میخواهم تا زندهام رپ بخوانم
سالومه امسی، هنرمند چند رسانهای است که فعالیت خود را با گرافیتی و هیپهاپ در تهران آغاز کرد. او به روایتی اولین رپخوان زن در ایران است. سالومه تاکنون سه آلبوم هیپهاپ را به طور مستقل تولید و در اینترنت پخش کرده است.
تو از قدیمیهای رپ فارسی به حساب میآیی، اما در عینحال فعالیتت در جامعه رپ ایرانی اندک بوده و بیشتر همکاریهایت با هنرمندان غیر ایرانی بوده است، کمی از سابقه کاریات در فضای ایران و خارج از ایران میگویی؟
این را زیاد میشنوم… چرا بیشتر با صحن رپ فارسی در اختلاط نیستم؟ ساده است؛ وقتی من رپ کردن را شروع کردم جامعه رپ فارسیای وجود نداشت، من و چند نفر دیگر چون با رپ جهانی و خصوصا آمریکایی خو گرفته بودیم، دوست داشتیم به زبان خودمان این سبک را اجرا کنیم و از دغدغههای خودمان بگوییم. فعالیت هیپهاپی من همچنان با این ایده مستقل ادامه دارد. در این میان، این جامعه رپ فارسی که میگویید به طور جداگانه شکل گرفت و به نظر میآید اگر کسی بخواهد حالا فعالیت در سبک هیپهاپ را شروع کند، باید به نحوی خود را جزو این جامعه بداند. نمیدانم چرا. من کارم را میکنم. نمیدانم کی جزو کدام گروه است و کی از کی خوشش میآید و کی با کی دعوا دارد. تجربه من این بوده که هروقت سخن از جامعه رپ ایرانی میشود، موضوع حاشیهای است و من از حاشیهها خوشم نمیآید.
برایم خیلی عادی بود و هست که با رپرهای کشورهای مختلف ارتباط و همکاری داشته باشم. در سالهای اخیر هیپهاپ آسیایی و دنیای عرب را خیلی دنبال میکنم و جدیدا هم با برادران Refugees of Rap از سوریه روی صحنه رفتم.در مورد همکاریهای بینالمللی هم، خب، چون خودم با گوش دادن به رپ انگلیسی و ترکی با این سبک خو گرفتم برایم خیلی عادی بود و هست که با رپرهای کشورهای مختلف ارتباط و همکاری داشته باشم. در سالهای اخیر هیپهاپ آسیایی و دنیای عرب را خیلی دنبال میکنم و جدیدا هم با برادران Refugees of Rap از سوریه روی صحنه رفتم. تا آنجایی که میدانم (ممکن است اشتباه کنم چون تاریخ نوشته موثقی از رپ فارسی وجود ندارد) اولین همکاری بینالمللی در رپ فارسی بین من و یک رپر ایرانیتبار ـ شیرعلی ـ از آلمان بود؛ آهنگ «مایوس نشو» در سال ۸۲ که آن را برای مسابقه سایت تهران اونیو نیز فرستاده بودیم. یک آلبوم هم با همدیگر ساختیم به نام هذیان، که همه آهنگهایش فارسی و آلمانی بود و سال ۸۵ بیرون آمد.
فرایند شکلگیری این همکاریها چگونه بوده است؟
خیلی از مقارنتها به طور طبیعی پیش میآید؛ وقتی شما اصول و اسلوب خود را دارید افرادی که جذبشان میشوید یا جذب شما میشوند کمابیش سوار یک قطارند. میتوانم بگویم که در مورد همکاری به حرف دلم زیاد گوش میدهم. یکی از زیباییهای دنیایی که برای خودم ساختهام این است که آزاد و خودمختار و مستقلم، شغل و درآمد و نان شبم به آن بستگی ندارد و نه مجبورم به کسی حساب پس بدهم و نه چیزی حیاتیای در خطر است. همکاریهایی که بعد از انجامشان پشیمان شدم زیاد بوده، ولی نهایتش این است که میگویم به جهنم، چند تا فایل را پاک میکنم و به راهم ادامه میدهم.
