مافیا چیست؟
اسفند پارسال بود که وزیر کشور هشدار داد حجم قاچاق مواد مخدر به جایی رسیده که ممکن است پولهای کثیف آن سیاست را آلوده کند. رحمانی فضلی گفت گردش مالی مواد مخدر در ایران رقمی معادل ۲۰ هزار میلیارد تومان است: معادل دو سوم بودجه سالانه کشور. او گفت پولهای کثیف در همه جای دنیا در قالب باندهای مافیایی اقتصاد و سیاست را آلوده میکنند.
این اولین بار نیست که یک مقام عالی درباره نفوذ و وسعت عمل «مافیا» هشدار میدهد. وقتی رئیس ستاد مبارزه با قاچاق میگوید حجم قاچاق کالا کمی کمتر از کل بودجه عمرانی و معادل یک سوم کل صادرات و واردات کشور است شنیدن اسم مافیای سیگار، مافیای شکر، مافیای دارو و… چیز عجیبی نیست.
استفاده از عنوان مافیا در ایران از این فرا میرود و از تجارت و ساخت و ساز گرفته تا فوتبال و رسانهها این عنوان تکرار میشود، انگار که گویندگان عنوان مافیا را نه برای ارجاع به یک سازمان مشخص، که به عنوان نامی برای یک شکل سازماندهی امور به کار میبرند. اما مافیا چیست، چه طور و در چه شرایطی پدید میآید و چگونه تثبیت میشود؟
مافیا یعنی چه؟ چه چیزی آن را از دیگر اشکال کارهای مجرمانه متمایز میکند؟ چرا مافیا در مناطق خاصی به وجود میآید و رشد میکند؟ کار مافیا چیست و چرا در زمینههای مشخصی بروز میکند و در جاهای دیگر دیده نمیشود؟ هزینههای اقتصادی که مافیا به جامعه تحمیل میکند چیست؟
تئوری اقتصادی جرم بر تعریف قانون شکنیهای فردی استوار است (Becker, 1968). با این حال در جوامع بوروکراتیک کنونی هیچ قانون شکنی اقتصادی بدون فعالیت سازماندهی شده ممکن نمیشود. جرمهای اقتصادی سازماندهی شده منوط به فعالیتهای گروهی هستند؛ اما گروههای مجرم و مافیا با هم متفاوتاند. ابتداییترین تعریف از مافیا آن را «گروهی که فعالیتهای سازماندهی شدۀ غیرقانونی دارند» معرفی میکند، اما چنین تعریفی جامع به نظر نمیرسد. محققان دیگری که به مفهوم «انحصار» در گروههای مافیایی توجه بیشتری میکنند دریافتهاند که یک ویژگی خاص گروههای مافیایی این است که هیچگونه رقابتی را تحمل نمیکنند و به همین خاطر برای بدست گرفتن کنترل کامل قلمروشان که مستلزم داشتن حقوق انصاری است؛ برای فعالیتهای غیرقانونی با همانندان خود متحد میشوند. یکی از تمایزهای مافیا با افراد قانونشکن یا گروههای مجرمانه همین جاست. برای مثال امکان درگیری یک گروه سرقت مسلحانه با دیگر گروههای سرقت مسلحانه بر سر حوزهای که در آن دست به دزدی میزنند زیاد است و این خود نوعی رقابت برای رسیدن به منافع بیشتر است. اما انحصار معنایش این است که مافیا حمایتهایی را از گروههای همانند خود در حوزۀ استحفاظیاش انجام میدهد، تا آنها را جذب نماید و تحت مدیریت خود درآورد.
جنینگ (۱۹۸۴) که تحقیقاتش را بر روی چگونگی گسترش مافیا انجام داده، به این نتیجه رسیده که مافیا نیاز دارد که مطمئن شود که افرادش با ساختارهای رسمی و نظارتی مانند پلیس همکاری نمیکنند، بنابراین در هنگام جذب آنها باید سوگند وفاداری بخورند و در ارتکاب به جرمهایی همکاری کنند که وفاداری آنها را ثابت نماید، کارهایی که برای تولید فعالیتهای مجرمانه طراحی میشوند. بنابراین بعید است که یک عضو مافیا در دزدی سطح پایینی دستگیر شود. در عین حال مافیا به جای اعترافگیری، اعضایش را رصد میکند که اساس اعتقاد به فعالیت مجرمانه را از دست ندهند. البته میان محققان بر سر این دو تعریف اختلاف وجود دارد که «مافیا یک سازمان رسمی با یک مراسم تشریفاتی ادای سوگند است.» یا «افراد مافیا تحت روش خاصی رفتار میکنند و رصد میشوند.»
