skip to Main Content
چگونه بازی لئوناردو دی کاپریو در نقش مولوی جنبه نژادپرستانه دارد؟
فرهنگ کیوسک

چگونه بازی لئوناردو دی کاپریو در نقش مولوی جنبه نژادپرستانه دارد؟

دیوید فرنزونی، فیلم‌نامه‌نویس گلادیوتر، قرار است داستان زندگی مولوی را به تصویر بکشد. او و تهیه‌کننده فیلم، استفان جوئل برون، برای نقش مولوی، لئوناردو دکاپریو و نقش شمس تبریزی، رابرت دونر جونیور را در نظر دارند.

این انتخاب با خیل عظیمی از انتقادات مواجه شده؛ مولانای زاده بلخ و اهل افغانستان احتمالا کمتر شباهتی به دیکاپریوی سفید‌پوست دارد.

فرنزونی مدعی است که هدف او «به چالش کشیدن تصاویر کلیشه‌ای از شخصیت‌های مسلمان در هالیوود است.» به علاوه او می‌خواهد به مولانا که در ایالت متحده بسیار محبوب است «صورت و داستان» ببخشد.

خبر «مولانای سفیدشده» در توییتر موجی انتقادی با هشتگ rumiwasntwhite# (مولانا سفید نبود)، به راه انداخته است:

«من سفید‌پوست نیستم.» -ضرب‌المثلی از مولانا

 

مولوی در جایی که امروز افغانستان است متولد شده است. اما لئو نه.

https://twitter.com/SusanCarland/status/739969334299107328

 

«به نظرم تیتر واقعی‌تر این بود؛ فیلم مولانا مسلمانان را به چالش می‌کشد.»

«ماجرا فقط این نیست که دیکاپریو یا جونیور پیشنهاد شده‌اند و شاید بازی کنند. شاید در فیلم باشند شاید نباشند. نکته اینجاست که مردان مسئول فکر می‌کنند این ایده، درخشان است. اینها مردانی هستند که برای ساخت فیلمی در مورد مولانا به حمایت و بودجه کلان هالیوود دسترسی دارند و فکر می‌کنند دیکاپریو *بهترین* گزینه است. این ایده که دیکاپریو بهترین بازیگر موجود در جهان برای ایفای هر نقشی از هر جای دنیا در کل تاریخ است، سرتاسر پرستش سفید‌پوستی است. اینها مردانی هستند که در هالیوود تصمیم می‌گیرند چه داستانهایی‌ گفته شود، *چگونه* گفته شود و چه کسی آنها را بگوید.»

همچنین بخوانید:  هالیوود در آلمان یا فرهنگ به منزله‌ی پول

 

وقتی هالیوود می‌خواهد دیکاپریو را برای نقش مولوی انتخاب کند (این گیف هیچوقت تکراری نمی‌شود.)

4 نظر
  1. صرف بیان این اعتراضات نژاد پرستانه است
    توجه داشته با شید که:
    احتمالا ظاهر و فنوتیپ مردمان ساکن بلخ در زمان مولوی تفاوت هایی با مردم امروز بلخ داشته است
    امروزه هم در افغانستان ساکنین بسیاری با پوست سفید و موی بور و چشمان رنگی زندگی می کنند که حتی از دی کاپریو هم سفید تند
    آنچه اکثر مردم ایران از چهره مردم افغان می شناسند مربوط به بخشی از آنها است که به ایران مهاجرت کرده اند و زبان فارسی و مذهب شیعه دارند (هزاره ها، بربرها، و …) و ظاهر بسیاری از مردم افغانستان اینگونه نیست
    مردم ازبکستان با جمعیت بیش از ۳۰ ملیون نفر از نظر ظاهری به مردم ایران شبیه ترند تا مردم کشورهای همجوار خود مانند قرقیزها و تاجیک ها و ترکمن ها و قزاق ها و بخشی از مردم افغانستان