اما در مورد شکلگیری همکاریها، وقتی فعالیت بینالمللی میکنید، کم کم ارتباطات متعددی شکل میگیرند و یک پروژه راه را برای پروژههای دیگر باز میکند. در مورد همکاری آخرم با رپخوان ژاپنی/آمریکایی Shing02 (شینگوتو) نیز چنین بود. پارسال من در نمایشگاه ساند آرت Seismographic Sounds که در چند موزه آلمان برگذار شد با چند قطعه صوتی شرکت کرده بودم. از برنامهگذاران این نمایشگاه وبسایت موسیقی norient.com بود که پروژه موسیقی دیگری به نام ۱+۱ را در برنامه کاریشان داشتند و با من تماس گرفتند که در اولین دوره این پروژه همکاری کنم. قرار بود من موزیسین دیگری را انتخاب کنم تا کنار هم در یک هفته آهنگسازی کنیم و این پروسه با انواع رسانههای صوتی و تصویری و نوشتاری ضبط و مستند شود. من هم مدتی بود که با Shing02 در ارتباط بودم و گفتم چطور است که همکاریمان در چهارچوب این پروژه ۱+۱ شکل بگیرد.
این پروژه خیلی خوب پیش رفت و علیرغم خوف من از در معرض گذاشتن خودم و پروسه کاریام، مشکلی پیش نیامد. فکر میکنم چون به طور فیزیکی کنار هم بودیم جلوی سوتفاهمها گرفته شد، چیزی که در مکاتبات و معاشرات همکاریهای اینترنتی زیاد اتفاق میافتد. در نهایت محصولی ارائه دادیم که کمابیش همه دست اندرکاران از آن راضی بودند.
این اصول و اسلوبی که از آن صحبت میکنی چیست؟ کمی در مورد محتوای آهنگهایت توضیح بده.
محتوای آهنگهایم تا به حال بسیار گسترده بودهاند. در اوایل کار چون هنوز نوجوان بودم و درگیر یافتن جایگاهم در دنیا، بیشتر روی مسائل فلسفی تمرکز کردم، بعدها که رفته رفته بینش سیاسی و اجتماعیام شکل گرفت آهنگهای این چنینیام بیشتر شد. وقتی وارد محیط کاری شدم از تجربههای متعدد محیط کاری به عنوان یک زن نوشتم. کلا همه آهنگهایی که بیرون دادهام در راستای اتفاقات زندگیام بودهاند؛ وقتی اولین بار عاشق شدم سریع نوشتم و خواندم، وقتی اولینبار قلبم شکست نیز همچنین. کلا وقتی برمیگردم و نگاه میکنم، آهنگها به نوعی دفترچه خاطراتم حساب میشوند و دقیقا میدانم در چه سالی چه فکرهایی داشتهام و دیدن این تغییرات برای من زیباست. گاهی افرادی ایمیل میزنند و میگویند در این آهنگ اینطور میگویی، ولی در یک آهنگ دیگر آن را میگویی که با آن حرف اولت در تناقض است. محمد علی کلی گفته اگر در بیستسالگی و پنجاهسالگی نگاهت به جهان یکی باشد، یعنی سی سال از زندگیت را هدر دادهای.
در اوایل کار چون هنوز نوجوان بودم و درگیر یافتن جایگاهم در دنیا، بیشتر روی مسائل فلسفی تمرکز کردم، بعدها که رفته رفته بینش سیاسی و اجتماعیم شکل گرفت آهنگهای این چنینیم بیشتر شد. وقتی وارد محیط کاری شدم از تجربههای متعدد محیط کاری به عنوان یک زن نوشتم.پس میشود گفت با اینکه برای من در مرحله اول چیزی که ضرورت دارد خود پروسه ساخت یک اثر یا بیان یک داستان است، ولی نتیجه زیبایی که میشود در این راستا بدست آورد فرهنگسازی است. پس در جواب سوال شما هم میتوانم بگویم که در همکاریهایم به دو عامل توجه میکنم؛ صمیمیت و فرهنگسازی. در مورد فرهنگسازی، همه و مخصوصاً غربیها فکر میکنند وقتی به عنوان یک رپر زن در ایران فعالیت میکنی هدفت مبارزه با کنترل دولتی است. ولی من فعال اجتماعی نیستم و برای تغییر قانون اساسی تلاش نمیکنم. حکومتها میآیند و میروند و این فرهنگها هستند که فشار و کنترل اصلی را روی افراد دارند. من برای یک سال در یک شهر کوچک شمال در کارخانهای به عنوان طراح کار کردم. در این مدت نه گشت ارشاد دیدم نه نیروی انتظامی. ولی آنقدر که در آنجا خودم را تحت فشار حس کردم، هیچوقت در تهران نکرده بودم.
