نابینایان اصفهان نگران سرنوشت کریستوفل
ارنست یاکوب کریستوفل در ۱۳۰۴ به ایران آمد و ابتدا در تبریز و سپس در اصفهان آموزشگاهی برای نابینایان تاسیس کرد. آموزشگاه کریستوفل، یا همان شهدای هفتم تیر اصفهان با بیش از ده هزار متر مربع مساحت، جایی بود که نابینایان در آن مهارتهای زندگی مثل نجاری و کشاورزی میآموختند. اما این موسسه پس از انقلاب روز به روز آب رفت و به اصطلاح «تغییر کاربری» داد، چنان که امروز تنها بخشی کوچک از آن به ناشنوایان اختصاص دارد. اما این روزها خبرهایی شنیده میشود مبنی بر اینکه حتی همین بخش هم در خطر تغییر کاربری است.
فاطمه علیاصغر در این یادداشت از گذشته و حال این آموزشگاه میگوید.
آموزشگاه شهدای هفتم تیر، همان کریستوفل سابق، را نابینایان خوب میشناسند؛ بهخصوص نابینایان اصفهان. این آموزشگاه زمانی ده هزار متر مربع وسعت داشت، طی چند سال گذشته به عناوین مختلف، از جمله ساخت ورزشگاه، انبار و تعمیرگاه، تکهتکه شده و سالهاست که تنها بخش کوچکی از آن به نابینایان اختصاص دارد، با این وجود اکنون خبرهایی از تغییر کاربری همین بخش و تغییر کاربری مجموعهی آموزشی نابینایان نورا از اصفهان به گوش میرسد. معلوم نیست درصورتیکه این مجموعهها تغییر کاربری بدهند، سرنوشت آموزشی نابینایان اصفهان به کجا میکشد.
مدیرکل بهزیستی اصفهان شنیدههای مربوط به تغییر کاربری آموزشگاه شهدای هفتم تیر را تکذیب میکند و میگوید: «این گفتهها دروغ محض است. اگر تغییر کاربری در این مجموعهها رخ میدهد به دلیل تعمیرات و بهروز کردن آنهاست.» بااینحال، سیدحسن موسوی چلک، مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد بهزیستی کشور، وعدهی پیگیری وضعیت این آموزشگاههای اصفهان را میدهد.
این آموزشگاه زمانی ده هزار متر مربع وسعت داشت، طی چند سال گذشته به عناوین مختلف، از جمله ساخت ورزشگاه، انبار و تعمیرگاه، تکهتکه شده و سالهاست که تنها بخش کوچکی از آن به نابینایان اختصاص دارد، با این وجود اکنون خبرهایی از تغییر کاربری همین بخش و تغییر کاربری مجموعهی آموزشی نابینایان نورا از اصفهان به گوش میرسد.آموزشگاه کریستوفل را ارنست یاکوب کریستوفل در اصفهان بنا کرد؛ مجموعهای بهیادمانده از سالهای دوری که کمتر کسی دست یاری برای نابینایان دراز میکرد. هنوز خط بریل به فارسی تبدیل نشده بود. این کشیش اما برای نخستین بار دست به ترجمهی فارسی و ترکی این خط زد. یاکوب پیش از اصفهان نخستین مدرسهی نابینایان را در ۱۳۰۴ در تبریز بنیان گذاشته بود که سالیان سال است ویران شده، اما آموزشگاه کریستوفل اصفهان توانست از موج بسیاری اتفاقات تاریخی جان سالم به در ببرد و طی سالیان طولانی نابینایان بسیاری در آن آموزش دیدند.
معینی، رئیس هیأتمدیرهی انجمن باور و مدیر عامل شبکهی تشکلهای نابینایان کشور، سنش به آن روزها نمیرسد اما از قدیمیها شنیده است: «در حال حاضر بنیاد کریستوفل در آلمان همچنان فعالیت میکند. خیلی از قدیمیها یادشان میآید که کریستوفل در زمان جنگ جهانی به ترکیه و ایران آمد و برای نابینایان و معلولان آموزشگاه راهاندازی کرد اما زمان انقلاب این آموزشگاه، به دلیل آنکه کریستوفل کشیش بود و احتمال اینکه آیین مسیحیت را تبلیغ میکرده، مدتی تعطیل شد.»
آموزشگاه کریستوفل طی سالیان گذشته با فراز و فرودهای بسیاری همراه میشود، بااینحال آنچه بیش از همه نابینایان را ناراحت میکند، تغییر کاربری مدام این آموزشگاه در زمینههای دیگر بهجز آموزش نابینایان بود. بهخصوص این روزها که میگویند بخش کوچک باقی مانده از این مجموعه نیز در حال تغییر کاربری است.
یکی از نابینایان اصفهان در گفتوگویی با شبکهآفتاب از حال این مجموعه میگوید: «طی سالیانی که این مجموعه در دست بهزیستی است، بخشی از آن تبدیل به ورزشگاه شد که معمولاً به تیم راهآهن اجاره داده میشود و بخشهای دیگر را هم به عناوین مختلف تغییر کاربری دادهاند. اکنون آموزشگاه هفتم تیر مجموعهای بسیار کوچک است که نابینایان در آن آموزش میبینند. با این وجود این بخش نیز در حال تغییر کاربری است.»
صادقی، مدیرکل بهزیستی اصفهان، اما این گفتهها را تکذیب میکند: «آموزشگاه کریستوفل ده هزار متر زمین بایر بود. فقط وسعت داشت. بنابراین بخشی از آن تبدیل به ورزشگاه شد که نابینایان نیز از آن استفاده میکنند. این بخش کوچکی هم که از آن یاد میشود، در حال مرمت و بازسازی بوده و تغییر کاربری آن به این مفهوم است که بهروز میشود یعنی به جای نجاری اینترنت آموزش داده میشود. وضعیت نورا هم همینطور است.»
