فردا یازدهمین حراج هنر تهران برگزار میشود. رویدادی که معتقد است مهمترین بال هنر ایران یعنی اقتصاد را تقویت میکند. اما آیا اقتصاد آنطور که برگزارکنندگان میگویند چیزی است که هنر بدون آن میمیرد؟
نهمین حراج هنری تهران چند روز دیگر یعنی نهم تیرماه چکش میخورد. حراجی که درهای آن به گفته برگزارکنندگانش به روی همه باز است. این حراج چگونه وضعیت عمومی را نمایندگی میکند و در چه نسبتی با دولت و گفتمان آن یعنی اعتدال پیش میرود؟
حالا هفت سالی شده که «حراج تهران» شکل گرفته، هرچند قیمتهایی که برای چند اثر اول حراج ارائه میشود، هنوز برای هیچکس هضمشدنی نیست. شایعهها معمولاً قبل و بعد از برگزاری هر حراج قوت بیشتری میگیرند؛ یکی از بحثها دربارهی نحوهی بالا بردن قیمتهای آثار یک هنرمند و مبادلات و برنامهریزیهایی است. بحثهای دیگر دربارهی جعل برخی آثار و دلایل پشتپردهی افزایش گالریها و مجموعهداران است.
«حراج هنر تهران» با ۲۵ میلیارد تومان مجموع فروش، رکورد سال قبلش را شکست. یک تابلوی سهراب سپهری سه میلیارد تومان به فروش رسید. حراج هنر تهران چه طور میلیاردی شده است؟
چگونه در این شرایط دشوار اقتصادی که زندگی تعداد زیادی از مردم ایران را تحتتاثیر قرار داده است، فضایی پدید میآید که در آن سوپرمیلیاردرهای ایرانی به خرید چنین کالاهای لوکسی روی میآورند؟