در چند سال گذشته گروههای متعدد هیپهاپی در کشور رشد کردند. گروههایی که خیابانیبودن، چندرسانهایبودن و انرژی زیاد از مشخصههایشان است. آنها کار تیمی را بلدند و در واقع برخلاف رپ 10 سال گذشته که بیشتر در استودیو و فضاهای بسته بود، روح سالهای اول هیپ هاپ را این بار پختهتر به خیابانهای شهر برگرداندهاند. در ادامه مصاحبه با یکی از این گروهها یعنی کاکا را بخوانید.
بهروز: سلام بچهها. الان ما با چند نفر از کاکاها داریم صحبت میکنیم؟
کاکا: سلام به همه کاکاها. امیدواریم که همیشه خوب باشید. ما سه نفریم، من دادخواه هستم همراه الفهوداد و مات. ولی شما دارید در واقع با یه شهر صحبت میکنین.
بهروز: با شهر کاکاها؟
کاکا: آره و البته هر کسی که این رو میخونه کاکای ماست.
بهروز: این مفهوم جالبیه که شما دارید. قضیه کاکا و اینکه هرکی به گروه شما بیاد کاکا حساب میشه و همچنین مخاطبهاتون.
کاکا: آره. همه کاکا هستند از جمله خودت.
بهروز: من گروه شما رو از دو یا سه سال پیش میشناسم و از طریق اینستاگرام و کارهایی که روی ساندکلاد میاد شما رو دنبال میکنم. ولی دوست دارم که شما کاملتر بگید و اعضاتون رو نام ببرید و بگید چه کارهایی کردید.
کاکا: اگر بخواهیم راجع به کاکا صحبت کنیم ابتدایش میشه ۱۶ آبان ۱۳۹۷. ما تقریبا یک خانواده شدیم و همونطور که احتمالا در جریانی یک جورهایی جزو اصول کاری ما بوده که هیچوقت جزئیات گروه یا کارهای آینده رو اعلام نکنیم. ما میخوایم اون چیزی که هست خروجی ما باشه و در واقع چیزی که مخاطب میشنوه، میبینه و قضاوت میکنه. کاکا صرفا یک گروه نیست و بیشتر یک فکر و فرهنگ و برای خودمان یک خانواده است.
کاکا: کاکا اثری خلق نمیکنه که صرفاً برای همین لحظه باشه و بگیم خب تمام شد. یک فرهنگی است که با خود ما و مخاطب رشد میکنه و با گذر زمان به زندگیش ادامه میده.
کاکا: ما تمام تلاشمان رو میکنیم تا در راستای هیپهاپی که در آن فعال هستیم حرکت کنیم. دوست داریم این خرده فرهنگ رو به اصطلاح به یک فرهنگ تبدیل کنیم. چیزی که یک مسیرِ ادامهداره.
بهروز: انگار علاقهای ندارید در مورد تک تک اعضا صحبت کنید. ولی بگید چه آثاری داشتید. چه بازه سنی هستید؟ توی کدوم شهر و محله زندگی میکنید؟
کاکا: ما از ۱۳ سال هستیم تا ۲۸ (خنده). اکثرا تهرانیم ولی تو کرج هم هستیم. جریان کاریمان اینطوری است که هرکدام یک مجموعه آثار برای خودشان دارند. مثلا من یک مجموعه گرافیتی دارم به اسم مترونمایشگاه که کار میزنم تو مترو و یک جورایی مجموعه من به حساب مییاد. هر کدام از بچهها سعی دارند کاری برای خودشان داشته باشند که به صورت مجموعهای اون رو جلو ببرند.
کاکا: از همان موقع که فعالیت کاریمان رو شروع کردیم سعی کردیم به هر نحوی که شده حالا از گرافیتی بگیر تا رپ و آهنگسازی، دستخط خودمان رو داشته باشیم و اینو جا بیندازیم. یعنی کاکا رو معرفی کنیم.
بهروز: این به اصطلاح دستخطی که میگین چیه؟ حرف کاکا رو بخواین خلاصه کنید چیه؟
کاکا: کاکا از اول یک شعار کلی داشت: «اتحاد، اعتراض، فرهنگسازی». سه تا کلمهای که واقعا ریشه سنگینی داره و تو ما خلاصه نمیتونه بشه و بعد از ما هم باید ادامه پیدا کنه.
