کهریزک؛ لحظه حال
كهريزک: برون درون تهران | سيدهمهشاد مهاجرانی و آرش حيدری | نشر خرد سرخ
کهریزک کجاست؟ این اسم ما را به یاد چه چیز و کجا میاندازد؟ چه وضعیتی در ذهنمان مجسم میشود؟ تا پیش از سال ۸۸ این نام، لااقل برای نگارنده به عنوان یک شهروند تهرانی با آسایشگاه سالمندان گره خورده بود، محلی دور افتاده و بیرون از شهر، پایینتر از بهشت زهرا برای نگهداری سالخوردگان خانوادههایی که به هر علتی، توانایی نگهداری آنها را ندارند و نمیتوانند عزیزانشان را به آسایشگاههای خصوصی و گرانقیمت داخل شهر بفرستند. روشن است که تداعی جذاب و دلنشینی نیست به ویژه که مرگ(بهشت زهرا) و پیری و از کار افتادگی، سرنوشت محتوم همگان است و آدمیزاد به طور طبیعی تمایل دارد که از این واقعیتهای تلخ بگریزد. بعد از ۸۸ هم نام کهریزک تداعیگر یک تلخی مضاعف شد و در اذهان عمومی با نام بازداشتگاهی بدنام پیوند خورد… .
کهریزک اما فراسوی این تداعیهای ناگزیر، نام شهری در ۱۲کیلومتری جنوب شهر ری در شهر تهران است که به گواهی پورتال شهرداری کهریزک، «یکی از قدیمیترین نقاط مسکونی در پهنه کشور ایران» است و «وجود تپههای باستانی و اشارات فراوان در نوشتههای تاریخی به ری و اطراف آن موید این امر است.» این اشارات به پیشینه تاریخی کهریزک اما به اندازه همان تداعیهای مذکور، ما را از واقعیت اکنونی آن دور میکند و در تخیلاتی تلخ و شیرین فرو میبرد بدون اینکه واقعا به ما نشان بدهد که به راستی کهریزک، چنانکه امروز هست،کجاست و چیست و چه مناسباتی در آن در جریان است و وضعیت زندگی مردمان آن به چه صورت است.
سیدهمهشاد مهاجرانی و آرش حیدری اما درکتاب کوچک اما خواندنی «کهریزک: برون درون تهران» از منظری متفاوت به آن پرداختهاند. هدف آنها در این کتاب، تعلیق واقعیت کنونی کهریزک و پرداختن به گذشته تاریخی آن نبوده ضمن آنکه از مرثیه سرایی و انشانویسی راجع به آن هم پرهیز کردهاند. پردازش این دو به تاریخ معاصر کهریزک از منظری تبارشناسانه(به معنای فوکویی) صورت گرفته یعنی تلاش شده آن لحظههایی از تاریخ این منطقه برجسته شود که در بر ساختن اکنون آن اهمیتی انکار ناشدنی دارند: تاسیس کارخانه قند و تبدیل «چمن زمین» به یک منطقه صنعتی، اصلاحات ارضی و مداخلات تیولداران قاجاری خاندان امینالدوله در سرنوشت این شهر، تلاش علی امینی(میراث بر این شهر در دوره پهلوی) برای تبدیل آن به باراندازی برای تهران و درنهایت تاسیس آسایشگاه سالمندان در سال ۱۳۵۱ به همت دکتر محمدرضا حکیمزاده لاهیجی. به عقیده نویسندگان، این روند تبدیل کهریزک از «چمن زمین» به عنوان منطقهای سرسبز و خوش آب و هوا و ییلاقی و تفریحگاه به «برون درون تهران» است، جایی نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک، «جایی که میشود مرگ را در آن تخلیه کرد.»
اهمیت کتاب تنها در رویکرد نظری متفات آن در نور انداختن بر جدال روایتها وکشاکش نیروهای شکلدهنده به واقعیت کنونی کهریزک نیست. البته نگاه تحلیلی و تئوریک نویسندگان و استفاده درست و دقیق آنها از مفاهیم و ایدههای متفکرانی چون آلتوسر و دورکیم و دلوز و فوکو و هاروی و لوفور و زیمل و وبر برای توضیح مناسبات میان نیروهای شکلدهنده به اکنون کهریزک باعث شده که کتاب از یک گزارش توصیفی صرف فراتر رود و به مدد ابزارهای مفهومی این نظریهپردازان، جنبههای مغفول آن بهتر و دقیقتر دیده شود. اما وجه جذابتر این اثر حضور زنده و چشمگیر ساکنان کنونی کهریزک است،کسانی که معمولا صدایشان نه فقط در رسانههای عمومی رسمی بلکه در تحقیقات دانشگاهی نیز شنیده نمیشود و تنها هر از گاهی، تصویر باسمهای و گزینش شده آنها درگزارشهای احساساتی برخی مطبوعات و رسانهها به هدف بازتولید کلیشههای رایج به چشم میخورد. درکتاب حاضر صدای محذوفان بلند و رسا شنیده میشود اما نه به هدف تایید هر آنچه میگویند. برای مثال نویسندگان در بحث از خشکسالی کهریزک پس از نقل قول یکی از اهالی قدیمی تاکید میکنند:«مساله را نباید دنبال کردن روایت اصیل و درست درباره خشکسالی بدانیم؛ مساله این است که کهریزک در روایت ساکنانش چگونه برساخته میشود.»
توصیف وضعیت زنده و جاری کهریزک از دیگر ویژگیهای این کتاب است. برای نمونه ذیل عنوان «بهشت مستغلات» چنین میخوانیم:«در اولین مواجهات با کهریزک اکنون آنچه جلبتوجه میکند، تعداد بنگاههای معاملات ملی است. درخیابان بهشتی، مطهری، مصطفوی، همه جا بیش از هر مغازه دیگری املاکیها به چشم میآمدند. در کنار بسیاری از املاکیها آپارتمانی درحال ساخت بود و به نظر میرسید هر مجتمع در حال ساخت برای فراوش واحدهای خود بنگاهی نیز تاسیس کرده است» یا ذیل بحث «طلای کثیف» و در بحث از مجاورت کهریزک با مرکز زباله نوشتهاند:«مغازههایی که نسبتی با زباله دارند در کهریزک دیده میشوند. مثلا یکیشان درست در همان خیابانی است که شورای شهر قرار دارد. بوی این مغازهها همان بوی مرکز زباله است. مغازهای پر از وسایل و اشیای مختل. به موزهای میماند که تلی از اشیا را در خود جای داده است. از سقفش انبوهی شیء آویزان است و کف مغازه هم پر است از خردهریزهای فلزی، میخ، سیم و هر چیز فلزی دیگری که به ذهن میرسد و تا دم در مغازه هم این بساط ادامه دارد.»
کتاب «کهریزک: برون درون تهران» که نشر خرد سرخ به تازگی آن را منتشر کرده، نمونهای قابل توجه از پژوهش درباره مسائل انضمامی و عینی جامعه امروز ایران است، نوشتهای که به بخشی از واقعیت مغفول اکنون جامعه ما نور میاندازد و با توضیح شرایط این بخش تاریک میکوشد از مناسبات نیروهایی که لحظه حال را ساختهاند، پرده بردارد با واسازی روایتها و تلاش برای به گوش رساندن روایتهای مغفول و مطرود و محذوف.