skip to Main Content
پناهندگی و حقوق کودک
جامعه

گزارشی از نشست انجمن حامی به بهانه قصه تلخ ستایش

پناهندگی و حقوق کودک

هفته گذشته، نشستی در دفتر انجمن حمایت از حقوق زنان و کودکان پناهنده که با نام «حامی» مشهور است، برگزار شد تا پس از فروکش‌کردن گردوخاک‌های رسانه‌ای درخصوص این پرونده، به صورت اجمالی به وضعیت دختران پناهنده افغانستانی و چالش‌های حضور آنها در ایران پرداخته شود. بر همین اساس، فاطمه اشرفی، مدیر این انجمن از چند چهره مختلف در عرصه خدمات اجتماعی، امور فرهنگی کشور افغانستان، روان‌شناسان و... دعوت کرده بود تا به بهانه بررسی پرونده «ستایش قریشی»، از مسائل و مشکلات کمتردیده‌شده زندگی افغانستانی‌های مهاجر در ایران بگویند.

کیفرخواست قاتل ستایش صادر شده اما شبکه‌های اجتماعی که کمتر از یک ماه پیش پر بودند از عکس‌ها و آه‌های جان‌سوز برای او، اکنون در مسیر و مدار اخبار دیگری قرار گرفته‌‌اند و به این خبر مهم توجهی نکرده‌اند. مجرم در زندان و کودک، در سینه قبرستان خوابیده و این یعنی پایان کار شبکه‌های اجتماعی در ماجرای ستایش. اما مگر این قصه سوزناک را پایانی است؟ مگر می‌توان ماجرایی که این‌طور حوزه رسانه را درنوردیده، یک‌شبه به فراموشی سپرد؟ در ماجرای ستایش یک نکته انحرافی وجود داشت و آن، توجه بیش‌ازحد کاربران شبکه‌های اجتماعی به این پرونده، آن‌هم به خاطر غیرایرانی‌بودنِ دختر ستمدیده بود. این را کارشناسان از همان روز اول اعلام کردند که آمار جرم و جنایت کشور، خصوصا در حوزه تجاوز قابل‌توجه است و ده‌ها ستایش با آن درگیر شده‌‌اند اما به خاطر ایرانی‌بودن، هیچ‌گاه اخبارشان به رسانه‌ها نیامده است. با این حساب می‌توان این پیش‌فرض را مطرح کرد که حقوق کودک در ایران وقتی که با مسئله پناهندگی ترکیب می‌شود، پیچیده شده و نیاز به حمایت‌های دوچندان دارد.

