skip to Main Content
تولید گرتا تونبرگ برای رضایت
TOPSHOT - Swedish climate activist, Greta Thunberg, 16, takes part in a press conference during a plenary session at the European Parliament on April 16, 2019 in Strasbourg, eastern France. (Photo by FREDERICK FLORIN / AFP) (Photo credit should read FREDERICK FLORIN/AFP/Getty Images)
زمین زیراسلایدر

اقتصاد سیاسی مجموعه صنعتی غیرانتفاعی

تولید گرتا تونبرگ برای رضایت

فعالیت‌های گرتا تونبرگ در کنار تلاش‌های افراد و گروه‌های دیگر موضوع محیط زیست را در افکار عمومی برجسته کرده است. اما برخورد سرمایه‌داری با بحران زیست‌محیطی چیست و چه پیچیدگی‌هایی دارد؟

مقدمه مترجم: گرتا تونبرگ به دلیل سخنرانی‌های تحریک‌آمیز در برخی از بزرگترین مجامع اقتصادی و محیطی، که میلیاردرها و منافع سرمایه‌داری پشت آنها وجود دارد، شهرت پیدا کرد.

«خانه ما آتش گرفته است. من اینجا هستم تا بگویم خانه ما آتش گرفته است.
من امید شما را نمی‌خواهم. نمی‌خواهم امیدوار باشید. می‌خواهم به وحشت بیافتید.»
۲۵ ژانویه ۲۰۱۹، مجمع جهانی اقتصاد در داووس

ما دختر ۱۶ ساله‌ای را می‌بینیم که بسیار روان صحبت می‌کند و با شور و حرارت از رهبران جهان می‌خواهد کاری انجام دهند. اما باید درک کنیم گرتا تونبرگ کیست. نه به طور مشخص خود او، بلکه افرادی که در اطراف او هستند. گرتا تونبرگ یک فرد واقعی با اهداف واقعیست، ولی نیروهای مختلفی که او را به شهرت رساندند و اکنون می‌خواهند از او سوءاستفاده کنند.

«اینجا در داووس – مانند هر جای دیگر – همه در مورد پول صحبت می‌کنند. به نظر می‌رسد پول و رشد تنها نگرانی‌های اصلی ما هستند.»
گرتا تونبرگ، ۲۵ ژانویه ۲۰۱۹، مجمع جهانی اقتصاد در داووس

اگر به سرمایه‌گذاری عاطفی مردم در این اعتصابات اقلیمی جوانان توجه کنید، که عمدتا توسط مجموعه‌های عظیم غیرانتفاعی برگزار می‌شود که انگیزه‌های دیگری دارند، می‌بینید مالی‌سازی طبیعت در حال رخ دادن است. درست همانطور که در دهه‌های اخیر دیدیم اقتصاد چطور سراسر مالی‌سازی شده، هم‌اکنون شاهد این برخورد با جهان طبیعت هستیم. [مالی‌سازی اصطلاحی است که برای توصیف توسعه سرمایه‌داری مالی از ۱۹۸۰ تا به امروز استفاده می‌شود]

«همه و همه چیز باید تغییر کند. بنابراین، چرا وقت گرانبها را با مشاجره بر سر اینکه چه چیزی و چه کسی ابتدا باید تغییر کند، هدر بدهیم؟ همه چیز باید تغییر کند. اما هرچه سکوی شما بزرگتر باشد، مسئولیت شما نیز بیشتر خواهد بود. هر چه ردپای کربنی شما بزرگتر باشد، وظیفه اخلاقی شما نیز بزرگتر خواهد بود.»
گرتا تونبرگ،
۱۶ آوریل ۲۰۱۹، اتحادیه اروپا

باید توجه داشته باشیم که سرمایه‌داری علاقه دارد که از این احساسات و بحران استفاده کنند و از دل این موضوعات ساختار جدیدی را بیرون بکشد که در واقع ممکن است جهان را به مکان بدتری تبدیل کند.

