طالعبینی، روانشناسی مثبتگرا، انواع کارگاههای خودشناسی که امروز از طریق صفحات اینستاگرامی پرفالوئر تبلیغ میشوند چند ویژگی مشترک دارند از جمله باور بر فرد و مسئولیت فردی و بدینترتیب ساختارهای مولد نابرابریهای اجتماعی را کنار میگذارند.
رویکرد نشریاتی که محمد قوچانی سردبیری آنها را بر عهده دارد بارها و بارها از سوی چهرههای مختلف سیاسی، فرهنگی و فکری مورد نقد قرار گرفته است. بسیاری از این نقدها نیز نوشتههای خود قوچانی را هدف قرار دادهاند. سایرا رفیعی در یادداشت پیش رو به شیوه استدلال مورد استفاده قوچانی در نوشتههایش پرداخته است. او با بررسی یکی از مقالات اخیر قوچانی در مجله مهرنامه با عنوان «نئومارکسیسم و بحران جامعهنشناسی» شیوه استدلال قوچانی را بررسی میکند. نویسنده کار قوچانی را شبیه کابینتسازی میداند که مدام مشغول طبقهبندی است. طبقهبندیای که در آن نویسنده مجبور است اطلاعات غلط بدهد، بخشی از واقعیتها را نادیده بگیرد، تحریف کند و یا دست و پای مفاهیم و اتفاقات را طوری ببرد که در طبقات کابینت جا شوند.
نویسنده: رضا شکرالهی، حبیب حسینیفرد - بر سر استفاده از نقطهویرگول همواره بحث بوده است. آیا نقطهویرگول نشانی منسوخ است؟ در طول تاریخ ادبیات استفاده نویسندگان مختلف از این علامت، همچون نظرات صاحبنظران گوناگون در اینباره متفاوت و متنوع بوده است. برای مثال جین آستن در اثر معروفش «عقل و احساس» که سال ۱۸۱۱ منتشر شده، از این نشانه هر سه جمله یکبار، یا به عبارت دیگر، در هر هزار واژه ۱۳ بار استفاده میکند. اما در «هاری پاتر و سنگ جادو» که ۱۸۷ سال پس از «عقل و احساس» نوشته شده، جی.کی.راولینگ در هر ۴۹ جمله تنها یک نقطهویرگول به کار برده است. آیا کاهش تدریجی استفاده از این علامت نشانهی تغییری بنیادی در ادبیات و ساختار نوشتار است؟