بهروز: دوست دارم در مورد ساختار گروهیتون بیشتر بدونم. بهنظر من در دهه ۸۰ کارها، به خصوص کارهای رپ، فارسی، خیابانی و به قول معروف توی جامعه بودند. بعد از ۸۸ و در دهه نود کم کم تعدادی از هنرمندان مهاجرت کردند. خیلی از آثار صرفاً از راه دور و در استودیو شکل میگرفتند و دیگه خبری از آن جمعها و اجراهای در خیابان نبود. اما در سالهای اخیر اوضاع کمی عوض شده. یعنی بچههایی مثل گروه شما، کی نیشن یا ورد گیم شکل گرفتند و بجای اینکه اعضای گروه صرفاً رپر و آهنگساز باشند یا اینکه کسی به طور جدا کار گرافیتی بزند، اینبار همه شاخههای هنرهای خیابانی هیپهاپ دور هم جمع شدند و با هم کار ارائه میدهند. مثلاً شما هم یه گروهید و با همدیگه کار میکنید و هم اینکه خیلی در فضاهای بیرونی و تو خیابون هستید و چیزی که از شما بیرون میاد صرفاً داخل فضاهای بسته و استودیو نیست. کمی راجع به اولی صحبت کنیم. که شما اصلا چرا گروهید؟
کاکا: اینکه چرا ما تبدیل به این گروه منسجم هیپهاپی شدیم که از خود مفهوم هیپهاپ و شاخههای که داره یعنی رپ (MCing)، آهنگسازی، گرافیتی و رقص میاد. ما وقتی با هم هستیم انرژی و نتیجه کارمان بهتر میشه و مثلاً مخاطبهای منِ نقاش در کنار مخاطبهای مات یا الف یا بچههایی که موزیک کار میکنند، قرار میگیره.
کاکا: خود فرهنگسازی هیپهاپی برای ما مهمه. میدونید ما وقتی تمام این عناصر رو کنار هم قرار بدیم این مسیر هموارتر میشه. یه مسئلهای که وجود داره اینه که تو ایران جریان هیپهاپ اول با رپ اومد و این باعث شد بد جا بیفته. مثلا از مخاطبها بپرسی هیپهاپ چیه، اغلب هیپهاپ رو در درجه اول رپ میدونند. یا اینکه یه عده فقط تمرکزشان روی گرافیتی یا صرفاً رقصه. یه دلیل اینکه ما کنار هم بودیم این بود که هم قدرتمون رو بیشتر کنه و هم مسیر فرهنگسازی رو هموارتر کنه. برای همین عناصر اومدند کنار هم.
کاکا: بنظرم ساختار هیپهاپ وقتی در آمریکا شکل گرفت خیلی خفن بود. یعنی هر شاخه هنریش یک اسلحه بود و وقتی اینها کنار هم باشند ما کامل مسلح میشیم. مسلح به هنر بصری، مسلح به هنر شعر، مسلح به هنر رقص. ما با اینها اعتراضمان رو بیان می کنیم.
کاکا: ما وقتی این شاخههای هیپهاپ رو در کنار هم و با خروجی کاکا ارائه میدیم، به یکپارچه شدن مخاطبهایمان هم کمک میکنیم. بهنظر ما این قشنگه. اگر خروجی فقط به اسم شخص باشه خب طرف میشه سولو آرتیست. البته سولو آرتیست هم در نوع خودش قابل احترامه ولی ما تمرکزمان روی «ما» بودنه. زور ما اینطوری بیشتره.
بهروز: همونطور که گفتم چیز دیگهای که توی کارای شما و چند تا گروه دیگه هست اینه که زیاد خودتون رو به فضای استودیو محدود نمیکنید. هم کار گرافیتی در گروهتون هست و هم اینکه از عکس و ویدیوهایی که از شما بیرون میاد بنظر میرسه که سعی دارید به خیابان برید و اون بیرون باشید.
