ما واقعی هستیم، بدون سانسور
گروه پلاك خود را از ديگر گروههای رپ فارسي متفاوت ميدانند. به گفته خودشان بیسانسور، خلاق و غيركليشهای بودن مشخصه آنهاست. در گفتگو با يارا و بامداد، دو عضو اين گروه تلاش شده نگاه و آثار پلاك را بیشتر بشناسيم.
برای شروع خودتان را معرفی کنید. فعالیتتان را از چه زمانی آغاز کردید، پلاک چطور شکل گرفت و تا الان چه آثاری منتشر کردهاید؟
یارا: من اولین کارم یعنی میکس تیپ «چای با طعم خدا» را سال ۸۵ تحت اسم «پیمان چت» منتشر کردم. بعد از آن چند کار دیگر مثل مصاحبه انجام دادم که البته الان دیگر اثر زیادی از آنها نمانده. بعد از یک وقفه دوباره از سال ۸۹ تا ۹۱ روی یک آلبوم به نام «شرایط» کار کردم که آن را هم مستقل منتشر کردم تا اینکه با بامداد آشنا و از ۹۲ رسماً عضو پلاک شدم.
بامداد: پلاک ۸۹ شروع شد. من سال ۸۸ اولین آهنگم را منتشر کرده بودم. ارسلان از یزد آمده بود تهران و با هم آشنا شدیم. او هم دوستی به نام پدرام داشت که در کرمانشاه بود و آهنگسازی میکرد. خلاصه پلاک اینطوری تشکیل شد. اولین مجموعهای که بیرون دادیم «در دستشویی» از من بود، بعد به ترتیب «چرکنویس» از ارسلان،«سرباز صفر» از داریوش، «یکبار مصرف» از ارسلان، «خواب زمستانی» از من، «ه» از یارا، «خط سوم»، «نا» و «آهن» هم آخرین کارهایمان هستند.
داریوش هم با پلاک بود؟
بامداد: آره. من داریوش را از دبیرستان میشناختم. در واقع داریوش بعد از پدرام آمد و وقتی یارا به ما محلق شد، داریوش دیگر رفته بود. الان اعضای پلاک من، ارسلان و یارا هستیم.
به نظر میرسد که با مجموعه خط سوم فرم کارتان عوض شد و در واقع هویت بخصوص گروه شما شکل گرفت. ویژگی مشترکی که شما را دور هم جمع کرده چیست؟ شما چه فرقی با بقیه دارید؟
یارا: خیلی با بقیه فرق داریم (خنده). خیلی. یعنی ما آن آدم عجیبها هستیم. بقیه در نهایت عادیند. در نهایت احترام میگذارند. در نهایت اخلاق را رعایت میکنند. ما خیلی خودمان هستیم، بدون سانسور. و من یک روزی با یکی برخورد میکنم که اون هم خیلی خودش است، بدون سانسور. این شاید وجه تمایز عمده ما باشد.
بامداد: ما هویتمان در کار و با شناختی که کم کم از هم پیدا کردیم شکل گرفت. ضعف عمده ما نداشتن یک تولیدکننده خوب بود و با آمدن پیمان پلاک فرم امروزش را پیدا کرد. در واقع اینطور نبود که از قبل بدانیم دقیقا به کدام طرف میخواهیم برویم. ما دائم در حال کار و تجربه بودیم. تا وقتی خط سوم آمد بیرون ما هنوز دقیقا نمیدانستیم دنبال چه چیزی هستیم. ۲۴ تا آهنگ داشتیم. حجم زیادی از کار که نهایتاً جواب داد.
یکی از ویژگیهای کارهای شما استفاده از عناصر اعتراضی است. شما به رسانه، نژادپرستی، سرمایهداری یا انتخابات اعتراض میکنید. به نظرتان تفاوت جنسِ اعتراض شما با رپری مثل یاس یا شاهین نجفی چیست؟
یارا: در مقایسه با یاس و از لحاظ فرم کار باید بگم برای من که با هیپ هاپ بزرگ شدم، در بیت رپ همیشه چیزی وجود دارد که حال خوبی به آدم میدهد، خشن و کثیف است. حال خودش را دارد. ضرباتش باید جنس خاصی داشته باشد. کارای یاس از لحاظ فرم این باحالی را ندارد. در عوض کارهای ما عجیب و خلاق است. فرم هیپهاپ را میشود دائم تغییر داد و نگذاشت گوش مخاطب به یک فرم عادت کند. در واقع میشود با گوش مخاطب بازی کرد. مثلا من مفاهیم گروتسک را خیلی دوست دارم. اینکه با یک تم شاد، کار اعتراضی خواند. آهنگ “بچه ها” از این نوع است.
