skip to Main Content
شورشیان سوریه چه کسانی‌اند؟
عناصر مسلح در سوريه
زیراسلایدر سیاست

شورشیان سوریه چه کسانی‌اند؟

کثرت و گونه گونی بازیگران مسلح درگیر در نبردهای حلب که بسیاری از خارج سوریه می‌آیند، از نشانه‌های بغرنجی مناقشه سوریه است. برای ازریابی منصفانه از اوضاع باید از ساده گرائی در گزینش واژه‌ها دوری جست. همچنین، شناخت و معرفی گروه های «شورشی» و نیز نیروهای حامی ارتش سوریه به ما امکان می‌دهد که ایدئولوژی و برنامه سیاسی آنان را خوب درک کنیم.

کثرت و گونه گونی بازیگران مسلح درگیر در نبردهای حلب که بسیاری از خارج سوریه می آیند، از نشانه‌های بغرنجی مناقشه سوریه است. برای ازریابی منصفانه از اوضاع باید از ساده گرائی در گزینش واژه‌ها دوری جست. همچنین، شناخت و معرفی گروه‌های «شورشی» و نیز نیروهای حامی ارتش سوریه به ما امکان می دهد که ایدئولوژی و برنامه سیاسی آنان را خوب درک کنیم. با این همه، اطلاعاتی که پژوهشگران و افراد حاضر در صحنه عرضه می‌کنند، ممکن است متناقض باشد، به ویژه در مورد تعداد جنگجویان هر گروهِ درگیر. لذا ضروری است که جانب احتیاط را رعایت کرد.

در میان نیروهای مسلح مخالف رژیم بشار اسد، سه دسته بندی مشاهده می‌شود: گروه‌هائی که به صورت خودمختار می‌جنگند و یا درهم ادغام شده و یا باهماهنگی یکدیگر از طریق یک «اتاق عملیاتی» (غرفه العمیات) حمله می‌کنند. در حلب شرقی که هنوز در آن نزدیک به ۲۵۰هزار نفر زندگی می‌کنند و نیز در مراکز شورشی اطراف آن، دو «اتاق عملیاتی» اصلی وجود دارد که روی هم رفته بین ۱۰ تا ۱۵هزار جنگجو را دربر می‌گیرند.  گروه اول که جیش الفتح [ارتش پیروزی] نام دارد، یک سوم شورشیان را تشکیل می‌دهد. این گروه جبهه فتح الشام (النصره پیشین) (شاخه سوری القاعده) و متحدان آن را دربر می‌گیرد. ائتلاف فتح حلب که میانه‌روتر است، از چندین شاخه نزدیک به اِخوان المسلمین به وجود آمده و ارتش آزاد سوریه نیز از متحدان آن است. به گفته فابریس بالانش مدرس دانشگاه لیون ۲، این ائتلاف تقریبا نصف جنگجویان ضد رژیم و متحدانشان را در آن منطقه شامل می‌شود. ۱۵ تا ۲۰ درصد بقیه به حدود ۱۰ گروه کوچک و مستقل دیگر منسوبند که ایدئولوژی معین اعلام شده‌ای نداشته و حول دو قطب عمده یادشده می چرخند.

در غرب حلب و حوالی آن که ۲/۱ میلیون نفرزندگی می‌کنند، نیروهای مسلح ارتش سوریه از پشتیبانی ۷ گروه مسلح شیعه بهره‌مند است که سه گروه آن بسیار فعال‌اند. این گروه‌ها در ضدحمله‌هایی که از اوایل سپتامبر برای حفظ محاصره ناحیه‌های شرقی شهر انجام شده، نقش بسیار موثری داشتند. «حرکت حزب‌الله النُجَبا» یک میلیشیای عراقی است که ایدئولوژی‌اش به حزب الله لبنان نزدیک است. به گفته استفان مانتو کارشناس امور دفاعی در سوریه، این گروه دارای ۴ تا ۷هزار رزمنده است. از طرف دیگر، این گروه در جنگ با سازمان دولت اسلامی در موصل نیز شرکت دارد.