اقدام به‌موقع؛ جلوگیری از یک اتفاق تلخ
شبکه‌های اجتماعی، اولین رسانه‌های بازتاب‌دهنده اخبار در جامعه امروز ایران و به‌خصوص در حوزه خبرهایی هستند که رسانه‌های رسمی کمتر و آرام‌تر می‌توانند در آنها ورود پیدا کنند. بر همین اساس، خیلی پیش از آنکه روزنامه‌ها بخواهند در مورد پرونده ستایش حرفی به میان آورند، شبکه‌های اجتماعی با انتشار گسترده عکس‌های خانه عزادار خانواده قریشی، مسئله را از یک آسیب اجتماعی فراتر برده و پای جدال قومیت‌ها و نژادها را وسط کشیدند و اگر نبودند رسانه‌های رسمی که آبی بر این آتش بریزند، پرونده موردنظر می‌رفت که به یک میدان نبرد جدی میان دو کشور ایران و افغانستان یا حداقل بین مردم دو کشور همسایه بدل شود. این مسئله اما از دید مدیر انجمن حامی دور نماند و در ابتدای جلسه، با ابراز تأسف از وجود جهت‌گیری‌های سوء در فضای مجازی برای دامن‌زدن به شکاف اجتماعی موجود، واکنش‌های حمایتی از خانواده قربانی از سوی جامعه ایرانی و از طرفی واکنش بموقع مقامات ایرانی از جمله معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری، خانم مولاوردی، مقامات قضائی و همچنین آقای سیدحسن خمینی را قابل‌تقدیر دانست. ایشان همچنین وجود اطمینان از سوی مقامات ذی‌صلاح انتظامی و قضائی در پیگیری این پرونده و همت بالای مسئولان ذی‌ربط در جهت احقاق حق را شایسته قدردانی عنوان کرد چراکه به نظر می‌رسد این‌بار با اقدامی بموقع و همه‌‌جانبه، از راه‌افتادن پرونده‌ای کش‌دار در حوزه دعواهای قومی جلوگیری شده است.
مسائلی که در هر جامعه‌ای ممکن است پیش بیاید
اولین سخنران این جلسه «سرور رجائی» از فرهیختگان فرهنگی جامعه افغانستان مقیم ایران، مدیرمسئول ماهنامه «باغ» و نماینده مؤسسه فرهنگی «ماه نو» بود که به عنوان نماینده‌ای از جامعه پناهندگان افغان مقیم ایران، ضمن ابراز اندوه جامعه انسانی به‌ویژه جامعه افغان‌ها در ایران، امکان وقوع چنین حوادثی در هر جامعه‌ای و با هر شرایط قومی- ملیتی را محتمل دانست و سوءاستفاده از این حادثه را از سوی برخی افراد سودجو محکوم کرد. او با اشاره به سابقه دوستی و همبستگی‌های تاریخی، زبانی و فرهنگی میان دو ملت افغانستان و ایران گفت: «هرگز نباید خطای یک فرد مهاجر به کل جامعه افغان تسری یابد و برعکس، جفای یک فرد ایرانی نیز نباید به همه ایرانی‌ها تعمیم داده شود».رجائی همچنین با تشکر از موضع‌گیری بهنگام جمعی از فرهنگیان افغانستان در صدور بیانیه‌ای جهت آرام‌کردن جو به‌وجود‌آمده در روزهای پس از حادثه در فضای مجازی، این اقدام و همچنین واکنش مسئولان ایرانی را که باعث التیام رنج خانواده افغان و جامعه پناهنده و مهاجر افغان شد، از نمونه‌های همکاری در جهت مدیریت بحران‌هایی از این دست عنوان کرد. نگاهی به اتفاقاتی که در زمینه حضور پناهندگان کشور افغانستان در ایران افتاده، گواه صحت حرف‌های این نماینده جامعه افغانستان در ایران است؛ پرونده‌های زیادی در حوزه آسیب‌های اجتماعی هست که در آن مردمی از کشور ایران با مردمی از کشور افغانستان، عنوان متهمان و شاکیان یافته‌‌اند و هیچ‌گاه، ایران به عنوان کشور میزبان مردم مهاجر افغانستان، روی تلخی به میهمانان خود نشان نداده‌ است. از سوی دیگر، رجائی یکی از عوامل توفیق جامعه ایرانی در این زمینه را فرهنگ‌سازی عنوان کرد که از راه‌های مختلف، به میزبانان، آداب تحمل و پذیرش میهمانان را بیاموزند: «برگزاری نشست‌های تخصصی در روزهای اخیر و همچنین نشست حاضر با حضور متخصصان و صاحبنظران در رابطه با این موضوع، نشان از توجه جامعه ایرانی به مسئله دارد».