کاکا: این چیزی که میگی اینطوری شکل نگرفته که ما مثلا بهخاطر خانواده یا یک سری مشکلات بخوایم رو بیاریم به سمت خیابون. ما از اول تو خیابون بودیم. اون رو دوست داریم. ما تو این شهر به دنیا آمدیم و زندگی کردیم و رفیقامون رو توی خیابونهاش پیدا کردیم. مدرسه ما تو خیابون بوده. ما اونجا بودیم و نطفهمون از همونجا شکل گرفته. ما توی استودیو هم هستیم ولی زندگیهای ما این شکلی شده و شما وقتی تو یه مکان باز و فضای عمومی هستی و مخاطب درک بهتری از شما به عنوان هنرمند پیدا میکنه. حالا چه موقع نقاشی و گرافیتی زدن باشه یا رپ کردن و آهنگسازی. اینطوری نیست که ما سعی کنیم تو خیابون باشیم. ما تو خیابونیم چون اونجا خیلی کارها داریم و هم رو میبینیم.
بهروز: یعنی دارین میگین که این واقعیت خودتونه، اینطوری نیست که بگید بریم توی خیابون. این روزمره خودتونه.
کاکا: آره یک چیز روزمره ست. تمام فرهنگسازی که داشتیم از خیابون شروع شد. نقطه عطف فرهنگسازی دقیقا تو خیابونه که مخاطب ما رو از نزدیک میبینه و ما رو تو شهر حس میکنه. اگه فقط بریم توی استودیو و فضای بسته و کارمون رو محدود کنیم به اون فضا در واقع خودمون رو از مخاطب دور میکنیم. مخاطب باید ما رو حس کنه، باید لمسش کنه تا بتونه درستتر درک کنه که کاکا چیه.
بهروز: بریم سر یک موضوع دیگه. این که شما یک امضا دارید. خود کاکا و صورتکی که استفاده میکنید. چطوری بهش رسیدید؟
کاکا: ماسک یه جورایی چهرهای بود که ما رو کنار هم جمع کرد. چون اون موقعی که ماسک گذاشتیم اون فردگرایی که مثلا حالا منِ دادخواه کی هستم یا مات و الف چه کسانی هستند رو از بین بردیم. ما همه ماسک گذاشتیم تا اینکه مخاطب به حرف بیشتر توجه کنه. اون تصویر رو بیشتر ببینه و اون پیامی که ما میخوایم بدیم رو بگیره. ما با این ماسک یکپارچه میشیم. اینکه ماسک از کجا اومد جریان بلندی داره و به مرور زمان بوده. ماسک ما دو تا رنگ داره. سفید و مشکی. سفید نماد خوبی، مشکی نماد بدی. خط های روی ماسک یه جاهایی بیانگر تعداد ماست یه جاهایی پروژهای که داریم روش کار میکنیم. یعنی بسته به کاری که اون لحظه انجام میدیم جزئیات اون ماسک تغییر میکنه.
بهروز: یه سوالی که در مورد گروههایی مثل شما که تعدادشون بالاست پیش میاد اینه که چه جوری کارهاتون رو پیش میبرید. یه جا گفته بودین که سرگروه یا مثلاً مدیری ندارین. این جالبه. چون چیزی که در رپ ما شکل گرفته، بخصوص تو ده سال گذشته، این بوده که بعضی هنرمندان شرکتی و متکلف شدند. یعنی اگه بخوای یه کاری باهاشون انجام بدی باید اول بری فلانی رو ببینی یا مثلا فلانی با فلانی هماهنگ کنه.
کاکا: ما الان دو تا اتوبوس میخوایم که این ور اون ور بریم (خنده). فکر کنم مترو هم پر میشه. این به ظاهر بینظمی ما یه نظمی درست کرده برای خودش که به همون جریان فرهنگ برمیگرده. اتفاقاً ما مدیر برنامه یا سرگروه داریم. خود مفهوم کاکا مدیر ماست. نمادی که ساختیم هم برای مخاطب و هم برای خودمونه.
بهروز: درسته. سیستم شما توزیع شده و غیرمتمرکزه. انگار یه جورایی شما حالت چریکی و انقلابی دارید. انگار یه سری چریک تو شهر هستید و به جای هویت فردی، هویت گروهی دارین. شیوه کارتون حالت شرکتی و سلسله مراتبی نداره و اینطوری نیست که یک نفر از شما شاخص باشه. این بنظر من جالبه.
