دشت تشنه خراسان قربانی فولادسازان
برای تولید هر یک تن فولاد، چیزی در حدود ۲۳۰ هزار لیتر آب نیاز است اما بیشتر کارخانههای فولاد کشور در مناطق کمآب ساخته شدهاند. حالا مجوز ساخت یک کارخانه فولاد دیگر در استان خراسان با دشتی تشنه و آبخوانی خالی صادر شده است.
مجوز ساخت یک کارخانه فولاد جدید در سبزوار، در همین روزهای آخر دولت دوازدهم صادر شده است. این مجموعه دومین کارخانه فولاد این شهر خواهد بود و صدور مجوز برای آن به دلیل نیاز به آب فراوان این صنعت، آن هم در یکی از خشکترین شهرهای کشور عاملی بوده تا فعالان حوزه آب، محیط زیست و شهری نسبت به آن واکنش نشان دهند. با وجود این واکنشها اما تلاشها برای دریافت این مجوز به نتیجه رسیده و قرار است به زودی به بهانه اشتغالزایی و توسعه شهر کلنگ ساخت این کارخانه را بر زمین بزنند.
آنطور که اسناد و شواهد موجود میگوید، این مجوز توسط علیاصغر عنابستانی، نماینده سبزوار در مجلس گرفته شده؛ نمایندهای که پیش از این نامش با سیلی زدن بر گوش سرباز راهور بر سر زبانها افتاده بود. آنطور که عنابستانی در گفتوگویی با فلزات آنلاین گفته «برای ساخت فاز ۲ مجتمع صنعتی پارس فولاد نیاز به اعتبار و السی از کشور چین است و بانک عامل باید در چین شناسایی شود». پیش از اینکه ساخت فاز دوم کلید بخورد، شرکت پارس فولاد سبزوار در سال ۱۳۹۴ تاسیس و در سال ۹۷ راهاندازی شد. این کارخانه در منطقه جوین در شمال سبزوار واقع شده و حالا راهاندازی فاز دوم فولادسازی سبب شده بار دیگر نگرانیها برای تامین آب این صنعت آببر، آن هم در شرایط خشکسالی شدت بگیرد.
فعالان محیط زیست معتقدند ساخت این کارخانه بر اساس سند آمایش سرزمین خراسان و همچنین اطلس ملی فولاد ایران اشتباهی راهبردی است و میتواند در آیندهای نزدیک تبعات سنگین اجتماعی داشته باشد. سعید شعرباف، استاد دانشگاه و فعال حوزه شهری که از جمله مخالفان راهاندازی این کارخانه است به «پیامما» میگوید این کارخانه با شعار اشتغالزایی و تولید میخواهد وارد عرصه شود اما آنچه در طول سالیان مختلف در کشور رخ داده نشان از آن دارد که اگر در جانمایی طرحی اشتباه شود، تبعات اجتماعی و محیط زیستیاش زودتر از هر چیز عیان میشود و نه تنها نمیتواند اشتغالزا باشد، بلکه باعث از بین رفتن مشاغل و زندگی مردم منطقه هم میشود. «میگویند ۱۲۰ شغل ایجاد میشود. اما نمیگویند چه تعداد شغل در حوزه کشاورزی و دامداری و … از دست میرود. در مقیاس کلان این طرحها اشتغالزا هم نیستند و حتی شنیدهایم که کارخانه قبلی هم برای تولید از تمام ظرفیتش استفاده نمیکند. با این اوصاف اصلا چرا نیاز به ساخت کارخانهای جدید است؟»
بار دیگر اشتباه نکنیم
برای تولید هر یک تن فولاد، چیزی در حدود ۲۳۰ هزار لیتر آب نیاز است اما بیشتر کارخانههای فولاد کشور در مناطق کمآب ساخته شدهاند. به همین دلیل است که بر اساس سند آمایش سرزمین و اطلس فولاد ایران، پهنهای پیشنهادی برای ساخت کارخانههای فولاد تعریف شده و در همین سندها بهترین مکان برای ساخت کارخانه فولاد در حاشیه سواحل خلیج فارس است؛ با این جانمایی به دلیل نزدیکی به آب دریا، میتوان با تجهیزات آب شیرینکن، آب لازم را برای تولید به کارخانه رساند. آنطور که شعرباف میگوید از زمان تدوین این سندها شاید کمتر از پنج سال گذشته باشد و نیاز است حالا بیش از پیش به عملی شدن آنها توجه کرد. «در استانهایی مثل خوزستان و اصفهان اشتباهی در سالهای گذشته رخ داده و با وجود بیآبی گسترده کارخانههای فولاد در آنها ساخته شده. امکان برگشت هم وجود ندارد اما بار دیگر نباید اشتباه کرد. پرسش این است که چرا اصرار دارند که مجوز در همین دولت صادر شود و نگذاشتند در دولت بعدی جانمایی این طرح و هزینه و فایدهاش بررسی شود؟»