«وقتی آزاری رخ می‌دهد، چهره انسان اندوهگین می‌شود». این ضرب‌المثل چینی، حالا در ماجرای ستایش، واقعیت و عینیت خود را نشان می‌دهد. آسیب‌شناسی یک ماجرای غم‌انگیز
«وقتی آزاری رخ می‌دهد، چهره انسان اندوهگین می‌شود». این ضرب‌المثل چینی، حالا در ماجرای ستایش، واقعیت و عینیت خود را نشان می‌دهد. دکتر سیدحسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران به عنوان سخنران بعدی از حوزه جامعه‌شناسی به بررسی موضوع پرداخت و شاه‌بیت سخنانش اشاره به چنین نوع نگاه انسانی در حوزه آسیب‌های اجتماعی بود. او با عنوان اینکه هر آزاری به یک فرد، انسان را بسیار متأثر و غمگین می‌کند و در شرایطی که قربانی یک دختر خردسال است، این رنج دوچندان می‌شود، گفت که این حادثه نه یک مسئله سیاسی – ملیتی است و نه یک مسئله هویتی و متأسفانه موارد بسیاری از این شکل آزارها و جنایت‌ها هر روز اتفاق می‌افتد؛ اما متأسفانه به علت تأخیری که در برخی از موارد از سوی رسانه‌های ایران در پرداختن به این موضوع وجود داشته، بیان مسئله در شبکه‌های اجتماعی با ابراز احساسات هیجانی و اطلاعاتی به دور از واقعیت همراه می‌شود. این جامعه‌شناس افزود: «مسئله را از منظر اجتماعی باید از سه زاویه بررسی کرد، فرد آزارگر که خود یک کودک زیر ۱۸ سال است، خانواده آزارگر، نقش انفعالی خانواده در کنترل این نوجوان در بحران هویتی و بزهکاری‌های پی‌درپی قبلی او، جامعه و ناآگاهی خانواده قربانی که باوجود شرایط غیرعادی، امکان تردد این کودک را به منزل متهم ایجاد کردند». او افزود: «متأسفانه در اغلب پرونده‌های آزار جنسی، این آزار از سوی افراد معتمد اتفاق می‌افتد، درست مانند این پرونده که رابطه همسایگی صمیمی و خوبی میان دو خانواده برقرار بوده است. از طرفی خانواده به دلیل نداشتن آگاهی و شناخت، توان کنترل این فرد را نداشته و جامعه نیز در آن منطقه زمینه مناسبی برای وقوع بزه و گرایش به بزه را برای نوجوانان و جوانان فراهم کرده است».
آیا ملیت در پرونده ستایش مؤثر بود؟
بسیاری از تحلیل‌ها، مسئله کودک‌آزاری را به مسئله قومیت و ملیت متصل می‌دانستند؛ اما آیا به‌واقع می‌توان با وجود آمارهایی که در این زمینه وجود دارد، افغانستانی‌بودن اصالت ستایش را دلیلی بر تجاوزکردن و آزار رساندن به او دانست؟ در این نشست، دکتر علی کاظمی، قاضی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم قضائی سعی کرد در پاسخ به این سؤال که «آیا ملیت یا جنسیت طرفین ممکن است تأثیری در روند رسیدگی به موضوع داشته باشد؟» از ابعاد مختلف چنین پرونده‌هایی سخن گفت. او در ابتدا یادآور شد: «با اطمینان می‌توان گفت که نه ملیت، نه مهاجربودن قربانی و نه جنسیت متهم و قربانی تأثیری در روند پیگیری پرونده از سوی دستگاه قضائی نخواهد داشت و واکنش مسئولان عالی‌رتبه این دستگاه، ازجمله معاون اول قوه قضائیه و دادستان تهران نشان داد که همه دستگاه‌های قضائی کشور در تلاش‌اند تا پرونده به‌سرعت و در محدوده عدالت پیگیری شود و فشار افکار عمومی و موضع‌گیری‌های هیجانی نسبت به برخورد با متهم نیز باعث نخواهد شد تا به حقوق متهم و به‌ویژه حقوق قربانی ذره‌ای خدشه وارد شود». این قاضی دادگستری همچنین با اشاره به اینکه هر دو طرف این پرونده کودک هستند و باید به حقوق کودک متهم نیز در این رسیدگی بسیار توجه شود، با اشاره به بند الف ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک، همچنین اهمیت مسئله رسیدگی به این پرونده در دادرسی ویژه نوجوانان و اطفال گفت: «برای قضاوت درست درباره این پرونده باید به عوامل و شرایط تأثیرگذار بر آن نیز توجه کرد. عضو هیأت‌مدیره انجمن حامی با ابراز تأسف از اینکه لایحه پیشگیری از جرم هنوز ابلاغ نشده تا سازمان ملی پیشگیری از جرم بتواند با سازوکار سازمان‌یافته‌تر به مسئله آسیب‌های اجتماعی و خاستگاه بزهکاری در جامعه بپردازد، گفت «امید است در آینده‌ای نزدیک لایحه حمایت از حقوق کودک به تصویب برسد و نقش مهمی در رعایت حقوق کودکان ایفا کند».