متاسفانه همین مردم خودمان هستند که ما را محاکمه میکنند و این فرهنگی که نتیجه قرنها پدرسالاری است، مال سه چهار دهه نیست. کامنتهایی که ما به عنوان زن در صحن موسیقی دریافت میکنیم خودش نمایشگر این است. پسرهایی که هنوز سبیلشان سبز نشده میآیند میگویند «برای یک دختر بد نیستی.» وبسایتها عکس چهار تا دختر خواننده را که نه سبکشان و نه سیاقشان به هم ربط دارد می گذارند کنار هم و نظر سنجی میکنند. همه ایده خاصی از «زن ایدهآل» دارند و این حق را به خود میدهند که به هر کسی که در ایدهآلهایشان نگنجد حمله و توهین کنند. در حال حاضر مشغول فیلمبرداری برای اولین موزیک ویدئو از آلبوم بعدیم هستم به نام «رسوا» که همین تم را دارد.
در این میان با هنرمندان کشورهای عرب و خاورمیانه هم همکاری کردهای؟ لزوم آن را چطور میبینی؟
ما با کشورهای دیگر خاورمیانه نکات مشترک زیادی داریم و ای کاش این قبیل همکاریها خیلی بیشتر از این صورت میگرفتند. نه فقط با دنیای عرب، بلکه با هنرمندان کشورهای سمت شرقمان که زبان و فرهنگمان هم در هم تابیدهاند. متاسفانه ما ایرانیها خودمان را تافته جدا بافته میدانیم، احساساتی مشابه را هم برخی از شهروندان کشورهای عربی دارند. به عهده ماست که پل باشیم. اگر سو تفاهمها رفع نشوند و کشمکشهای قدرتی که برنامه آن صد سال پیش از سوی قدرتهای غربی ریخته شده همچنان ادامه یابند، میترسم حالا حالاها شاهد صلح در خاورمیانه نباشیم.
آخرین پروژه از این دست که در واقع بهترین هم بود، دور هم آمدنمان با رپرهای متعدد خاورمیانه چون رامی عصام مصر و الحاقد مراکش و DAM فلسطینی برای بازساخت آهنگ زامبی از فلا کوتی افسانهای بود. پسر فلا کوتی، سئون کوتی هم در اول این آهنگ حضور دارد که برای ما افتخار بود.
به تجربه تو بهار عربی بر موسیقی این کشورها تاثیرگذار بوده است؟
بهار عربی البته تعبیر خیلی کلیای است و در حال حاضر، با توجه به سرنوشت متفاوت هر کدام از این کشورها، نمیتوان صحبت کلی کرد. مصر حکومت نظامی دارد، تونس و لیبی و یمن همچنان در آشفتگیاند و وضعیت سوریه هم که معلوم است. فکر می کنم اکثر موزیسینهایی که در بهار عربی نقش مهمی داشتند دیگر در کشور خودشان نیستند. برخی از آنها توانستند در موقعیت جدید خود هویت بیابند و ادامه دهند، ولی خیلیها در خارج از محیطی که آنها را به وجود آورده، زایل میشوند. شنوندگان داخل کشور خیلی سریع شعار را از شعر تشخیص میدهند و خیلی از هنرمندانی که در کشور خود ستایش میشدند، در کشورهای دیگر محو شدند.
