دعوای سوئیفت برای چه کسانی نان و آب دارد؟
در چند ماهی که از اعلام اجرایی شدن برجام میگذرد بحثهای مختلفی درباره مفید بودن یا نبودن جنبههای گوناگون این توافق مطرح شده است. یکی از این بحثهای جنجالبرانگیز پیوستن دوباره ایران به شبکه بانکی سوئیفت است. اما دعوا سر چیست و پیوستن به این شبکه چه اهمیتی دارد؟
هفته یا حتی روزی نیست که اظهارنظر مقامی در دفاع از بازگشت به «سوئیفت» منتشر نشود یا چهره دیگری درباره بی فایده بودن این بازگشت ننویسد.
روحانی و مقامهای اقتصادی دولتش اصرار دارند که با پیوستن دوباره ایران به شبکه سوئیفت زمینه برای مبادلات بانکی بینالمللی لازم برای گسترش تجارت خارجی فراهم شده و به این ترتیب موفقیت هستهای دولت به چرخاندن چرخهای اقتصاد کمک میکند. در مقابل منتقدان میگویند بازگشت به سوئیفت چیزی جز نمایش رسانهای نیست و در عمل فرد یا موسسهای از ایران موفق به استفاده از این شبکه نشده است. آنها از این مساله برای زیر سوال بردن برجام استفاده میکنند.
در هفتههای گذشته جنجال درباره سوئیفت چنان بالا گرفت که بانک مرکزی خبرنگاران را دعوت کرد تا از اتاق مربوط به سوئیفت در ساختمان بانک مرکزی بازدید کنند.
جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی
سوئیفت (SWIFT مخفف عبارت Society for Worldwide Interbank Financial Telecommunication) شبکهای برای ارتباطات بین بانکی بینالمللی است.
اعضای این شبکه با استفاده از آن میتوانند پیامهای مالی خود را به شکلی استاندارد و امن برای شرکایشان بفرستند.
بدون سوئیفت هر پیام درخواست واریز وجه از حسابی به حساب دیگر باید از طرق دیگر (نامه، تلفن، تلکس) فرستاده شود که با توجه به اینکه روزانه چندین میلیون پیام تراکنش مالی بینالمللی از طریق سوئیفت رد و بدل میشود، مبادله بدون سوئیفت باعث میشود نقل و انتقالات مالی بینالمللی گران تمام شود.
سوئیفت خودش نقل و انتقال مالی انجام نمیدهد و تنها شبکهای برای درخواست این نقل و انتقالات است.
از سال ۱۳۹۰ و با شدت گرفتن تحریمها علیه کشورمان سوئیفت ارتباط بانکها و موسسات مالی ایرانی با این شبکه را قطع کرد.
حال بالاخره ایران به سوئیفت وصل شده یا نه؟ دولت روحانی راست میگوید یا منتقدانش؟ در پاسخ باید گفت هر دو و هیچ کدام.در این شرایط بازرگانان ایرانی و طرف معامله با ایران ناچار بودند از روشهای بدیلی مثل صرافیها برای مبادلات مالیشان استفاده کنند. روشی که گرانتر و کندتر بود، اما به هر حال جلوی قطع کامل مبادلات ارزی را میگرفت.
پس از اعلام اجرای برجام گفته شد که ایران به شبکه سوئیفت بازگشته است. اما در مقابل گزارشهایی منتشر شد که ایرانیها قادر به استفاده از این شبکه نیستند و به خصوص نمیتوانند از طریق بانکهای اروپایی اعتبارات اسنادی صادر کنند.
طیف روزنامهها و وبسایتهای منتقد دولت در موارد متعددی وصل شدن به سوئیفت را رد کردند و گاه مقامهای دولت را به دروغگویی متهم کردند. آنها حتی برای زیر سوال بردن رئیس جمهور ایران از قول رئیس جمهور اتریش نوشتند که ایران به سوئیفت بازنگشته است.
حال بالاخره ایران به سوئیفت وصل شده یا نه؟ دولت روحانی راست میگوید یا منتقدانش؟ در پاسخ باید گفت هر دو و هیچ کدام.
تدبیر از طریق امید
اینکه ایران به سوئیفت بازگشته یا نه جواب سرراستی دارد. بله. شبکه سوئیفت اعلام کرده بانکها و موسساتی که به طور جداگانه مشمول تحریم نبودهاند پس از برجام به طور خودکار به سوئیفت برمیگردند.
این یعنی آنکه رسانههایی که دولت را متهم به دروغگویی کردند و نوشتند ایران به سوئیفت برنگشته است خود به مخاطبانشان دروغ گفتهاند.
اما آیا بازگشت به سوئیفت به معنی از سر گیری بیدردسر نقل و انتقالات مالی بینالمللی بوده است؟ نه.
سوئیفت تنها شبکه ارسال و دریافت پیامهای بین بانکی است و فرستادن پیام به این معنی نیست که بانکهای طرف حساب بانکهای ایرانی به آن عمل کنند. این بانکها هنوز نگران هستند که در صورت معامله با ایران گرفتار تحریمهای آمریکا شوند و برای همین از معامله با ایران خودداری میکنند.
