skip to Main Content
دانش

مجموعه اینترنت نامرئی | شماره ۸ | گفت‌وگوی گزت با شوشانا زوبف

فناوری برتر شما را می‌پاید

بسیاری از ما دیگر پذیرفته‌ایم که سرمایه‌داری نظارتی جزئی طبیعی از روند پیشرفت انقلاب دیجیتال است اما شوشانا زوبف هشدار می‌دهد که سرمایه‌داری نظارتی علاوه بر بی‌عدالتی و نابرابری فراوانی که همراه دارد، حتی استقلال اراده فردی را هم از ما می‌گیرد.

پیشروی سرسام‌آور انقلاب دیجیتال ممکن است مبهوت کننده بنظر برسد اما شوشانا زوبُف (Shoshana Zuboff)، استاد دانشکده تجارت دانشگاه هاروارد هشدار می‌دهد که این نمایش خیره‌کننده و وعده‌هایی که از امکانات فناوری به ما می‌دهد، در عین حال توان دیدن و شنیدن را از ما گرفته است تا پی به این واقعیت نبریم که غول‌های فناوری برای منافع خود، مشغول کندوکاو در اطلاعات شخصی ما هستند.

زوبف در کتاب «عصر سرمایه‌داری نظارتی» تصویری نگران‌کننده از آنچه در جریان است ترسیم می‌کند. از اینکه چطور شرکت‌های «سیلیکون ولی» و کمپانی‌های دیگر برای آنکه بتوانند رفتار ما را پیشبینی کنند، در حال پایش اطلاعات شخصی ما هستند.

در ادامه مصاحبه وبسایت مجله خبری دانشگاه هاروارد، گزت (Gazette) را با زوبف می‌خوانید. در این مصاحبه زوبف از دیدگاه‌هایش درباره سرمایه‌داری نظارتی گفته است. او می‌گوید سرمایه‌داری نظارتی مشغول زدودن استقلال از اراده افراد است و دارد دموکراسی را از بین می‌برد. در ادامه او از راه‌هایی می‌گوید که جامعه در نبرد برابر سرمایه‌داری نظارتی می‌تواند در پیش گیرد.

 

گزت: انقلاب دیجیتال با امید‌های فراوان شکل گرفت. از چه زمانی بود که شما نگران این شدید که غول‌های فناوری به جای آنکه به ما خدمت کنند، بیشتر به فکر استثمارمان هستند؟

زوبف: من در کتاب «اقتصاد حمایتی»(The Support Economy) که در سال ۲۰۰۲ منتشر کردم، نگاهی داشتم به چالش‌های پروسه حرکت سرمایه‌داری از ساختار اقتصادی مبتنی بر مصرف جمعیت‌ها به ساختار مصرف فرد-محور. در همین کتاب این بحث را مطرح کردم که چگونه امروز فناوری لازم برای شناسایی عرضه و تقاضا و هدایت‌شان به هم را در اختیار داریم. نخستین نشانه‌های این فناوری، کوکی‌های [۱]کوکی‌ها بسته‌های اطلاعاتی هستند که هنگام حرکت در وب روی مرورگر کاربر نوشته می‌شوند. کوکی‌ها حاوی اطلاعاتی … Continue reading ردیابی بودند. گرچه دست‌اندرکاران ساخت نسل نخست سرویس‌های تجارت الکترونیکی، بیشتر هدفشان استفاده از کوکی‌های ردیابی برای جلب نظر کاربران به تبلیغات بوده است و چندان توجهی به این فرصت تاریخی که در برابرشان قرار گرفته بود، نداشتند.

ابتدا تصور می‌کردم این بخشی از فرآیند آزمون و خطا در پروسه تغییرات ساختاری است. اما تا سال ۲۰۰۷ دیگر متوجه شده بودم که آنچه در جریان است، در واقع نوع جدیدی از سرمایه‌داری است که در حال تصاحب قلمرو دیجیتال بود. تلاش‌های پیشین برای رساندن اطلاعات عرضه به متقاضیان (تبلیغات) داشت با منطقی جدید که امکان رهگیری سریع متقاضیان را ممکن می‌کرد، جایگزین می‌شد.

