض سلام و تشکر از دوست صاحب قلم عزیز
بنده به عنوان یکی از رانندگان اسنپ
با کلیات مطلب فوق موافقم وشکی نیست که وقتی اسنپ جا بیافته شرایط ررای رانندگان مسافران متفاوت خواهد شد
دوستان راننده توجه کنید که آدم عاقل همه تخم مرغهاش رو توی یک سبد نمیچینه
به خصوص سبد اسنپ
من به شخصه تا مجبور نباشم برای اسنپ کار نمیکنم
و امروز هم که مجبورم دنبال کارهای دیگر هستم تا اسنپ را حذف یا به عنوان شغل دومم داشته باشم
امنیت شغلی از هر گزینه ائی در کار مهمتره
امنیت شغلی در اسنپ زیر صفر است
بنده همه موارد رو رعایت میکنم خیلی کامل از آراستگی خودم گرفته تا ماشین و …
شاید روزی یک ساعت وقتم صرف نظافت خودرو و….. میشه
همه چیز عالی هیچ جائی برای امتیاز منفی نمیگذارم
ولی بعضاً مسافر مشکل دار و بی فرهنگ داریم که ذاتاً مریضه وحالا که در مسند یک قضاوتی است بی دلیل امتیاز منفی میده
مساف یک ربع ساعت توقف داره با ملایمت درخواست ثبت توقف میکنیم اهمیت نمیده
و …. فردا میبینیم امتیازمون افت کرده
اسنپ مسافر پرست
هم به راحتی سوئیچ رو میبنده و غیر فعالت میکنه
دوستان هرگز روی اسنپ به عنوان کار اصلی خود حساب نکنید چون صاحبان آن دولتی هستند و هیچکس هم توان مقابله با آنها را ندارد بجز عدم همکاری
ممنون
سلام تقریباً متنتون کامل بود ولی یکم مشگل داشت اولاً هیچ راننده ای التماس مسافر رو نمیکنه که امتیاز بده چون به اعتقاد ما روزی هر کسی دست اون بالایی هست نه بنده او
دوماً تا زمانی که واسه مسافر، راننده، واسنپ بصرفه با هم همکاری میکنن کسی به اجبار کار نمی کنه پس شما الکی حرص نخور
ثانیاً شغل اصلی من آژانس هواپیمایی هست وقتی ١٠ سال سابقه کار دارم و خیلی حقوق بگیرم ٢ میلیون در ماه هست و خدایی نکرده یه سوتی تو کار بدم از من ضرر کل تور رو میگیرن چه امنیتی تو شغلم دارم لااقل تو اسنپ اگه بی احتیاطی کنم خودم و ماشینم ضرر میکنن من مسافر سوار کردم و موقع رسیدن به مقصد پول سفر رو نداد و پیاده شد و رفت به اسنپ زنگ زدم و کل هزینه سفر رو از جیبش پرداخت کرد این کجاش ضرر بگو تا من هم بفهمم
من از راننده های اسنپ بودم دقیقا امروز دیگه تصمیم گرفتم که اگر از گرسنگی هم مردم حتی یه سرویسم واسه این شرکت کار نکنم،حرفایی که تو این مقاله اومده عین حقیقته من توی دو ماه کار کردن به عنوان راننده اسنپ واقعا به این نتیجه رسیدم که دارم برده بی جیره مواجب اسنپ میشم، هرروز کرایه ها کمتر میشه و توقع مسافرا بالاتر میره، شما فکر کن تو ترافیک سنگین با کولر روشن اونم با این ماشینای داغون ما، کرایه دوهزار و پونصد تومنی یا سه هزار تومنی رفتن چه سودی میتونه داشته باشه شما کمیسیون و پول بنزینا کم کن ببین چقدر واسه راننده میمونه، فقط و فقط و فقط به نفع مسافر و شرکته، من که دیگه نمیرم
بسیار مزخرف همه مسافر کش شدند .منوخیلی ها رو میشناسم که از شغل قبلی خود استعفا دادند وشغل بد مسافرکشی را انتخاب کردن .ناهار و شامشون یکی شده .همش تو ماشینن بخاطر ده تومن بیشتر
نخیر نه از جاسوس های اسنپ هستم نه از اسنپ خوشم میاد.
فقط نظرم را گفتم.
اینقدر دائی جان ناپلئونی نکنید قضیه را.