کمی برگردیم به فضای رپ داخل ایران، دلیل اینکه کمتر در فضای داخلی هیپهاپ ایران حضور داشتهای چه بوده است؟
این سوال هم از من زیاد میشود و تا به حال جواب مشروحی به آن ندادهام، میخواهم در اینجا به طور جامع حرفم را بزنم و امیدوارم دیگر برای کسی سوال نباشد. نکته اول این است که اگرچه آفرینش هنری نقش حیاتی در زندگی من دارد، اما شخصیتم با داشتن چهره عمومی و بار و بنهای که به دنبالش میآید سازگار نیست. من زندگی نرمالی دارم و سعیام بر این بوده که شخصیت هنریام تخلصی باشد، جدا از زندگی شخصیم. بنابراین تا رپ فارسی شروع کرد کمی شاخ و پر گرفتن و فرهنگ ستارهسازی شکل گرفت، من به طور غریزی خودم را از شلوغیها کنار کشیدم و سعی کردم فضای صمیمی بین خودم و شنوندگان را حفظ کنم و همچنان هیپهاپ برایم مجرای آرامشیابی باشد و نه کشمکش و حاشیه. واقعا هم در سه سال بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه که در کارخانه کار میکردم و در زندگی عشقیام دچار یاس بودم و بعد هم که درگیر انتخابات ۸۸ شدم، تنها چیزی که من را از افسردگی مزمن نجات داد رپ بود.
https://soundcloud.com/salomeoutsider/10-salome-mc-shah-mast-o
نکته دیگر اینکه هیپهاپ به عنوان اولین مجرای خلاقیتام جایگاه خاص خودش را در سفر درونیام دارد، در سالهای اخیر با تجربه مجراهای متعدد دیداری و شنیداری، به این واقعیت رسیدم که فعالیت در دنیای هنر، تطابق بیشتری با هویت من دارد تا دنیای سرگرمی که این وبسایتها پرچمدارش هستند. دلیلش هم این است که دنیای هنر با وجود مشکلات خودش، کمتر از دنیای سرگرمی به ستارهسازی تمایل دارد و میتوان بدون ایماژ و پرسوناسازی فعالیت کرد. البته هنوز هم تک و توک، اگر برنامه خیلی خاصی باشد به عنوان پرفورمر روی صحنه میروم ولی فعالیت بینالمللیام بیشتر محدود به نمایش ویدئوآرت در فستیوالهای فیلم و ویدئو است.
فضای رسانهای را چقدر در شکلگیری این فضا موثر میدانی؟
واقعیتش این است که حس میکنم برخی از این وبسایتها فضایی غیراستاندارد، غیرارگانیک و غیرطبیعی برای صحن رپ فارسی ایجاد کردهاند. کسانی که رپ نمیخوانند به عنوان رپخوان معرفی میشوند و کسانی که متن خود را هم نمینویسند به عنوان رپکن برتر ستایش میشوند. مخاطبانشان نیزعاطل میشوند و هر چیزی را که در این وبسایتها میبینند بدون چون و چرا قبول میکنند و فرای آن را مورد سوال قرار نمیدهند. کلا این سیستمی است که من علاقهای ندارم زیرمجموعهاش بشوم.
از همان اول کارهایم را در وبسایتهای مختص اشتراکگذاری موسیقی و به طور مستقیم در اختیار شنونده میگذاشتم و تا به امروز نیز به همین منوال ادامه دادهام. پایه شنوندگانم به طور آرام ولی مداومی بیشتر میشوند.به همین دلیل هم از همان اول کارهایم را در وبسایتهای مختص اشتراکگذاری موسیقی و به طور مستقیم در اختیار شنونده میگذاشتم و تا به امروز نیز به همین منوال ادامه دادهام. پایه شنوندگانم به طور آرام ولی مداومی بیشتر میشوند و وقتی از منظر استاندارد جهانی به موضوع نگاه کنم خودم را خوش شانس میدانم که در این دریای موسیقی اینترنتی، بی آنکه تبلیغ کنم و یا شهر به شهر و کشور به کشور در راه باشم، توانستهام صدایم را ازاستودیوی خانگیام به گوش عدهای برسانم. در حالیکه بسیاری از موزیسینهایی که چندین برابر من استعداد و پشتکار دارند، به این امکان دسترسی ندارند.