این توضیح یک شرح ساده از ویژگیهای مافیا به عنوان سازمانی بود که میتواند در میان فعالان اقتصادی، سیاستمداران یا دولتمردان به صورت یکپارچه ایجاد شود و آنها را کنترل و هدایت کند.
ظهور مافیا
اقتصاددانان همواره بر حق مالکیت به عنوان یکی از بنیادیترین اصلهایی که فعالیت اقتصادی بر آن استوار است تاکید میکنند. تحقیقات انجام شده بر روی گروههای مافیایی جنوب ایتالیا نشان میدهد که آنان بر رعایت حق مالکیت شخصی و احترام به قرارداد متعهد هستند. البته این تعهد نیازمند تضمین است.
برای بهتر فهمیدن این موضع مافیا باید توجه کنیم که در یک معامله دو طرف خریدار و فروشنده نیاز به اطمینانی ضمنی در برابر کلاه برداری دارند و اینکه نباید یک معامله بالقوه سودآور، آنها را متضرر سازد. مشکل اینجاست که بدون تکیه به حاکمیت قانون مافیا چگونه میتواند به طرف دیگر اعتماد کند؟ یک امکان این است که کسانی را استخدام کند که با اعمال خشونت تعهد طرف مقابل را تضمین نماید و قرارداد را پیش ببرد. ممکن است این کار هزینۀ معاملات را بالا ببرد اما سودی که عاید آنها میسازد بیشتر از وضعیتی است که در آن معاملهای صورت نگیرد. پس آشکار است که ضمانت تعهد یک اصل است. بدین ترتیب، واژۀ مافیا بتدریج از سیسیلیها به گردن کلفتها تغییر معنی میدهد و به حوزههای جغرافیای دیگر تسری پیدا میکند.
همین فرآیند توسل به زور، چگونگی قدرت گرفتن مافیا در اتحاد جماهیر شوروی را توضیح میدهد. در هنگام فروپاشی شوروی هیچ قانون مالکیت شفافی وجود نداشت و هرکس مالک تمام چیزی بود که در اختیار دولت بود، همچنین هیچ مدرک مالی از فعالیتهای اقتصادی موجود نبود. بنابراین منشور اخلاقی وجود نداشت و مشخص نبود که چه کاری درست است و چه کاری غلط است و چگونه باید قانون رعایت شود. در چنین خلاء قانونی سیستم، فساد تنظیم شده توسط دولت را در خود پذیرفته بود. مافیا در درون دولت فعالیت میکرد. با چنین قدرتی مافیا از نیروی قهرآمیز برای دفاع از فعالیتهای خود استفاده میکرد.
از سوی دیگر بوروکراسی بیش از حد نیز محیطی را فراهم میسازد که مافیا در آن رشد میکند. بوروکراسی برای ایجاد رقابت میان دارندگان قرارداد استفاده میشود و این رقابت در زمانی که ساختار بوروکراسی گسترده، غیرقابل نظارت و قادر به تفسیر قانون باشد به فساد منجر میشود. این نکته در روسیه با تاریخ طولانی از رشوهخواری دولتی اهمیت ویژه پیدا کرد و نوعی مافیا را در ساختار بوروکراتیک پرورش داد که انحصار اجرای قوانین را در دست گرفتند. بوروکراسی رانتی را ایجاد میکند که استفادۀ گزینشی از قدرت را برقرار میسازد. این قضیه در حکومتهای منطقهای، مقررات گمرکی، قوانین مالیاتی و … نفوذ میکند. اتفاقی که در روسیه افتاد را نمیتوان مرحلهای از تکوین سرمایهداری به کمونیسم دانست، زیرا تجربهای خودویژه بود که باتوجه به فرهنگ و تاریخ سرزمینی با بوروکراسی گسترده ایجاد شد و در عین حال روسیه شاهد خوبی برای رشد مافیا در بستر بوروکراسی دولتی است که در بسیاری کشورها اتفاق میافتد.