به گفته این استاد دانشگاه، سند آمایش سرزمین خراسان قابل دفاع است و اتفاقا شهر سبزوار هم سند توسعه بسیار خوبی دارد که در آن به صراحت به محدودیتهای سبزوار پرداخته شده و در انتها با ذکر جزئیات درباره پروژههای پیشران توسعه توصیههایی آمده است. او میگوید: «در سند توسعه سبزوار حداقل از ۵۰ پروژه برای توسعه شهر نام برده شده اما هیچ اسمی از کارخانه فولاد نیامده. موضوع ما در سبزوار کارخانه فولادی است که در کنار کارخانه فولاد دیگر نگرانیهای فراوانی را برایمان ایجاد کرده. این شهر یکی از قطبهای دامداری است و در حوزه صنعتی هم قطب معادن است و میتوان در حوزه فرآوری معدنی وارد کار شد. چرا نباید در همین حوزهها فعالیت گسترده شود؟»
عنابستانی اما در روزهای اخیر با توجه به انتقادات مطرح شده درباره ساخت این کارخانه گفته مجوز صادر شده برای (احیای مستقیم) است، نه فولادسازی. او در بخش دیگری گفته که «تکنولوژی جدید برگشت آب در احیای مستقیم بیش از ۸۰ درصد است و برای همین نیاز آبی مقرر شده با ساخت تصفیهخانه اختصاصی از فاضلاب شهری سبزوار استفاده شود».
صحبتهای عنابستانی اما بار دیگر مورد انتقاد فعالان حوزه آب قرار گرفته و بار دیگر نقدها به استفاده از تصفیه فاضلاب برای مصارف صنعتی را به میان آورده است. شعرباف هم معتقد است «احیای مستقیم که میخواهد برای کارخانههای دیگر مواد اولیه برای تهیه آهن اسفنجی تولید کند هم در این اقلیم عجیب است و باز هم فرقی ندارد. تکنولوژیهای جدید ساخت که ایشان از آن صحبت میکنند هم حتی نتوانستهاند آنطور که باید و شاید به حفظ محیط زیست و زندگی بومیان کمک کنند و این در حالی است که بارها در این خصوص صحبت شده و دیدهایم تکنولوژی جدیدی هم در کار نیست».
دشت بحرانزده خراسان
استان خراسان یکی از بحرانیترین دشتهای کشور را دارد و دشت خراسان با یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب کسری مخزن آب زیرزمینی آنچنان وضعیتش وخیم است که به سختی میتوان از آن گذر کرد. این استان همچنین در حوزه شرب، دومین کلانشهر کشور و دومین کلانشهر مذهبی دنیا را در خود جای داده است و با وجود این تفاسیر اما توسعه صنعتی و ساخت کارخانههای متعدد، آن هم کارخانههای آببر از جمله مناقشات اصلی میان فعالان حوزه آب و دولتها بوده چنانچه ساخت کارخانههای فولاد و پتروشیمی در سالهای اخیر سرعت گرفته و در همین زمان تنها سه کارخانه فولاد در نیشابور افتتاح شده است».
این وضعیت کلی اقلیم خراسان است، با دشتی تشنه و آبخوانی خالی. حالا قرار است در یکی از شهرهای این دشت تشنه کارخانه فولاد برپا شود. آن هم شهری که به گفته حجت میانآبادی، پژوهشگر هیدروپلیتیک و سیاستگذاری، آب شربش هم از روستاهای اطراف میآید. او میگوید: «در سبزوار مشکل تامین آب شرب وجود دارد. چاه بسیاری از کشاورزان به بهانه خشکسالی و کمبود آب بسته شده اما در بالادست برای تامین آب شرب شهر چاه حفر کردهاند. در این وضعیت یک کشاورز باید چه کند؟ کسانی که قوت پنج نسلشان را از زمین تامین کردهاند میگویند به ما نگویید نگران آب باشید. ما نگران آب هستیم. این شمایید که نگران آب نیستید.»