کارهای ما عجیب و خلاق است. فرم هیپهاپ را میشود دائم تغییر داد و نگذاشت گوش مخاطب به یک فرم عادت کند. در واقع میشود با گوش مخاطب بازی کرد.
بامداد: مثالهایی که زدی از لحاظ محتوا هم برای مقایسه اصلا به ما نزدیک نیستند. کاش مثال دیگری میزدی! یاس خیلی از ما دور است. اگر فرض بگیریم که یاس همانی است که در آهنگهایش نشان میدهد و فقط محتوای کارهایش را در نظر بگیریم، میشود گفت که اصلا هیپهاپ نیست. برای همین هم در جامعه رپ یا تشکلهای موجود رپ کمتر کسی راجع به او صحبت میکند. او هم مثل شاهین نجفی، بیرون قضیه است. در واقع اعتقادی به هیپ هاپ ندارد. اعتقاد به کاری دارد که خودش انجام میدهد. وقتی اعتراض میکند به اصغر و اکبر فکر میکند. نگاه عمیق و ریشهای ندارد. مثلا من در آهنگهایم قرار نیست حق آقای فلانی را بگیرم یا بگویم چرا مدرسه آتش گرفت. در واقع یاس داستان نمیسازد، داستان یاس را میسازد. یک اتفاقی میافتد و بعد یاس، تتلو، حمید صفت، شاهین نجفی و دیگران در موردش آهنگ میخوانند. فکر میکنم خیلی از این افرادی که مشهور شدند، به خاطر هنرشان نبوده. آنها در واقع از لحاظ خلاقیت در جایی به بنبست رسیدند و در عوض خواستند که سلبریتی باشند، یا اینکه بر سر دوراهیهایی بودند و تصمیم گرفتند به جای هنر چیز دیگری را انتخاب کنند که الان هستند. این از نظر من قابل قبول نیست.
یارا: اگر یک نفر دغدغه درد اجتماع را دارد به جای اینکه بعد از یک اتفاق آهنگ بسازد، باید کار واقعی اجتماعی انجام بدهد. لااقل بگوید چرا ۱۸۰ هزار نفر کارتن خواب وجود دارد؟ آنها این کار را نمیکنند، چون بهشان گیر میدهند. پس بهتر است تظاهر نکنند که کاری میکنند. یا اگر یک نفر واقعاً دلش برای کسی میسوزد، لازم نیست با چند دوربین و پوشش خبری جایی برود. وقتی کسی از این کارها میکند من به او شک میکنم.
تفاوت جنس اعتراضتان با مثلا بهرام چیست؟
یارا: من کارهای بهرام را زمانی که در ایران بود بیشتر از لحاظ هنری دوست داشتم. فکر میکنم از لحاط تاثیرگذاری کارهای ایرانش بر عموم مخاطبهای رپ تاثیر بیشتری گذاشته. در حالی که کاری که بعد از یک مدت طولانی از خارج از ایران بیرون داد بر افرادی با سطح فرهنگی خاصتر اثر گذاشت. البته این شاید طبیعی باشد. اگر باور داشته باشیم رپی که ارائه میشود بُرشی از جامعهای است که در آن زندگی میکنیم، در نتیجه اثر کار ما که در ایران زندگی میکنیم از نوع اعتراضی که بهرام در آلبوم آخرش دارد، متفاوت است. البته شیوه اعتراض او خیلی هنرمندانه و برای من محترم است.