اساساً مافیا و حکومت دارای همسانیهایی هستند. هردو دارای قدرتی برای بالا بردن مالیات پرداختی هستند و هردو حق انحصاری استفاده از خشونت برای محافظت از اعضایشان را دارند. حتی میتوان گفت که مافیا برای جایگزین شدن به جای دولت و انجام بهتر وظایف آن توانا است. اعضای شناخته شدۀ مافیا با پلیس همکاری میکنند و با شناسایی و تحویل دزدها و حل اختلافات در حوزۀ استحفاظی خود به آنها خدمات میدهند. پلیس معمولاً به این خدمات نیاز دارد، زیرا در بسیاری موارد نمیتواند از طرق قانونی فعالیتهای مجرمانه را کنترل نماید. بنابراین دو دلیل اصلی برای ظهور مافیا وجود دارد:
۱. وجود بازارهای غیرقانونی ۲. کنارهگیری منابع قدرت از نظارت و دخالت در فرآیندها
پایدار شدن مافیا
تا به حال توضیح دادیم که مافیا چیست و چگونه ظهور میکند؛ اما مشخص نشد که چطور مافیا در برخی حوزهها ریشه میدواند و پایدار میشود. اولین توضیح این است که مافیا حوزۀ کاری خود و فعالان آن را از مخاطرات خارجی حفظ میکند. مافیا نمیخواهد قربانی افزایش تعداد کلاهبرداریها در حوزۀ کاری خود شود. همچنین هیچکس نمیخواهد به عنوان یک عنصر مستقل از مافیا در حوزهای کار کند که بدون محافظت آن بیشتر در معرض کلاهبرداری قرار میگیرد. این وضعیت متقابل مافیا را تقویت کرده و تداوم میبخشد. البته آن برای این کار جادو نمیکند؛ زیرا مافیا برای حفظ خود چارهای جز محافظت از بقیه ندارد. زاماگنی این خدماتدهی مافیا را به عنوان یک جایگاه مثبت اینگونه تشریح میکند که خوبی ارزشی ندارد مگر آنکه دیگران آن را نداشته باشند(۱۹۹۳).
تئوری دوم برای توضیح تداوم مافیا میپندارد که منافع اعضای مافیا به میزان جمعیت آن وابسته است(minniti 1995). از ویژگیهای این مدل نظری آن است که برای پایداری دو عنصر محلی باید موازنه داشته باشند: موازنۀ مافیا در سطوح بالایی (لابی با قدرت) و موازنه در سطوح پایینی(نفرگیری در میان مردم). براساس عوامل تاریخی، جامعه خود را با این موازنهها تنظیم میکند و اگر یکی از این موازنهها به هم بخورد، به سیستم شوک وارد میشود. همچنین هنگامیکه تعداد افراد پیوسته به مافیا شدندکاهش پیدا کند مافیا تضعیف شده و به تدریج در جامعه هضم میشود.
متاسفانه این مدل هیچ توضیحی برای این مسئله ارائه نمیکند که چرا افراد به صفوف مافیا میپیوندند. همچنین هیچ استدلال خاصی این را توجیه نمیکند که چرا میزان سود افراد با بالارفتن تعداد اعضای مافیا کاهش پیدا میکند. زیرا اگرچه اعضای مافیا سود خود را با دیگران تقسیم میکنند اما این یقینا موجب نمیشود که عضویت در مافیا برای همه آزاد باشد. نوع فعالیتهایی که مافیا درگیر آن میشوند نیاز به محدود کردن عضوگیری از میان گروههای خاصی از افراد دارد. بنابراین عضوگیری در گروههای مافیایی تابع عرضه و تقاضا نیست که به عنوان موازنه بررسی شود. با این وجود در کُنه این الگوی نظری یک حقیقتی وجود دارد و آن عواقب دائمی است که شوک برای گروه در پی دارد. برهمین اساس برای جلوگیری از برهم خوردن توازن قوا و وارد آمدن شوک میتوان عضوگیری مافیا را تحلیل نمود. افرادی که سازشکار هستند همیشه در برابر نفوذ مافیا آسیب پذیرترند. اما افرادی که دارای یک پیشینه مجرمانه هستند سختتر به جایگاهی که نیاز به صداقت دارد میرسند. اغلب در سازمانهای بزرگی که مبتنی بر وفاداری و صداقت افراد است همواره میلی برای شناسایی و اخراج افراد فاسد وجود دارد و این نظارت رفتار افراد سازشکار و سابقهدار را کنترل میکند. در حالی که تمام افرادی که عضو گروهاند فاسد هستند، افراد صادق کسانی هستند که تمایل به اخراج آنها وجود دارد، زیرا آنها همکاران خود را در معرض خطر قرار میدهند.
