در دهه نود وقتی پرو در حین تغییر به سمت خصوصیسازی در وضعیت بحرانی اقتصادی قرار گرفت، زنان تصمیم گرفتند با راه انداختن آشپزخانههای مشترک و محلی هزینه تهیه غذا را کم کنند تا از این طریق شکم بچههایشان را سیر کنند.
این متن در حین سفر با قطار سریعالسیر در ژاپن، از توکیو به کوب نوشته شده است، که بخشی از سفر تحقیقاتی برای بازدید از آشپزخانههای گروهی و دیگر فضاهای مشترک خانوادگی در سراسر دنیا است، آشپزخانه جمعی مرکز مجموعهای از خانهها است که نه با همجواری فیزیکی بلکه با اشتراک فضا به هم مرتبط میشوند. اگر بخواهیم این ایده را به صورت انتزاعی در نظر بگیریم و غذا را از معادله حذف کنیم، آیا میتوانیم شهری را تصور کنیم که از خانهها و اتاقهای جمعی تشکیل شده باشد که در آنها هر فعالیت خانگی بتواند رخ دهد؟ خانوادههای پراکنده؛ شهری متشکل از خانههای پراکنده.