اکوسوسیالیسم چیست؟
در این نوشتار ابتدا تعریفی کلی از اکوسوسیالیسم ارائه شده و در فایل پیادیاف انتهای مطلب به صورت مشروح به جنبههای مختلف این تفکر و تاثیر سرمایهداری بر بحرانهای محیط زیست پرداخته شده است.
اکوسوسیالیسم دو شیوهی مکمل اندیشیدن به انسان و محیط زیست او را با هم ترکیب میکند. پیشوند «اکو» از دانش اکولوژی (بومشناسی) و تاکید آن بر کنش متقابل و پیچیده و پویا میان اجزای زنده و غیر زنده درون یک اکوسیستم، گرفته شده است. به طور مشخص اکولوژیستها (بومشناسان) در پی آناند که چگونه کارکردهای زندگیساز (life-supporting) درون یک اکوسیستم میتواند از سوی رفتار یک زیستمند (ارگانیسم)، به عنوان مثال از سوی انسان، مختل شود. اما اکولوژی فاقد یک تحلیل اجتماعی است. اکولوژی هیچ راهی برای فهم اینکه نیروهای سیاسی و اقتصادی چگونه موجب رفتار انسانی میشوند و تغییرات اجتماعی چگونه رخ میدهد ندارد. اکوسوسیالیسم بینش اکولوژی را گرفته و آن را با سنت غنی فکر و عمل سوسیالیستی مشخصاً مارکسیسم ترکیب میکند. مارکسیسم نشان میدهد بحران اکولوژیکی ریشه در سیستم سیاسی و اقتصادی ویرانگر سرمایهداری دارد و راهی پیش مینهد برای درک نحوۀ کار این سیستم و نورتابانی بر سیستمی فراسوی سرمایهداری که در آن فرآیند تولید بر اساس نیازهای انسانی پیش میرود.
در همین حال بحرانهای زیستمحیطی مانند فاجعهی چرنوبیل و خشک شدن دریاچهی آرال به یادمان میآورد که مبارزه با سرمایهداری یا حتی نابودی آن به تنهایی کافی نیست. همچنین ممکن است با رجوع به تجربهی «سوسیالیسم واقعاً موجود» بپذیریم آنها هم در مباحث مربوط به اکولوژی، به جزء چند استثنای کوچک، شکست سختی خوردند. از این رو اکوسوسیالیستها برای آن شکل جدیدی از سوسیالیسم مبارزه میکنند که جایگاه نوع بشر را در ارتباط با تمامی گسترهی زیستکره درنظر میآورد.
نقطه عزیمت اکوسوسیالیستها این پیشفرض است که فروپاشی محیط زیست و نابرابری اجتماعی از یک منبع مشترک ناشی میشوند: دنیایی که در آن سود هدف غایی است. ما اعتقاد داریم رهایی انسان از سرمایهداری و ارباباناش با رهایی زمین و زیستکره از سرطان سرمایه داری در یک راستا پیش میرود. درنتیجه برخلاف اکثر نحلههای جنبش محیطزیستی اکوسوسیالیسم چارچوبی فراگیر میسازد که در آن مبارزات و جنبشهای گوناگون به هم ارتباط دارند. اکوسوسیالیسم چارچوبی صلب نیست و میان اکوسوسیالیستها مباحثات پویا و سالم به ویژه دربارهی راهبردهای کوتاهمدت در جریان است. همه اکوسوسیالیستها بر این باورند که سرمایهداری راهی جز نابودی ندارد درعین حالی که تصدیق میکنند تنها راه حرکت به جلو از ایجاد همکاریهای متقابل بیشتر با نهادها و سازمانهای جریاناصلی غیرسوسیالیست میگذرد. آنها همچنین بر این باورند که طیف وسیعی از اصلاحات محیطزیستی باید دنبال شود مخصوصاً آنهایی که تلاشگران را رادیکالتر و شاخههای مجزای جنبش محیطزیستی را به هم نزدیکتر میکند.
در کنار ما نهادها و ائتلافها یا احزاب سیاسی مشخصاً سوسیالیست به ویژه در آمریکای شمالی و اروپا قرار دارند. علاوه بر اینها سازمانهای زیادی در سرتاسر جهان هستند که میتوان آنها را سازمانهای عدالت غذایی و عدالت زیستمحیطی نامید. به طور نمونه گروههایی از مردم عادی که حول کمپینهای محلی شکل گرفته اند و اغلب علیه تبعیض زیستمحیطی در حال مبارزهاند. در آمریکای شمالی به ویژه در شهرهایی مانند نیویورک و شیکاگو و اوکلند و درمیان جوامع بومی تعداد زیادی از چنین گروههایی وجود دارد. جناح دیگر جنبش فراگیر محیط زیستی که در سویهی ضدسرمایهداری ِ اکوسوسیالیسم سهیم است گرایشی است که میتوان آن را آنارشیسم سبز نامید که بسته به نوع سازمان یا فلسفهی خاص هر یک، دربرگیرندهی اکولوژی اجتماعی، بَدَویگرایی (primitivism) و سندیکالیسم سبز است. این گروهها معمولاً بر فعالیت مستقیم و بیواسطه تاکید دارند و برخلاف اکوسوسیالیستها ممکن است ایدهی مبارزه برای به دستگیری دولت را خوار شمرده یا به طور کامل رد میکنند.
یکی از بهترین نوشته ها و ترجمه ها در میدان. ممنونم
اقای جعفری مترجم مطلب به مصداق رطب خورده منع رطب میکند
که خودش مهره مافیای اب خوزستان است و کلامی از اینکه با ۳۰ میلیارد آب در ان استان در کشاورزی و صنعت چه میشود نمیگوید و فقط تمرکزش بر اصفهان ستیزی است و امثالهم بهتر است از نقاب محیط زیست برای سواستفاده استفاده نکنند و کار را برای فعالین واقعی محیط زیست ازاد بگذارند
اگر از فولاد مبارکه میگویید از فولاد خوزستان هم ویید
اگر از چند صد میلیون انتقال بین حوضه ای میگویید از چند میلیارد انتقال به خوزستان بگویید
مافیای آب رو مدیران اصلاح طلب اصفهانی و یزدی و کرمانی دارند نه خوزستان جناب
شما بهتره فکری به حال کشت غرقابی برنج در بیابانهای اصفهان بکنید و چشم طمع نداشته باشید و کمتر به فکر غارت و چپاول باشید
مترجم را نمیشناسم، اما عقل دارم و میدانم که صنایع باید جایی تأسیس شوند که آب هست. فولاد خوزستان جای درستی تأسیس شده، این فولاد سپاهان است که جای درستی تأسیس نشده است. در اینکه اصفهان و یزد و کرمان و قم حق شهرهای دیگر را می خورند هیچ شکی ندارم. در همان کارخانه های یزد و اسفهان، کارگران خوزستانی و لر و کرد و شمالی مشغول به کار هستند، در حالی که مناطق برخوردار و مساعد رشد نمیکنند. سرمایه داران اصفهانی تمام کارخانه های شهرستان ها را خریده و به ورشکستگی کشانده اند و تجمع سرمایه در دست مافیاهای خانوادگی شیعۀ اصفهانی باعث شده تا توسعه در شهرستانهای توسعه نیافته امنیت نداشته باشد. مظلوم نمایی نکنید.