همین شبکه من و تو، از مصاحبهای که در برنامه سکو با سروش هیچکس انجام داده بود، جاهایی از آهنگ «یه روز خوب» مثل «دست اجنبی کوتاه» را حذف کرد. خب وقتی یک رسانه چنین حرکتی میکند چطور میتوان بهش اعتماد کرد؟بامداد: شاید بتوان گفت بهرام در کارهایش بیشتر به آگاهیبخشی به مخاطب تمایل دارد و مخاطب را تشویق به درک خود و تحول یافتن میکند. ما همچین شخصیتی برای خودمان نساختیم. در کارای ما رپر آدمی به شدت منزوی، عصبانی و ناراحت از شرایط محیط اطراف است. ما آدمها را به تحول تشویق نمیکنیم. بلکه دیدی واقعگرایانه نسبت به دنیا داریم و سعی میکنیم این واقعیت را با شیوه هنری بیان کنیم. “انزوا” حاصل چنین دیدگاهی است و بنظرمان تاثیر خودش را روی مخاطب میگذارد.
بعضی از کسانی که معروف به خوانندههای اعتراضی هستند به رسانههای مختلف دعوت میشوند. اگر این رسانهها از شما دعوت کنند چه میکنید؟
یارا: رسانههایی که در حال حاضر دعوت میکنند مثلا صدای امریکا یا من و تو، به نظر من مسخره هستند. اگر از من دعوت کنند، در صورتی که قول بدهند اول مصاحبه به مجری بگویم که شما بیشعوری و سانسورم نکنند، حاضر به مصاحبه میشوم (خنده).
بامداد: همین شبکه من و تو، از مصاحبهای که در برنامه سکو با سروش هیچکس انجام داده بود، جاهایی از آهنگ «یه روز خوب» مثل «دست اجنبی کوتاه» را حذف کرد. خب وقتی یک رسانه چنین حرکتی میکند چطور میتوان بهش اعتماد کرد؟
یارا: رسانههای اینجا هم که هیچ. کلا یک دو قطبی هست. ما خواستیم تو رپ فارسی به نوعی سعی کنیم صدای سومی باشیم و حرفمان را بزنیم. ولی خب، ما هم آدمهای معمولی هستیم که سر کار میرویم و خرج زندگیمان رو در میاوریم، ولی نمیتوانیم برویم شبکه ماهوارهای بزنیم. در نتیجه ترجیح میدهیم از همین اینترنت به عنوان رسانه برای ارتباط با مخاطبمان استفاده کنیم. حتی با سایتهای موسیقی هم برای پخش کارهایمان همکاری نمیکنیم.
در صحبتهایتان گفتید که فلانی هیپ هاپ نیست؟ هیپ هاپ یا در کل هنر برای شما چیست؟ اعتراضی بودن است؟ واقعی بودن است؟ یا چی؟
یارا: هنرحاصل جوشش درونی است. حالا جوشش درونی یک نفر یک نقاشی ساده میشود، برای یکی دیگر مونالیزا. هنرمندهای واقعی دنبال مشهور شدن نیستند. نمونهاش هم در موسیقی سنتی ما بسیار است. مثلا اگر زمان جوانی حسین علیزاده این تکنولوژیها بود، او سلفی نمیگرفت که در ایستاگرام بگذارد و بگوید «من و دوستام همین الان». در مورد اعتراضی بودن هم، به نظرم لازم نیست هنرمند به این معتقد باشه که مثلا میتونه دنیا رو عوض کنه.
برای من مستقل و واقعیبودن مهم است، نه دنبال شهرت رفتن و به مسائل مختلف تن دادن. اگر رپری کار دنس هم بخواند، تا وقتی که خودش است و مستقل است برای من قابل احترام است و با آهنگش حال میکنم.
بامداد: به نظرم الزاماً اعتراضی بودن نیست. من دوست ندارم با این موضوع مثل یک برچسبِ تعریف شده برخورد کنم. متاسفانه خیلیها هنوز دنبال تعریف مدرسهای این واژهها هستند. مثل اینکه بخواهید اینکه میگویند طرف «مَشتی» است را تعریف کنید. برای من مستقل و واقعیبودن مهم است، نه دنبال شهرت رفتن و به مسائل مختلف تن دادن. اگر رپری کار دنس هم بخواند، تا وقتی که خودش است و مستقل است برای من قابل احترام است و با آهنگش حال میکنم.
پس به نظرتان هنرمند نمیتواند دنبال سلبریتی شدن باشد؟
بامداد: هنرمند اصلا نباید دغدغه و روش زندگی یک سلبریتی را داشته باشد. متاسفانه فرهنگ سلبریتی در جامعه ایرانی در حال رواج است. شاید ما از این لحاظ با آمریکا فرق زیادی نداشته باشیم. کافی است نگاهی به رسانهها بیاندازید. پر از تصاویر سلبریتیها و مدل زندگی آنها شده. همانطور که جاستین بیبر به خاطر سن کم و خوش قیافگیش معروف میشود، امیر تتلو هم به خاطر نوع رفتار و اداهایش معروف شده نه به دلیل هنرش.
