skip to Main Content
آبتنی در حوضچه‌ی احساسات
چراغ برق

یادداشتی بر نمایشنامه‌ی عشق لرزه اثر امانوئل اشمیت

آبتنی در حوضچه‌ی احساسات

عشق لرزه | اریک امانوئل اشمیت | ترجمه شهلا حائری | نشر قطره


آیا در دنیا مسئله‌ای حل نشده‌تر و پیچیده‌تر از عواطف انسانی وجود دارد؟ هزارتویی در هم و گنگ که سده‌هاست بزرگ‌ترین فلاسفه‌ی جهان را درگیر معمای خود کرده است. احساساتی که هیچ یک مطلق نیستند، در لایه‌های زیرین عشق رگه‌هایی از خشم و نفرت یافت می‌شود، یک شخص می‌تواند در آن واحد هم قربانی مظلومی باشد که مورد خیانت واقع شده و هم انتقام جوی بی‌رحمی که مده‌آوار[۱] برای کین خواهی به هر طناب پوسیده‌ای چنگ می‌زند.

درک همه جانبه عواطف انسانی مثل باز کردن کلاف تو در تویی که دو سر آن به هم گره خورده، تقریبا ناممکن به نظر می‌رسد، اما در همین گلاویز شدن و پنجه در پنجه افکندن با احساسات دیگران، حس سرخوشی‌ای نهفته است که آدم را سمت خودش می‌کشاند و این دقیقا همان کاری است که اشمیت به بهترین نحو انجام داده است. 

نمایشنامه‌ی «عشق لرزه» بیش از هرچیز درباره‌ی احساسات است؛ درباره‌ی آدم ها و روابط، و علی رغم این که به واسطه‌ی نمایشنامه بودنش از حداقل توصیف برای کاراکترها برخوردار است، اما شخصیت پردازی فوق‌العاده و چندلایه‌ای دارد. 

خواننده در این نمایشنامه منفعل نیست و به عکس، از همان ابتدا در جایگاه قضاوت می‌نشیند و چنان با داستان همراه می شود که در نهایت خود را جزئی از اثر می‌یابد. مخاطب حین خواندن به فراخور تجربه‌ی زیسته و ویژگی‌های شخصی خود، با یکی از شخصیت‌ها بیش از دیگران همراه می‌شود، انگار که خودش نقش او را بازی می‌کند.

 در این نمایش احساسات و افعال در هم تنیده شدند و از هم جدا ناپذیراند و به تبع آن، تمام کاراکترها خاکستری هستند، هیچ آدم خوب یا آدم بدی وجود ندارد و همین، شخصیت‌ها را بیشتر شبیه به آدم‌های زندگی واقعی می‌کند؛ 

اشمیت به عادت همیشگی‌اش با مطرح کردن پرسش‌های فلسفی در خلال داستان مخاطب را به به درگیر شدن با مسائل دعوت می‌کند و ذهن او را با قرار دادن در موقعیت‌های چالش‌برانگیز ورز می‌دهد. اگرچه شاید گنجاندن مسائل فلسفی بین دیالوگ‌ها، از طبیعی بودن لحن کاراکترها بکاهد، با این وجود قابل چشم‌پوشی است و از باورپذیر بودن داستان چیزی کم نمی‌کند.

 خواننده در این نمایشنامه منفعل نیست و به عکس، از همان ابتدا در جایگاه قضاوت می‌نشیند و چنان با داستان همراه می شود که درنهایت خود را جزئی از اثر می‌یابد.

داستان حتی تا آخرین صفحات هم غیرقابل پیش‌بینی است و بی‌اغراق می‌توان گفت در هر صفحه یک غافل‌گیری جدید برای شما دارد، درست لحظه ای که دلسوزانه با یکی از کاراکترها همدلی می‌کنید و دیگری را گناهکار اعلام می‌کنید، ممکن است در خط بعدی نظرتان از این رو به آن رو شود و برای چندمین بار در دام قضاوت اشتباه خود بیافتید. چیزی که در طول مسیر حس بی‌ثباتی خوشایندی به خواننده می‌دهد.

نمایشنامه‌ی «عشق لرزه» را اگرچه نمی‎توان یک اثر درجه یک یا حتی بهترین کار اشمیت خواند، اما با قطعیت می‌توان گفت با یک اثر باکیفیت و باارزش رو به رو هستید که شما را در طول داستان جزئی از خود می‌کند.

پانویس‌ها:

۱- مده‌آ :  مده‌آ اسطوره‌ای یونانی است که برای انتقام از همسر خیانت‌کار خود، فرزندان و تازه‌عروس همسرش را به قتل می‌رساند.

 

همچنین بخوانید:  حق با ابراهيم گلستان بود

 

This Post Has 3 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