  2. سلام بر سایت نژادپرست و ضد ایرانی میدان، این عبارت: “این انتخاب با خیل عظیمی از انتقادات مواجه شده؛ مولانای زاده بلخ و اهل افغانستان احتمالا کمتر شباهتی به دیکاپریوی سفید‌پوست دارد.” و عبارت: “خبر «مولانای سفیدشده» در توییتر موجی انتقادی با هشتگ rumiwasntwhite# (مولانا سفید نبود)، به راه انداخته است:
    «من سفید‌پوست نیستم.» ضرب‌المثلی از مولانا I’m not white – Rumi proverb ” وتوضیحات بعدی آن همه نشان از ذهن بیمار و ضد ایرانی شما دارد.
    واقعا متاسفم سایت فاشیست میدان که خودت و گردانندگانت بسیار نژادپرست هستید و با عنوان کردن این مطلب که کار تهیه کننده این فیلم نژادپرستانه است دارید ذهن مخاطب را منحرف می کنید و دو مطلب خلاف راستگویی و خلاف واقع و خلاف تاریخ را به مخاطب القا می کنید و تاریخ سازی جعلی می کنید:
    ۱ – در هر زمان که واحد سیاسی یا کشوری وجود ندارد، اگر شخصی در آن نقطه جغرافیایی متولد شود، اهل کشوری اعلام می شود که در آن زمان وجود داشته و هنوز وجود دارد ، افغانستان و ترکمنستان و … وجود نداشته اند، جزئی از ایران بوده اند بنابراین بایدگفته شود “مولوی شاعر ایرانی یا مولوی شاعر اهل ایران”، حال اگر ایران از بین رفته باشد می توانید بگویید “مولوی شاعر اهل افغانستان”، یا اگر افغانستان در محافل سیاسی خود را رسما در آن دوران جزئی از ایران اعلام نماید باز می توانید بگویید “مولوی شاعر ایرانی اهل افغانستان” (مانند اینک بگویید “فرخی شاعر ایرانی اهل یزد”)، ضمنا اگر شاعری یا هنرمندی یا دانشمندی و یا هر کس دیگری پس از جدا شدن افغانستان از ایران در آن کشور متولد شود دیگر قطعا افغانستانی است و نمی توانید بگویید اهل ایران یا ایرانی است.
    ۲ – پاسخ نظر دهنده پیشین آقا یا خانم “دوستدار تالش و گیلک” در ۵ مرداد ۱۳۹۵ برای شما کافی است که در ادامه آورده ام: “مولوی در بلخ متولد شده جایی که امروز ما آن را ولایت بامیان می شناسیم. کاری به اینکه اقلیم کره زمین چقدر از زمان مولوی عوض شده و خشک شدن دریاچه آرال یا همان خوارزم چقدر محیط پیرامونش را گرم کرده ندارم اما بعد از چند قرن حمله مغول به آن منطقه و در آمیختن با مردم محلی باز هم از سمت هرات تا بامیان اکثرا چهره ها از فرط سفیدی به سرخی می زنند. البته مولانا به هر رنگی باشد اندیشه اش والا و سترگ است اما عجب از کین توزی نویسندگان این سایت که انقدر با پارسی گویی، فرهنگ ایران و شعرای پارسی گو عناد دارند.”