یارا: من شخصا به واسطه بعضی همکاریها با کسانی که مجاز فعالیت میکنند و تصاویرشان را بر بیلبوردها میبینیم، این فرهنگ سلبریتی شدن را از نزدیک دیدهام. دغدغه خیلی از آنها واقعا هنر نیست. کافیست به مراسم رونمایی از آلبومها مثلا در فلان شهر کتاب بروید. مخاطبها با تیپهای مثلا هنری مدام در حال سلفی گرفتن هستند. این چیزها باعث شده من بیشتر به سمت زیرزمین کشیده شوم، چون آدمهای آنجا بیشتر دغدغه هنر دارند و هنوز زیاد تجاری نشدهاند.
بامداد: البته پدیده سلبریتی شدن در رپ فارسی هم جریان دارد و به نظرم با پا گرفتن فرهنگ نقد میتوان با آن مقابله کرد. فرهنگ انتقادی میتواند به مخاطب در تشخیص هنرمند از سلبریتی کمک کند. الان مخاطبها منبع مناسبی برای خبر و تحلیل ندارند.
این دیدگاه شما نسبت به هنر و جامعه از کجا میآید؟ خیلی از آدمها در رپ فارسی که مثل شما متولد دهه ۷۰ هستند همچنین دیدگاهی ندارند.
یارا: شاید ما آدمهای کنجکاوی بودیم. من به واسطه پدر و مادرم از بچگی کتاب زیاد میخواندم. یا برادر بزرگم بر نگرشم نسبت به موسیقی تاثیر زیادی داشته و باعث شد که موسیقیهای خوبی گوش بدهم. یادم است که متالباز بود. من هم از ۵-۶ سالگی متالیکا و پنترا به گوشم میخورد. توپاک را هم او به من معرفی کرد. اوایل میگفت این فحش زیاد میدهد، ولی با کلی خواهش راضی شد یک نوار کاست برایم بزند. بعدآً خودم نوارهای آیس-تی، دیامایکس، و اندبلیوای زیاد گوش میدادم. ارتباطم با جامعه تئاتری هم خیلی تاثیرگذار بوده. ولی از یک طرف هم نمیتوان دایره تاثیرات را به اینها محدود دانست. مثلا شاید یک معلم مدرسه هم تاثیر داشته است. فکر میکنم نفرتم از سیستم آموزشی هم خیلی بر طرز نگاهم موثر بوده.
البته پدیده سلبریتی شدن در رپ فارسی هم جریان دارد و به نظرم با پا گرفتن فرهنگ نقد میتوان با آن مقابله کرد. فرهنگ انتقادی میتواند به مخاطب در تشخیص هنرمند از سلبریتی کمک کند.
بامداد: تمام چیزهایی که اطرافم بود و همینطور انتخابهایم. شاید من بر سر دوراهیها گزینه متفاوتی را از کسانی که گفتی انتخاب کردهباشم. من هم میتوانستم با فلان کمپانی با فلان مبلغ قرارداد ببندم. ما میتوانیم پول بگیریم و در ازایش اجرا بگذاریم. من با خودم لج ندارم یا نمیخواهم بگویم که خیلی خاصم و از پول بدم میآید. ولی برای من دیدگاه و ایدئولوژیم مهم است. برای فلانی مهم این است که امینم باشد، برای من مهم نیست. هیپ هاپ آمده تا بر خلاف جریان سلطه و کنترل باشه، پس من اگر خودم را هنرمند هیپهاپ میدانم نمیتوانم وقتی بر سر دوراهی قرار میگیرم شهرت، پول یا کنترل شدن را انتخاب کنم.
