skip to Main Content
مشهد؛ شهر پدیده‌های ناپدید
عمومی

از خاطره یک شهر قدیمی تا مال‌ها و هتل‌های لوکس اطراف حرم

مشهد؛ شهر پدیده‌های ناپدید

سعید برآبادی در این گزارش به مشکلات تجاری شدن فزاینده زندگی شهری در مشهد و نقایص مدیریت شهری در آن می‌پردازد.

«فلکه آب»، «فلکه ضد»، «گاراژدارها»، «چهارراه دکترا»، «بسط خواجه‌ربیع» و… اینها روزگاری آدرس‌هایی آشنا برای یکی از مهم‌ترین شهرهای ایران بودند. «مشهد»؛ قبله حاجات، شهر زیارت و سیاحت، شهری با تاریخ بیش از یکصدسال شهرسازی، شهری پر از خاطره گذر در پیچ‌وخم‌های نوستالژیک اطراف حرم؛ کوچه‌های سر‌بسته، طاقی‌ها، قوس‌ها، گذرها، دکان‌ها و حجره‌ها و بازارچه‌ها و تیمچه‌های قدیمی و خاک‌گرفته اما پر‌مشتری و پر از سوغات. از آن‌همه یادگار حالا چه برجا مانده؟ آیا هنوز خسرو شکیبایی فیلم «کیمیا» می‌تواند صبح در یکی از مسافرخانه‌های ارزان این شهر از خواب بیدار شود و در افق نگاهش از پنجره، بارگاه طلایی امام‌هشتم(ع) را ببیند و بغبغوی کفترهایش را بشنود؟ نه! حالا تنها چیزهایی که در هر نقطه شهر به گوش مسافرانش خواهد رسید، ماجرای سهام‌های «پدیده» است و ورشکستگی یکی از صندوق‌های مالی و اعتباری و تنها چیزی که خواهند دید، ساختمان‌های سربه‌فلک‌کشیده‌ای است که هرروز از دل بافت تاریخی مشهد بیرون می‌آیند تا یک‌قدم این شهر را به ایده پایتخت معنوی ایران نزدیک‌تر کنند اما سوال اینجاست که آیا می‌توان اینگونه مشهد را به نگین معنوی ایران بدل کرد؟
چالش پایتخت معنوی ایران
واژه «پایتخت» حس عجیبی دارد، نوعی جادوی اساطیری در آن است که ناخودآگاه آدم را تسخیر می‌کند. از هگمتانه تا تهران، از تبریز تا مرو، از سبزوار تا اصفهان و بعد هم شیراز؛ واژه پایتخت در ایران قرن‌ها‌و‌قرن‌ها، جابه‌جا شده تا خاطره شهرهای گم‌شده‌ای چون تیسفون و صددروازه و خاطره شهرهای زنده‌ای چون اصفهان و تهران لای ورق‌های کتاب‌ها به یادگار بماند. اما هروقت که سخن از پایتخت به میان می‌آید، حرف از پایتخت‌های سیاسی نیست؛ «نلسون جاوا»، شهرساز و تئوریسین حوزه‌های اجتماعی در سال١٨٢٧ ایده‌ای چون چند‌پایتختی را در شهر بن آلمان مطرح کرد و از آنجا این ایده در کشورهایی چون استرالیا، ژاپن، آمریکا و آلمان اجرا شد. اکنون واشنگتن پایتخت سیاسی آمریکاست اما نیویورک را می‌توان پایتخت اجتماعی، فرهنگی و ورزشی این کشور محسوب کرد؛ اتفاقی که در ترکیب آلمان‌شرقی و غربی هم افتاد و در نهایت برلین، پایتخت شد و بن در سایه قرار گرفت. نزدیک به یک‌دهه است که آن ایده غربی با کمی تغییر و نرم‌نرمک در ایران هم به اجرا درآمده و شهر اصفهان به سمت پایتخت فرهنگی ایران پیش می‌رود و شهر مشهد پایتخت معنوی ایران است. این طرح اگرچه هنوز در حد تعارفات میان‌مسئولی است و شعارهای درج‌شده روی بیلبوردها، اما گویی شهرها را با یک وضعیت متناقض روبه‌رو کرده است: در یک‌سوی این معادله، اضافه‌شدن صفتی به یک شهر می‌تواند زمینه‌ساز رشد اقتصادی و سامان‌یافتن افق‌های فرهنگی آن باشد و از سوی دیگر، وقتی که قرار باشد محور توسعه یک شهر را به صفتی محدود کنیم، نیازمند اجرای طرح‌هایی هستیم که شاید از خاطره و تاریخ آن شهر چیزی به‌جا نگذارند. وضعیت امروز مشهد به‌عنوان پایتخت معنوی ایران چنین است؛ شهری که برای پاسخگویی به حجم بالای مسافران و زائرانش در حال یک دگردیسی عمیق است و کم‌کم دارد از خاطره روزهای دورش