گزت: فیسبوک و گوگل و بقیه شرکت‌ها از چه راه‌هایی بدون آنکه ما متوجه شویم، خودمختاری فردی و استقلال اراده را ازمان می‌گیرند؟

زوبف: من سرمایه‌داری نظارتی را اینگونه تعریف می‌کنم. تصاحب یک‌سویه تجربه زیست انسانی و استفاده از آن به عنوان ماده خام برای خلق داده‌های رفتاری[۲]behavioral data. این داده‌های رفتاری بعد از پردازش بسته‌بندی شده و به عنوان محصولی که در واقع پیشبینی رفتار کاربران است، عرضه می‌شود. خریداران این نوع محصولات علاقمندند بدانند که ما اکنون در حال انجام چه کاری هستیم و در آینده نزدیک و دور چگونه رفتار خواهیم کرد. نخست گوگل بود که آموخت چگونه این داده‌های رفتاری مازاد[۳]surplus behavioral data را به چنگ آورد. داده‌هایی که بسیار بیش از آن چیزی بود که گوگل برای ارائه سرویس‌هایش بدان نیاز داشته باشد. این داده‌ها به کار تولید محصولات پیش‌بینی رفتار کاربران می‌آمد تا گوگل بتواند این محصولات را به مشتریانش که تبلیغاتچی‌ها بودند، عرضه کند. اما بحث من این است که سرمایه‌داری نظارتی دیگر محدود به این اهداف اولیه‌اش نیست. درست همانطور که شیوه تولید انبوه هم محدود به تولید مدل تی باقی نماند. [۴]اشاره زوبف به روش تولید انبوه در خط تولید فورد است که برای تولید ماشین مدل تی استفاده شد و سپس تحولی در شیوه … Continue reading

من سرمایه‌داری نظارتی را اینگونه تعریف می‌کنم: تصاحب یک‌سویه تجربه زیست انسانی و استفاده از آن به عنوان ماده خام برای خلق داده‌های رفتاری که پس از پردازش به عنوان محصولات پیشبینی رفتار، عرضه می‌شوند.

از همان ابتدا در گوگل، مشخص بود که کاربران بعید است با ثبت و پایش اطلاعاتشان برای تولید محصولات پیش‌بینی رفتاری، موافقت کنند. به همین دلیل گوگل درک می‌کرد که باید این فعالیت‌ها مخفیانه و غیرقابل ردیابی انجام پذیرند. بنابراین مشخص است که از همان ابتدا منطق حاکم بر رابطه بین جامعه و گوگل، کاملا یک‌طرفه بود. چنان که گوگل می‌توانست همه چیز را درباره کاربران رصد و تصاحب کند و این کار را هم به گونه‌ای انجام می‌داد که ما حتی اطلاعی از آن نداشته باشیم. در این وضعیت کاربر نمی‌توانست اجازه جمع‌آوری و پایش این اطلاعات را بدهد، چراکه اصلا از انجام چنین کاری اطلاع نداشته است.

