حراج هنر، انفجار پول بود
چگونه در این شرایط دشوار اقتصادی که زندگی تعداد زیادی از مردم ایران را تحتتاثیر قرار داده است، فضایی پدید میآید که در آن سوپرمیلیاردرهای ایرانی به خرید چنین کالاهای لوکسی روی میآورند؟
در روزهای اخیر هنگامی که در بخشهایی از تهران بیلبوردهای تبلیغاتی به جای ساختن اسکناس جایشان را به آثار هنرمندان معروف ایران و جهان دادند، در تقاطع اتوبان چمران و یادگار امام تهران آثار هنری جایشان را با میلیاردها تومان اسکناس عوض میکردند. در هشتم خرداد امسال در چهارمین حراج هنری تهران در سالن زرین هتل آزادی، آثار هنری ایران معاصر برای گروهی خاص از ایرانیان به فروش گذاشته شد.
هنگامی که در جامعهای ارزش کالاهای هنری با عرضه محدود تصاعدی بالا رود معنای آن افزایش تصاعدی تقاضا و تعداد افرادیست که توانایی پرداخت مبالغی کلان برای چنین کالاهایی را دارند.
در این دوره از حراج هنری تهران بیش از ۲۱ میلیارد تومان آثار هنری به کسانی که توانایی پرداخت رقمهای چندصد میلیون تومانی تا میلیاردی برای یک اثر هنری را داشتند فروخته شد. گرانترین اثر هنری فروخته شده در این دوره از حراج هنری تهران تابلویی از سهراب سپهری بود که به قیمت ۲.۸ میلیارد تومان به حراج رفت.
در سالهای اخیر بازار نوپای آثار هنری و بهخصوص حراج سالیانه تهران که از سال ۹۱ شروع شد رشدی خیرهکننده داشته است. ارزش آثار هنری فروخته شده در این چهار سال بیش از ۱۰ برابر شده است. رشدی تصاعدیای که حکایت از تغییر ذائقه گروه خاصی از سوپرثروتمندان نوپای ایرانی برای کالاهای هنری دارد. بازار کالاهای هنری بازاری خاص است و در زمره بازار کالاهای لوکس طبقهبندی میشود. برخلاف بازارهایی همانند مسکن، پوشاک و … که عمومی تلقی شده و بخشهای بزرگی از جامعه در آن فعال هستند، بازار کالاهای هنری با قیمتهای چندصد میلیونی و میلیاردی بازاری در انحصار ثروتمندان است. بهواسطه چنین خاص بودنی است که در شرایطی که باقی بازارهای کشور همانند بازار مسکن به دلیل فقر طبقه متوسط در شرایط رکود به سر میبرند، ارزش کالاهای هنری در چند سال چند برابر شده است. اگر تحریمها و ریاضت اقتصادی سفره اکثریت مردم را کوچک کرده سوپر ثروتمندان ایرانی اقتصادشان ظاهرا پر رونق است.
اگر تحریمها و ریاضت اقتصادی سفره اکثریت مردم را کوچک کرده سوپر ثروتمندان ایران اقتصادشان ظاهرا پر رونق است.
اقتصاددانان کالاهای هنری را در مجموعه کالاهای جایگاهی (Positional goods) طبقهبندی میکنند. کالاهای جایگاهی کالاهایی هستند که برخلاف خودرو، موبایل و کالاهایی از این دست امکان بازتولید آنها وجود ندارد. این کالاها یکتا هستند و عرضه آنها بهشدت محدود است. کالاهای جایگاهی از آنجا که یکتا هستند و توسط شخص دیگری قابل تملک نیستند جلوهای بیهمتا از ثروت مالکانشان را به نمایش میگذارند و از این رو در میان ثروتمندان در همه جای جهان بسیار پرطرفدار هستند.
هنگامی که در جامعهای ارزش چنین کالاهایی با عرضه محدود تصاعدی بالا رود معنای آن جز افزایش تصاعدی تقاضا و تعداد افرادی که توانایی پرداخت مبالغی کلان برای چنین کالاهایی را دارند نیست. در جامعهای همانند ایران که فقر همه گیر شده و ریاضت اقتصادی سیاست اصلی دولت است انفجار ارزش کالاهای هنری نه نشان از افزایش هنردوستی که نشان از افزایش ثروت نجومی گروهی محدود از ثروتمندان ایرانی دارد. گروهی که اگرچه هنوز جهانی نشده است اما به لحاظ ذائقه خود را در رقابت با جمعیت رو به ازدیاد تازه میلیاردرهای چینی، هندی و حوزه خلیج فارس میبیند. این گروه نوظهور سوپرثروتمندان با ثروتهایی افسانهای بازار کالاهای لوکس را جولانگاه تاخت و تاز خود قرار دادهاند بهطوری که در شرایط رکود اقتصادی جهانی در سالهای اخیر تنها بازاری که رشدی خیرهکننده دارد بازار چنین کالاهای لوکسی بوده است. سوپر ثروتمندان ایرانی همانند همتایان خارجی خود از همه چیز بهترین را میخواهند و ابایی از اختصاص بخش کوچکی از ثروت خود برای بهدست آوردن این کالاها ندارند. اگر سوپرپولدارهای بینالمللی از خودروها رولز رویس و از نقاشها پیکاسو را میپسندند، نمونههای ایرانی آنها از خودروها پورشه و مازاراتی و از نقاشان برای کارهای سهراب سپهری رقابت میکنند.
پیشبینی دلالان هنر از آینده جامعه ایران چنین است: تعداد ثروتمندانی که میلیاردها تومان خرج کالاهای هنری خواهند کرد افزایش خواهد یافت و به طبع آن ارزش این کالاها چند برابر خواهد شد.
در کنار سوپرثروتمندان گروه دیگری نیز در بازار نوظهور کالاهای هنر فعالاند: دلالان هنری، صاحبان گالریها و حراجیها. این گروه با پیشبینی رشد تقاضا برای کالاهای هنری، این بازار را عرصه سودجویی خود کرده و در خرید و فروش آثار هنری فعالاند. با رشد انفجاری گالریها و حراجهای هنری، پیشبینی دلالان هنر از آینده جامعه ایران چنین است: تعداد ثروتمندانی که میلیاردها تومان خرج کالاهای هنری خواهند کرد افزایش خواهد یافت و به طبع آن ارزش این کالاها چند برابر خواهد شد.
در جامعهای که فقر و فلاکت از هر گوشه آن فوران میکند و سطح زندگی عموم مردم در حال سقوطی آزاد است، اتفاقاتی همانند حراج هنری تهران نه نشان از صعود هنر در جامعه و نه حمایتی از جامعه هنرمندان است. چنین وقایعی تنها نشانهای از دملی چرکین و سرطانی است که جامعه را فرا گرفته است: بیعدالتی و اختلاف رو به گسترش طبقاتی!
بسیار عالی بود