در کار در فضای بینالمللی میتوان حدس زد که عنوان «اولین دختر رپر ایرانی» خیلی از رسانهها را مشتاق به مصاحبه با تو میکند. در برخورد با رسانهها چه رویکردی داری؟
میشود گفت دیگر با رسانههای غربی صحبت نمیکنم مگر اینکه در رابطه با پروژههای آموزشی/فرهنگی باشد و نه در مورد شخص خودم. نمونه اخیر آن که در فیسبوک هم علنی کردم پارسال بود که از برنامه Rebel Music ام.تی.وی. با من تماس گرفتند و فکر میکردند که تا اسم ام.تی.وی. را بیاورند بدون چون و چرا پیشنهادشان را قبول خواهم کرد. درخواستهایم و سوالهایم را در مورد محتوا جواب ندادند و گفتند که فعلا سرّی است. من هم گفتم قضیه بودار است و نمیتوانم بخشی از برنامه شان باشم. واقعا هم برنامهای که در نهایت ساختند بسیار سطحی و و شرمآور و از آن برنامههای پورنوی قربانیساز برای بیننده غربی بود که معنی آن را در مقالهام توضیح دادم.
به عنوان یک هنرمند مستقل، آینده کاری خود را چطور میبینی؟ فکر میکنی چقدر ممکن است مسائل و مشکلات زندگی مانع ادامه مسیرت شود؟
دلیل اینکه سالومه وجود دارد این است که من، شخصی که پشت سالومه است، می خواستم مجرای آلترناتیوی داشته باشم تا بتوانم این «مسائل زندگی» را که ازش سخن میگویید تحمل کنم. اعظم این مجرا به نحوی به رپ و هیپهاپ متصل بوده ـ مثلا قبل از رپ کردن گرافیتی کار میکردم و پیش از آن هم رباعی مینوشتم ـ ولی محدود به آن نیست. مثلا ویدئوآرت خیلی با مزاجم سازگار است، وقتی دانشجو بودم کمی با انیمیشن هم دست و پنجه نرم کردم. حالا هم در پروسه ساختن یک فیلم کوتاه هستم. در زمینه ادبیات هم پروژهای را دارم که فعلا چیزی در موردش نمیگویم تا وقتی به مرحله نهایی برسد. همه اینها مقولههایی هستند که برای من موازی «مسائل زندگی» شکل میگیرند و نه درون آن.
من زندگی نرمالی دارم، مثل همه کار می کنم تا امرار معاش کنم و برای خانوادهام رفاه نسبی مهیا کنم. تغییرات اتفاق میافتد، شغلها و آدمها ومکانها و احساسات میآیند و میروند و یکی از معدود ستونهایی که در زندگی من ثابت است این دنیای آلترناتیو خلاقی است که به من توانایی سرپا ایستادن را میدهد. در نتیجه سوال شما در اینجا بیمعنی میشود چون دلیل وجود دنیای سالومه ثباتش است. اگر قرار بود با تغییرات زندگی ماهیت سالومه تغییر کند، دلیل وجودش را از دست خواهد داد و طبق قانون گزینش طبیعی، از بین خواهد رفت. در حال حاضر قضیه این است که میخواهم تا زندهام، با استفاده از مجراهایی که قابلدسترسی هستند، داستان بگویم. شاید تنها هدف درازمدتم این باشد که دوست دارم وقتی مادربزرگی مو سفید و کمر قوس شدم، همچنان بتوانم رپ بخوانم.
اما در این راه حتما چالشهایی هم وجود دارد نه؟
البته، من نمیگویم همه چیز را در ذهنم حل کردهام. همچنان با خیلی سوالها دست و پنجه نرم میکنم. دوست دارم به یکی از اینها اشاره کنم؛ مثلا از اول برای من مهم بوده که به هیچ عنوان مسائل مالی را وارد فعالیت سالومه نکنم. نمیگویم پول بد است، خیلی هم خوب است و در حرفهام که کارگردانی و ادیتوری است، خیلی هم دوست دارم درآمدم را زیادتر کنم و بهتر زندگی کنم و به جامعه پس هم بدهم، منتها این چیزی نیست که من برای سالومه بخواهم، چون با ورود مسائل مالی، ماهیت هرچیزی تغییر میکند و همانطور که توضیح دادم کارایی دنیای سالومه برای من، ثبات ماهیتش است.
