با گذشت بیش از یک هفته از آتشسوزیهای گسترده زاگرس و عدم واکنش نهادهای مربوطه باید به نقش عاملین، برنامهها و چشماندازهای مدیریت منابع طبیعی نگاهی کنیم و به توضیح ارتباط آنها با بومیان این مناطق بپردازیم تا شاید متوجه جوانب و عواقب این آتشسوزیها شویم.
تمرکزِ صِرف بر سوخت فسیلی ما را به این خیال برده است که با گذارِ کامل به انرژی پاک میتوانیم دقیقا همان کارهایی که با سوختهای فسیلی انجام میدهیم بکنیم. در این متن بخوانید چطور سیستم اقتصادی فعلی دلیل تغییرات اقلیمی است و بحران با انرژی پاک حل نمیشود.
بشر با اشتهای سیریناپذیر به مصرف، تاثیر ویرانگری بر زمین داشته بهطوریکه اکنون یک میلیون گونه جانوری و گیاهی را منقرض کرده است. دانشمندان این عصر را آغاز ششمین انقراض گسترده در تاریخ زمین میدانند.
طبقه فقیر، به ویژه در خوزستان با سطوح مختلف محرومیتهای اقتصادی و اجتماعی در کنار محرومیتهای کالبدی و محیطی و دسترسیهای زیستی-رفاهی مواجه است. اما آیا سیل یک بلای طبیعی است؟
بیابانزایی تخریبِ زمین است و افتِ توان و کارآییِ آن. تبدیل عرصههای غیربیابانی: جنگلها، تالابها و مراتع به بیابانهایی مصنوع فاقد توان اکولوژیکی، شور و بدونِ بارآوریِ خاک. کاستن از نواحیِ معیشتپناه است به زمینهای سوختۀ معیشتگریز. به خشکی و بیحاصلی. به آنجا که زمین در خود فرو میمیرد تا با تعادلی جدید، با رفتار و اسلوب زیستی تازه سربرآورد.
در این نوشتار ابتدا تعریفی کلی از اکوسوسیالیسم ارائه شده و در فایل پیادیاف انتهای مطلب به صورت مشروح به جنبههای مختلف این تفکر و تاثیر سرمایهداری بر بحرانهای محیط زیست پرداخته شده است.
سرمایهداری از سویی در حال ویران کردن زمین است، و از سوی دیگر کاری کرده باور کنیم که مسئولیت این نابودی به عهده ماست و باید به طور فردی به مبارزه با تغییرات اقلیمی برویم. اما آزادی عمل ابرشرکتها در آلایندگی - و ترویج راهحلهای بیپایه در سبک زندگی - تصادفی نیست بلکه نتیجه جنگی است ایدئولوژیک که در ٤٠ سال گذشته برضد امکان کنش جمعی در جریان بوده؛ جنگی با موفقیتی ویرانگر، اما نه غیرقابل بازگشت.
در خوزستان – و دیگر مناطق جنگزده - هنوز وضعیت بحرانی ادامه دارد. آثار باقیمانده از جنگ و خرابیهای گسترده، همراه شده است با بحرانهای زیستمحیطی: کمبود آب و هجوم ریزگردها، طوفان خاک. سدسازی و انتقال آب و خشکیدگی تالابها و رودخانهها از عوامل اصلی این پدیده مخرباند.
بنا به ادعای نائومی کلاین، با توجه به نابرابری گستردهای که سرمایهداری به وجود آورده و ضرورت زیستمحیطی تغییرات اقلیمی «همهچیز قابل تغییر است». این عنوان کتاب آخر کلاین است، روزنامهنگار، مقالهنویس و فعال جنبش ضدجهانیشدن که کتابهای او در سالهای اخیر سروصدای زیادی بهپا کرده است. او در این مصاحبه به توضیح ایدههای خود در آخرین کتابش میپردازد و مسئله حیاتی تغییرات اقلیمی را فراتر از تلاش دولتها میداند، تلاشهایی همچون کنفرانس تغییرات اقلیمی پاریس: «اشتباه بزرگی است تصور کنیم رهبران جهان ناگهان در نشست پاریس انسانهای متفاوتی از کار درمیآیند». بحث او دعوت به ناامیدی از دولتها و رهبران آنهاست و در مقابل مبارزه در راه ساخت یک نظام اقتصادی جایگزین در تناسب با محیطزیست.