خیلی شرو ور میگی.هنوز با سی میلیون ماشین و مدرک مهندسی و بنزین لیتری هزار تومن مسافر نبردی دو تومن بعدم در ماشینو دنگ بکوبه به هم و عر بزنه چرا هشت شب براش کولر نزدن.اسنپ فقط داره نون تمام راننده هارو اجر میکنه و استثمار نوین جهانی رو توی ایران اجرا میکنه.دست استعمار پشت اسنپه و از حمایت دولتی برخورداره.کله گنده های مملکت پشتش هستن.
بردگی نوینه.تن تو و ماشینت و رک تر سرمایه و جوونیت رو بزاری برای یه مشت مفت خور کله گنده.
رد پای جاسوسهای اسنپ همه جا هست.بعضی نظرات کاملا واضحه از طرف جاسوسا هست.
من دوماه کار کردم و قطع همکاری کردم.اگر همه باهم قطع همکاری کنیم اسنپ باید تعطیل کنه.گرچه انقدر توقع مردم رو بالا برده که دیگه داشتن درامد از رانندگی یک رویاست.
شیرازی ها از قدیم میگفتن ماشین به ادم نون نمیده.قرضت میده.
موتور ماشینم بخاطر اسنپ سه میلیون خرج اورد و علی موند و حوضش.منو بدهی میلیونی.
الان بیکارم و جیبم خالیه ولی برای اسنپ کار نمیکنم.عزت نفس خیلی مهمه.
ممنون از مغاله پر مغز و جالبتون.
گزارش بسیار جالبی بود و از مطالعه آن لذت بردم، به نظر میاد کسانی که مبادرت به درج نظرات خود در پایان این مقاله کرده اند از ذینفعان اسنپ و تپسی هستند، و با نگارش نقدهای مغرضانه سعی در مبرا جلوه دادن فعالیت خود از هر اشتباهی دارند، کاملا مشخص است که هر دو شرکت اسنپ و تپسی با تشکیل تیمی اقدام به رصد لحظه به لحظه فضای مجازی نموده و به هر نظر مخالفی به سرعت واکنش نشان داده و سعی در تخریب آن مینمایند، متاسفانه به دلیل فقدان کپی رایت در ایران اسنپ و تپسی با نادیده گرفتن حق مالکیت مخترعین این سیستم اقدام به کپی برداری یا بهتر است بگوییم دزدیدن این برنامه کرده اند و با تبلیغات فراوان سعی در معرفی خود به عنوان شرکتهایی دانش بنیان دارند، پر واضح است صاحبان اسنپ و تپسی که کار خود را با دزدی آغاز کرده اند هیچ گونه نظر مخالفی را برنخواهند تافت و با توجه به پشتوانه عظیم مالی و انسانی خود اجازه تشکیل هیچ اتحادیه ای را به رانندگان نخواهند داد، کما اینکه اگر گشتی در گروه ها و پیج های رانندگانی که به قصد اتحاد ایجاد شده بزنید به سادگی متوجه حضور تعداد زیادی جاسوس در بین رانندگان خواهید شد، و با وجود خبرچین های بیشمار خود به سرعت از هر طرح و نقشه ای بین رانندگان مطلع شده و سریعا آن را خنثی مینماید، مطمعن باشید پاگرفتن چنین کسب و کار هایی در اقتصاد متزلزل و نابسامان کشوری جهان سومی همچون ایران که با بیکاری و تورم گسترده دست به گریبان است در آینده ای نزدیک تبعات بسیار سنگینی بر پیکره رنجور اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد و با متلاشی شدن کسب و کارهای سنتی و بیکاری شاغلان آن کسب و کارها خانواده های بسیاری دچار آسیب های فراوان و فروپاشی خواهند شد، امید است مسوولان با در نظر گرفتن اوضاع فعلی اقتصادی و اجتماعی کشور و با واقع بینی با این پدیده برخورد نموده و جلوی تبعات حتمی آن را از امروز بگیرند،
مقاله بسیار سودمند بود.امیدوارم این اتحادیه خیلی زود سر و پا بگیره تا امکان سو استفاده نباشه.هر چند معتقدم ما راننده هاب اینو و تاپ سی هم یه جورایی نون راننده هاب آژانس رو آجر کردیم.به نظرم باید دولت هم ورود پیدا کنه تا اینگونه شرکتها نتوانند بدون هیچ مسئولیتی راننده ها رو استثمار کنند.
