skip to Main Content
فاجعه در حاشیه
دانش زیراسلایدر سیاست

بررسی کتاب کاسبان فاجعه: چگونه فجایع طبیعی ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر می‌کند

فاجعه در حاشیه

فاجعه‌ کرمانشاه اگر چه به ظاهر با بلایی طبیعی آغاز شده، اما میزان آسیب‌پذیری منطقه و شدت و استمرار تلفات برای مردم، ریشه در تاریخ طولانی محرومیت‌های اقتصادی، حذف اجتماعی و به‌حاشیه‌رانده‌شدگی سیاسی این جمعیتِ مرزی دارد. جان ماتر در کتاب «کاسبان فاجعه: چگونه فجایع طبیعی ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر می‌کند»، سعی دارد با رویکردی اقتصادی ـ سیاسی به فاجعه و درک آن از منظری محلی و جهانی، نشان دهد که آنچه در زمان خود فاجعه صورت می‌گیرد، بلایای طبیعی را پراهمیت نمی‌کند.

صورت‌بندی بلایای طبیعی به‌صورت رخدادهایی منفرد، که در نقطه‌ای از تاریخ استثنا می‌شوند، نه‌تنها از منظر تئوریک قابل دفاع نیست، بلکه موجب برنامه‌ریزی نامناسب برای آمادگی در مقابل فجایع و هم‌چنین ضعف مدیریتی بعد از وقوع حادثه می‌شود. گزاره‌هایی همچون «در جریان زلزله ۲۱ آبان سال ۱۳۹۶ در مناطق وسیعی از استان کرمانشاه شامل ۸ شهر و ۱۹۳۰ روستا، حدود ۴۰ هزار واحد تخریب شدند و حدود ۶۰ هزار واحد دیگر نیز آسیب دیدند»؛ با کارکردی مصرفی ـ خبری، این نکته را از ذهن ما دور می‌سازند که «فجایع یک فرایند هستند و نه یک رخداد منفرد» (Mutter,۲۰۱۵:۱۹). جان ماتر در کتاب کاسبان فاجعه: چگونه فجایع طبیعی ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر می‌کند، سعی دارد با رویکردی اقتصادی ـ سیاسی به فاجعه و درک آن از منظری محلی و جهانی، نشان دهد که آنچه در زمان خود فاجعه صورت می‌گیرد، بلایای طبیعی را پراهمیت نمی‌کند؛ در بیش‌تر سال‌ها، تعداد مرگ‌ومیر حاصل از خودکشی از میزان مرگ‌ومیر حاصل از فجایع طبیعی بیش‌تر است. تولید ناخالص داخلی[۴] بیش‌تر کشورها نیز تأثیر محسوسی از این فجایع نمی‌گیرد. اما در دوره پس از فاجعه است که مشخص می‌شود جهان به شکل ناعادلانه‌ای‌ نامتوازن است.

ماتر فجایع را به سه فاز تقسیم می‌کند. فاز اول دوره‌ زمانی قبل از وقوع رخداد است؛ زمانی که جوامع باید برای فجایعی که در راه هستند آماده شوند. در این مرحله آسیب‌پذیری اجتماعی در تعیین تلفات فاجعه تعیین‌کننده است؛ فاز دوم خود رخداد است که معمولاً و به اشتباه با کل فاجعه یکسان در نظر گرفته می‌شود؛ و فاز سوم، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های بعد از رخداد است که کم‌تر از دو فاز دیگر از آن صحبت می‌شود. در این دوره توجه رسانه‌ها رخت بربسته، میزان خسارات با واقعیت تطبیق داده شده و مرگ‌ومیر انسان‌ها به جدول اعداد تبدیل شده است (Mutter,۲۰۱۵:۱۹-۲۰). اما ماتر تصریح می‌کند که:

«این فازبندی، به این معنی نیست که فازها به‌طور کلی از هم قابل تفکیک‌اند. عدم‌آمادگی در فاز اول به فاجعه‌ای بزرگ‌تر در فاز دوم منجر می‌شود. هم‌چنین، همان‌طور که عدم‌توانایی در ساختن صلحی پایدار بعد از مناقشات می‌تواند به مناقشه‌ای دیگر منجر شود، شکست در بازسازی جوامع در فاز سوم، جوامع را مستعد تجربه‌ بعدی فاجعه می‌کند. فاز اول می‌تواند به‌عنوان ادامه‌ فاز سوم تلقی شود. دوره‌ بعد از یک فاجعه، دوره قبل از فاجعه بعدی است» (Mutter,۲۰۱۵:۲۱).