بازماندگان از تحصیل و بزه‌های اجتماعی
بسیاری از مخاطبانِ اخبار تلخی که درباره ستایش، خانواده‌اش و خانواده قاتل این روزها در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد، از حالِ نزار آنها چندان اطلاعی ندارند. گزارش‌ها، بیشتر حدس و گمان و شایعه و بر مبنای قضاوت‌های فردی است؛ درحالی‌که دکتر فاطمه قاسم‌زاده، رئیس «شبکه یاری کودکان کار و خیابان»، در این جلسه به بُعدِ مهم و دیده‌نشده‌ای از این پرونده و به طور کلی وضعیت کودکان تحت آزار جنسی قرارگرفته اشاره کرد. دکتر قاسم‌زاده در پاسخ به این سؤال که چه راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع حوادث مشابه و رعایت حقوق کودک متهم و بزه‌دیده وجود دارد، نقش خانواده را در این حوزه بسیار بااهمیت عنوان کرد. او با تأکید بر اینکه منظور از نقش «خانواده»، مقصردانستن خانواده متهم نیست، گفت: «باید جامعه نقش ایجاد آگاهی و آموزش‌های مرتبط با فرزندپروری، به‌ویژه در سنین بحران نوجوانی را ایفا کند و دراین‌باره مسئولیت مهم بر دوش آموزش‌وپرورش به عنوان متولی اصلی امور تربیتی کودکان و نوجوانان در این حوزه است». این متخصص حوزه حمایت از کودکان، توجه به پیگیری وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل برای بازگرداندن آنها به محیط سالم آموزش را از مهم‌ترین علل کاهش آسیب‌های اجتماعی نوجوانان بیان کرد. او ادامه داد: «متأسفانه در این پرونده یک طرف متهم است که در سن بحران نوجوانی قرار دارد و از طرفی، کودک خردسالی است که به دلیل احساس‌‌خطر‌نکردن، آزار دیده است و باید به مسئله سن هر دو کودک توجه داشت».
تلاش‌های دولتی و غیردولتی در حوزه حمایت از مهاجران
هنوز سؤالات بسیاری باقی مانده و جلسه در حال پایان‌یافتن است. دراین‌میان نماینده‌ای از دولت نیز حضور دارد که می‌تواند به سؤالاتی درباره وضعیت جامعه میزبان و میهمان در حوزه آسیب‌های اجتماعی پاسخ دهد. از میان سؤال‌هایی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی به پرونده ستایش ضمیمه شده، یکی هم این است که چرا بعد از گذشت سه دهه هنوز برای ارتباط بیشتر و مثمرثمرتری میان ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها، فکری نشده است؟ «اشرف گرامی‌زادگان»، مدیر کل دفتر حقوقی معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری در این جلسه حاضر بود تا به سؤالاتی ازاین‌دست پاسخ دهد. او در ابتدا، در پاسخ به این سؤال که آیا در سال‌های گذشته تلاشی برای کم‌کردن شکاف میان جامعه میزبان و جامعه پناهنده از سوی دولت صورت گرفته است؟ گفت: «بیش از ۳۰ سال حضور مهاجران در کشور ما که به دلیل شرایط کشورهای همسایه به نظر می‌رسد ادامه‌دار هم باشد، مستلزم یک برنامه‌ریزی طولانی‌مدت از سوی دولت برای پذیرش و حضور این افراد- چه جمعیتی که هنوز در کمپ‌ها زندگی می‌کنند و چه جمعیتی که در جامعه شهری ادغام شده‌اند- است. به‌ویژه به این دلیل که ایران عضو کنوانسیون حمایت از حقوق پناهندگان نیز هست و طبق ماده ۹ قانون مدنی این کنوانسیون در حکم قوانین داخلی و لازم‌الاجرا تلقی می‌شود و لازم است ما تمامی حقوق انسانی و اجتماعی این افراد را فراهم کنیم». این در حالی است که به گفته وی در این زمینه فعالیت‌هایی از سوی نهادهای غیردولتی هم انجام شده که در نوع خود قابل‌تقدیر است: «جای امیدواری است که با توجه به تشکیل مرجع ملی کودک، حقوق «ستایش» خردسال از سوی این مرجع نیز پیگیری شود». گرامی‌زادگان به‌عنوان یکی از اعضای هیأت‌مدیره انجمن حامی هم در ادامه با اشاره به رویکرد دولت یازدهم و به‌ویژه معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری و شخص خانم مولاوردی در پیگیری و ورود به مسئله حقوق کودکان در این معاونت گفت: «امیدواریم در آینده نزدیک بتوانیم اقداماتی صورت دهیم تا این افراد و پناهندگان در مدت اقامت و حضور در ایران از شرایط زندگی بهتری برخوردار باشند».

