هر شکلی از سیاست کلانروایتی دارد که جاانداختن آن در اذهان بخشی ضروری از موفقیت آن است. مثل روایتی که میگوید انسان ذاتا رقابتطلب و فردگرا و شرور است. جورج مونیبو میگوید برای برونرفت از وضعیت نیاز به داستانی تازه و فراگیر از همدلی و نوعدوستی بشر داریم.
آدام گرینفیلد با داشتن تجربه در دنیای تکنولوژی یکی از بهترین افراد برای تحلیل پیامدهای سیاسی جدیدترین تکنولوژیهای روز است. آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه متیو لارنس با گرینفیلد در مورد اثرات تکنولوژیهای امروز بر آگاهی ما در قرن بیستویکم است.
اگر به دنبال یک نوع نوسازی در چپ هستیم، اگر به دنبال شکل جدیدی از آرایش هماهنگ کارگران هستیم، آنگاه فضای سایبری از اهمیت بسزایی برخوردار است. چپها باید از اینترنت همان استفاده مؤثری را بکنند که راستها میکنند.
به اعتقاد آلبر کامو خودکشی بنیادیترین سؤال فلسفی است و همه مسائل فلسفی بعد از آن میآیند. در جهانی که روزبهروز بر خشونت آن افزوده میشود پژوهش سایمون کریچلی درباره خودکشی تلاش دشواری است برای اینکه خود را جای آنها بگذاریم که خودکشی میکنند، در فضای ذهنی آنانی قرار بگیریم که تصمیم میگیرند به زندگی خود خاتمه دهند، آنجا که «عقل با نهایت سرعت، درون آخرین تونل طویلی که راه خروجی از آن نیست میدود». «خودکشی از سر افسردگی، منطقی منحرف دارد که در آن تمام دلایل به همان تصمیم مرگبار و در ظاهر ناگزیر ختم میشوند». کریچلی در زمستان سال ٢٠١٤ به قصد مواجهه رودررو با این منطق منحرف، «به قصد ملاقات با تاریکی در تاریکی»، در هتلی با چشمانداز دریا در شهر آلدبورو، در ساحل دریای شمال، استان سافک انگلستان اقامت گزید و شروع به نوشتن کرد. حاصل کار کتاب «یادداشتهایی در باب خودکشی» است؛ کتابی که هم نوشتاری فلسفی است و هم یک درگیری عمیق و تکاندهنده با مسئلهای بهشدت شخصی. کتابی که نگرانی و نارضایتی خود را از چارچوبها و شیوههای کنونی بحث بر سر خودکشی ابراز میکند. در این مصاحبه طیفی از مسائل مرتبط با خودکشی به بحث گذاشته میشود، از جمله گفتمانهای مذهبی و روانپزشکی پیرامون خودکشی و تأثیری که در تصورات اخلاقی ما دارند.
پناهندگان در آلمان با مشکلی مواجهند. یا بهتر است بگوییم ظاهرا آلمانیها با پناهندگان مشکل دارند. تظاهراتهای بیگانههراسانه، آتشزدن سرپناههای پناهجویان و حوادث نژادپرستانه و زشت دیگر- مانند آن نئونازی مست که ماه پیش در متروی برلین روی کودکان مهاجر ادرار کرد- به بحثی داغ و گسترده در آلمان و در سطح بینالملل دامن زده؛ بحث پیرامون تمایل و توانایی این کشور در برخورد با مهاجرانی که از جنگ و فقر گریختهاند. واکنشها به بحران متفاوت بوده: شاید زشتترین واکنش آلمانیها تاکنون محاصره سرپناهی پر از پناهجویان وحشتزده در شهر هایدنو ایالت زاکسن توسط صدها دستراستی باشد، اما همزمان هزاران داوطلب، همبستگی و دلسوزی خود را به نمایش گذاشته و طیف وسیعی از برنامهها را برای خوشامدگویی و کمک به پناهندگان ترتیب دادهاند.