مطابق آنچه ماتر در این کتاب شرح می‌دهد تلقی رایج ساکنان تهران از زلزله ‌یا هر فاجعه‌ طبیعی دیگر نیز تصویری از یک «وضعیت استثنایی» است که اگرچه بسیار هول‌انگیز و دردناک است، ولی به‌واسطه‌ انباشت سرمایه و قدرت در تهران به‌عنوان مرکز جغرافیای سیاسی کشور، نهایتاً و به ‌مرور به تصویری از تلفات به‌جامانده از زلزله ختم می‌شود. اما در جغرافیای مرزی و مختصات حاشیه‌ای، این تصور از تلفاتِ بعد از اتمام وضعیت استثنایی، جای خود را به رنج مداوم انسانی و پذیرش وضعیت بعد از زلزله به‌عنوان «وضع طبیعی» می‌دهد. برای مثال فاجعه‌ کرمانشاه اگر چه به ظاهر با بلایی طبیعی آغاز شده است، اما میزان آسیب‌پذیری منطقه و شدت و استمرار تلفات برای مردم، ریشه در تاریخ طولانی محرومیت‌های اقتصادی، حذف اجتماعی و به‌حاشیه‌رانده‌شدگی سیاسی این جمعیتِ مرزی دارد. ازاین‌رو، به جای جست‌وجو درمورد دلایل ضعف دولت در کمک‌رسانی به مردم این منطقه در نظرگاه وضعیت استثنایی و کلیشه‌های سوءمدیریت مسئولان، باید در فرایندهای تاریخی‌ به تحلیل پرداخت که توضیح می‌دهد چگونه مصلحت «دولت مرکزی» در گروی فقر و توسعه‌نیافتگی حاشیه است. فرایندهایی در گفتمانی امنیتی و با روبنایی قومیتی که دولت در آن از طریق این حاشیه‌ ضعیف، نه‌تنها به مرزگذاری نظام دولت ـ ملت، بلکه مشروعیت‌بخشی به نظم قدرت مرکزی می‌پردازد.

همچنین بخوانید:  هنرشویخانه: زمین‌هنرخواریِ تراژیک در سالن شهر

ماتر هم‌چنین می‌کوشد که درک ما از فجایع را به‌عنوان عاملی همواره مخرب در اقتصاد جوامع به چالش بکشد. با اشاره به ایده‌ «ویرانگری خلاق»[۵] که از جوزف شومپتر[۶]، اقتصاددان اتریشی، به عاریت گرفته است،[۷] ماتر ادعا دارد که فجایع می‌توانند به نوعی از ویرانگری خلاق شکل دهند که در بلندمدت به رشد اقتصادی و جایگزین شدن سرمایه مولد به جای سرمایه قدیمی و بی‌بازده منجر شود. اما این ایده، بسته به نوع زیربنای اقتصادی جوامع کارکردهای گوناگونی پیدا می‌کند: «فجایع، سرمایه مصنوع[۸] را بیش‌تر از هر چیز دیگر تخریب می‌کنند. کشورهای ثروتمند کم‌تر از بقیه به این نوع از سرمایه وابسته‌اند. از‌این‌رو کشورهای ثروتمند در مقایسه با کشورهایی که اقتصادشان بر بنای سرمایه فیزیکی و تولید سرمایه استوار است، ظرفیت بیش‌تری برای گذشتن از سد فجایع دارند» (Mutter,۲۰۱۵:۴۵). اگرچه ماتر این نکته را در سطح جهانی مدنظر دارد، اما این نکته در درک تفاوت نوع واکنش جوامع مرکزی و حاشیه‌ای و در سطح ملی نیز راهگشاست. ایده‌ اصلی ماتر که در درک تفاوت فاجعه در مرکز و حاشیه، چه در سطحی ملی و چه جهانی، حائز اهمیت است، تحلیلی است که او در کارکرد تضاد طبقاتی در نوع مواجهه با فجایع مطرح می‌کند:

«سرمایه‌داران نیازی ندارند که کار کنند؛ چرا‌که سرمایه‌شان برای آنها کار می‌کند. کاری که سرمایه‌داران می‌کنند تا حدی است که مطمئن شوند در میان دسته‌ای هستند که سرمایه‌ دارند و می‌توانند سرمایه بیش‌تری جمع کنند. بدین جهت، نزدیک بودن به مرکز قدرت، که لزوماً به معنی دولت نیست، از این جهت مهم است که به سرمایه‌داران این امکان را می‌دهد که با دستکاری ضوابط و در عمل قوانین، همه چیز را به نفع خود به اجرا بگذارند» (Mutter,۲۰۱۵:۴۹).