شاید پرونده ستایش آزمونی برای ما ایرانی‌ها بود که یاد بگیریم چطور با خانواده‌های داغ‌دیده، فارغ از جنسیت و ملیت و قومیت، همدردی کنیم و بر آزاردیده‌ها اشک بریزیم و شاید هم سرنوشت پسری که مرتکب این حادثه شوم شده است، آزمون دیگری باشد برای آنها که می‌خواهند نسل بعدی را آرام‌تر، اجتماعی‌تر و به‌دور از خشونت پرورش دهند. بنابراین پرونده ستایش، دیگر به یک شخص خاص محدود نمی‌شود بلکه مربوط به کل جامعه ایران و شاید حتی کل دنیا باشد که هنوز از آزار و خشونت رنج می‌برند.


پرونده‌ای که بسته نمی‌شود
صبر کنید. پرونده ستایش بسته نمی‌شود. درست است که حالا تبِ شبکه‌های اجتماعی هرروز به سمت موضوعی می‌رود و از این خبر تلخ به آن خبر شاد یا فکاهی کشیده می‌شود اما واقعیت این است که تا خشونت باشد، تا فرهنگ‌سازی در خانواده‌ها در زمینه فرزندپروری وجود نداشته باشد و تا لحظه‌ای که دسترسی آسان به محصولات غیرفرهنگی فراهم باشد، این پرونده باز می‌ماند. شاید پرونده ستایش آزمونی برای ما ایرانی‌ها بود که یاد بگیریم چطور با خانواده‌های داغ‌دیده، فارغ از جنسیت و ملیت و قومیت، همدردی کنیم و بر آزاردیده‌ها اشک بریزیم و شاید هم سرنوشت پسری که مرتکب این حادثه شوم شده است، آزمون دیگری باشد برای آنها که می‌خواهند نسل بعدی را آرام‌تر، اجتماعی‌تر و به‌دور از خشونت پرورش دهند. بنابراین پرونده ستایش، دیگر به یک شخص خاص محدود نمی‌شود بلکه مربوط به کل جامعه ایران و شاید حتی کل دنیا باشد که هنوز از آزار و خشونت رنج می‌برند. برای همین است که در پایان جلسه، مدیر انجمن حامی امیدوار است که دولت یازدهم در حوزه مهاجران، خصوصا مهاجران افغانستان، تلاش بیشتری کند، آنچنان که در اولین‌قدم، با اصلاح آیین‌نامه آموزشی کودکان افغان در ایران، بزرگ‌ترین مانعی که بر سر راه آموزش کودکان افغانستان در ایران بود و کم‌کم داشت عمری بیش از ١٠ سال را سپری می‌کرد، از راه برداشت و راه آموزش حالا برای کودکان کشور افغانستان هم همچون برادران ایرانی‌شان بازِ باز است.

همچنین بخوانید:  چرا شک منطقی در پرونده‌های تجاوز کارآمد نیست؟
0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