کاکا: ما هر کدوم کار خودمون رو با توجه به طرز فکر و اعتقادی که گفتیم انجام میدیم. هر کسی مسئول کار خودشه. بعد با هم مسلماً صحبت میکنیم و هر کسی یه بخش کارو انجام میده و نهایت خروجیای در مییاد که مفهوم کاکا رو با خودش داره.
کاکا: واقعا بی معنیه برای ما مدیریت و این چیزا. از اولشم ما واسه بحث کاری دور هم جمع نشده بودیم . بیشتر بچهها باهم تو یه محل بودن و رشد کردن و در وهله اول ما خانوادهایم.
بهروز: این روحیه خوبیه. هر جریانی رو که نگاه کنی مثلا جریان رپی که الان هست یک زمانی از یه جایی شروع شده و یه سری بچهها مثل شما دور هم جمع شدن و یه کار باحالی رو تو محله یا شهر خودشون انجام دادند. بعد کم کم که اون جریان محبوب شده، شکل شرکتی به خودش گرفته. مثلا گروهها یه مدیر برنامه دارن. یکیشون رو به سختی میشه دید، یکی با فلان کمپانی قرارداد میبنده و… اما جالبیش اینه که بعد از چند سال گروههایی مثل شما پیدا میشن و دوباره اون روح اصلی رو برمیگردونن به جریان. در واقع میخوام بگم گروههایی مثل شما هیپهاپ رو به روحیه انقلابی و غیر متمرکز خودش برمیگردونن.
کاکا: هیپهاپ همینه ماهیتش. هیپهاپ ماهیتش یه جورایی همین انقلاب کردنه که میگی. ما وقتی اتحادی که گفتیم رو پیدا کردیم رئیس نذاشتیم برای خودمون. یه سری کارارو نکردیم و کاکا رو درست بردیم جلو و به اعتراض رسیدیم. این حالت چریکی که داری میگی به خاطر این مدل کار کردنمونه. الان هیپهاپی که توی ایران وجود داره تا حدودی از دسترس مخاطب و جامعه خارج شده و ما سعی کردیم اونو از این حالت در بیاریم و در دسترستر کنیم.
بهروز: برای سوال آخر میخوام یه مقدار درباره برنامههاتون برای آینده بپرسم. فکر کنم دستتون حتما باید خیلی پر باشه.
کاکا: حقیقتا ما دربارهش صحبت نمیکنیم که بگیم مثلا ما فلان کار و فلان کارو داریم. اما یکی از کارهایی که ما میتونیم بهش اشاره کنیم همین مجموعه کاکائیسم است و کلی مجموعه بصری دیگه که قراره بیاد به علاوه پروژههای شخصی خودمون. خلاصه کلی کار تو راهه.
کاکاها کارشون خیلی درسته و رپشون خیلی تمیزه! کاکاها انصافن حرف ندارن و من دیوونهاشون هستم. به خصوص کاکا موجود و وطنی و الفهوداد که محشرند… کاکا یه خوردهفرهنگ پر قدرته! زندهباد کاکا!
سلام مطلب جالبی بود
چطوری میتونم با گروه هنری کاکا در ارتباط باشم؟
آهنگهاشون رو از کجا گوش بدم؟
سایت یا پیج اینستا یا کانال تلگرامی ممکنه معرفی کنین؟
پیوندهاش داخل متن گذاشته شده.
من این کاکاها رو نمیشناختم تا اینکه بهرام کارهاشونو به اشتراک گذاشت و اشنا شدم همچنین گروهی وجود داره
انصافا اگه بهرام نبود من بامداد و داریوش و یحیی و پلاک و مهیار و لابیت و کاکاها و رودی و الکسی وسایه وکجراه و وطنی و الهام و نسا ازادی خواه و دیس هووس و پیماندگار و اشکان موسوی رو نمیشناختم
پس هنرمندانی که دوس شون داریم وقتی کار کسی رو به اشتراک میزارن واقعا تاثیر داره برای جذب شدن مخاطب به سمت اون هنرمند نسل جدید
بخصوص کسی که کارشو بهرام به اشتراک بزاره واقعا ادم رو میکشه سمتش تا ببینه چی خونده یا چه استعدادی داره که بهرام کارشو به اشتراک گذاشته