این درست همان تله‌ فقری[۹] است که مناطق حاشیه‌ای در ایران نیز در آن گیر افتاده‌اند؛ مورد کرمانشاه در این‌ رابطه هم صدق می‌کند. علاوه‌بر‌این، دوری از مراکز قدرت و سرمایه، نه‌تنها شرایط بازسازی صدمات حاصل از فجایع قبلی را ناممکن می‌کند، بلکه امکان اجرای تمهیدات لازم برای جلوگیری از صدمات فجایع آتی را نیز از بین می‌برد. مناطق حاشیه‌ای، در تله‌ فقر، بدون ایجاد تهدید و هراسی برای قدرت مرکزی و در مکانیزم انباشت سرمایه در مرکز، به حیات نیم‌بند خود ادامـه می‌دهند. بنا به مصلحت دولت و عدم لزوم سیاسی و اقتصادی به سرمـایه‌گذاری در حاشیه، حاشیه فقیرتر و البته مطیع‌تر و وابسته‌تر می‌شود و بدین شکل تمامیت دولت ـ ملت و حکمرانی مرکز بر حاشیه تثبیت می‌شود. بدین شکل و طبق استدلال ماتر، فاجعه در حاشیه، به فرصتی برای مرکز/ قدرت/ سرمایه تبدیل می‌شود که طی آن ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر می‌شوند. ماتر می‌نویسد: «زلزله‌ها آدم نمی‌کشند، این ساختمان‌ها هستند که قاتل‌اند» (Mutter,۲۰۱۵:۶۹). ابعاد اجتماعی فجایع و این‌که تلفات مرتبط به آنها لزوماً در بستری طبیعی شکل نمی‌گیرند، مدتی است که در ادبیات نظری فارسی‌زبانان و تحت‌تأثیر آثار دیوید هاروی، نائومی کلاین و … مورد توجه قرار گرفته است. اما آنچه در کاسبان فاجعه حائز اهمیت است، صورت‌بندی اقتصادی فاجعه و نسبت آن با تمرکز سرمایه است. ساختمان‌های قاتل، به‌‌صورت مستقیم نتیجه کمبود سرمایه‌ تخصیص داده ‌شده و عدم توجه مدیریتی در سطح کلان کشور است. میزان تمرکز رسانه‌ای درمورد فجایع نیز، که نتیجه آن محو کامل زلزله‌(ها) کرمانشاه طی یک سال اخیر از فضای رسانه‌ای است نیز از همین مکانیزم انباشت پیروی می‌کند. در حذف معادلات جغرافیای اقتصادی، صدماتی که یک‌بار به اعداد تبدیل شده‌اند، فاجعه را در گذشته‌ای صورت‌بندی می‌کند که گویی در یک وضعیت استثنایی رخ داده‌ است و قرار نیست دوباره اتفاق بیفتد و به این ترتیب از ابعاد ادامه‌دار اجتماعی و اقتصادی آسیب چشم‌پوشی می‌کند. این‌گونه است که رنج انسانی و استمرار تلفات از برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و اجتماعی حذف و به وضعیت طبیعی مردم حادثه‌دیده تبدیل می‌شود.

همچنین بخوانید:  آلودگی نوری باعث می‌شود بهار زودتر از راه برسد

منبع

Mutter, J.C. (2015). The Disaster Profiteers: How Natural Disasters Make The Rich Richer and The Poor Even Poorer.St. Martin’s Press.


[۱] The Disaster Profiteers: How Natural Disasters Make The Rich Richer and The Poor Even Poorer

[۲] John C. Mutter

استاد محیط‌زیست و روابط بین‌الملل در دانشگاه کلمبیا

[۳] St. Martin’s Press

[۴] Gross Domestic Product (GDP)

[۵] Creative destruction

[۶] Joseph Schumpeter

[۷] شومپتر ایده تخریب خلاقانه را اولین بار در کتاب سرمایه‌داری، سوسیالیسم و دموکراسی و با خوانشی دقیق از مانیفست کمونیست کارل مارکس ارائه می‌دهد. یکی از مثال‌های معروف تخریب خلاقانه، متداول شدن استفاده از کامپیوترهای شخصی است. در این فرایند بسیاری از شرکت‌های پردازنده مرکزی ورشکست شدند. از منظر ماتر آنچه جدید است به وضوح از قدیمی بهتر است، اما جدید به قدیمی صدمه می‌زند.

[۸] Manufactured capital

مجموعه‌ای از اشیای فیزیکی، مادی و تکنولوژیک است که در اختیار یک بنگاه اقتصادی یا سازمان قرار دارند تا توسط آن کارهای خود را صورت دهند.

[۹] Poverty trap

بررسی کتاب کاسبان فاجعه: چگونه فجایع طبیعی ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر می‌کند[۱]
نویسنده: جان سی. ماتر[۲]
ناشر: نشر سنت مارتین [۳]
تعداد صفحه: ۲۸۸
قیمت: ۲۸ دلار
تاریخ نشر: ۲۰۱۵

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