عکاس جنگ، راوی مرگ
عکاسی چگونه ابزاری میشود برای مبارزه علیه جنایات جنگی؟ در این یادداشت کوتاه با عکاسی همراه میشویم که با ثبت جنایات جنگی ما را از محیط امن خود به واقعیت بیرون پرتاب میکند.
عکاسی را جدا از آنکه بتوان یک هنر قلمداد کرد، میتوان رسانهای فراگیر و کاربردی در جهت تحت تاثیر دادن افکار عمومی به شمار آورد و عکاس خبری و مستندنگار، تنها هنرمندی است که در بطن حادثه و ماجرا قرار دارد. عکاس مستند براساس فلسفه فکری و نگاه عکاسانهاش، سوژه را قاب میبندد و تمامی تعریف و تمجیدها، نقدها و تفسیرها پس از ثبت عکس توسط تماشاگرها، کلکسیونرها و منتقدین نوشته میشود.
جیمز نچوی، عکاس معاصر آمریکایی که در تمامی محافل هنری و رسانهای از وی به عنوان عکاس جنگ نام برده میشود، یکی از بهترین عکاسان مستند در ثبت مرگ به شمار میرود.
نچوی، عمدتا با لنز “واید” که دارای زاویه دید بیشتری نسبت به سایر لنزها است عکاسی میکند. این لنز به عکاس این امکان را میدهد که به سوژه نزدیکتر شود و البته نچوی نیز شجاعت نزدیک شدن به شخصیتهای درون قابش را دارد.
رابرت کاپا، عکاس بزرگ مستند میگوید:” اگر عکسهایتان خوب نیست چون به سوژه به اندازه کافی نزدیک نمیشوید”.
نچوی، مرگ را بهخوبی میشناسد و از جنازه ( در هر شرایطی) نمیهراسد. نچوی با دوربینش به آنها که روزی زنده بودهاند و اکنون مُردهاند؛ به آنها که اسلحه به دست دارند و زندگانی را نشانه رفتهاند تا جانشان را بستانند، نزدیک میشود و هر چه نزدیکتر میشود، فاصلهمان را بهعنوان مخاطب با مرگ کمتر میکند.
نچوی، به دنبال چرایی و چگونگی مرگ، در جنگ، در حوادث طبیعی یا قحطی و بیماری نیست، بلکه این عکاس در همان قاب که میبندد، نتیجه و خروجی ماجرا را به مخاطب نشان میدهد.
دست مخاطب را میگیرد و با خود از سومالی به بوسنی، از هند به فلسطین و از مکزیک تا آفریقا میبرد. کودکان در حال مرگ، گورهای دستهجمعی و تلنباری از مرگ را نشانمان میدهد و در گوشمان نجوا میکند، این همان دنیای زیبایی است که فکرش را میکنید.
عکاسی مستند و علیالخصوص گرایش جنگ، سرشار از کلمات دردناکیست که میتوان در خوانش عکس، آنها را یک به یک یافت.