همچنین بخوانید:  بیماری کشنده بازگشته است

ما با این امید به سمت اینترنت رفتیم که به توانمندی افراد و دموکراتیزه شدن دانش کمک کند اما سرمایه‌داری نظارتی چنان سودده بود که برای تامین منافعش بر تمامی این ایده‌ها غلبه کرد. منطق اقتصادی سرمایه‌داری نظارتی که پایش اطلاعات افراد و پیش‌بینی رفتار آنهاست امروز به قلمروهای دیگر، فراتر از مرزهای شرکت‌های فناوری گسترش پیدا کرده است.از بخش‌های مختلف نظیر بیمه و خودروسازی گرفته تا درمان و آموزش و تجارت و هر جای دیگر. هر محصولی که با صفت «هوشمند» توصیف می‌شود و هر نوع خدماتی که قرار است «شخصی‌سازی» شده باشد، از منطق سرمایه‌داری نظارتی تبعیت می‌کنند. اکنون دیگر حتی ناممکن به نظر می‌رسد که بتوان جزئی از جامعه بود و از این دست خدمات و محصولات استفاده نکرد. محصولات و خدماتی که در واقع زنجیره تامین جریان داده برای سرمایه‌داری نظارتی هستند. برای مثال، پروپابلیکا (ProPublica) اخیرا در گزارشی اعلام کرده است که دستگاه‌های کمک‌تنفسی که بیماران دچار مشکلات تنفسی در خواب از آن استفاده می‌کنند، بدون اطلاع آنها و در خفا داده‌های مربوط به وضعیت‌شان را به شرکت‌های بیمه ارسال می‌کردند. شرکت‌های بیمه بر اساس این اطلاعات می‌توانستند با محاسبه حق بیمه‌های مضاعف برای هر بیمار، سود خود را تضمین کنند.

گزت: چرا ما حتی اکنون نیز از درک آثار این همه نظارت مخفیانه ناتوانیم؟

زوبف: دلایل متعددی وجود دارند. من شرحی از ۱۶ دلیل را ارائه کرده‌ام که توضیح می‌دهند چگونه سرمایه‌داری نظارتی قسر در رفته است. یکی از دلایل اصلی آن است که روش‌ها و فعالیت‌های سرمایه‌داری نظارتی چنان بلندپروازانه و بی‌پروا هستند که ما تا کنون حتی نظیرشان را در تاریخ ندیده‌ایم. این امکان دیدن و فهمیدین آن‌ها و عواقبشان را از ما می‌گیرد.

یک دلیل دیگر آن است که سرمایه‌داری نظارتی که در سال ۲۰۰۱ توسط گوگل ابداع شد، از چند پیشرانه تاریخی هم به نفع خود سود برد. یکی از این پیشرانه‌ها، اوج‌گیری دوره فهم نئولیبرالیستی از جهان و همچنین رجحان یافتن خود-کنترل‌گری شرکت‌ها و بازار بر کنترل عمومی آنها بوده است. دومین پیشرانه سودمند برای سرمایه‌داری نظارتی، آن بود که در سال ۲۰۰۱ و حین حملات ۱۱سپتامبر شکل گرفت. در روزهای پیش از این حملات کنگره ایالات متحده امریکا در حال بحث درباره قوانین مربوط به حریم خصوصی بود که بعضی از روش‌های مرسوم در سرمایه‌داری نظارتی را غیرمجاز اعلام می‌کرد. اما تنها چند ساعت پس از حمله به برج‌های تجارت جهانی، نگرش واشنگتن‌نشینان درباره حریم شخصی  از نگرانی برای حفاظت از آن به «شهود کامل اطلاعاتی» تغییر کرد. در این فضای جدید آژانس‌های امنیتی و قدرت‌های دیگر در واشنگتن و دولت‌های غربی دیگر، خود به دنبال رشد و توسعه امکانات نظارتی رفتند که پیش از این شرکت‌های فناوری آنها را پدید آورده بودند.

سومین دلیل آن است که این روش‌ها برای آن طراحی شده‌اند که به بی‌تفاوتی ما دامن بزنند. رتوریک پیشتازان سرمایه‌داری نظارتی و تقریبا هر کسی که دنبال‌کننده آنان بوده است، شرحی است مفصل از آدرس اشتباهی دادن، حسن تعبیر (Euphemism) و پنهان‌کاری. برای مثال به مردم اینطور القا شده که سرمایه‌داری نظارتی جزئی اجتناب‌ناپذیر از توسعه تکنولوژی دیجیتال است. در امریکا و غرب، ما پذیرفته‌ایم که مقاومت در برابر هر سویه‌ای از توسعه تکنولوژیک امری مذموم است. اینطور جا افتاده که حتی اگر روش‌های سرمایه‌داری نظارتی، نگران‌کننده و مشکل‌ساز هم باشند، چون جزئی اجتناب‌ناپذیر از روند توسعه تکنولوژیک هستند، پس باید با آنها کنار آمده و بپذیریمشان. این اشتباهی خطرناک است. تصور سرمایه‌داری نظارتی بدون امکانات دیجیتال محال است اما تصور فناوری دیجیتال بدون سرمایه‌داری نظارتی کاریست آسان.