***

«آنچه در مورد فریب کاری‌های مجموعه‌های صنعتی غیرانتفاعی نگران‌کننده است این است که آنها از حسن‌نیت افراد، به خصوص جوانان، بهره‌برداری می‌کنند. آنها کسانی را هدف قرار می‌دهند که مهارت و دانش لازم توسط نهادهای در خدمت طبقه حاکم از آنها دریغ شده، تا نتوانند تفکر مستقل داشته باشند. سرمایه‌داری به طور منظم و ساختاری مانند قفسی برای پرورش حیوانات اهلی عمل می‌کند. سازمان‌ها و پروژه‌هایی که با شعارهای دروغین به منظور سرپا نگه داشتن سلسله‌مراتبی از پول و خشونت فعالیت می‌کنند به سرعت در حال تبدیل شدن به برخی از حیاتی‌ترین عناصر قفس نامرئی ابرشرکت‌سالاری، استعمار و نظامی‌گری هستند.» — هیرویوکی هامادا، هنرمند [مترجم: ابرشرکت‌سالاری یک ایدئولوژی سیاسی است که حامی اداره جامعه توسط ابرشرکت‌ها بر اساس منافع مشترکشان است.]

۱۹۵۸: بیانکا پاسارژ ۱۷ ساله از هامبورگ لباس گربه می‌پوشد، با دمی خزدار، و روی بطری‌های شراب می‌رقصد. اجرای او براساس یک رویا بود و او هر روز هشت ساعت تمرین می‌کرد تا بتواند رقص خود را عالی کند.

این مطلب در شش پرده نوشته شده است. در پرده اول فاش می‌کنم که گرتا تونبرگ کودک نابغه فعلی و چهره جنبش جوانان برای مقابله با تغییرات اقلیمی، به عنوان مشاور و متولی ویژه جوانان در شرکت فناوری نوپای جریان اصلی و در حال رشد We Don’t Have Time (وقت نداریم) خدمت می‌کند. در ادامه درباره‌ جاه‌طلبی‌هایی که پشت شرکت فناوری We Don’t Have Time وجود دارد کاوش می‌کنم. [مترجم: پس از انتشار این مقاله در ۱۷ ژانویه ۲۰۱۹، گرتا تونبرگ در بخشی از یک پست طولانی فیس‌بوکی در ۲ فوریه ۲۰۱۹ از بنیاد اعلام جدایی کرد: «من مدت کوتاهی به عنوان مشاور جوان برای هیئت مدیره بنیاد غیرانتفاعی «We Don’t Have Time» فعالیت می‌کردم. به نظر می‌رسد که آنها از اسم من برای بخشی از شاخه دیگری از سازمان خود استفاده می‌کنند که یک فناوری نوپا است. آنها به وضوح اعتراف کرده‌اند که بدون اطلاع من یا خانواده‌ام این کار را کردند. من دیگر ارتباطی با «We Don’t Have Time» ندارم. همینطور هیچ‌کدام از اعضای خانواده من. آنها عمیقا عذرخواهی کرده‌اند و من عذرخواهی آنها را پذیرفته‌ام.»]

در پرده دوم نشان می‌دهم که چگونه جوانان امروز بره‌های قربانی برای فرادستان حاکم هستند. همچنین در این پرده، اعضای هیئت مدیره و مشاوران We Don’t Have Time را معرفی می‌کنم. گروه رهبری نوظهور We Don’t Have Time و مشارکت‌ها میان نهادهای ابر شرکتی محیط زیستی را بررسی می‌کنم: پروژه واقعیت اقلیمی ال گور، ۳۵۰.org، Avaaz، Global Utmaning (چالش جهانی)، بانک جهانی و مجمع جهانی اقتصاد.

در پرده سوم چگونگی حضور ال‌گور و قدرتمندترین سرمایه‌داران جهان در پشت جنبش‌های تولید شده جوانان را واکاوی می‌کنم و به چرایی آن می‌پردازم. ارتباط بین We Don’t Have Time تونبرگ با Our Revolution (انقلاب ما)، انستیتو سندرز، This Is Zero Hour (ساعت صفر است)، Sunrise Movement (جنبش طلوع) و نیو دیل سبز را بررسی می‌کنم. به ویژه، مادر مشهور تونبرگ، مالنا ارنمن (قهرمان محیط زیستی صندوق جهانی طبیعت در سال ۲۰۱۷) و انتشار کتابش در اوت ۲۰۱۸. سپس توجه رسانه‌ای سخاوتمندانه SvD، یکی از بزرگترین روزنامه‌های سوئد، به تونبرگ در ماه مه و آوریل ۲۰۱۸ را بررسی می‌کنم.