خیلی از رفیقان هنرمندم از این دیدگاه ناراضی هستند. چون بینشی که میگوید ارزش هنر به پول نیست، در جامعه جا افتاده. در نتیجه کارفرماهایی هستند که به رفقای من که شغلشان تصویرسازی یا آهنگسازی یا مجسمهسازی است سفارش کار میدهند و میگویند پرداختی در کار نیست.ولی حالا که در دنیای هنر فعالیت میکنم میبینم که خیلی از رفیقان هنرمندم از این دیدگاه ناراضی هستند. چون بینشی که میگوید ارزش هنر به پول نیست، عموما در جامعه جا افتاده و مردم انتظار دارند که هنرمندان فقط برای ارضای دل خود فعالیت کنند و کلا به فکر پول نباشند. در نتیجه کارفرماهایی هستند که به رفقای من که شغلشان تصویرسازی یا آهنگسازی یا مجسمهسازی است سفارش کار میدهند و میگویند پرداختی در کار نیست و باید خوشحال باشند که فرصت در معرض گذاشتن خود را دارند! برای هنرمندانی که ترجیح میدهند از طریق هنر خود و با کار آزاد امرار معاش کنند، این نگاه اثرات بسیار ناخوشایندی دارد. چگونه میشود این چشمانداز را تغییر داد؟
مثلا در دنیای نرمافزار فرهنگ خیلی زیبایی وجود دارد. مهندسانی که از طریق شغلشان پول زیادی بدست میآورند، شب میآیند خانه و همان انرژی را روی پروژههای شخصی می گذارند و نتیجه را به طور رایگان در اینترنت قرار میدهند، اینطور است که میلیونها برنامه و بازی رایگان وجود دارد. هیچ کارفرمایی از برنامهنویس انتظار ندارد کاری را به طور رایگان بکند، ولی وقتی او محصولی را فقط برای ارضای روحش بیرون میدهد، همه درک میکنند. دوست دارم روزی دنیای هنر نیز به این فرهنگ برسد . در اینصورت هم هنرمندان به حق خود میرسند، هم افرادی مثل من که ترجیح میدهند در روز از مهارتشان پول در بیاوند و شب بدون فکر به مسائل مالی دست به آفرینش هنری بزنند.
در آخر کمی از برنامههای آتی ات در موسیقی بگو.
با آلبوم جدیدم میخواهم صفحه جدیدی را برای خودم باز کنم و آهنگسازی را به عنوان یکی از فعالیتهای اصلیام قرار دهم. تا به حال آهنگهایی که خودم میساختم حالت تجربی داشتند و سانداسکیپ و ساند آرت کار میکردم. ساختن آهنگ بر اساس فرمتهای از پیش تعیینشدهای که در موسیقی امروز باب است (ورس و همخوان و زمان قراردادی ۳ تا ۶ دقیقه) برایم سخت و محدودکننده بود. بنابرین در رابطه با هیپهاپ، همیشه با بیتسازهای دیگر کار کردم و فقط در مورد تنظیمات آهنگ نظر میدادم. هر بار خواستم بیت هاپهاپ خودم را بسازم، وقتی نوبت میرسید به تنظیم و شمردن میزانهای ورس و چیدن همخوان و بریج و غیره، دلزده میشدم و کار را میگذاشتم کنار. به همین دلیل، تعداد زیادی ملودیها و ریتمهای کار شده داشتم که منتظر بودند. در نهایت توانستم برای آلبوم جدیدم این احساسات را به چالش بکشم و در این محدودیت زیبایی خاصی را پیدا کنم و با پنهان کردن اشارات و سمبلها در عناصر متعدد آهنگهای آلبوم، خودم را راضی کنم. آلبوم ۸ آهنگ دارد و از دو بخش تشکیل میشود. همانطور که گفتم مشغول فیلمبرداری اولین ویدئو کلیپ هستم. برای میکس آهنگها هم دارم از حسین شاهانی کمک میگیرم که خودش آهنگساز هم است. گوش خیلی خوبی دارد و صبور و با همت است و خودم را خوش شانس میدانم که توانستم در پروسه آلبوم واردش کنم.