    در ادامه اضافه کنم آرین ها یا آریایی ها که از شمال غرب دریای خزر به ایران آمدند (که بخشی از آنان در بلخ هم ساکن شدند) و نیز بومیان ایران شامل مازندرانی ها و تالشی ها و نیز آرانی ها(جمهوری آذربایجان فعلی) و آذری ها و گرجی ها و ارمنی ها همگی سفید روشن بودند، اما سکونت در مناطق گرم تر و خشک تر کره زمین (اقلیم کره زمین قطعا از زمان مولوی عوض شده و خشک شدن دریاچه آرال یا همان خوارزم محیط پیرامونش را گرم کرده و کل کره زمین گرم تر و خشک تر شده است) به تدریج رنگ دانه های بیشتری در پوست ساکنین ایجاد می کند که رنگ تیره تری را برای آنان در پی خواهد داشت و البته خشکی هوا هم در دراز مدت منجر به پوستی خشن تر می شود، مورد بعدی در تغییر رنگ و چهره ساکنین فلات ایران آمیختگی ژنتیکی با اقوام مهاجم نژاد سامی (اعراب) طی تهاجم ۱۰۰ ساله سنگین و تدریجی آنان (زمان کلی از ورود به ایران از جنوب غربی تا اشغال شرقی ترین نقاط) و نیز آمیختگی ژنتیکی با اقوام مهاجم نژاد زرد (ترک ها، تاتارها و مغول ها) طی ۳ دوره تهاجم سنگین ضربتی آنان در طی حدود ۲۰۰ سال است.
    زرد پوستان با کشتار وسیع مردم، تخریب زیرساخت های آبرسانی، تبدیل زمین های کشاورزی به مرتع برای چرای دام هایشان، انتقال بخش بزرگی از زنان و کودکان برای بردگی در مغولستان، و نیز انتقال صنعتگران ایران به مغولستان باعث: ۱- کاهش شدید جمعیت، ۲ – کاهش ساخت و ساز (از جمله ساختمان برای سکونت) و ۳ – تبدیل یکجا نشینی به صحرانشینی شدند که خود به دلیل کاهش رطوبت دریافتی از محیط و در معرض آفتاب بودن بیشتر نسبت به قبل تیرگی پوست بیشتری را در پی خواهد داشت، ماندن بخش عظیمی از ترکان مهاجام همراه سپاهیان مغول وتاتار و بخش کمتری از خود مغولان و تاتارها و تشکیل خانواده رسمی (ازدواج) یا غیر رسمی (به عنوان کنیز که فرزند آوری هم ممکن بود داشته باشند) با زنان باقی مانده نیز به اختلاط ژنتیکی و تغییر چهره کمک می کرد.
    اعراب نیز در حد کمتری برخی موارد را شامل کشتار وسیع مردم، تخریب زیرساخت های مسکونی برخی مناطق مقاوم در برابر اشغالگری، انتقال بخشی از مردان برای جنگ در جبهه آفریقا و گروگان گیری زنان و کودکان (برای تضمین جنگیدن مردان اسیر شده ایرانی در آفریقا)، بردگی بخشی از زنان به عنوان غنیمت جنگی و نگهداری به عنوان کنیز یا فروش در بازار های عربستان (نمونه فروش دختران شاه ایران و خرید یکی از آنان توسط فرزندان خلیفه (آینده) چهارم، و نیز انتقال صنعتگران ایران به داخل شبه جزیره عربستان و یا مراکز جدید قدرت، و البته ماندن اکثر اعراب مهاجم در ایران به دلیل امکانات زندگی و کشاورزی و تولید ثروت بسیار بیشتر از سرزمین مادریشان، که منجر به تشکیل خانواده رسمی (ازدواج) یا غیر رسمی (با تجاوزهای فراوان یا به عنوان کنیز که فرزند آوری هم ممکن بود داشته باشند) با زنان باقی مانده نیز به اختلاط ژنتیکی و تغییر چهره کمک می کرد.

    1. شما فرض کن (فقط فرض کن) مثلا شیراز به عنوان یک کشور مستقل دربیاد و از ایران جدا بشه ،براساس حرف شما اگر یک آدم اهل شیراز بیاد بگه حافظ و سعدی شیرازی اند و بخواد به این مطلب افتخار کنه شما میگی ای نژاد پرست سعدی و حافظ ایرانی هستند نه شیرازی و من به جای تو باید به اینان افتخار کنم!!!!!!!!!!!!

  3. مولوی در بلخ متولد شده جایی که امروز ما آن را ولایت بامیان می شناسیم. کاری به اینکه اقلیم کره زمین چقدر از زمان مولوی عوض شده و خشک شدن دریاچه آرال یا همان خوارزم چقدر محیط پیرامونش را گرم کرده ندارم اما بعد از چند قرن حمله مغول به آن منطقه و در آمیختن با مردم محلی باز هم از سمت هرات تا بامیان اکثرا چهره ها از فرط سفیدی به سرخی می زنند. البته مولانا به هر رنگی باشد اندیشه اش والا و سترگ است اما عجب از کین توزی نویسندگان این سایت که انقدر با پارسی گویی، فرهنگ ایران و شعرای پارسی گو عناد دارند.

پاسخ دادن به سعید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