چه فهمی از زنان و کدام تلقی از مسائل رفاهی آنها، میتواند راه را بر پتانسیلهای دموکراتیکی باز کند که زنان را از ابژههایی «نیازمند» و «وابسته»، به جایگاه مطالبهگران «فعال» نظام رفاهی بازگرداند؟
شيءوارگی مفاهيم در مطالعه و تحليل فرآيندهای سياسی و اجتماعی ايران بيش از آنكه توضيح دهنده باشند، میتوانند واقعيت را پنهان كنند.
میگویند سرمایهداری نیرویی مترقی بود که آغازی شد بر بهبود شایانتوجه استانداردهای زندگی؛ به این خیالپردازیها وقعی ننهید. نیروهای تأثیرگذار اینها هستند: دموکراسی، اتحادیهها، خدمات بهداشتی و آموزش.
متن حاضر، نتایج تحقیقی است در مورد وضعیت رفاهی زنان مهاجر افغان در ایران. این تحقیق در بهار و تابستان 1395 انجام شد. اما به دلایلی انتشار آن تا به امروز( مرداد ماه 1397)، امکان پذیر نبود. در این تحقیق، برخی جنبههای وضعیت رفاهی زنان مهاجر افغان در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. لازم به توضیح است که وضعیت رفاهی زنان افغان، جدا از وضعیت رفاهی خانوادههایشان نیست. البته علاوه بر شاخصهای کلی که در مورد تمام خانوارهای مهاجران افغان صادق است، شاخصهای دیگری مورد تحقیق قرار گرفت که در واقع مختص به زنان شرکتکننده در این تحقیق است. در مجموع، این شاخصها مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت: میزان درآمد ماهانهی خانوار، میزان مصرف پروتئین حیوانی (گوشت، مرغ، و ماهی)، میزان مصرف میوه، میزان تحصیلات، دسترسی به امکانات عمومی (سینما، تئاتر، باشگاه ورزشی،…)، سلامت جسمی، و احساس امنیت اجتماعی. در این تحقیق، 90 زن مهاجر افغان شرکت داشتند که عمدتاً ساکن تهران (مناطق پاسگاه نعمت آباد، مولوی، خیام، پانزده خرداد )، شهریار و کورهپزخانههای محمودآباد در جنوب تهران بودند.
اغلب وقتی اسم خانههای اجتماعی و یارانهای را میشنویم یاد مجتمعهای دلگیر و دور از شهر شبیه «مسکن مهر» میافتیم. اما تجربه موفق مسکن اجتماعی در شهر وین از دهه ۱۹۲۰ تا به امروز نشان میدهد نوع دیگری از مسکن اجتماعی، ارزان و در عینحال پرامکانات، زیبا و راحت هم امکانپذیر است.