skip to Main Content
از مصائب مهاجرت؛ روایت یک زن
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
معصومه می‌‌گوید تا گردن داخل آب می‌‌رفتند و سپس سوار قایق‌‌های کوچکی می‌‌شدند. این وضعیت برای زنی که ماه‌‌های آخر بارداری‌‌اش را می‌‌گذراند واقعا سخت و مشقت‌‌بار بود. دراین قایق‌‌ها که ظرفیت حمل دو سه نفر را دارد هشت نفر را سوار کرده بودند او به‌خاطر وضعیتش در پایین‌‌ترین قسمت قایق نشسته بود چرا که ضربه کمتری به او وارد شود. امیدی به رسیدن به مقصد نداشت و هرلحظه نگران این بود که کودکش با این تکان‌‌های شدیدی که به او وارد می‌‌شود سالم خواهد ماند یا خیر؟
بیشتر بخوانید
جوان افغان چگونه به آرزوی کار در تهران رسید؟
مهاجرت دردناک «گل محمد»
۹ خرداد ۱۳۹۶
نمی‌دانم دقیقاً کجا بودیم ولی راننده گفت اینجا تهران است. بعد، پولی را که طی کرده‌ بودیم گرفت و ما را تحویل دو راننده دیگر داد. فکر نمی‌کردیم گروگان گرفته شده‌ایم. بعد از چند ساعت مردی آمد و گفت باید با خانواده‌هایمان در افغانستان تماس بگیریم و بگوییم 10 میلیون پول بدهند وگرنه ما را خواهند کشت.
بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