موضوع چهارم، مربوط به وابستگی‌هایمان به فناوری دیجیتال و سختی‌های دست‌یابی به سازوکارهای آلترناتیو است. در حال حاضر ما برای مشارکت موثر در فعالیت‌های روزمره زندگی، وابسته به اینترنت هستیم. چه در تعامل با IRS [۵]سازمان دولتی خدمات درآمد داخلی ایالات متحده آمریکا باشید و چه بخواهید کارهای بیمه‌ درمانی‌تان را پیگیری کنید و تقریبا هر کاری که می‌کنیم و فعالیت‌های اجتماعی‌مان به اینترنت گره خورده و ما ناچار به استفاده از همان کانال‌های ارتباطی هستیم که زنجیره تامین منابع سرمایه‌داری نظارتی هستند.

گزت: شما اخطار داده‌اید که وجود انسانی ما و توانایی کارکرد دموکراتیک‌مان به نوعی در خطر است.

زوبف: دینامیک رقابتی سرمایه‌داری نظارتی، ضروریات اقتصادی قدرتمندی پدید آورده که شرکت‌ها را به سمت تولید پیش‌بینی‌های رفتاری بهتر و بهتر سوق داده است. در نهایت اما آنها به این نکته پی می‌برند که ساخت مدل‌های بهتر پیش‌بینی رفتاری تنها به حجم عظیمی از داده نیاز ندارد بلکه به دخالت موثر در طراحی رفتار ما هم نیاز دارد. چیزی که در علم داده به آن اثرگذاری یا تحریک گفته می‌شود. سرمایه‌داری نظارتی اکنون اقتصادی از محرک‌ها شکل داده است و دارد می‌آموزد که چگونه رفتار ما را تنظیم، هدایت و محدود کند. آن هم بدون آنکه خودمان بدانیم و با نشانه‌ها، مشوق‌ها و تنبیه‌های کوچک و زیرکانه که ما را به سمت آن رفتار خروجی سوق می‌دهند که بیشترین سودمندی را برای سرمایه‌داری داشته باشد.

همچنین بخوانید:  ارتباط میان حریق جنگل‌ها و ابتلا به کرونای شدید
به مردم اینطور القا شده که سرمایه‌داری نظارتی جزئی  اجتناب‌ناپذیر از توسعه تکنولوژی دیجیتال است و مقاومت در برابر هر سویه‌ای از توسعه تکنولوژیک امری مذموم. پس حتی اگر روش‌های سرمایه‌داری نظارتی نگران‌کننده و مشکل‌ساز هم باشند، چون جزئی  اجتناب‌ناپذیر از روند توسعه تکنولوژیک هستند، پس باید با آنها کنار آمده و بپذیریمشان. این اشتباهی خطرناک است.

در چنین حالتی، حقِ بر آینده از ما گرفته می‌شود. حقی که اساس اراده آزاد است. این ایده که من می‌توانم نمودی از خود را در آینده بیابم و همین است که به وضعیت اکنونم وجوهی معنادار می‌دهد. اساس و پایه استقلال عاملیت انسان چنین چیزی است. به کارگیری وسیع «ابزار دخالت رفتاری» سرمایه‌داری نظارتی، با زدودن امکان تفکر و عمل مستقل، ظرفیت قضاوت‌گری و فهم نقادانه ما را از ما می‌گیرد که این‌ها ملزومات ساخت جامعه دموکراتیک هستند. سرمایه‌داری نظارتی، دموکراسی را هم می‌فرساید. چراکه سرمایه‌داری نظارتی اختلاف فاحشی در توزیع دانش و قدرتی که این دانش را در اختیار دارد، شکل می‌دهد. آنها همه چیز را درباره ما می‌دانند اما ما اطلاع اندکی از آنها داریم. آنها آینده ما را پیش‌بینی کرده و می‌سازند اما در راستای منفعت دیگری. اطلاعات آنها از ما بسیار بیش از آن داده‌های محدودی است که در اختیارشان قرار می‌دهیم. آنها با اتکا به درکی که با پردازش و تحلیل اطلاعات ما تولید کرده‌اند، همواره دست بالا را خواهند داشت و هرگز از این جایگاه دست نخواهند کشید. این عدم تقارن اطلاعاتی، سویه‌ای کاملا جدید از نابرابری اجتماعی و بی‌عدالتی پدید می‌آورد.