در پرده چهارم نقش کارزار فعلی را، که اکنون در حال آشکار شدن است، در «هدایت مردم به سمت حالت اضطراری» بررسی می‌کنم. مهمتر از همه، بطور مختصر بیان می‌کنم که این حالت برای خدمت به چه کسان و چه چیزهایی است.

در پرده پنجم نگاهی دقیق‌تر به نیودیل سبز خواهم داشت. در این پرده Data for Progress (داده‌ها برای پیشرفت) و هدف قرار دادن زنان جوان به عنوان «فموگرافی» را بررسی می‌کنم. ارتباط بین معمار اصلی و نویسندگان «نیو دیل سبز» را با موسسه منابع جهانی پیدا می‌کنم. از آنجا گام به گام برایتان بهمپیوستگی کمیسیون تجارت و توسعه پایدار و اقتصاد اقلیمی جدید – پروژهای از موسسه منابع جهانی – را شرح می‌دهم. موضوع مشترک بین این گروه‌ها و اختصاص پول به طبیعت را، که توسط ائتلاف سرمایه طبیعی و مجموعه صنعتی غیرانتفاعی به عنوان یک نهاد نمایندگی می‌شود، افشا می‌کنم. سرانجام آشکار می‌کنم که چگونه این امر در پیاده‌سازی رویه پرداخت برای خدمات اکوسیستم (مالی‌سازی و خصوصی‌سازی طبیعت در مقیاس جهانی) به اوج خود رسیده است که «پیش بینی می‌شود طی پانزدهمین گردهمایی در پکن سال ۲۰۲۰ به تصویب برسد.» [مترجم: خدمات اکوسیستم مزایای متنوعی است که انسان‌ها به رایگان از محیط طبیعی و اکوسیستم کسب می‌کنند.]

در پرده پایانی، پرده ششم، این مجموعه را با علنی کردن این مطلب به پایان می‌رسانم، که بنیادهایی که در طی یک دهه گذشته «جنبش» اقلیمی را تأمین مالی کرده‌اند، همان بنیادهایی هستند که هم اکنون با شراکت مالی اقلیم به دنبال دست یافتن به صدها تریلیون دلار از صندوق‌های بازنشستگی هستند. هویت افراد و گروه‌های در رأس این ماتریس به هم پیوسته را فاش می‌کنم، که هم رسانه و هم پیام را کنترل می‌کنند. یک گام به عقب برمی‌گردم تا به طور خلاصه ده سال مهندسی اجتماعی راهبردی را نشان دهم که ما را به این پرتگاه رسانده است. به رابطه بین صندوق جهانی طبیعت، انستیتوی استکهلم و موسسه منابع جهانی به عنوان ابزار اصلی در ایجاد مالی‌سازی طبیعت نگاه می‌کنم. همچنین نگاهی می‌اندازم به اولین کارزارهای عمومی برای مالی‌سازی طبیعت («سرمایه طبیعی»)، که توسط صندوق جهانی طبیعت به آهستگی وارد عرصه عمومی می‌شوند. در نهایت تأملی دارم بر اینکه چگونه سازمان‌های مردم‌نهاد جریان اصلی در تلاشند تا به منظور حراست از نفوذ خود و فریب‌کاری بیشتر مردم از طریق گروه‌های Extinction Rebellion (شورش انقراض) که در ایالات متحده و سراسر جهان سازماندهی می‌شوند به کارهای مخفی رو آورند.

پرده اول

«چطور ممکن است که شما را با چیزی به سادگی یک داستان به راحتی فریب دهند؟ خب، همه چیز به یک موضوع اصلی برمی‌گردد و آن سرمایه‌گذاری عاطفی است. برای هرچه در زندگی خود سرمایه‌گذاری عاطفی بیشتری انجام دهید، کمتر منتقد و کمتر مشاهده‌گر بدون تعصب خواهید شد.» — دیوید جی پی فیلیپس، از اعضای هیئت مدیرهWe Don’t Have Time، «علم جادویی داستان‏پردازی»

گرتا تونبرگ، We Don’t Have Time، فیس‌بوک، ۲۶ اکتبر، ۲۰۱۸

اینگمار رنتزهوگ، از بنیانگذاران We Don’t Have Time، مجله Finance Monthly، اوت ۲۰۱۸