- عکسها از شانیکا آگویلار Shaneika Aguilar
نمیری از حسادت مردک
متاسفانه کارای سالومه ام سی را زیاد دنبال نکردم ، ولی از گفتارشون معلومه که انسانی خودساخته و اندیشمندیه .
من این دختر رو خیلی دوست دارم،تو نوجوونیم ب همراه هیچکس یکی از کسایی بود که اهنگاش این حسو بم میداد هنوز هستن ادمها و بویژه دخترهایی که منطقی هستن و سعی میکنن جانب حقیقت رو بگیرن و جامعه رو تقسیم نمیکنن به مرد و زن،به قربانی و قربانی کننده،واقعا دوست داشتنی هستی سالومه عزیز.
ای کاش امکانش فراهم بود تا از نزدیک باهات حرف بزنم.
یکی ازپستای ۶ سال پیش فیسبوکش : از مرد میگه زن،از زن میگه مرد-از درد میگه دختری بی درد،از فاحشه میگه کسی که سنگین تر از قلم نکرده حمل…(باقیش افسوس یادم نیست درست،خیلی قشنگ بود)
سالومه خیلی کارش ضعیفه هنوز مونده تو رپ مبتدی ۱۰سال پیش
حقیقتا از شما بعید بود. سایت میدان با رویکرد عدالتخواهانه جای مطالب زردی مثل این نیست.
فقط سالومه ام سی
از تیترم معلومه که فقط دنبال جنجالین . “اولین رپ خوان زن ایران” !!!
نه فرهنگ سازی
ای بابا . . .
چیکار کنن که یکی مثل شما بهشون انگ شو و نمایش نزنن؟ محدودیتی که تو ایران برای خوانندگی زنان هست اونهارو تقریبا حذف کرده از این عرصه. تقریبا یعنی وقتی گروهی محدودی اغلب خارج از ایران تو زاین زمینه فعالیت دارن.حمایت رسانه ها از این افراد از طریق مصاحبه و گزارش اگه اسمش فرهنگسازی نیست دیگه فرهنگسازی چیه؟ ضمنا سالومه از رپرای باکیفیته ولی مردم زیاد نمیشناسنش و حقشه که بیشتر دیده بشه تو ایران. ضمنا شما انگار بیشتر از اینکه از مصاحبه نکردن با یاس و بهرام ناراحت باشید از مصاحبه کردن با سالومه شاکی هستید با این سطح دلخوری. اونم وقتی که یاس . بهرام و بقیه اصولا خیلی بیشتر مورد توجه بودن و دلیلی نداره برای مصاحبه ارجح باشن!
همه دنبال جنجالین فقط،
شو،نمایش،جلب توجه . . .
اصلا بحث کردن بی فایده اس
اتفاقا کسایی که فقط دوست دارند از آدم هایی که همه میشناسند مصاحبه بشه دنبال جنجالند! و چون یه نفر مثل این رپر زیاد شناخته نشدست مصاحبش هم زیاد جنجالی نبوده و خواننده هاشو راضی نکرده که میپرسند آخه این دیگه کیه?
طرفای مضرابو که قبلا گرفتید! حتما حتما میتونید علی سورنا رو پای مباحثه بنشونید. و بنشونید
البته اینم بگم از خوندن مصاحبه اش خوشم اومد.به نظرم انسان قابل احترامی هستش
شما اصن معلوم نیست حرف حسابت چیه!
فرهیختگی رو از ظاهر انسانها نمیشه فهمید.اگرایشون آدم فرهیخته باشن قطعا نمودش رو در آهنگ هاشون خواهید دید.به جای ربط دادن گودرز به شقایق و قضاوت از روی یک کامنت درباره یک نفر زیر پوستی محکوم کردنش کمی فکر کنین که ممکنه همین نوع قضاوتها ممکنه برای شما انجام بگیره.