لشکر فاطمیون [لواء الفاطمیون] که خود را به خلفای شیعه فاطمیه (۹۰۷ تا ۱۱۷۱) منسوب می‌دانند و عمدتا از هزاره‌های شیعه افغانستانی تشکیل شده‌اند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این لشکر را پس از طی دوره آموزشی، مسلح کرده است. در بین آنان جنگجویان مسلح پاکستانی نیز دیده می‌شوند. تعداد افراد مسلح این لشکر در سراسر سوریه بین پنج تا ۱۰هزار نفر تخمین زده می‌شود.

آخرسر، باید از حزب الله لبنان یادکرد که به گفته فابریس بالانش از سال ۲۰۱۲ در سوریه حضور دارد و نقش «نیروی محرکه» را در حلب ایفا می‌کند.

چهار میلیشیای کم اهمیت دیگر نیز از ارتش سوریه حمایت می‌کنند که در اثر پنج سال جنگ و فرار از خدمت سربازان از سال ۲۰۱۲، بسیار ضعیف‌تر شده‌اند. در میان آنها جنگجویان سنی اردوگاه‌های فلسطینی در حلب، یک «شعبه» حزب‌الله در سوریه و دو گروه دیگر که پاسداران انقلاب اسلامی آموزش داده‌اند و تعدادشان در این منطقه بین ۶۰۰ تا ۹۰۰ نفر است، وجود دارد. سرانجام، عقاب‌های صحرا که از ۲۰۱۵ در لاذقیه مستقرند و به طور پراکنده در نبردهای حلب شرکت می‌کنند. در صفوف آنان، اعضای تیپ (بریگاد) «خدای فاتح» و لبنانی‌های عضو حزب سوسیال ناسیونالیست سوریه نیز دیده می‌شوند. از سوی دیگر، نیروهای کُرد (واحدهای حفاظت از مردم YPG) در درگیری‌ها شرکت دارند که از سال ۲۰۱۱ با ارتش سوریه همکاری ضمنی داشته و همچنان کنترل محلات با اکثریت کرد در شیخ مقصود و اشرفیه را که در انتهای شرقی آن گروه‌های شورشی مستقرند، در اختیار دارند.

همچنین بخوانید:  گروه عرصه؛ به سوی یک استتیکِ گفتن

میانه‌روهایی که تمایزشان دشوار است

به سادگی می‌توان انگیزه‌های سیاسی- مذهبی نیروهای طرفدار حکومت را درک کرد. وظیفه این نیروهای میلیشیائی شیعه، خواه مستقل باشند و خواه وابسته به کشورهای حامی دولت سوریه، جلوگیری از سقوط رژیم علوی و ممانعت از به قدرت رسیدن نیروهائی است که آنان آنها را سلفی  و تکفیری  می‌خوانند. برعکس، در اردوی شورشیان، بازی اتحادها و تعدد بازیگران و ائتلاف‌های اغلب زودگذر، تمایز روشن بین «رادیکال‌ها» («تندروها») و «میانه‌روها» را که یکی از هدف‌های آتش‌بس سپتامبر بود، دشوارتر شده است.

علاوه براین، چندین گروه از مخالفان رژیم از روی فرصت‌طلبی، ملزمات تاکتیکی یا آرمانی تغییر جهت داده‌اند. از این رو، درک اوضاع سخت است چرا که گروه‌های تندرو سلفی یا به ارتش آزاد سوریه پیوسته‌اند یا همچنان با آن پیوند دارند، در حالی که پشتیبانان غربی این ارتش، آن را میانه‌روترین بازیگر در میان شورشیان معرفی می‌کنند. فابریس بالانش می‌نویسد که از جمله این نیروها، تیپ الیَرموک در جنوب سوریه است که تا تابستان ۲۰۱۴ به خاطر ائتلاف با ارتش آزاد سوریه، مورد حمایت ایالات متحده بود. در حالی که اعضای این تیپ پیش از آن در خفا نسبت به سازمان دولت اسلامی اعلام وفاداری کرده بودند.