فاصله می‌گیرد. در اینجا دیگر سخن از تغییر و انتقال پایتخت سیاسی نیست، تهران در جای خود می‌ماند و با آن ساختمان‌های به‌شدت‌بلندش و مردم کلافه و آسمان سیاهش به روزگار خود ادامه می‌دهد. صحبت از مشخص‌کردن نقاط شهری ویژه کشور به پایلوت‌هایی برای اجرای طرح‌های کلان کشور حول محور موضوعی واحد است. به‌عنوان‌مثال با مشخص‌شدن اصفهان به‌عنوان پایتخت فرهنگی ایران قرار است بسیاری از طرح‌های فرهنگی به‌طور پایلوت در آنجا اجرا و در صورت جوابگویی در سطح کشور انجام شود. همان‌گونه که ‌تا‌به‌حال طرح مهندسی فرهنگی در این استان و به‌ویژه در این شهر به‌طور پایلوت انجام شده است. اما مشهد تفاوت‌های عمده‌ای با اصفهان دارد. درست است که مدیران دولت‌های نهم و دهم توجه ویژه‌ای به این شهر معنوی داشتند و سعی کردند آمار سفر ایرانی‌ها را به این‌سو سوق دهند اما مشهد به‌عنوان یک شهر تاریخی قابلیت‌های ویژه‌ای دارد که گویی کم‌کم در حال رنگ‌باختن و بدل‌شدن به چیزهای بی‌خاطره است.
مشهد و ساختمان‌هایش
انواع و اقسام اسم‌هایی که «نگین» و «الماس» و «شرق» دارند بر سر‌در آسمان‌خراش‌های مدرن نصب شده‌اند. ورودی اکثر این مراکز تجاری شلوغ است و پرمشتری اما از آن عجیب‌تر موج مردمی است که در سالن‌ها و طبقات آن راه می‌روند و خرید می‌کنند. آیا مشهد تاکنون اینقدر خودش را شهری اقتصادی و تجاری دیده است؟ مشهد پس از بدل‌شدن به یک بافت شهری، شهر تجارت و داد‌و‌ستد ادویه و سنگ‌های زینتی بوده؛ دو کالایی که زائران به یادگار می‌بردند. امروز اما در مجتمع‌های تجاری مشهد چه‌چیزی فروخته می‌شود؟ رقابت مراکز خرید هرروز بیشتر‌و‌بیشتر از قبل شده، برندها قصد ورود به بازاری را دارند که می‌دانند از قِبَل آن خواهند توانست مشتری کشورهای حوزه خلیج‌فارس را نیز داشته باشند. چنین بازار پر‌رقابتی، پای ساختمان‌سازها را هم به میان کشیده. مشهد حالا سرشار از ساختمان‌های بلند و درازی است که از کمترین کیفیت‌ها و اصول معماری برخوردارند و به جایش تا دل مشتری بخواهد زیبایند و پربزک‌دوزک!  اطراف حرم امام‌رضا(ع) هر‌روز توسعه می‌یابد ولی همزمان با توسعه حرم، ساختمان‌های اطراف نیز بلندتر می‌شوند و دیگر نمی‌توان از دروازه‌های مشهد به امام‌رضا(ع) سلام کرد. غیراز هتل‌ها، برج‌های مسکونی و تجاری نیز قد برافراشته‌اند و آسمان مشهد را شبیه شهرهای هزاره سوم کشورهای توسعه‌یافته کرده‌اند. مهدی عزیزیان، مدیرعامل وقت سازمان توسعه و عمران حرم مطهر رضوی به «شرق» می‌گوید: برج‌سازان با گرفتن تراکم از شهرداری در اطراف حرم اقدام به ساخت‌وساز می‌کنند. این برج‌سازان در زمان احداث، چند‌طبقه غیرقانونی به برج خود اضافه و بعد با دادن جریمه مشکلشان را با شهرداری برطرف می‌کنند. این در حالی است که با ساختن آنها شاید در چندسال آینده دیگر نتوان حرم را از خیابان‌های اطراف دید. مدیرعامل سازمان توسعه و عمران حرم مطهر رضوی با اشاره با ساخت هتلی در ضلع جنوبی قبله حرم می‌افزاید: قرار نبود این هتل به این بلندی ساخته شود ولی آن را ساختند و دید زائران را از خیابان‌های اطراف به حرم کم کردند. وی ادامه می‌دهد: هنگامی که در این زمینه با شهرداری مکاتبه می‌کنیم، عنوان می‌کنند حتما با اینگونه ساخت‌و‌سازها برخورد خواهند کرد، اما حرکتی در این زمینه انجام نمی‌دهند. جالب اینجاست که نظارت بر ساخت‌وسازهای اطراف حرم برعهده شهرداری و وزارت مسکن و شهرسازی است.