در مورد کارهاتون بیشتر صحبت کنیم. جریان مجموعه خط سوم چیست؟ رپ چه ارتباطی با مولانا و شمس تبریزی دارد؟
یارا: من به ادبیات کلاسیک ایران تعلق خاطر دارم و مولانا یکی از کسانیست که به زبان و ادبیات تسلط زیادی دارد و آثارش فرمهای جالبی دارند. به همین خاطر من برایش خیلی احترام قائلم. شمس تبریزی هم آدم عجیبی بوده. زندگینامه مشخصی از او نداریم، ولی انگار دیدگاهی داشته که هر کسی را که سر راهش بوده زیر و رو میکرده. این خودش خیلی جالب است. در مورد خط سوم، ما از ابتدا برنامه مشخصی بر اساس خط سوم شمس تبریزی نداشتیم. فقط داشتیم روی آهنگهای زیادی کار میکردیم و خب مفهوم خط سوم هم در گوشهای از ذهنمان بود. وقتی اثر قرار است طولانی (الپی) باشد بهتر است که جدا از خود آهنگها، کلِ مجموعه فرم دراماتیکی پیدا کند و ترتیب قرارگیری آهنگها هم این فرم دراماتیک را مجسم کند. بعد از این که کارها یکییکی نهایی شد، دیدیم انگار همه آهنگها را میشود تحت مفاهیم خط اول، دوم و سوم شمس جا داد. نهایتا این درام برای کل مجموعه شکل گرفت.
بامداد: بازخورد خوبی هم از مخاطب گرفت. این اثری است که شنونده باید در آن حل شود تا بتواند لذت ببرد. باید روند آهنگها را از اول تا پایان دنبال کند. خط سوم خودش مفهوم قابل تعریفی نیست. در نتیجه ما نمیخواستیم پیام مشخصی داشته باشد.
آهن چطور؟ بنظر میرسد تجربهگرایی خط سوم را اینجا اعمال نکردید.
یارا: همینطوره. نکته جالب این است که با وجود اینکه آهن چند ماه بعد از خط سوم بیرون آمد، ولی همزمان با آن آماده بود. ما در واقع به طور موازی داشتیم روی هر دو کار میکردیم. «نا» را هم تقریبا همزمان با این دو آلبوم آماده کردیم. کلا ۹۴ سال عجیبی بود.
نوع دید ما به محیط اطرافمان و علاقهمان بهه تجربهکردن باعث میشود فضا و فرم کارهایمان از رپ جریان اصلی یا بیتهای قدیمی (الداسکول) متفاوت باشد.
بامداد: برخلاف خط سوم، آهن بر اساس یک ایده ابتدایی شکل گرفت. ایدهای که ناشی از نگاه من به تاریخ و نوع بشر میشود، همان نگاه واقعگرایانهای قبلا بهش اشاره شد.
عدهای به شما ایراد میگیرند که بیتهای خلوتی دارید، فضای کارهایتان وهمآلود و ترانههایتان پر از استعاره است و نتیجه میگیرند موسیقی شما رپ نیست و سادگی، صراحت و کوبندگی رپ را ندارد. در این باره چه فکری میکنید؟
یارا: موافق نیستم. متوجه میشوم که حرف آنها چیست ولی چنین اعتقادی ندارم. ما کارهایی مثل «مهر» را داریم که هم از لحاظ بیت و هم ترانه ساده و همه فهم است. یا از طرفی در «آدم» عصبانیت و کوبندگی را در کلام رپر کاملا میبینید. نوع دید ما به محیط اطرافمان و علاقهمان به تجربهکردن باعث میشود فضا و فرم کارهایمان از رپ جریان اصلی یا بیتهای قدیمی (الداسکول) متفاوت باشد.
شما برای مجموعه «نا» اقدام به فروش مستقلِ آنلاین کردید. نظرتان در مورد درآمدزایی از طریق کارهایتان چیست؟
بامداد: بله. ما یکبار برای «نا» این کار را به طور مستقل از طریق وب سایت انجام دادیم. مخاطب میتوانست خودش قیمت را تعیین کند. همزمان اثر برای دانلود یا گوش دادن رایگان هم در اختیار مخاطب بود. البته درآمد زیادی نداشتیم. در کل نظرمان در مورد فروش آثار مثبت است و مشکلی نداریم. اما ما هم مثل بقیه آدما کار میکنیم و از طریق تخصصمان درآمد داریم. برای همین الزاماً چشمداشتی به کسب درآمد از رپ نداریم.