اوضاع درونی ائتلاف جهادی- سلفی جیش‌الفتح به خوبی نمایانگر دشواری نامگذاری بازیگران نبرد حلب و در نتیجه جنگ داخلی است. جبهه فتح‌الشام (النصره پیشین) اخیرا با هدف بدیهی متمایز ساختن خود از قیمی دردسر آفرین، هم با القاعده قطع رابطه کرد و هم با سازمان دولت اسلامی. به عقیده شماری از ناظران، با این همه، هدف از این تصمیم نمادین توجیه پشتیبانی مالی و نظامی حامیان خارجی آن گروه از جمله برخی شیخ‌نشین‌های خلیج فارس است. گروه احرارالشام («آزادگان شام»)، که مورد حمایت قطر و ترکیه است، مدت مدیدی به سازمان دولت اسلامی نزدیک بود، اما پس از این که در آغاز سال ۲۰۱۴ داعش آن گروه را از شهر رقه اخراج کرد، به دشمن قسم خورده آن تبدیل شد.

احرارالشام نظیر همدستش در صفوف جیش‌الفتح، از نیروهای شورشی عمده در شمال کشور است و از این پس تلاش می‌کند که با چرخشی خود را نیروئی«میانه‌رو» جا زند. در زمینه سیاسی، دو جریان که گاهی عملیات خود را هم آهنگ می‌سازند، اعلام کرده‌اند که خواهان ایجاد یک دولت اسلامی و اِعمال کامل شریعتند. اما، احرارالشام که اعضایش سوری‌اند، به اجرای جهاد عمومی فرا نمی‌خواند. برعکس، جبهه النصره پیشین، جنگجویان همه کشورها را از سراسر جهان در درون خود می‌پذیرد و در مورد تمایلش نسبت به انجام عملیات در خارج از صحنه سوریه، موضعی مبهم و دوپهلو دارد.

عموما، ائتلاف فتح حلب را به مثابه میانه‌روترین نیرو تلقی می‌کنند، زیرا به معنی واقعی کلمه، خودشان را سلفی ندانسته و به جهاد در خارج از سوریه دعوت نمی‌کنند. درواقع، اینان به اخوان‌المسلمین نزدیک‌تر بوده و برخی از گروه‌هایش به ارتش آزاد سوریه وابسته‌اند. درحالی که به عقیده فابریس بالانش، ماهیت این سازمان در گذر زمان دگرگون شده است: «از این پس، ارتش آزاد سوریه با آن چه در غرب تصور می‌کنند یعنی به مثابه گروهی میانه‌رو و طرفدار لائیسیته، دستکم در صحنه حلب، بسیار فاصله دارد. مسلم است که گروه‌ها یا لشکرهای وابسته به آن ارتش جهادیست نیستند، اما اخوان المسلمین که حضور گسترده‌ای در صفوف آن دارد، به روشنی خواهان استقرار شریعت است.»

به استثنای چند لشکر طرفدار گفتمانی ملی‌گراتر (ناسیونالیست) که در حلب حضور چندانی ندارند، اکنون کلیه گروه‌های وابسته به ارتش آزاد سوریه به اسلام سیاسی وابسته‌اند. با این همه، در یک کشور مسلمان که رجوع به دین ریشه دارد، به این پیوند با اسلام، نباید بیش از حد بها داد. به عقیده رافائل لوفِور کارشناس سوریه و مدرس دانشگاه آکسفورد، در مورد ارتش آزاد سوریه یا تشکل‌های گرداگرد محور فتح حلب، نشانه بارزی از رادیکالیسم عمیق وجود ندارد: حتی هنگامی که برخی از گروه‌ها به روشنی به ایدئولوژی‌ای که می‌توان اسلامیست خواند، اعلام تعلق می‌کنند، گفتمان آنان از اراده‌ای برای ایجاد دولتی «مدنی» دلالت دارد که در آن شهروندی شامل همه بدون تمایز مذهب بوده و باید از طریق قانون در یک نظام پارلمانی به اجرا گذاشته شود.»

همچنین بخوانید:  اعتراف امریکا به احتمال دست‌داشتن در انفجار موصل

به دیده او «شگفت‌آور نیست که در شهری با جمعیت مسلمان سنی و عمیقا وابسته به تاریخ اسلامی، در میان برخی از شورشیان با گفتمانی مذهبی روبرو شد. جبهه شورش در حلب آهنگی اسلامیستی یا اسلامی به خود می‌گیرد، بی آنکه تندروهای جبهه فتح‌الشام یا داعش بر آنها مسلط باشند. تمایز این نکته حائز اهمیت است.»

