چه فهمی از زنان و کدام تلقی از مسائل رفاهی آنها، میتواند راه را بر پتانسیلهای دموکراتیکی باز کند که زنان را از ابژههایی «نیازمند» و «وابسته»، به جایگاه مطالبهگران «فعال» نظام رفاهی بازگرداند؟
با این تصور خام، مبنی بر اینکه امر روزمره چیزی «پیشاسیاسی»، به لحاظ تحلیلی «کماهمیت» و به لحاظ علی «بیارزش» است، از درک چه نکات ارزشمندی در پویش سیاست بینالملل محروم مانده بودم؟
ابراهیم توفیق در کتاب «مدرنیزاسیون و حاکمیت پسا-استعماری در ایران؛ رسالهای در باب دولت» میکوشد با تمرکز بر برههی زمانی پس از مصدق که خود آن را آغاز مرحلهی همچنان متداوم پسا-استعماری در ایران میخواند، رویکردی تازه به توسعهی دولت و اقتصاد سیاسی ایران تحت حاکمیت سلسلهی پهلوی عرضه کند.