و در آخر اینکه فکر میکنید اگر در آینده روش زندگیتان با امروز تفاوت کند، آیا باز هم واقعی و بدون سانسور خواهید بود؟
یارا: من معتقدم که هنرمند این جرات را باید داشته باشد که برود در یک استادیوم و به همه بگوید من را مسخره کنید. پس فکر میکنم آره. فکر نمیکنم نگاهم عوض شود. همانطور که بامداد گفت ما انتخابهای دیگهای هم در زندگیمان داشتیم و به سمتشان نرفتیم.
عکس: از راست به چپ، ارسلان دیگرد (Daygard)، بامداد، پیمان یارایی (یارا)
عکاس پیام یارایی
کارشون حرف نداره
توی مصاحبه کاش درموردخواننده هایی مثل یاس قضاوت نمیشد.
ولی درکل پلاک بسیار موفق خواهد بود مخصوصا درآینده.
قصائت شدن و مورد بحث قرار گرفتن(درکل انتقاد شدن) توسط افراد باعث میشه انسان بهبود پبداکنه.اگر دیدش باز باشه و بخواد که پیشرفت کنه و سطحی ب قضایا نگاه نکنه.اگه این حرف درست باشه مفهمی جایی اشکال داری اگرم ک چرت باشه میفهمی ی احمق نقدت کرده.پس نباید ترسید از نقد وتحلیل شدن.
ولشون کن اینا ت.. یاس هم نمیشن هنوز تکساشون به پای یاس نمیرسه اینا به فکر پیشرفت نیستن میخوان تو بدبختی خودشون دست و پا بزنن
امان از تعصب! بامداد فقط نقد کرد. حرفی رو زد که سال هاست خیلی از رپر ها خطاب به یاس گفتن (از جمله سورنا، هیچکس، بهرام، جیجی، پوتک و حصین) . انتقاد جدی به خودسانسوری یاس هست که هنوز جواب درستی از یاس نیومده. اینکه از نظر مخالفت آنقدر عصبانی میشی عجیبه! محترمانه و با دلیل بگو حرفت رو.
من طرفدار پروپا قرص پلاکم خیلی بیش از حد ولی انتقادی که دارم اینه که ،کار یکطرفست ،مثل این که یکی بگه بیاین راجب فلان چیز نظر بدین بعد هیچ راهی واسه نظر دادن نزاره ،الان مخاطبای پلاک حرفهای شما رو میشنون ولی خودشونم حرف های زیادی برای گفتن به شما دارن ،حتی کامنت ها رو هم نمیبینن
در حال حاضر بهترین گروه و رپرای واقعی ایران هستن ک دیدگاه من هم مثل اوناست
تاثیرگذاری پلاک روی من خیلی زیاد بود. همیشه مخاطبشون میمونم.
واقعا کارشون درسته
ممنون از مصاحبه ی خوبتون . جای ارسلان خالی بود. من اولین کاری که از تشکل پلاک شنیدم یکبار مصرف از دیگرد بود که به نظرم در کنار در دستشویی که بعدتر شنیدمش یکی از بهترین میکستیپای رپ فارسی بود . پر فراز و نشیب بودن تند بودن و در عین حال خالص بودن شخصیت هاشون خیلی من رو جذب میکنه . کاش باز هم از اینجور گفتگوها انجام بدین . ممنون
بامداد بهترین استعدادی بود که تو چند سال اخیر خودشو نشون داد !
و به قدری سریع پیشرفت کرد که خیلی از قدیمی ها نکردن !
۹۵ سال ارومی برای پلاک بود
امیدوارم ۹۶ پر قدرت برگردن ❤
من شاید نزدیک ب دو سال تقریبا هر روز یکی از کارای البوم در دستشویی رو گوش میدادم و همین الانم از طرفدارای پروپا قرص بامدادم.ب نظر من بامداد رپریه ک تکرار نمیشه.واقعا دمش گرمه دم همه شون گرمه
dame shom garm zahmat mikeshan eyval daran abru rapo mikharan
پلاک در مجموع خیلی خوبه اما یه پیامی دارم برای تمام رپرهای زیرزمینی از هیچ کس تا همین دوستان و بقیه… اینکه تا میتونید نسبت به اخبار و وقایع ایران و جهان به روز باشید. نسبت به محیط زیست، بنیادگرایی، فاشیسم، جامعه مدنی، حقوق کودکان، مهاجرت، دموکراسی، روی کار آمدن ترامپ، تروریسم و بقیه وقایع و مفاهیم و موضوعات تسلط کافی داشته باشید. به نظرم هنرمند در هر هنری چه رپر چه فیلم سازش یا نویسنده نسبت به جهانی که درش داره زندگی میکنه باید آگاه باشه و به نقد بنیادین مسائل بپردازه. ضمن اینکه تا میتونید از رک گویی پرهیز کنید… مولانا مولانا شد چون علاوه بر تسلط روی ادبیات و فوت و فن زبان فارسی با زبان استعاره حرف میزد… خیلی از کارایی که این روزها میاد سطحی به موضوعات میپردازن یا آگاهی کافی ندارن نسبت به مسائل…
واقعا عالی بود ، حمایت از هیپ هاپ کار رسانهای کار درسته ممنون
{بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
ما که علامتی ندیدیم}
پلاکم که عالیه
من تشکلشون رو دوست دارم، بامداد فوقالعادست “رپ کردن بامداد را دوست میدارم☺”.
