وزارت میراث علیه خانههای تاریخی شیراز
میخواهند یک حاشیه شهر در مرکز شهر بهوجود بیاورند. ساکنان این خانهها با از دست دادن خانههایشان مجبورند به حاشیه شهر بروند چون خانهها را از آنها ارزان میخرند؛ علاوه بر تخریب هویت آن منطقه، هزاران نفر سرگردان و حاشیهنشین میشوند و هیچکس هم جوابگوی آنها نخواهد بود.
از دهه هفتاد که اولین بلدوزرها پایشان به منطقه جنوبی بافت تاریخی شیراز باز شد تاکنون در بر همان پاشنه میچرخد. میگویند برای ساخت صحن و میدانگاه میان حرم شاهچراغ تا حرم سیدعلاالدین حسین، باید خانههای تاریخی خراب شود و البته در این سالها هم خانههای بسیاری از دست رفتهاند. از خانه پورنواب گرفته تا خانه منتصری و سلیمی. از سال ۹۶ اما این طرح مسکوت مانده بود تا سفر اخیر هیات دولت به شیراز. همان سفر پرمناقشه که حاشیههای فراوانی درباره حفر چاه در حریم پاسارگاد و انقباض حرایم بهدنبال داشت و صحبت از عملیاتیشدن دوباره طرح ۵۷ هکتاری در بافت تاریخی یکی از همین حاشیهها بود؛ طرحی که میتواند حدود ۲۰۰ خانه تاریخی را در معرض نابودی قرار دهد.
بافت تاریخی شیراز چند تکه و پر از پیچیدگی است. بخشی از بافت شامل پیرامون مجموعه زندیه میشود که تا شمال خیابان لطفعلیخان زند ادامه دارد؛ بهترین وضعیت بافت تاریخی را این منطقه دارد و آنطور که امین طباطبایی، فعال میراث فرهنگی در شیراز و مدیر خانه فرهنگ جاودان میگوید یکی از ساخت و سازهای جدی در این منطقه به ۱۵ سال قبل برمیگردد. زمانی که مجتمع تجاری «نیکان» در آن محدوده ساخته شد و بعد هم دیگر رنگ ساخت و سازهایی از این دست را به خود ندید.
بخش جنوبی خیابان لطفعلی خان تا اطراف حرم شاهچراغ اما منطقه شکننده بافت تاریخی است. همانجا که حدود دو دهه است رنگ تخریب و تغییر و ساخت و ساز گسترده را به خود دیده و هنوز هم این وضعیت ادامه دارد. همین نیمه جنوبی بافت هم البته مناطق مختلفی دارد. بخشی از آن جنوب غربی بافت تاریخی و محله تنگ سیاه است که تغییر کاربری داده شده و حالا مقر رستورانها، کافهها و خانههای بومگردی است. اما بافت تاریخی از منطقه مرکز تا حرم در سالیان گذشته بهطور مداوم آسیب دیده و به گفته طباطبایی اولین آسیب در دهه هفتاد و با ساخت مجتمع تجاری بینالحرمین ایجاد شد. «مستطیل بزرگی را از سکنه خالی کردند و بعد از تخریب بافت، ساخت و ساز مجتمع شروع شد. بعد از آن در سال ۸۹ خیابان جدیدی را وسط بافت تاریخی کشیدند معروف به ۹ دی و مسیر محلی را تغییر دادند و در بافت تاریخی شکاف ایجاد کردند و به این ترتیب خیابان به ضلع غربی شاهچراغ رسید.»
اتفاقات سال ۸۹ شروع طرح دیگری بود که حالا مدتهاست نامش را میشنویم؛ طرح معروف به طرح ۵۷ هکتاری. همان طرحی که سال ۹۰-۸۹ قرار شد به وسیله آن دو امامزاده شاهچراغ و سیدعلاالدین حسین به یکدیگر متصل شوند و فضای دویست متری بین این دو صحن که حالا شامل خانههای تاریخی میشود، تخریب شود و جای خانههای تاریخی را صحن بزرگ حرم بگیرد؛ بخشی از این تخریبها انجام گرفت و بخش دیگر آن مناقشه فعلی را شکل داده. «بخشی از این پروژه ابتدای دهه ۹۰ اجرایی شد. در همین زمان خانههای تاریخی فراوانی تخریب شدند. بسیاری از آنها حتی ثبت شده بودند و البته خانههای سرپا و سالمی هم بودند. میراث همان زمان از مجری طرح که راه و شهرسازی بود شکایت کرد و مدتی کار متوقف ماند.»