بدین ترتیب در چنین جامعهای افراد از سنین پایین میآموزند که به هیچکس اعتماد نکنند. آشکار است که مافیا تمایل دارد که این شکاف اعتماد را درجامعه افزایش دهد تا تقاضا برای خدمات خودش افزایش پیدا کند. بنفیلد (۱۹۵۸) جنوب ایتالیا را به عنوان جایی توصیف میکند که در آن افراد از سنین نوجوانی میآموزند که تنها به نزدیکترین افراد خانواده خود اعتماد کنند و از دیگران سود ببرند (زیرا آنها شبیه خودشان هستند.) این پدیده شعاع اعتماد (radius of trust) نامیده میشود. به خاطر تشدید همین شکاف در شوروی سابق، اشکالی از مشارکت افقی میان افراد به نفع روابط عمودی میان افراد و دولت تضعیف شده بود. تاثیر جامعه خانواده محور و اهمیت اعتماد بر سرمایۀ اجتماعی، مسئلهای است که در آثار فوکویاما (۱۹۹۵) بررسی شده است.
اما مهمترین توضیح برای تداوم مافیا در سیستم انتخاباتی نهفته است. مافیای ایتالیا تا همین اواخر میتوانست تعداد افرادی را که به یک نامزد خاص رای میدادند تعیین کند. خرید و فروش رای ممکن است تعجبآور باشد اما بدون شک اتفاق میافتد و مایوس کننده است. بررسیها نشان میدهد که از ۵۷۸ نفر واجدین شرایط رایگیری در سیسیل ۱۸ درصد اقرار کردند که برای رای دادن به سیاستمدار خاصی به آنها پول پرداخت شده است و به ۱۲ درصد نیز قول موقعیتهای شغلی خاصی داده شده بود (liberazione, 11 august 2001). البته که تعداد واقعی بیش از این است. در عوض این حمایت، سیاستمداران با هدف کاهش مجازات جرایم جدی به سیستم قضایی نفوذ میکنند. برمبنای شباهتهای انکارناپذیر میان مورد روسیه و ایتالیا واضح است که این اقدامات با مصونیت قضایی اعضای مجلس قانونگذاری تضمین میشود. براساس گفته گلدمن (۱۹۹۶) در ۱۹۹۵ انتخابات پارلمانی روسیه حدود ۸۰ نامزد با سوابق مجرمانه با یکدیگر رقابت کردند.
کوتاه سخن آنکه ظهور و تداوم مافیا از تحلیلهای اقتصادی رفتار آنها فراتر میرود و به حوزههای دیگری چون روانشناسی اجتماعی، مطالعات حقوقی، جامعه شناسی و بررسی نظام مدیریتی وارد میشود. اما در نهایت میتوان گفت صرف نظر از ویژگیهای فرهنگی و جغرافیای سرزمینهایی که مافیا در آن رشد کردند، یک ویژگی در تمام این گروهها مشترک است و آن ایجاد انحصار از طریق ابزارهای سیاسی، اعمال خشونت و فرآیندهای اقتصادی در حوزۀ استحفاظی گروه است.
ترجمه آزاد از:
David Maddison & Marilena Pollicino(2003), An Economic Analysis of the Mafia, WORLD ECONOMICS , Vol. 4, No. 2, April–June.
ارجاعات متن:
Becker, G. S. (1968) ‘Crime and punishment: an economic approach’, Journal of Political Economy, March–April.
Banfield, E. (1958) The Moral Basis of a Backward Society. The Free Press: Glencoe.
Fukuyama, F. (1995) Trust: the Social Virtues and the Creation of Prosperity. The Free Press: New York.
Goldman, I. (1996) ‘Why is the Mafia so dominant in Russia?’ Challenge January– February edition 39–۴۷.
Jennings, W. (1984) ‘The economics of organized crime’. Eastern Economic Journal 10(3): 315–۲۱.
Minniti, M. (1995) ‘Membership has its privileges: old and new Mafia organizations’. Comparative Economic Studies 37(4): 31–۴۷.
Zamagni, S. (1993) ‘Criminalita organizzata e dilemmi della mutua sfiducia: sulla persistenza dell’equilibrio Mafioso’. Mercati Illegali e Mafie: L’Economia Del Crimine Organizzato by Zamagni Il Mulino: Bologna (eds.).
سلام..خیلی خوب بود مرسی
لطفا بازم در مورد فعالیتهای مافیا بگین
مرسی