گزت: خب، حالا ما چطور باید این دینامیک را تغییر دهیم؟

زوبف: برای پایان دادن به عصر سرمایه‌داری نظارتی – چنان که پیشتر یکبار عصر طلایی[۶]عصر طلایی امریکا در دهه‌های پایانی قرن ۱۸ام در امریکا بود. روبف شباهت عصر سرمایه‌داری نظارتی با عصر طلایی را … Continue reading را پایان دادیم –  نیاز است به سه عرصه بپردازیم.

نخست، ما نیازمند تغییر دیدگاه افکار عمومی هستیم. این تغییر با قدرت مورد خطاب قراردادن آغاز می‌شود. یعنی با خروش و خشمی که بگوییم «نه» ما می‌گوییم «این وضعیت عادی نیست».

دوم، باید منابع و سازمان‌های دموکراتیک خود را حول تصویب قانون و مقررات یکپارچه کنیم. موضوع حریم‌خصوصی و قوانین ضد انحصار هم شامل این قوانین و مقررات می‌شوند اما باید بسیار فراتر از اینها رفت. همچنین باید سازمان‌ها و قوانینی شکل دهیم که به طور مشخص بر مکانیزم و ضروریات سرمایه‌داری نظارتی متمرکز شده و به طور پیوسته آن را بررسی کنند.

عرصه سوم مربوط به فرصتی است برای تولید راه‌حل‌هایی فارغ از سرمایه‌داری نظارتی. در تمامی مطالعات کاربران اینترنت مشخص شده است که وقتی مردم از اهداف و روش‌های پشت پرده سرمایه‌داری نظارتی آگاه می‌شوند، با آن مخالفت می‌کنند. این یعنی انقطاعی در مسیر عرضه و تقاضا: شکست بازار. پس بار دیگر با فرصتی تاریخی روبرو خواهیم بود که بتوانیم با اتحادی از تمامی دست‌اندرکاران فناوری، اکوسیستمی بدیل در برابر سرمایه‌داری نظارتی خلق کنیم که بتواند ما را به ایده‌ها و وعده‌های اولیه عصر دیجیتال بازگرداند. عصر توانمندسازی افراد و دموکراتیزه شدن دانش.

 

پانویس‌ها

۱ کوکی‌ها بسته‌های اطلاعاتی هستند که هنگام حرکت در وب روی مرورگر کاربر نوشته می‌شوند. کوکی‌ها حاوی اطلاعاتی شامل صفحات بازدید شده، تبلیغاتی که کاربر روی آنها کلیک کرده است، موقعیت جغرافیایی و  هر اطلاعاتی که برای رهگیری و شناسایی کاربران مفید باشد، هستند
۲ behavioral data
۳ surplus behavioral data
۴ اشاره زوبف به روش تولید انبوه در خط تولید فورد است که برای تولید ماشین مدل تی استفاده شد و سپس تحولی در شیوه تولید محصولات مصرفی پدید آورد.
۵ سازمان دولتی خدمات درآمد داخلی ایالات متحده آمریکا
۶ عصر طلایی امریکا در دهه‌های پایانی قرن ۱۸ام در امریکا بود. روبف شباهت عصر سرمایه‌داری نظارتی با عصر طلایی را در آزادی عمل بی‌قید و نبود مقررات و نظارت عمومی بر روش‌های سرمایه‌داران برای کسب سود می‌داند.
Back To Top
🌗