همان سالها خانه پورنواب و خانههای تاریخی بسیاری که در این طرح بودند تخریب شدند و این تخریبها فقط وضع را برای خانههای باقی مانده و ساکنانش سختتر کرد. ساکنان ماندند میان ماندن و رفتن. خریدار نداشتن خانهها و هر روز آسیب دیدنشان. همین وضعیت هم عاملی بود تا بسیاری از ساکنان به وضع خانهها رسیدگی نکنند و هر روز شاهد تخریبهای بیشتری باشند. اما آخرین تخریب به گفته طباطبایی سال ۹۶ انجام گرفت و همان زمان شورای امنیت و شورای تامین استان هم به ماجرا وارد شدند. «در نهایت حکمی صادر شد که دو خانه «منتصری» و «سلیمی» آخرین خانههایی بودند که در این پروژه تخریب شد. همان زمان هم هرکس مسئولیت تخریبها را به گردن دیگری انداخت و در نهایت حتی شکایتها هم نتیجه نداد. اما بعد از سال ۹۶ تا امروز بنایی تخریب نشده و تغییر سیاست هم داده شد چون فضای افکار عمومی ملتهب بود.»
طرح تخریب پشتوانه قانونی ندارد
مرداد ماه سال ۹۶ بود که روزنامه محلی شیراز آگهی تملک اراضی و ابنیه اطراف آستان شاهچراغ توسط اداره راه و شهرسازی استان فارس را منتشر کرد. آگهی تملک اراضی و ابنیه اطراف حرم شاهچراغ مرتبط با همان طرح ۵۷ هکتاری در بافت ۳۶۰ هکتاری شیراز بود و البته مخالفان آن کم نبودند. مخالفتها تا جایی پیش رفت که محمدحسن طالبیان، معاون وقت میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی (وزارتخانه کنونی) گفت که در مورد این آگهی بلافاصله با وزارت راه و شهرسازی تماس گرفته و اعتراض سازمان میراث فرهنگی به این اقدام در بافت تاریخی ثبت ملی شده شیراز را اعلام کرده و از رئیس اداره میراث فرهنگی استان فارس خواسته تا موضوع را بلافاصله پیگیری کند.
حالا طباطبایی میگوید آن آگهی حواشی زیادی داشت و در نهایت هم راه و شهرسازی نتوانست از طریق این آگهی کار را پیش ببرد. «در بافت تاریخی شیراز، در حدود ۱۰-۱۱ هزار خانه تاریخی وجود دارد که ۲ هزار خانه ارزشمند است اما بر اساس آماری که موجود است حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ خانه ارزشمند مرمت اصولی شدهاند و باقی خانهها رها شدهاند.»
طرح ۵۷ هکتاری در شورای عالی معماری و شهرسازی مصوب میشود اما به آن چه مصوب شده به درستی عمل نمیشود و به گفته طباطبایی این طرح نه قانونی است و نه قطعی. «گروهی را مشخص کردهاند تا این طرح را بررسی و بازنگری کنند. اما عملا طرح ۵۷ هکتاری پشتوانه قانونی ندارد و صحبتهای حال حاضر هم به این خاطر است که به نوعی طرح را قانونی کنند.»
در این میان واکنش شهرداری، شورای شهر و سایر ارگانهای شهری به این ماجرا ضعیف بوده و این در حالی است که «کمیسیون سومین حرم اهل بیت» در شورای جدید شیراز به وجود آمده اما طباطبایی میگوید مشخص نیست آنها چه چیزی را پیگیری میکنند. «مردم این منطقه در بلاتکلیفی محض قرار دارند. نه میتوانند به دلیل این وضعیت و نگرانی از تخریب به مرمت و احیا بپردازند و نه امیدی دارند برای بهتر شدن وضعیت. همین بلاتکلیفی هم وضع را سخت کرده. بافت را تخریب کرده و این واقعا برازنده این منطقه نیست.» او تاکید دارد که متولیان باید جواب دهند که منابع مالی این طرح چه میزان است و از چه منبعی قرار است تخصیص داده شود و آیا بهتر نیست در محلی مناسبتر آن را خرج کرد؟ «در حدود یک چهارم را تخریب کردند و حالا قرار است بخش دیگری هم به تخریب اضافه شود. اصلا همین بلاتکلیفی بیست ساله مردم را در شرایط سختی قرار داده و آنها نمیدانند باید چه کنند.»
