همهاش یک لحظه بود و تمام؛ روشنایی، تاریکی شد. «سلیمان» و «ناصر» و «مهدی» و «هادی» و «صالح» آن روزها نمیدانستند به جای سرخوشی از تمام شدن بازی، تکهآهنهای پارهپاره و خوش آب و رنگی که بزرگترها به آنها «مینهای لعنتی» میگفتند و کوه به زمین هدیهشان میکرد، میشود بلای جانشان؛ میشود یک انفجار بزرگ، یک صدای بلند و چندینهزار ترکش که هم چشمهایشان را از آنها میگیرد، هم دستهایشان، هم بچگیشان و هم روزهای روشنی را که رفتند و سختتر از سختیهای همیشه، نصفه و نیمه برگشتند.
درباره شهرکی زیر گوش پایتخت که زمینهای کشاورزیاش با فاضلاب خام خانهها و درمانگاهها آبیاری میشود؛ سنگ کلیه و بیماریهای دستگاه گوارشی بلای جان ساکنان شهرک ١٥هزار نفری رسالت شده است
آمارها نشان میدهد، هر هفته ٧٧ مورد خودکشی در ایران رخ میدهد. سازمان پزشکی قانونی اخیرا از کاهش ١,٨درصدی میزان خودکشی در ایران خبر داده، خبری که تاکید میکند در سال ٩۴، ۴٠٢٠ نفر در پی خودکشی جانشان را از دست دادهاند
یک اتفاق مشابه، برای چندمین بار درچند ماه گذشته و در آستانه سال نو؛ اینبار هم داستان، داستان یک دستفروش است. داستان یکی از صدها دستفروشی که خیابانهای تهران محل درآمدشان است و چندماه گذشته شهرداری تهران عزمش را جزم کرده تا کاری کند که دیگر خیابانهای تهران و مردمی که از آنها میگذرند، آنها را نبینند.
یکی از گمشدگان سیل کن پس از ٧ ماه نگهداری در سردخانه، در بهشت زهرا دفن شد. دبیر مجمع نمایندگان تهران در گفتوگو با «شهروند»: استانداری تهران باید درباره چرایی پیدا نشدن گمشدگان سیل کن توضیح دهد.