وقت نداریم

همچنان که این اصطلاح به سرعت به عنوان شعاری جمعی برای رسیدگی به فاجعه جاری زیست‌محیطی به نقل قول روز تبدیل می‌شود، که در بهترین حالت می‌تواند به عنوان سر به توافق تکان دادن برای این امر بدیهی توصیف شود، این درست است که وقت نداریم. ما وقت نداریم که جنگ‌های امپریالیستی را متوقف کنیم – جنگ‌ها با اختلاف بزرگترین عامل تغییرات اقلیمی و تخریب محیط زیست هستند – اما باید این کار را انجام دهیم. البته که زیر فشار خرد کننده سیستم سرمایهداری، اقتصاد جنگی ایالات متحده و فشار برای یک انقلاب صنعتی چهارم که بر پایه انرژی‌های تجدیدپذیر بنا شده است، این یک دستاورد غیرممکن است. با این حال، سختی کار هیچ ارتباطی با ضرورت در رسیدگی به یک وضعیت خاص ندارد. آنچه که هرگز در رابطه با به اصطلاح «انقلاب انرژی پاک» مورد بحث قرار نمی‌گیرد این است که وجود آن کاملا وابسته به امپریالیسم «سبز» است – اصطلاح دوم مترادف خون است.

اما این مجموعه درباره این موضوع نیست.

این مجموعه در مورد بازارهای مالی جدید در دنیایی است که رشد اقتصادی جهانی در آن رکود را تجربه می‌کند. تهدید و واکنش متعاقب نه در مورد تغییرات اقلیمی که در مورد فروپاشی سیستم اقتصادی سرمایهداری است. این مجموعه در مورد ثروت اقلیم و فرصت برای رشد بی‌سابقه، سود و اقداماتی است که طبقه فرادست ما برای دستیابی به آن انجام خواهند داد – از جمله بهرهبرداری از جوانان.

We Don’t Have Time چیست؟

«هدف ما تبدیل شدن به یکی از بزرگترین بازیگران اینترنت است.» — اینگمار رنتزهوگ، We Don’t Have Time، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۷، بیزنس اینسایدر نوردیک

در ۲۰ اوت ۲۰۱۸ شرکت فناوری «We Don’t Have Time»، که توسط مدیرعامل آن اینگمار رنتزهوگ تاسیس شده، یک توییت با نمایش عکسی از «یک دختر سوئدی» که در پیاده رو نشسته است، منتشر کرد:

«یک دختر ۱۵ ساله در مقابل پارلمان سوئد به مدت ۳ هفته تا روز انتخابات از مدرسه اعتصاب می‌کند. تصور کنید که در این تصویر چقدر احساس تنهایی می‌کند. مردم فقط از کنار او رد می‌شدند. و به کسب و کار مرسوم خود ادامه می‌دهند. اما حقیقت این است: ما نمی‌توانیم و او آن را می‌داند!»

توییت رنتزهوگ، از طریق اکانت توییتری We Don’t Have Time، اولین پرده‌برداری از اعتصاب مدرسه مشهور تونبرگ بود.

 توییت We Don’t Have Time، ۲۰ اوت ۲۰۱۸

در توییت «دختر تنها» رنتزهوگ پنج حساب توییتری تگ شده بودند: گرتا تونبرگ، Zero Hour (جنبش جوانان)، جیمی مارگولین (بنیانگذار نوجوان Zero Hour)، پروژه واقعیت اقلیمی ال گور و حساب توییتر اعتصاب اقلیمی مردم (با فونت و زیبایی شناسی یکسان با ۳۵۰.org ) [این گروه‌ها در ادامه این مجموعه به طور خلاصه مورد بررسی قرار می‌گیرند.]

رنتزهوگ بنیانگذار Laika (شرکت سوئدی برجسته مشاوره ارتباطات که به صنعت مالی خدمات ارائه می‌دهد و به تازگی توسط FundedByMe خریداری شده) است. او در تاریخ ۲۴ مه ۲۰۱۸ به عنوان مدیرعامل اتاق فکر Global Utmaning (چالش جهانی) انتخاب شد و همچنین به عنوان عضو هیئت مدیره FundedByMe فعالیت می‌کند. رنتزهوگ یکی از اعضای رهبران تشکیلات پروژه واقعیت اقلیمی ال گور است، که او در آن به عنوان عضو کارگروه سیاست‌گذاری اقلیم اروپا مشغول به کار است. او در مارچ ۲۰۱۷ آموزش خود را در دنور ایالات متحده آمریکا از معاون سابق رئیس جمهور ایالات متحده، ال گور، و بار دیگر در ژوئن ۲۰۱۸ در برلین دریافت کرد.