مردم قانع نمیشوند
از حدود دو هفته قبل که با سفر هیات دولت بار دیگر صحبت از تخریب بافت و اجرایی شدن طرح ۵۷ هکتاری مطرح شده، مانند سالهای قبل خبری از مسئول یا متولی در بافت تاریخی نیست. این را مسعود منیعاتی، انجمن دوستداران میراث فرهنگی فارس میگوید که خود ساکن بافت تاریخی است. خانهاش نزدیک مسجد نصیرالملک است و البته جزو خانههای تاریخی ثبت نشده. او به «پیامما» میگوید هیچکس برای قانع کردن مردم در بیست سال گذشته قدمی برنداشته. هیچ توضیحی ندادند و البته متولیان حفاظت در این سالها که میراث فرهنگی اصلیترین آنهاست هم تلاشی برای حفظ و نگهداری نداشتهاند. «هنوز اتفاقی نیفتاده. گفتهاند کمیتهای سهنفره شامل نماینده میراث فرهنگی، شهرداری و استانداری باید این طرح راه و شهرسازی را بررسی کند و البته صحبت از ۲۰۰ خانه تاریخی هم معلوم نیست که از کجا آمده و به نوعی بعید است برای ساخت میدانگاه نیاز به تخریب ۲۰۰ خانه باشد.»
او به عنوان یکی از ساکنان بافت تاریخی میگوید: «اگر همین امروز بیایند و بگویند میخواهیم خانه را بگیریم و تخریب کنیم سوال من این است که آیا من بعد از رفتن از اینجا زندگی بهتری خواهم داشت؟ آنها هیچ جوابی برای ساکنان ندارند.»
در سفر اخیر هیات دولت به شیراز، عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از این منطقه تحت مناقشه با عنوان منطقه «داغون» شهر نام برده بود و حتی گفته شده این مناطق فرسوده هستند اما منیعاتی میپرسد چطور منطقهای در مرکز شهر که ساکنان چندین ساله دارد وخانههای باارزش فرسوده تلقی میشود؟ «قانون حفاظت از بافت تاریخ و ساکنان آن در سال ۹۸ از سوی مجلس به دولت ابلاغ شد. بر این اساس، حفاظت از بافت تاریخی و ساکنانش وظیفه دولت است و هیچ ارگانی نمیتواند مناطقی از این دست را ویران کند و اگر این کار را انجام دهد غیرقانونی است.»
بسیاری از خانههای اطراف خانه منیعاتی، ثبت شدهاند و او تاکید میکند که حق تخریب خانههای ثبت شده وجود ندارد؛ «بر اساس نقشههایی که ما از منطقه تهیه کردهایم، در مسیر تشکیل این میدانگاه، ۱۷ خانه ثبت ملی وجود دارد که امکان تخریب آنها از نظر قانونی نیست و تخریبشان جرم است.»
اما آنچه از نظر منیعاتی و طباطبایی و بسیاری دیگر از فعالان این حوزه مورد بیتوجهی قرار گرفته این است که منطقهای که اطراف حرم است از قدیم آداب و اصول خود را داشته. ساکنانش افرادی معتقد بودند که خانههایشان هم رنگ و روی دینی داشته و البته از قدیم محل حضور زوار بوده است. بازاریان در بازار نزدیک مشغول به کار بودهاند و کل محله فضایی این چنینی داشته.
منیعاتی معتقد است تخریب این خانهها، تخریب این هویت و فضای دینی است. «از سویی میخواهند یک حاشیه شهر در مرکز شهر به وجود بیاورند. ساکنان این خانهها با از دست دادن خانههایشان مجبورند به حاشیه شهر بروند چون خانهها را از آنها ارزان میخرند. در نتیجه علاوه بر تخریب هویت آن منطقه، هزاران نفر سرگردان و حاشیه نشین میشوند و هیچکس هم جوابگوی آنها نخواهد بود.» او میگوید هیچکس در دو دهه اخیر صدای آنها را نشنیده. نه صدای ساکنان بافت شنیده شده و نه صدای فعالان و دلسوزان؛ آنها که میخواهند حافظ هویت شهری باشند که در معرض تخریب است.