skip to Main Content
پیش به سوی فراتر از دیکتاتوری
چراغ برق

نگاهی به کتاب «قدرت بی‌قدرتان» نوشته واتسلاف هاول

پیش به سوی فراتر از دیکتاتوری

«قدرت بی‌قدرتان» | نوشته واتسلاف هاول | ترجمه احسان کیانی خواه | نشر نو

زندگی در سرزمین دروغ‌ها چطور می‌گذرد؟ چه می‌شود که مردم دوام دروغ‌گویی،ریا و بی‌عدالتی را تضیمن می‌کنند؟ چه می‌شود که مردم بی مزد، تبدیل به ابزار نظام برای پیاده سازی دروغ و ریا و بی‌عدالتی در جامعه می‌شوند؟ چه می‌شود که مردمان کشور مطیع می‌شوند و به قواعد بازی حاکمیت تن می‌دهند؟ آن هم حاکمیتی که بر پایه ایدئولوژی باشد. حاکمیتی که مردم را قربانی سیاست‌های تداوم حکومتش می‌کند. نه اینکه از مردم فقط بخواهد به جنگ بروند، بلکه آن‌ها را در تمام مسائل سطحی و خرد درگیر می‌کند تا در نهایت بدل به خادم نظام بشوند. البته که در این جریان خیلی از مردم متوجه این استفاده نمی‌شوند چون ابزارهایی که نظام در این راه استفاده می‌کند به شدت پیش پا افتاده و سطحی به نظر می‌‌رسد اما در عمل به شدت تاثیرگذار است و تمام آن‌ها به مرور بخشی از پازل مشروعیت نظام می‌شوند.

نکته دیگری که حاکمیت از آن در جهت اهداف خود از مردم استفاده می‌‎کند جشن‌ها و عزاداری‌های مذهبی و آیین‌های جمعی است که در این راه تمام ابزار و امکانات موجود در کشور را بسیج می‌کند تا مردم در این هنجارهای عمومی مشارکت داشته باشند. با این کار بر شهروندان معترض و بی‌توجه به این مسائل فشار وارد می‌کند و می‌گوید ببینید، ببینید که مردم با من همراه هستند و شما عامل بیگانگان و دشمن‌ها شده‌اید.

واتسلاف هاول در کتاب «قدرت بی قدرتان» در این رابطه می‌نویسد: «نظام پساتوتالیتر با کشاندن همه مردم به درون ساختار قدرت، همه را به ابزار فعل توتالیته متقابل یعنی اتوتوتالیته اجتماعی تبدیل می‌کند.» او در این کتاب ۱۶۴ صفحه‌ای شرح می‌دهد که تفاوت عمیق نظامی که او آن را معرفی می‌کند به لحاظ ماهیت قدرت با تصور مرسوم از دیکتاتوری او را وا داشته است که به دنبال اصطلاح مناسب‌تری برای نظام خودشان بگردد. اصطلاحی که او آن را پساتوتالیتر می‌خواند. یعنی نظامی توتالیتر که از پایه و اساس با دیکتاتوری‌های کلاسیک و دریافت معمول ما از توتالیتریسم متفاوت است و چیزی فراتر از ان است. چیزی فراتر از استبداد و دیکتاتوری. پدیده‌ای که روی تمام حکومت‌های توتالیتر و دیکتاتوری را سفید کرده است.

همچنین بخوانید:  روشنایی دست چپ تاریکی‌ست و تاریکی دست راست روشنایی

هاول در لابه‌لای کتاب، به وجود ایدئولوژی در این نظام پساتوتالیتر اشاره می‌کند و می‌گوید که ایدئولوژی ابزاری برای ارتباط درونی ساختار قدرت می‌شود و انسجام داخلی نظام را تضمین می‌کند. به اعتقاد او ایدئولوژی قدرت را در چنگ خودش می‌گیرد و تبدیل به ابزاری برای سرکوب و اعمال قدرت در کشور می‌شود. به بیان هاول در واقع ایدئولوژی یکی از ستون‌های استحکام و پایداری روبنای نظام است. حالا چرا روبنا؟ چون به گفته هاول ایدئولوژی به مرور برای این نظام تبدیل به ابزاری برای کشاندن مردم پای صندوق رای، شرکت در راهپیمایی‌های مناسبتی، توجیه اقدامات، کمبود کالاها و دیگر مشکلات کشور می‌شود. در این صورت همه چیز نزد عموم مردم خوب و قابل تحمل است. خبری از دروغ، بی عدالتی، فساد و … نیست چون ایدئولوژی قرار است حرف اول تا آخر را بزند و به نظام مشروعیت هم می‌دهد. اما در زیربنای نظام چه می‌گذرد؟

زیربنای نظام پر است از دروغ، فساد، رانت، زندگی دوگانه، جمع آوری ثروت و اینجاست که هاول می‌گوید این ساختمان تا زمانی دوام خواهد آورد که مردم حاضر باشند زیر سقف دروغ زندگی کنند. تا قبل از آن آدم‌های این سرزمین که با نظام پساتوتالیتر در حال زندگی هستند، خودشان را گول می‌زنند که در حال زندگی هستند. اما چه زندگی‌ای؟ یک زندگی قلابی. اما به قول هاول روزی می‌رسد که «نمای رفیع و پر جبروت نظام شکافته می‌شود و زیر بنای واقعی سست و پست فطرت آن آشکار می‌شود.» آن زمان است که برای عامه مردم مشخص می‌شود که چقدر این نظام پست و دروغ‌گو بوده است و چقدر زندگی مردم را تباه کرده است. برای همین هم در چنین نظامی حقیقت و واقعیت هر روز و هر لحظه سرکوب می‌شوند تا ستون اصلی نظام که همان دروغ است، دیرتر ترک بردارد و تخریب شود.
کتاب «قدرت بی‌قدرتان» در اصل طرح بحثی از هاول برای نوشتن جستارهایی درباره موضوع قدرت و آزادی بوده است. قرار بر این بوده است که نویسندگان لهستانی و چکسلواک در جواب جستار هاول مطلبی بنویسند که بعدا چاپ شود. این اتفاقات که در سال ۱۹۷۸ رخ می‌داد به سرانجام نرسید و فقط نوشته‌های نویسندگان چکسلواک سروسامان کاملی پیدا کرد. یک سال بعد وقتی هاول دستگیر شد، نویسندگان دیگر تصمیم گرفتند جستارهای او را چاپ کنند. این کتاب نیز شامل ۹ جستار از هاول از میان نوشته‌های اصلی نویسندگان چک است. اما در کل و به طور خلاصه موضوع کتاب «قدرت بی‌قدرتان» اخلاق، زندگی، کمونیسم، چکسلواکی و سیاست و حکومت است. اما از این هیچکدام از این موضوع ها نترسید، چرا که قلم هاول بسیار ساده است و به طور سرراست و بدون هیچ پیچ و خمی سراغ موضوع های مدنظرش رفته است. با تمام این توضیحات اگر می خواهید بدانید کشوری با نظام پساتوتالیتر چه شکل و شمایلی دارد و با جایی که شما در آن در حال زندگی هستید، چقدر شبهات و تفاوت دارد ابن کتاب را بخوانید.

همچنین بخوانید:  در ستایش قدرت مردم
یک نظر
  1. این نوع نگاه به دروغ رو سولژنیتسین هم داشت؛ خیلی جالب بود. ترغیب شدم کتاب رو بخونم.

پاسخ دادن به محمد مهدی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