مقاله شما واقعا خوب بود
من در جواب شخصی مینویسم که گفت حق من مسافر که داده شد یا اون شخصی که گفت راننده میتونه کار نکنه
دوست به ظاهر محترم رانندگی برای یه سری از افراد شغله ، راه در اوردن نون شبه
تویی که میگی کار نکنه مگه مجبوره
تو میای خرج خانوادشو بدی
به اینم فکر کن وقتی تمام رقیبا از میون رفتن اونی که رانندست فقط همین دوتا شرکت میمونه براش
به نظر من اونایی که از اسنپ استفاده میکنن و فکر میکنن با دادن کرایه کم حقشونو از تاکسیا گرفتن کارشون با دزدی فرقی نداره
یه پیشنهادم دارم براشون
برن رو ماشین های خارجی ها خط بندازن یا ادم معروفارو پولدارارو خفت کنن اینجوری هم حقشونو یه جورایی گرفتن
به جهنم که نظر من را تایید نمیکنید.
حداقلش این است که فهمیدم حرف من برایتان سنگین بوده است.
بسیار عالی و آموزنده بود. فقط کاش با اسنپ یا تپسی در باره تشکیل اتحادیه برای رانندگان مصاحبه کرده بودین.
در متن نوشته شده کسی که پول زیادی برای پرداخت ماشین صرف کرده نمی تونه به راحتی شغلش رو تغییر بده! در حالی که من افراد زیادی رو دیدم که ماشین گران خریدن و شغلشون رو تغیر دادن. افرادی که به خاطر اوبر ماشین گران خریدن و راضی نیستن می تونن مثل هزاران نفر از شهروندان شغلشون رو تغییر بدن
تحلیل قوی و هوشمندانه ای نوشته اید و خسته نباشید.
چرا همیشه راهکار را در ایجاد اتحادیه ها میبینیم؟
من اگر راننده اسنپ شده باشم، مادامی که برایم به صرفه باشد با آن کار خواهم کرد و تا اوضاع بر عکس شد، او را تنها خواهم گذاشت.
نه نیاز به اتحادیه هست نه سندیکا.
کسی نمی تواند مرا مجبور به رانندگی برای اسنپ کند تا خودم نخواهم.
اسنپ هم هیچ ادعایی برای تأمین شغل و درآمد من نداشته که من بخواهم برای حفاظت از حقوق خودم اتحادیه تشکیل دهم.
نه اسنپ در برابر من مسئولیتی دارد و نه من در برابر او.
نه او خواهد توانست من را به رانندگی دائم برای خودش مجبور کند و نه من حق دارم برای کسب درآمد بیشتر از طریق اسنپ گروه و سندیکا تشکیل دهم.
چرا ما همه برای هم جبهه میگیرم و در برابر هم قرار می گیریم؟
شمایی که از جانب راننده اسنپ صحبت میکنی و خود پرسنل اسنپ هستی ، مردم و راننده ها احمق نیستند ، دو ساله دارین با کامنت های فیک سر مردم و گول میمالین ، ولی تموم شد اون دوران ، ما راننده ها اتحادیه تشکیل میدیم ، چون به نفعمونه
دقیقا مشخصه که از حقوق بگیران و مزدوران اسنپ هستی
برو این دام سر راه دگر نِه
بالاخره به کوری چشم اسنپ و هم سلفی هاش اتحادیه و سندیکامونو بزودی زود تشکیل میریم مطمئن باشید
جواب سوال شما ساده است. چه کسی راننده را مجبور می کند؟ معلومه گرسنگی. بدهکاری. بیکاری.
همه راننده ها که عشقی و واسه درآمد بیشتر کار نمی کنن. خیلیاشون تنها راه معاشی که دارن همینه.
پس راننده همیشه مجبوره.
بعدم که مونوپل شد، وقت بالا بردن قیمت یا کم کردن کیفیته که نوبت مسافرهاست.
همین الانش اسنپ دیگه در توییتر فعال نیست و جواب معترضینو دیگه نمیده. وای به بعدش
تحلیل بسیار جامع و عالیای بود.
راهکار ارائه شده هم همینطور. بدون تشکیل اتحادیه، چه در این زمینه و چه در زمینههای دیگه دارندگان قدرت هستند که حرف آخر را میزنند.
البته اگه به ایران باشه، سران اتحادیه هم آخر سر میشن رشوه بگیر اسنپ و تپسی و کارشونو به نحو احسن انجام میدن!