به گفته میانآبادی، استانی با تنش آبی و مشکل گسترده خشکسالی، بزرگترین آبشار مصنوعی و هفت دریاچه مصنوعی دارد و باید پاسخ دهند در این وضعیت بحرانی، آب این آبشار و یک میلیون مترمکعب نیاز سالانه دریاچهها چطور تامین میشود و چطور کشاورزان و دامداران و روستاییان باید این وضع را ببینند و چیزی نگویند. «عدالت در تخصیص وجود ندارد و همین درد بزرگی است. از سوی دیگر باید بدانید مشکل اصلی این کشور سیاستگذاری در حکمرانی آب است.»
این کارشناس آب، به رویه اشتباه دیگری که در کشور پا گرفته و وزارت نیرو هم در مقابل آن پاسخگو نیست اشاره میکند: فروش فاضلاب شهری. «فاضلابهایی که باید بخشی از آنها به آبخوانها برگردد، در حال حاضر پیش فروش میشوند و به راحتی به مصرف صنعت میرسند. ماجرا در صرفه اقتصادی خلاصه شده و در نتیجه ابعاد اجتماعی، سیاسی طرحها نادیده گرفته شده است. اتفاقی که در خوزستان شاهد بودیم هم از همین جنس است. خط لوله نفت و سد در کنار روستاها ساخته شده اما آب شرب ندارند. این نحوه توسعه مخرب در تمام سالها فقط ویرانی به دنبال داشته است. رویکرد صنایع آببر این است که از هر میزان آبی که هست استفاده میکنیم و بعد هم اعلام بحران کرده و در نهایت مجوز طرح انتقال آب میگیریم.»
از نگاه این پژوهشگر، سیاستگذاری در حوزه آب همراه با آزمون و خطا بوده و هیچ برنامه راهبردی و تخصصی برایش نوشته نشده و راهی عادلانه طی نشده است. در عین حال مدیرانی که در طول سالیان گذشته تصمیمات اشتباه گرفتهاند هم مورد بازخواست قرار نمیگیرند و هیچ وقت توجه نشده که پروژههای انتقال آب در همه جای دنیا آخرین گزینه است. «میگویند صنعت دو درصد آب مصرف میکند. اما این اشتباه و دروغ بزرگی است چرا که تبعات اجتماعی و زیست محیطی این طرحها هیچوقت بررسی نشده. برای این طرحها صرفا آمارهایی نوشته شده و هیچ کجا از پژوهشگری نخواستهاند تبعات طرحهایی از این دست را شهر به شهر و منطقه به منطقه بررسی کند چرا که سود اقتصادی در بررسی نشدن این موارد است.»
او تاکید میکند که وضعیت آب در خراسان بحرانیتر از آن است که بشود دربارهاش گفت و با این وجود صدای متخصصان که میگویند طرحهای آببر را در این استان راهاندازی نکنید، آبشار و دریاچه مصنوعی نسازید و به فکر طرحهای انتقال آب نباشید به جایی نمیرسد. میانآبادی میگوید: «برای انتقال آب از چابهار به زاهدان دستگاه پمپاژ آبی لازم است که جسمی پنج تنی را در هر ثانیه هفتصد کیلومتر طولی و ۱۴۰۰ متر در ارتفاع بفرستد. چنین پمپاژ قوی هزینهای سرسامآور دارد اما لازم است بدانیم در کنار این هزینهها مطالعات اجتماعی هم ندارند و همین حالا اگر از مسئولان آب منطقهای بپرسیم که طرح انتقال آب هزارمسجد به مشهد در کدام نقاط باعث ایجاد بحران میشود نمیدانند. همانطور که در طرح انتقال آب ورزنه به یزد یا طرحهای خوزستان چنین اطلاعاتی مطرح نمیشود.» میانآبادی در پایان تاکید میکند که مشکل آب در ایران بیشتر «اقتصاد سیاسی چند صد هزار میلیارد تومانی» و تعارض منافع است و اگر این مسئله حل شود، مشکل آب هم حل میشود.