احمدالحاج حمید مشهور به ورد فراتی عضو پیشین دفتر سیاسی جیش المجاهدین (از اعضای ائتلاف فتح حلب)، به نوبه خود «تلاش کورکورانه برای برچسب‌زنی» را از جمله در غرب نکوهش می‌کند. به نظر او بسیاری از جریان‌ها را با هم مخلوط می‌کنند و از تفاوت‌های ظریف ایدئولوژیکی و مذهبی آنان اطلاعی ندارند. او از وضعیت گروه‌های وابسته به جریان سلفی جهادگرا نظیر جبهه انصارالدین یاد می‌کند که تزهای تکفیری اعمال نکرده و تنها دشمن خود را اسد می‌داند.

ورد فراتی تاکید می‌کند که «کاربرد گفتمان دینی اسلامی از نگاه آنان ضرورتی حیاتی است.» فرماندهان همه شاخه های ارتش آزاد سوریه اندیشه‌ای دینی به جنگجویان خود می‌دهند. این سربازان علاوه بر اراده سیاسی انقلابی به لنگرگاهی مذهبی نیاز دارند که به نبرد آنها و به ویژه مرگ احتمالیشان معنا بدهد، به ویژه به زندگی پس از مرگشان. این از ویژگی‌های جامعه شرقی ما در سرزمین مشرق است. این نکته به این معنا نیست که شورشیان افرادی تندرو بوده و برنامه سیاسی‌شان ایجاد یک دولت اسلامی برپایه شریعت است. حتی خود رژیم نیز این استراتژی را بکار می‌برد: سربازان رژیم اغلب در طول نبردها سرودهای مذهبی شیعه یا سُنی سر می‌دهند.»

دیدگاه گسترده‌تر روسیه

احزاب یا شخصیت‌های لائیک اپوزیسیون سوریه که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، و همچنین اخوان‌المسلمین بازوی مسلح رسمی ندارند. برعکس، ائتلاف ملی سوریه، ارگان سیاسی عمده اپوزیسیون کثرت‌گرا و «میانه‌رو»، فعالیت‌های خود را با ارتش آزاد سوریه هماهنگ می‌کند. در حال حاضر، اگر کلیه خاک سوریه را در نظر بگیریم، چند تیپ ارتش آزاد واقعا لائیک مانده‌اند. این بخش را که خواهان ایجاد دولتی مدرن و مدنی است، نباید نادیده گرفت.

این تیپ‌ها که هنوز حضوری تقریبا مداوم در حماه و ادلب دارند، در بیشتر عملیات همراه نیروهای ارتش ترکیه که شمال کشور را اشغال کرده، شرکت کرده‌اند.

در میان منظومه گروه‌های شورشی، فقط چهار گروه در فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا ثبت شده‌اند. این گروه‌ها عبارتند از داعش (سازمان دولت اسلامی)، جبهه فتح الشام (النصره پیشین که به رغم گسستن از القاعده نتوانسته موقعیت جدیدی کسب کند)، گروه خراسان که مدتی است خبری از آن نیست و جندالاقصی («سربازان الاقصی»). فهرست تروریستی اروپا از آن نیز محدودتر است (جبهه النصره و گروهی که مراکشی‌ها آموزش داده و در ۲۰۱۴ ناپدید شده است). در حالی که رسانه‌ها، موسسه و نهادهای متعدد هوادار اسد هدف تحریم و مجازاتند. به علاوه، حزب‌الله و حزب کارگران کردستان (پ ک ک) که به نیروهای کرد سوریه نزدیک است، همچنان بر روی فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار دارد.

روسیه دیدگاه گسترده‌تری دارد. روسیه خواهان نفی بیشتر تشکل‌های شبه نظامی مخالف متحدش یعنی رژیم بشار اسد، از طریق ایجاد فهرست مشترکی با آمریکا به عنوان مقدمه‌ای برای حل سیاسی کشمکش است. کرملین امیدوار است که بدین ترتیب، کل ائتلاف جیش‌الفتح تروریستی ارزیابی شود. مواضع روسیه در مورد ارتش آزاد سوریه و در حلب نسبت به فتح حلب، دوپهلوست. اما، این موضع ظاهرا بییشتر به تحول تناسب قوای نظامی ارتباط دارد تا یک تمایز ایدئولوژیکی.

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