پروژه واقعیت اقلیمی ال گور که در سال ۲۰۰۶ تأسیس شده، شریک We Don’t Have Time است.

بنیاد We Don’t Have Time دو نفر را به عنوان مشاور و متولی ویژه جوانان معرفی می‌کند: گرتا تونبرگ و جیمی مارگولین.

عکس صفحه

مورتن توشلوند، مدیر ارشد بازاریابی و پایداری We Don’t Have Time بسیاری از اولین عکس‌های تونبرگ را پس از آغاز اعتصاب مدرسه او در ۲۰ اوت ۲۰۱۸ گرفت. در نمونه زیر، عکس‌های گرفته شده توسط توشلوند همراه است با مقاله‌ای با عنوان این دختر ۱۵ ساله قانون سوئد را به خاطر اقلیم می‌شکند، که توسط دیوید اولسون، مدیر عملیاتی We Don’t Have Time، نوشته شده و در ۲۳ اوت ۲۰۱۸ منتشر شده است:

«گرتا قهرمان اقلیم شد و تلاش کرد تا افراد نزدیک به خود را تحت تاثیر قرار دهد. پدرش اکنون مقالاتی را می‌نویسد و در مورد بحران اقلیمی سخنرانی می‌کند، همینطور مادرش، خواننده مشهور اپرای سوئدی، پرواز با هواپیما را متوقف کرده است. به لطف گرتا.
و به وضوح، او مهارت‌های خود را افزایش داده و روی گفتگوی ملی درباره بحران اقلیمی تاثیر گذاشته است — دو هفته پیش از انتخابات. We Don’t Have Time از زمان اولین روز اعتصاب گرتا گزارش داده است و در کمتر از ۲۴ ساعت پیام‌های فیس‌بوکی و توییت‌های ما بیش از بیست هزار لایک، بازنشر و پاسخ دریافت کرده‌اند. طولی نکشید که رسانه ملی هم به این جمع پیوست. در هفته اول اعتصاب، حداقل شش روزنامه اصلی، و همچنین تلویزیون ملی سوئد و دانمارک، [۱] با گرتا مصاحبه کرده‌اند. دو رهبر حزب سوئدی نیز برای گفتگو به او سر زده‌اند.»

مقاله ادامه می‌دهد:

«آیا اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است؟ این یک کودک بلافاصله بیست حامی به دست آورد که در کنار او نشسته‌اند. این یک کودک، اخبار متعددی را در روزنامه‌های ملی و تلویزیون ایجاد کرد. این یک کودک هزاران پیام عشق و پشتیبانی در رسانه‌های اجتماعی دریافت کرده است … جنبش‌های جوانان، مانند #ThisIsZeroHour جیمی مارگولین که #WeDontHaveTime پیشتر با او مصاحبه انجام داده بود، با فوریتی بسیار مورد نیاز صحبت می‌کند که بزرگسالان باید به آن توجه کنند…»

بله – چیزی در حال رخ دادن بود و همچنان هست.

نام آن بازاریابی و برندسازی است.

«دیروز کاملا تنها نشسته بودم، امروز یک نفر دیگر هم اینجا هست. کسی نیست که او را بشناسم.» — گرتا تونبرگ، ۲۱ اوت ۲۰۱۸، SVT Nyheter، سوئد

«یک کودک بلافاصله بیست حامی به دست آورد» – از یک شبکه سوئدی برای تجارت پایدار. آنچه رخ می‌دهد – راه‌اندازی کارزاری جهانی به منظور ایجاد اجماع لازم برای توافق‌نامه پاریس، توافق‌نامه سبز جدید و کلیه سیاست‌ها و قوانینی است که توسط قدرت فرادست نوشته شده است – برای قدرت فرادست. این کار برای گشودن تریلیون‌ها دلار بودجه، از طریق تقاضای عظیم مردم، ضروری است.