من اطلاعی درباره این خانوم ندارم و علاقه ای به موسیقی رپ.فقط به نظرم ذره بین برداشتن و گشتن میون کلمات افراد برای پیدا کردن لایه های زیرین مخالفتشون خیلی مضحک و مسخره است.
صحبت های شما آدم رو یاد سریال “شاید برای شما هم اتفاق بیفتد میندازه” مثلا یعنی چی? یعنی اینکه شاید برای من هم اتفاق بیفتد که یه جا نظرم و بگم بعد بقیه به لایه های درونی و زیرین نظر من دقت نکنند و محکومم کنند? :) اتفاقا خیلی خوشحال میشم وقتی نظر میدم یکی کور کورانه باهام موافق و مخالف نباشه و به همون لایه های زیرین و.. توجه کنه! اصلاکامنت گذاشتن یعنی اینکه یک نفر میخواد نظرش دیده شه! و این طور که شما میگید کامنتی نباید محکوم شود و اینکار کلا مضحک است، یعنی اینکه میخواید یه نفر دچار خودسانسوری بشه چون یه نفر یه نظری داده حالا نباید روش دقت کرد!? اگر کسی بدونه داره دقیقا چی مینویسه و برای چی مینویسه اصلا نباید نگران بازخورد دیگران باشه!
عالی بود….
ممنون از همه دست اندرکاران
s@yed جان نظر ندادی هم ندادی. ”بهرااااام یکیش،یاس یکیش،عرفان،دیو، و . . . .” عرفان که با همون ام.تی.وی و حمید شبخیز مصاحبه کنه سنگینتره.
اینم وضعیت دیو: https://www.youtube.com/watch?v=K01m7fchsAU
باقی هم صبور باش وقت زیاده اولین و آخرین مصاحبه با رپکنای فارسی نیست
ولی بنظرم ایشون که انسان فرهیختهای هستن و شما که مصاحبه کردید باهاشون، ای کاش این عنوان «اولین دختر رپر ایرانی» رو استفاده نمیکردید یا کمتر روش مانور میدادید. به این دلیل که به اصطلاح میگن آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.
در کل ممنون از مصاحبه، بنده شخصاً مخاطب سالومه نیستم و سبک رپکردنش خیلی بهم نمیچسبه یا به هیجان نمیارتم یا به عبارتی موضعش در مسائل سیاسی اجتماعی اونقدر نکته بینانه نیست برام(دوست ندارم از لغت سطحی استفاده کنم، ولی شاید عمیق نیست برام)، ولی بیرون از آهنگها، هنرمند درست حسابیای به نظر میاد، عیارش با جماعت کثیری تو رپ فارسی فرق داره که خیلی قابل احترامه، و جواب این سوال هم قشنگ داد “در این میان با هنرمندان کشورهای عرب و خاورمیانه هم همکاری کردهای؟ لزوم آن را چطور میبینی؟”
آدم قحطی بود ؟؟؟؟!!!
این همه ما رپ کن های خاک خورده داریم که رپ ایران رو ساختن
بهرااااام یکیش،یاس یکیش،عرفان،دیو، و . . . .
برید سراغ اونا اگه واقعا میخواهید کاری کرده باشید
چه ربطی داشت? این مصاحبه راجع به یه آدم به عنوان اولین رپر زن تو ایران هست که خود من واسم جالب بود که بشناسم کی هست و چی کار کرده. راجع به یاس و هر کی دیگه هم هزار جا مطلب و فیلم هست اصلا شناختن نداره اونارو همه هم ساپرت میکنن هم میشناسند. خیلی هم جالبه! تیتر اینه که “اولین رپر زن ایرانی” بعد آقا لیست همه رپر های مرد و نوشته میگه “آدم قحط بود!” همین رپر هایی که دوست دارید مثل بهرام و خیلی های دیگه هر کدومشون واسه جایگاه و حق زن به عنوان یه آدم واسه ی اینکه فعالیت کنه خواندند ولی نمودونم چی گوش میدید دقیقا