بازگشت به سوئیفت برخلاف تبلیغات دولت هنوز کمکی به بهبود وضعیت اقتصاد ایران نکرده است.آن طور که محسن رضایی در اینستاگرامش تشبیه کرده «لولهها باز شده، ولی آب نیست.»
نبودن آب به این معنی است که بازگشت به سوئیفت برخلاف تبلیغات دولت هنوز کمکی به بهبود وضعیت اقتصاد ایران نکرده است.
تبلیغات دولت در این زمینه تابع یک روند کلی دولت روحانی است: تدبیر از طریق تزریق امید. دولت روحانی به طور جدی روی روابط عمومیاش سرمایهگذاری کرده و میخواهد با مدیریت تصویر دولت و کانالیزه کردن انتظارات عمومی پایگاه اجتماعی خود را تحکیم کرده و موقعیت رقبای سیاسی را سست کند. این سیاست با همراهی غیرانتقادی رسانههای اصلاحطلب پیش میرود.
اما دولت هرچه هم که هوشمندانه از ابزارهای روابط عمومی استفاده کند نمیتواند بدون حل مشکلات به جایی برسد.
روی پرینتر بانک مرکزی کاغذی با آرم سوئیفت چسباندن حرکت تبلیغاتی هوشمندانهای است، اما انتقادها تا وقتی که واقعا نقل و انتقالات مالی خارجی روان نشود ادامه خواهد داشت.
آقای روحانی میتواند در تنگ خالی نوروزش نارنج بگذارد، اما این کار تبلیغاتی گرهی از کلاف در هم پیچیده بحرانهای محیط زیستی ایران باز نمیکند. وزیر کار میتواند به غلط بگوید که رشد مزد کارگران از تورم پیشی گرفته اما این دروغ قوت قلبی به کسی نمیدهد و چیزی از فشاری که روی دوش خانوادههای مزدبگیران است کم نمیکند.
بیشتر از نصف عمر دولت گذشته و روحانی نمیتواند تا آیندهای نامعلوم به مردم امید بدهد و بخواهد انتظارات را هدایت بکند، بدون آن که مردم به طور ملموس تغییری در زندگی خود احساس کنند. بالا بردن توقعات بدون اقدام واقعی این خطر را برای روحانی دارد که مردم را از خودش ناامید کند و به این ترتیب برخلاف خواستش زمینه را برای بازگشت احمدینژادیها آماده کند.
در رقابت و دعوای جناحی به بهانه سوئیفت آنچه فراموش میشود آن است که چطور میتوان نظام بانکی و تجارت خارجی کشور را طوری اصلاح کرد و سازمان داد که به جای عده محدودی وامگیرنده دانه درشت و تاجران قدرتمند اتاق بازرگانی، منافع فعالیتهای مالی و تجاری به عموم مردم برسد.دلواپسان سوئیفت
با این همه، جنجال منتقدان روحانی بر سر سوئیفت را هم نمیتوان صادقانه دانست و جدی گرفت. نخست اینکه آنها در مواردی با گفتن اینکه ایران اساسا به شبکه سوئیفت وصل نشده به مخاطبان دروغ گفتهاند.
در ثانی آنها با انتخاب سوئیفت به عنوان یکی از اولویتهای خبری خود مخاطبان را درباره اهمیت و فوریت این شبکه در اقتصاد ایران گمراه کردهاند. واقعیتی که در جنجال سوئیفتی این رسانهها گم میشود این است که با لغو تحریمها فروش نفت سادهتر و معاملات خارجی به ویژه با شرکای تجاری عمده چون چین و هند آسانتر شده است.
مهمتر از اینها این رسانههای دلواپس سوئیفت نباید از یاد ببرند که حامی رئیس جمهوری بودند که تحریمها و قطعنامهها را «کاغذپاره» میخواند. همین حالا هم این رسانهها گسترش تجارت خارجی برای اقتصاد کشور بیاهمیت جلوه میدهند و از نوعی مدل اقتصاد بسته دفاع میکنند. اگر این رسانهها نگران قطع یا دشوار شدن ارتباطات بانکی خارجی برای کشور بودند چرا در هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد هشدار ندادند و چرا پیش از برجام از مشکلات قطع سوئیفت ننوشتند و چه شده که حالا دلسوز دشواری مبادلات بانکی خارجی شدهاند؟
در رقابت و دعوای جناحی به بهانه سوئیفت آنچه فراموش میشود آن است که چطور میتوان نظام بانکی و تجارت خارجی کشور را طوری اصلاح کرد و سازمان داد که به جای عده محدودی وامگیرنده دانه درشت و تاجران قدرتمند اتاق بازرگانی، منافع فعالیتهای مالی و تجاری به عموم مردم برسد.
اما خب، چاه کندن برای سوئیفت شاید برای مردم ایران آب نداشته باشد، اما دفاع از آن و حمله به آن قطعا برای عدهای نان دارد.