این توافق‌نامه‌ها و سیاست‌ها عبارتند از جداسازی و ذخیرهسازی کربن (CCS)، ازدیاد برداشت نفت (EOR)، زیست‌انرژی با جداسازی و ذخیرهسازی کربن (BECCS)، کربنزدایی کامل سریع، پرداخت برای خدمات اکوسیستم (معرفی شده به عنوان «سرمایه طبیعی»)، انرژی و شکافت هسته‌‏ای، و مجموعهای از «راه‌حل»های دیگر که با سیارهای که در حال ویران شدن است، خصومت دارند. [مترجم: جداسازی و ذخیره‌سازی کربن فرایند جدا کردن کربن‌دی‌اکسید از منابع اصلی آزادسازی این گاز در اتمسفر، مانند نیروگاه‌های سوخت فسیلی، انتقال آن به یک مکان ذخیره‌سازی، و در نهایت ذخیره آن در یک مخزن طبیعی زیرزمینی است. / ازدیاد برداشت نفت به مجموعه فرآیندهایی اطلاق می‌گردد، که طی آن سعی می‌شود نفت خامی را، که استخراج آنها با روش‌های معمولی امکان‌پذیر یا تولید آن اقتصادی و مقرون به صرفه نیست، استخراج و مورد بهره‌برداری قرار دهند.] آنچه رخ می‌دهد – راه‌اندازی مجدد یک اقتصاد راکد سرمایهداری است که برای نجات خود نیاز به بازارهای جدید – رشد جدید – دارد. آنچه ایجاد می‌شود سازوکاری برای گشودن تقریبا ۹۰ تریلیون دلار برای سرمایه‌گذاری‌ها و زیرساخت‌های جدید است. آنچه رخ می‌دهد ایجاد و سرمایه‌گذاری در احتمالا بزرگترین آزمایش تغییر رفتاری است که تاکنون در مقیاس جهانی انجام شده است. و چه عواملی در رفتارهایی که جامعه جهانی باید با آن هماهنگ شود تصمیم‌گیرنده هستند؟ و مهمتر از آن، چه کسی تصمیم می‌گیرد؟ این یک سؤال بلاغی است، زیرا ما به خوبی جواب آن را می‌دانیم: همان ناجیان سفیدپوست غربی و سیستم اقتصادی سرمایهداری که در سطح جهانی پیاده کرده‌اند که عامل کابوس زیست‌محیطی سیارهای ما بوده است. این بحران بی‌وقفه ادامه می‌یابد همچون که آنها خود را (دوباره) به عنوان ناجی برای تمام بشریت منصوب می‌کنند – یک مشکل تکرار شونده برای قرن‌ها.

«گرتا تونبرگ: زندگی ما در دستان شماست!»، توییتر We Don’t Have Time، ۷ سپتامبر ۲۰۱۸

منبع: صندوق جهانی طبیعت

***

«هدف ما این است که حداقل ۱۰۰ میلیون کاربر به دست بیاوریم. این یک هشتم افرادی است که در رسانه‌های اجتماعی دغدغه تغییرات اقلیمی دارند. ما براساس نظرسنجی رسانهای که Meltwater news برای ما انجام داده بود، تنها در ماه گذشته توانستیم به ۱۸ میلیون حساب رسانهای اجتماعی دسترسی پیدا کنیم. در فیس‌بوک، ما در حال حاضر هفت برابر تعداد دنبالکنندگان در بین تمام سازمان‌های اقلیمی جهان دنبالکننده داریم. ما روزانه با ۱۰۰۰۰ دنبالکننده جدید جهانی در فیس‌بوک در حال رشد هستیم.» — اینگمار رنتزهوگ، مصاحبه با Miljö & Utveckling، ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸

We Don’t Have Time خود را به عنوان یک جنبش و فناوری نوپا معرفی می‌کند که هم اکنون در حال توسعه «بزرگترین شبکه اجتماعی جهان برای فعالیت‌های اقلیمی» است. مؤلفه «جنبش» در ۲۲ آوریل ۲۰۱۸ راه‌اندازی شد. این سکوی وب هنوز در دست ساخت است، اما قرار است در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۱۹ (همزمان با روز زمین) راه‌اندازی شود. [مترجم: این سکو، پس از انتشار مقاله راه‎اندازی شده] «از طریق سکوی ما، میلیون‌ها نفر از اعضا متحد خواهند شد تا به رهبران، سیاستمداران و ابرشرکت‌ها فشار بیاورند تا برای شرایط اقلیمی فعالیت کنند.» هدف این شرکت نوپا برای دستیابی سریع به ۱۰۰ میلیون کاربر تاکنون ۴۳۵ سرمایه‌گذار (۷۴.۵۲٪ از سهام شرکت) را از طریق سکوی وب FundedByMe به خود جلب کرده است.