شرق| «گفتوگوی حاضر با ولفگانگ اشتریک، متفکر آلمانی، گرچه در بحبوحه مذاکرات یونان صورت گرفته و ردپای بحثهای روز در آن به چشم میخورد ولی به جهت ایدههای اشتریک درخصوص اروپا، حائز اهمیت است. گذشته از آن، مسئله یونان فقط به این کشور خلاصه نمیشود و آینده اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و جهانی را دربر میگیرد که «ریاضت اقتصادی» اصل بیچونوچرای آن است. ولفگانگ اشتریک در مصاحبهای با جولیانو باتیستون در مجله لسپرسو (هفتم ژوئیه ٢٠١٥) استدلال میکند که اگر بخواهیم از دور باطل اروپا با بازار آزاد محکوم به ریاضت اقتصادی خارج شویم باید با یک برتونوودز اروپایی نو شروع کنیم و یورو را بهعنوان یک پول واحد کنار بگذاریم. «یورو مساوی با اروپا نیست»؛ ولفگانگ اشتریک این جمله را پایهای برای تحلیل دقیق از مذاکرات بر سر بدهی یونان میداند. مدیر مؤسسه ماکس پلانک برای مطالعات جوامع در کلن توضیح میدهد که «مساویدانستن پول واحد با اروپا فقط یک ایدئولوژی است و در خدمت پوشاندن منافع معمول». منافع کشورهای شمال اروپا دربرابر منافع کشورهای جنوب؛ منافع سرمایه مالی بینالمللی دربرابر منافع مردمان مدیترانه؛ منافع «اهل بازار» (market people) دربرابر منافع «شهروندان» (state people)؛ منافع سرمایهداری در برابر منافع دموکراسی. برای نویسنده کتاب «خرید زمان: بحران بهتعویقافتاده سرمایهداری دموکراتیک» مورد یونان صرفا نمایانگر جدیدترین شکل فرایند ازبینبردن نظام سرمایهداری دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم است. یعنی نظامی که تلاش کرده دموکراسی و سرمایهداری را در پیوندی شکننده و بیثبات کنار هم نگه دارد و به پیمانی اجتماعی منجر شده که اکنون دیگر از بین رفته است؛ حتی در خود اروپا. و دقیقا بهخاطر اتحادیه اروپایی که به «موتور آزادسازی سرمایهداری اروپا و ابزار نئولیبرالیسم» تبدیل شده است و به دلیل پول واحدی که در خدمت «منافع بازار» است. از نظر ولفگانگ اشتریک، یکی از تأثیرگذارترین جامعهشناسان حال حاضر، اگر بخواهیم از دور باطل اروپای مبتنی بر بازار آزاد محکوم به ریاضت اقتصادی خارج شویم، باید با کنارگذاشتن یورو بهعنوان پولی واحد شروع کنیم. با یک برتونوودز اروپایی نو.»
مردم اروپا از سیاستهای ریاضتی به تنگ آمدهاند، اما محاصره نهادهای مالی اتحادیه اروپا به اراده تغییر آنها مجال بروز نمیدهد. بروز گاهوبیگاه آن در همهپرسی یونان، در اسپانیا، انگلیس و گوشهوکنار اروپا نیز نتیجهای جز تکرار همان داستان قدیمی نولیبرالیسم دربر نداشته است. همین روند این روزها در قبال مهاجران نیز مشاهده میشود. اراده مردم به استقبال از آوارگان جنگزده مابهازایی در سیاستهای دولتهای اروپایی نمییابد. «اتیین بالیبار» به دو امکان «اساسا ناسازگار با هم» در آینده اروپا فکر میکند: نولیبرالیسم و فروپاشی اجتنابناپذیر متعاقب آن یا بدیلی دموکراتیک که «معنایی تازه به فدرالیسم اروپا میبخشد».