بهداشت و سلامتی مشهد
اگرچه با ندای استاندار خراسان مبنی‌بر معرفی‌شدن مشهد به‌عنوان پایتخت معنوی ایران در دور سوم سفرهای استانی هیات دولت احمدی‌نژاد، همه به‌به‌و‌چهچه کردند و چشم‌بسته این طرح را «خیلی بزرگ و شجاعانه» توصیف کردند اما بودند مسئولانی که با دید کارشناسانه خود ارقام را پیش‌رو نهاده و از مسئولان بالادستی خود خواستند ابتدا به تغییر و بهبود شرایط موجود بپردازند و بعد در فکر چنین طرح‌های بزرگی باشند. به‌عنوان‌مثال رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در همان‌‌روزها اعلام کرد که امکانات مشهد در حد شهرهای دیگر نبوده و از متوسط کشوری نیز پایین‌تر است. نگرانی علیرضا مرندی در آن روزگار بیشتر به موضوع ضعف مدیریت در مشهد و عدم توجه مناسب به زائران اختصاص داشت. از همان زمان اصلی‌ترین اولویت مدیریت شهری در مشهد توجه به زائران شد. شهری که قرار بود پایتخت معنوی ایران باشد، بیش از آنکه نیاز به وجوه دیگر شهری داشته باشد، نیاز به خدمات‌رسانی سریع، آسان و قابل‌قبول به سرانه بالای زائران خود داشت تا هرسال به تعداد آنها بیفزاید و زمینه‌ساز گسترش این روند شود. شهری که در ١٨سال توانسته بود تنها هزارو۵٠٠کیلومتر از شش‌هزارکیلومتر شبکه فاضلاب خود را احداث کند، دست‌ به‌ کار تازه‌ای زد، تکنولوژی‌های جدید، شرکت‌های پیمانکار جدید و فعالیت‌های خدماتی مختلفی را به درون خود کشید غافل از اینکه پیامد چنین فعالیت‌هایی شاید روزگاری چندان موافق خصلت‌ها و ویژگی‌های مشهد نباشد.
کشف‌رود آلوده مشهد
در پس مطرح‌شدن فاجعه زیست‌محیطی که در حاشیه رودخانه کشف‌رود مشهد در جریان است، بسیاری از گمانه‌زنی‌ها حکایت از ورود آلاینده‌های خطرناک زیست‌محیطی به بازار و بروز مشکلات بهداشتی دراز‌مدت دارد. هنوز هم بسیاری از باغ‌ها و باغچه‌های اطراف مشهد که در حاشیه رودخانه کشف‌رود قرار دارند، با فاضلاب شهر آبیاری شده و به نظر می‌رسد که به‌زودی باید خود را برای مقابله با بیماری‌هایی که از این طریق منتقل می‌شوند آماده کنیم. دبیر تشکل زیست‌محیطی طراوت بهار درباره سبزی‌هایی که به‌وسیله فاضلاب کشف‌رود آبیاری می‌شوند هشدار داده و می‌گویند: مسئولان نباید خطری که سلامت مردم را تهدید می‌کند و مسایل بهداشتی و زیست‌محیطی فراوانی را به‌دنبال خود دارد، انکار کنند. فرزانه بهار با تاکید بر اینکه نباید آلودگی آب را مخفی کرد، به آبیاری محصولات سبزی و صیفی حاشیه کشف‌رود با فاضلاب آلوده اشاره کرد و افزود: با نخریدن و مصرف‌نکردن محصولات آلوده می‌توان تولیدکنندگان را از ارائه چنین محصولاتی به بازار منع کرد. وی با بیان اینکه خیلی از اخبار و اطلاعات به‌درستی به مردم داده نمی‌شود، گفت: سرطان روده بزرگ شدیدا در جامعه در حال افزایش است که شیوع این بیماری به‌عنوان یکی از علایم آلودگی‌های شدید زیست‌محیطی و مواد غذایی در جامعه می‌تواند هشدار‌دهنده باشد.