این شرکت نوپا در نظر دارد تا مشارکت، تبلیغات دیجیتال و خدمات مرتبط با تغییرات اقلیم، پایداری و رشد اقتصاد دورانی سبز را به «مخاطبان زیادی از مصرف‏کنندگان و سفیران متعهد» ارائه دهد.

We Don’t Have Time عمدتا در سه بازار فعال است: رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات دیجیتال و تعدیل کربن. [«تنها در ایالات متحده بازار تعدیل میزان کربن معادل بیش از ۸۲ میلیارد دلار تخمین زده شده است که از این میزان ۱۹۱ میلیون دلار تعدیل داوطلبانه است. پیش بینی می‌شود این بازار در آینده افزایش یابد، در سال ۲۰۱۹، ۱۵٪ از تولید گازهای گلخانهای مربوط به نوعی از هزینه برای تعدیل تخمین زده شده است.»] از آنجا که این شرکت یک سازمان جاویژه است، شبکه‌های اجتماعی قادر هستند خدمات متناسب با کاربران سکو ارائه کنند. این شرکت نوپا این فرصت را با ارائه امکان خرید تعدیل کربن به کاربران خود از طریق گواهی خود سکو، شناسایی کرده است. این گزینه برای کاربر شخصی و همچنین تمام سازمان‌ها / شرکت‌های موجود در سکو کاربرد دارد. [مترجم: تعدیل کربن کاهش انتشار کربن‌دی‌اکسید یا سایر گازهای گلخانهای به منظور جبران برای انتشار گازهای گلخانهای در جای دیگر ساخته شده است. ابرشرکت‌ها، دولت‌ها یا اشخاص دیگر به منظور تطبیق با سقف کربن‌دی‌اکسید که مجاز به انتشار آنها هستند، تعدیل کربن را خریداری می‌کنند.]

یکی از انگیزه‌های بسیار در بخش سرمایه‌گذاری این شرکت نوپا این است که کاربران را به «برقراری ارتباط پیوسته و مقتدرانه با حامیان تأثیرگذار» تشویق می‌کنند. از قبیل این تأثیرگذاران گرتا تونبرگ و جیمی مارگولین هستند که هر دو صاحب آینده‌های سودمندی در برندسازی صنایع و محصولات «پایدار» هستند، اگر بخواهند از خود فعلی مشهور در جهت استفاده شخصی استفاده کنند (مشخصه بارز جنبش‌های مردم نهاد «مردمی»)

این شرکت فناوری در حال ایجاد یک پایگاه اعضای عظیم از «کاربران آگاه» است که «مشارکت‌های تجاری سودآور، به عنوان مثال، تبلیغات» را می‌تواند فراهم کند.

«تصمیم گیرندگان – سیاستمداران، شرکت‌ها، سازمان‌ها، کشورها – بر اساس توانایی خود برای برآورده ساختن ابتکار کاربران، رتبه اقلیمی می‌گیرند. دانش و عقیده در یک مکان جمع می‌شوند و کاربران برای تغییر سریعتر به تصمیم‌گیران فشار می‌آورند.»
«منابع اصلی درآمد از طرف حامیان تجاری حاصل می‌شود که رتبه بالای اقلیمی دریافت کرده‌اند و اطمینان به پایگاه اعضای We Don’t Have Time [۲] … مدل درآمد شبیه به مدل تجاری سکوی اجتماعی TripAdvisor.com خواهد بود که با ۳۹۰ میلیون کاربر خود سالانه بیش از ۱ میلیارد دلار سودآوری خوب ایجاد می‌کند… ما با شرکای راهبردی خود مانند رهبران واقعیت اقلیمی، سازمان‌های اقلیمی، وبلاگ نویسان، تأثیرگذاران و متخصصان برجسته در این زمینه همکاری خواهیم کرد

