این گزارش، بیهیچ دخل و تصرفی روایت تلخ روزگار کارگرانی است که با سختی تمام کار و زندگی میکنند تا بتوانند یک زندگی حداقلی برای خانواده خود مهیا کنند. در بین این کارگران محب ترکی، کارگر جوانی بود که روایت متفاوتی داشت. او از ١٦سالگی ایران است. پدر و مادر پیری دارد و تنها فرزند والدینش است. او ٤سال تمام است که به افغانستان نرفته. پسری کوتاه قد با چشمهایی ریز که میگوید مادرش در آخرین گفتوگوی تلفنی گریه کرده و گفته حتی چهرهاش را از یاد برده است. با او گفتوگویی داریم.
نوشتار حاضر کوششی است برای ترسیم خطوط عمده دلایل اتخاذ دو استراتژی کلی سکوت و فشار توسط دولت ایران در سالهای پس از انقلاب در قبال مهاجران، پناهجویان و پناهندگان افغانستانی. دولت
حضور نود هزار تماشاچیِ بازی تیم ایران و افغانستان در یکشنبه نهم فروردین همه را حيرت زده كرد تا جايي كه محمد خاکپور، هم در کنفرانس خبری پایان بازی گفت: «برندهی این بازی تماشاگران بودند. هرچند تیم حریف را تشویق میکردند اما ما هم از این شور و هیجان انرژی گرفتیم.»
جلالالدین محمدی،مسؤول کمیتهی فرهنگی شورای مرکزی ورزش مهاجران مقیم ایران، که خودش در ایران بزرگ شده و حالا در دانشگاه جمعیتشناسی میخواند، در گفتگو با خبرنگار شبكه آفتاب میگوید که این جمعیت چطور به این شور و هیجان رسید.
جلالالدین محمدی،مسؤول کمیتهی فرهنگی شورای مرکزی ورزش مهاجران مقیم ایران، که خودش در ایران بزرگ شده و حالا در دانشگاه جمعیتشناسی میخواند، در گفتگو با خبرنگار شبكه آفتاب میگوید که این جمعیت چطور به این شور و هیجان رسید.