راه حل فقط و فقط فیلترینگ :|
شاید استفاده از جمله “بعضی از رانندگان اسنپ در پایان سفر ملتماسانه از شما درخواست میکنند که امتیاز دادن را فراموش نکنید” اخلاقی نباشه دوست عزیز اما در کل ممنون بابت مطلب جالب و سفر به آیندتون
۱-یکی از نقطه ضعف هایی که نویسنده ی این مقاله درمورد اوبر (و مشابه آن در ایران)ذکر کرده آن است که راننده ای که با این شرکتها کار می کند از مزیت هایی که یک کارگر یا کارمند برخوردار می شود بی نصیب است؛واقعیت این است که رانندگانی که در “آژانس”ها یا شرکتهای تاکسیرانی سننتی کار می کنند هم از این مزیتها(مانند بیمه و بازنشستگی) بی نصیب اند. درضمن تاآنجا که می دانم،میزان حق بالاسری(کمیسون،درصد،…)در آژانسهای بالای شهر و پایین شهر تهران متفاوت است.بیخود نیست که در اعتراض و تجمع تاکسیرانان درمقابل مجلس بیشتر آژانسهای شمال شهر بودند چون آنها بیشتر از پایین شهریها متضرر شده اند.خوبست اگر نویسنده ای درین مورد تحقیق می کند این را نرنظر داشته باشد.
۲-به نظر می رسد لفظ “شراکتی” بهتر از اشتراکی و یا “مشارکتی” سازوکار اینگونه کسب و کارها را تبیین می کند.(کولابوریتیو/شیرینگ اکونومی/جیر تو جیر/گیگ اکونومی/…)متاسفانه هنوز فرهنگستان زبان برای این واژه معادل مناسب و همه پذیری پیشنهاد نکرده.
۳-در اروپا اینگونه کسب و کارهای اینترنتی زیرنظر و رصد قرار دارند و دولتها و پارلمانها درکار سیاستگزاری(و نه قانونگزاری)برای مهار نتایج آینده براساس یافته های همین مدت کوتاه فعالیت آنها در کشوهاشان هستند.در ایران هنوز سیاستگزاری خاصی صورت نگرفته.ولی کنشگران و ذینفعان و تاحدی مسئولان دارند روی موضوع کار می کنند.ذیربطانی مانند تاکسی های گردشی درحال برنامه ریزی برای تدوین نرم افزار خاص خودشان هستند که با اسنپ و تپسی وارد رقابت شوند به نظر می رسد خوبست همه ی ذیربطان به این بیندیشند که نرم افزار خاص خود را طراحی کنند و وارد رقابت با اسنپ و تپسی شوند.در عین حال مسئولان به سیاستگزاری،و ازجمله سیاستهای ضدانحصار بیندیشند.
۴-بدیهی ست تشکل صنفی بهترین ضامن مهار سواستفاده های فعلی یا آینده ی نزدیک اینگونه کسب و کارهای اینترنتی ست.و خوبست تجربه ی تشکلهای یادشده در مقاله ی شما برجسته شود.
مقاله ی شما اولین کار جدی ست که در این زمینه خواندم ،به سهم خود ممنونم و دربازنشرش می کوشم.
همین حرفها رو چندین سال پیش دربارهی صنعت آیتی (به طور کلی) هم میگفتن. ولی شرایط برخلاف چنین پیش بینیهایی جلو رفت.
یه مثال: چند منشی تا به حال به خاطر نرمافزارهای مایکروسافت بیکار شدن؟ منوپولی مایکروسافت به کجا رسید؟
تقریباً همه ی موارد فوق درست است اما در نهایت به نفع مسافر است و من به عنوان یک مسافر که همیشه از سرویس بد آژانس ها ناراضی بوده ام بالاخره به حقوقم رسیده ام و موارد فوق هم خللی در سرویس بهتر من ایجاد نمی کند پس نگران نیستم، اما ممکن است راننده ها نگران باشمد که به من مربوط نمیشود به ویژه در باره ی حذف شغل رانندگی به سبب ماشین های خودکار که این تغییر گرچه دور است اما الزامی است و گریزی از فناوری نیست!
گزارش بسیار نغز و عالی بود. آفرین.
در ضمن امروز اتفاقا اسنپ گرفته بودم، راننده آن جوانی بود باسواد و زیرک. اتفاقا ایشان هم همین حرف شما میزد، میگقت: اسنپ سر راننده ها کلاه میزاره یه جورایی سعی میکنه رانندگان در مسیر رقابت قرار بده رقابتی که هیچ سودی برای راننده نداره فقط یک زرق و برق کاذب برای فریب راننده! میگفت اگر ما اتحادیه ایی تشکیل ندهیم در آینده دچار مشکل میشیم.در خاتمه گفت من بارها اقدام به درست کردن پیجی در اینستاگرام کردم تا رانندگان را در آنجا جمع کنم اما هربار با تهدیدی روبرو شدم و به این دلیل مجبور به حذف همیشگی آن پیج شدم.