حالا مسؤولان بهزیستی در حال پیگیری صحت و سقم این گفتهها هستند. باید دید که سرنوشت این مجموعهی آموزشی چه خواهد شد و آیا نابینایان با مجموعهای بهروز روبهرو میشوند یا همین امکانات فعلی را هم از دست میدهند.
یکی دیگر از نابینایانی که او هم در این مدرسه درس خوانده دربارهی روشهای آموزشی این مجموعه میگوید: «در آن زمان این مجموعه بسیار مجهز بود. اینجا بیشتر از اینکه برای آموزش بچهها باشد، مهارتهای زندگی را به بزرگسالان میآموخت. کشاورزی، نجاری و مانند اینها. در واقع میخواست نابیناها را توانمند کند تا از فقر و گرفتاری نجات پیدا کنند.»یکی از نابینایان اصفهان، که مدتی را در این آموزشگاه تحصیل کرده، تعریف میکند که این آموزشگاه بعد از انقلاب سرنوشت عجیبی پیدا کرد. در همان روزهای اول این آموزشگاه به دست سازمان ابابصیر افتاد. آنها چند تا از مسؤولان آلمانی این آموزشگاه را اخراج کردند و دستور تخلیهی مؤسسه را دادند. در آن زمان خیلی از بچههایی که داشتند آنجا آموزش میدیدند، در اعتراض به این وضعیت تظاهرات کردند. دادگاه انقلاب هم طبق دستورالعملی این مؤسسه را به سازمان بهزیستی داد اما جای تأسف دارد؛ ده هزار متر مربع زمین بود که با امکانات در اختیار بهزیستی قرار گرفت که بهمرور کاربری آن به انبار و تعمیرگاه و ورزشگاه تغییر کرد. درحالیکه این آموزشگاه در بدترین شرایط جنگ جهانی به نابینایان خدمت میکرد، اما حالا دچار شرایطی تلخ شده و نمیتواند همچون گذشته فعال باشد.
یکی دیگر از نابینایانی که او هم در این مدرسه درس خوانده دربارهی روشهای آموزشی این مجموعه میگوید: «در آن زمان این مجموعه بسیار مجهز بود. اینجا بیشتر از اینکه برای آموزش بچهها باشد، مهارتهای زندگی را به بزرگسالان میآموخت. کشاورزی، نجاری و مانند اینها. در واقع میخواست نابیناها را توانمند کند تا از فقر و گرفتاری نجات پیدا کنند.»
او یاد روزهای گذشته میکند، درست است که مسؤولان این مجموعه مسیحی بودند و آیین مسیحی را هم اجرا میکردند اما هدفشان خیر بود. من چون در خانوادهای مذهبی و مسلمان بزرگ شده بودم برای نماز خواندن به جای دیگری میرفتم اما با همهی اینها در این مدرسه چگونگی کار با ابزار برس و غلتک را یاد میدادند که نابینایان کار تولید انجام بدهند و برایشان بهنوعی حرفهآموزی بود.
از میراث کریستوفل بسیار مانده، درختی که او کاشت ریشههای عمیق دوانده، اما آموزشگاه او بعد از هشتاد سال هویت دیرین خود را در اصفهان از دست داده است؛ مجموعهای که میتوانست طی این سالها تبدیل به یکی از بزرگترین مجموعههای آموزشی نابینایان باشد.
از کریستوفل در این آموزشگاه عکسهای بسیاری هم به جای مانده که نشان از نوعدوستی او دارد. مردی که در هجدهسالگی از کشتار ۱۸۹۴ ارمنیان در ترکیه آگاه شد و از همان هنگام احساس وظیفهی نگهداری و پرورش مسیحیان در شرق در او جان گرفت. او اندکی بعد از فارغالتحصیلی از مدرسهی مذهبی کشیشان در شهر بازل سوئیس در ۱۹۰۴، همراه خواهرش هدویگ، از سوی «کمیتهی کمک به ارامنه» مستقر در سوئیس به سیواس ترکیه رفت و نخستین پرورشگاه تبلیغ دین مسیحیت در کشورهای خاور نزدیک را بنیان نهاد.
در بهار ۱۹۰۷ کریستوفل و خواهرش پس از اتمام مأموریت سهساله با کولهباری از تجربه بهویژه در زمینهی کار با نابینایان به آلمان بازگشتند. یک سال بعد باز راهی ترکیه شدند که کریستوفل دلیل آن را کشتار ارامنه «کشور اشک و خون» عنوان میکرد. کریستوفل و هدویگ در شهر ملطیه در بخش کردنشین ترکیه نخستین آموزشگاه نابینایان را در شرق تأسیس کردند.
این آموزشگاه و پرورشگاه ویژهی ارامنهی مسیحی بود ولی کریستوفل اهداف بزرگتری را در سر میپروراند که هیچکدام از نهادهای تبلیغ آیین مسیح با آنها همراه نبودند. او میخواست آموزشگاههایی ویژهی کلیهی نابینایان در شرق بنا کند. بنابراین در ۱۹۰۸ راهش را از همهی نهادهای رسمی تبلیغ آیین مسیح در آلمان و سوئیس جدا کرد و بهتنهایی سازمانهای نابینایان را نخست در ترکیه و سپس در ایران راهاندازی کرد.
آموزشگاه هفتم تیر یادمان همان سالهاست با این تفاوت که نابینایان به شرایط کنونی آن اعتراض دارند و چشمانتظار تصمیم مسؤولان بهزیستی کشور هستند.