کارون زیر سایه مجموعهای از اتفاقات ناخوشایندی که برایش افتاده است، حال و روز خوبی ندارد. آبش هر روز شورتر میشود، زندگی ساکنانش در خطر است، دیگر نمیتواند تالابهایش را سیراب کند، لودرها و بیلهای مکانیکی حریمش را شکستهاند و حالا زیر سایه مجموعهای از مشکلات، برای سرنوشت کارون، زوال پیشبینی میشود. سرنوشتی که خوزستانیها نمیخواهند هیچ گاه شاهد آن باشند و روزی برسد که این پیشبینی واقعیت پیدا کند.
دوهزار و ٢٠٠نفر با نفسهای بریده روی زمینهای آلوده، ذرت و یونجه میکارند و زمینِ زیر پایشان و روزگارشان، سیاه مثل آبیِ آسمانی که هیچ پیدا نیست.