مرسی ازتون که این مصاحبه رو ترتیب دادین
به شخصه اعتقاد من اینه که “پلاک” تشکلیه که لیاقت جایگاهش تو رپ فارس رو داره، اواین ترکی که من از پلاک گوش دادم “آدم” بود که به شدت نظرمو جلب کرد، دمتون گرم
مصاحبه ی خوبی بود،پلاک ی گروه مستقل عالیه! امیدوارم همیشه فعالیت داشته باشه
بعد از این هرچی ک بگی ضبط میشه
دوس دارم ایده های بیشتری ب صدای بامداد بشنوم اهنگی مثله انزوا و اهن ک با خشم و کوبندگی خونده میشه همچنین فیت های بیشتر از خود تشکل
بسیار زیبا بود
ممنون از بچه های پلاک که اینطور بی ریاح در عین حال جنگنده تو رپ فارسی نقش دارن ممنونم ازتون . نهایت پیشرفت رو داشته باشید #ارادت
ولی کاشکی یکی شیوه صحیح نقد کردن رو به بچه های پلاک آموزش بده تا انقد خودبزرگ بین نباشن!
مصاحبه با گروه هایی مثل پلاک و چریک که هنوز شهرتشون اندازه قدرتشون نیست باعث یک اشنایی عالی با طرز فکر رپرهای هم نسل خودم میشه.من شخصا با کارای پلاک و چریک یا فرشاد ارتباط بهتری برقرار میکنم تا معروف تر ها
همین تفاوت در پلاک، کارشون رو خیلی جذاب و تاثیر گذار کرده و البته مخاطبش رو هم خاص
مصاحبه خوب و جالبی بود جالبیش این بود که سوال ها کلیشه ای نبودند و بیشتر محتوا دار بود.
امیدوارم این روند ادامه داشته باشه و با افراد دیگه هم مصاحبه کنید .
تشکل پلاک هم به دور از کلیشه هاست و عامیانه نیست.
در مورد هنرمند بودن و سلبریتی هم بگم که حرفشون کاملا درسته ولی باید یه نکته هم در نظر گرفت که هنر برای به نمایش گذاشتنه,اصولا هنر به معنای تاثیر گذاریه و باید به روش درست و اصولی تاکیید میکنم اصولی اون و به معرض دید عموم گذاشت.
مثلا بهرام میتونه کنسرت بزاره . شرایطش هم محیاست . ولی نمیدونم چرا این کار و نمیکنه و اعتراضش بیشتر به گوش شنونده برسونه . جدا از بحث درامد زایی کنسرت از جنبه هنری که نگاه کنیم با کنسرت میتونی نگرش و افکارت و بیشتر و بهتر به گوش جهانیان برسونی و این خودش یه نقطه قوته.
بِهتَرین هیپ هاپیامون :)
Respect.
پلاک یک تشکل خاصه،من این خاص بودن رو میپسندم
زیاد هم عامه پسند نیست،که این راهم میپسندم!
البته صدای بی نظیر بامداد در موفقیت چشمگیر پلاک بی تاثیر نیست
94 سالی طوفانی بود برای پلاک و مخاطباش،۹۵ خیلی اروم تر از چیزی بود که ما از پلاک انتظار داشتیم.
به هر حال ارزوی موفقیت میکنم برای پلاک
تشکر از بامداد و دیگرد و یارا و میدان برای این اتصال هنرمند و مخاطب!