مدیریت شهری
هشت‌سال پیش طرحی در مشهد آغاز به کار کرد که زمینه‌ساز رشد روستاهای اطراف و پیوستن آنها به بدنه شهری شد. فرماندار وقت مشهد برای مقابله با مهاجرت شدید مردم به شهر درخواست کرده بود که روستاهای اطراف شهر به مکانی برای انتقال بعضی از زیرساخت‌های اصلی مشهد بدل شوند. گلبهار و بسیاری از شهرک‌ها و شهرهای کوچک و بزرگ و حتی ییلاقات امروزی مشهد از نتایج همین طرح هستند. امروز دیگر مشهد آن مشهد کوچک با چهار خیابان منتهی به حرم نیست؛ شهری است با چندین اتوبان بزرگ شرقی و غربی، ساختمان‌های بزرگ و کیلومترها راه در درون محدوده‌اش. در خارج از حریم نیز، این شهر به بزرگی شهرهای مهم مذهبی جهان است اما همین عوامل باعث گسترش موج مهاجرت به مشهد شده است. حالا دیگر مشهد با نوع جدیدی از مهاجرانش هم خو گرفته؛ عرب‌هایی که از حاشیه بین‌النهرین ماهی یک‌بار با هواپیما به این شهر می‌آیند؛ از بهترین پاساژها، گران‌ترین خریدها را انجام می‌دهند، در بهترین هتل‌ها اقامت می‌کنند و آخر هفته دوباره به کشور جنگ‌زده یا نفت‌خیز خود برمی‌گردند. چنین قشر تازه‌به‌وجودآمده‌ای در مشهد، نیازهای تازه‌ای را هم به این شهر افزوده که نه پیشتر مطرح بود و نه برای ایرانی‌ها چندان مهم است. راستی چرا در شهری که به سمت پایتخت معنوی ایران قدم برمی‌دارد باید شاهد بیش از ۴٠ مرکز لوکس خرید با اجناسی بود که کوچک‌ترین سنخیتی با فرهنگ ایرانی ما ندارد و بیشتر یادآور تجمل‌گرایی عرب‌های حوزه خلیج‌فارس است؟
حاشیه‌نشینی در مشهد
یک‌سوم جمعیت مشهد حاشیه‌نشین هستند، با چنین توصیفی چگونه می‌توان منتظر تولد پایتختی معنوی در آسمان شرق کشور بود؟ بر اساس آمارها به‌دلیل کمبود فضای اقامتی مناسب در سطح شهر ٧٠٠هزارنفر از جمعیت ٢/۵میلیونی مشهد در حاشیه شهر زندگی می‌کنند اما از سوی دیگر نیمی از مراکز اقامتی کل کشور را در خود جای داده است. این شهر در حال حاضر میزبان حدود ٣٢تا۵٠میلیون زائر است در حالی که هتل‌داران استان خراسان‌رضوی از خالی‌بودن اتاق‌هایشان گله دارند. قرار است تا سال٩۵ برای زائران این شهر مذهبی ۵١٠ واحد اقامتی و پذیرایی دیگر هم به بهره‌برداری برسد. در آینده‌ای نه چندان دور مشهد به شهری مملو از مراکز اقامتی تبدیل می‌شود؛ شهری که زیبایی آن به‌خاطر ساخت‌وسازهای بی‌رویه آن هم از نوع هتل در خطر است. این همه هتل اما تنها برای میهمانان خارجی و فقط پنج‌درصد از زائران داخلی. دیگر عاشقان اهل بیت، شب‌های مشهد را در پارک‌های فراخ این شهر صبح می‌کنند. آن همه مصالح برای ساخت هتل‌ها هزینه شده، آن همه از آسمان زیبای مشهد صرف به هوارفتن دیوار هتل‌ها شده و باز زائران واقعی آن امام چادرهای مسافرتی خود را برپا می‌کنند و شب در حاشیه اتوبان‌ها، پارک‌ها و میدان‌ها می‌خوابند. با این حساب برای چه گروهی و با چه هدفی هرروز هتلی جدید در این شهر به بهره‌برداری می‌رسد تا از خاطره مشهد چیزی نماند جز شهری که به‌دنبال «پدیده‌شدن» است؟
در حال حاضر هنوز داغ‌ترین خبر مشهد، همان خبر «پدیده» است؛ در تهران از مشکلات پیش‌آمده بر سر کار این پروژه می‌گویند و در مشهد، هرروز قیمت سهامش بیشتر و بیشتر می‌شود. در این میان یک نکته شاید نادیده گرفته شده و آن همخوان‌نبودن ذات چنین پروژه‌هایی با تاریخ مشهد است؛ مشهد روزگاری شهری برای درماندگان بود؛ شهری برای شروع دوباره یک زندگی به آخر رسیده. شهری برای مجاورشدن و دل‌سپردن به تقدیر و امروز انگار دارد به شهر پدیده‌ها بدل می‌شود؛ شهری که تا جیب پرپولی نداشته باشی جز صحن ضامن آهو، هیچ جایی برای ضمانتت وجود ندارد.

همچنین بخوانید:  غسال‌ها هم اشک می‌ریزند
0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