مسابقه شده است. مسابقه ساختن بزرگترین سدهای خاکی، بزرگترین سدهای بتنی. در کشور بیآبی که سفرههای زیرزمینیاش از بین رفتهاند، کشوری که تبخیر بالای آن آبهای رو زمینی را میخشکاند و ٢٤ استان آن با مشکل کمآبی مواجه است. مسابقه است برای دولتمردان و بین استانها که کار کدامشان کارستانتر است و حتی با خشکشدن دریاچه ارومیه و کمآب شدن کارون بزرگ نیز دست از سدسازی برنداشتهاند. مسابقهای که جنگلها را ویران میکند، گونههای نادر جانوری و گیاهی را از بین میبرد، چشمهها و رودها را میخشکاند، خانههای مردم را زیر آب میبرد و آنها را آواره روستاهای دیگر یا حاشیهنشین شهرها میکند. حالا دیگر تنها محیطزیست مطرح نیست، سدها امنیت اجتماعی و اقتصادی مردم را تهدید میکنند، زمینهایشان را میگیرند و منابع درآمدیشان بر آب میرود. در این گزارش به تعدادی از سدهای پرحاشیه و معضلاتی که ایجاد کردهاند، پرداختهایم.
سرمایهداری صنعتی زمین را بهطور بیسابقهای گرفتار بحرانهای زیست محیطی کرده است و در این میان کشورهای موسوم به «کشورهای جنوب» اوضاع و احوال نامساعدتری نسبت به «کشورهای شمال» دارند. فشار بحرانهای محیطزیستی نیز مانند دیگر بحرانها، بر دوش آفرینندگان بحران و آنها که از آن سود میبرند نیست و این کشورها و گروههای فرودست هستند که باید بیشترین بها را در تحمل بحران بپردازند. در ایران نیز به نظر میرسد همین روند در جریان است؛ مرکزنشینان برای تمام کشور تصمیم میگیرند و این مردم حاشیهنشین هستند که تاوان سیاستهای نادرست را پس میدهند. توفانهای گرد و خاکی که در دهه گذشته استانهای جنوب و جنوبغربی کشور را درنوردیده، محصول اعمال سیاستهای نادرستیست که از دوران پس از جنگ به اسم «توسعه» در پیش گرفته شد. توسعه ناپایداری که از آن زمان هیچگاه از دستورکار دولتهای مختلف خارج نشده و تنها به اشکال و اسامی گوناگون، ماشین تخریب خود را بهپیش رانده است. پروژههایی که خاک به آسمان خوزستان پاشیدند، مهر تایید مسئولان کنونیِ سازمان محیطزیست، وزارت نفت و... را بر خود دارند. گزارش گاردین نگاهیست به آنچه طی چند دهه گذشته -به اسم توسعه- بر خوزستان رفته است. مرور این روند شاید به ما بگوید که چقدر میتوان به جدی بودن شعارهای حمایت از محیطزیست امیدوار بود.
خوزستان اين روزها درگير بلايي طبيعي است. بلايي که اين بار طبيعت نه بهتنهايي بلکه بهواسطه سوءمديريت انسانها بر سر 4 ميليون و 800 هزار خوزستاني نازل کرده است. طي ده سال گذشته با گرم شدن هوا، گرد و غبار نيز در قالب ميهماني ناخوانده خود را به فضاي خوزستان ميرساند و نفسهاي مردم اين استان را به شماره مياندازد. اما اين بار کمبود بارشها در پاييز و زمستان سبب شد تا گرد وغبار چند ماهي زودتر ميهمان خوزستانيها شود. گرد و غباري که دليل پديد آمدن آن با وجود آثار سهمگيني که بر زندگي مردم داشته است مدام بين منابع خارجي و داخلي دست به دست ميشود.