ویدیو: فیلم تبلیغاتی We Don’t Have Time، منتشر شده در ۶ آوریل ۲۰۱۸ [زمان اجرا: ۱ دقیقه و ۳۸ ثانیه]

یک «وضعیت پدیداری هوشیار و دائمی عملکرد خودکار قدرت را تضمین می‌کند.» – مراقبت و تنبیه میشل فوکو

مانند دیگر رسانه‌های اجتماعی که «لایک‌ها»، «دنبالکنندگان» و مقدار سنجش ناپذیر ابرداده موفقیت مالی را تعیین می‌کنند، این واقعیت که این تجارت مجازی است حاشیه سود بالا را ممکن می‌سازد. بازده سرمایه‌گذاری، که به بهترین وجه به عنوان سازش و اشتیاق جریان اصلی از طریق نوع نمایش توصیف می‌شود، از طریق سود سهام آینده بدست می‌آید. در انتظار این موفقیت پیش بینی شده، شرکت فناوری قصد دارد تا در آینده‌ای نزدیک تجارت خود را به بورس ببرد. (به فیس‎بوک و اینستاگرام فکر کنید.) مهمترین مولفه موفقیت این شرکت نوپا (مانند پیشینیان آن) دستیابی به یک پایگاه اعضای گسترده است. بنابراین، طبق گفته این شرکت، «برای ثبت نام تأثیرگذاران و ایجاد محتوا برای کارزارهای مختلف مرتبط با هشتگ #WeDontHaveTime فعالانه کار خواهد کرد.» 

برنامه تجاری We Don‘t Have Time به سوئدی

در تاریخ ۱۸ آوریل ۲۰۱۸، سکوی جذب سرمایه جمعی FundedByMe (استفاده شده توسط We Don’t Have Time برای ثبت نام سرمایه‌گذاران) مشاوره Laika اینگمار رنتزهوگ را تصاحب کرد. گزیده‌ای از بیانیه مطبوعات به شرح زیر است:

«FundedByMe امروز اعلام کرد که آنها ۱۰۰٪ سهام را در شرکت مالی شناخته شده مشاوره Laika، یک آژانس ارتباطات پیشرو در ارتباطات مالی تصاحب کردند. در نتیجه، این شرکت شبکه سرمایه‌گذاری خود را دو برابر می‌کند تا نزدیک به ۲۵۰۰۰۰ عضو داشته باشد که این موضوع آنها را بزرگترین در منطقه نوردیک می‌کند. کسب یک گام راهبردی برای تقویت بیشتر دامنه خدمات مالی FundedByMe است …
[اینگمار رنتزهوگ] به کار خود در پروژه‌های راهبردی مشتریان برای FundedByMe و مشاوره Laika  به صورت پاره وقت ادامه خواهد داد. علاوه بر این او در هیئت مدیره شرکت نقش ایفا می‌کند. اکثر اوقات او از طریق شرکت تازه تاسیس « We Don’t Have Time» به عنوان مدیرعامل و بنیانگذار بر تغییرات اقلیمی تمرکز خواهد کرد.» [منبع] [۳]

اپ نرم افزار We Don’t Have Time: آخرین موج ایدئولوژی غربی و ابر شرکتی در نوک انگشتان شما

در اکتبر سال ۲۰۱۶، نتفلیکس فصل سوم سریال Black Mirror را پخش کرد، «یک سریال تلویزیونی مشابه Twilight Zone در مورد اضطراب‌های تکنولوژیکی و آینده‌های احتمالی.» اولین قسمت «Nosedive» جمعیتی کم عمق و ریاکارانه را نشان می‌دهد که در آن «سکوهای اجتماعی، خود درمانی و اعتبار جویی» زیربنای جامعه آینده شده است. [فصل سوم Black Mirror با برداشتی شرورانه از رسانه‌های اجتماعی افتتاح می‌شود] این قسمت آزاردهنده با مفهوم پشت We Don’t Have Time تشابهاتی دارد. تفاوت این است که به جای اینکه افراد را به طور انحصاری رتبه‌بندی کنیم، برندها، محصولات، ابرشرکت‌ها و سایر موارد مرتبط با اقلیم را رتبه‌بندی می‌کنیم.

اگر به عنوان مثال، ۵۰۰ کاربر نسبت به استفاده از کیسه‌های پلاستیکی در یک فروشگاه محلی خواربارفروشی اعتراض کنند، مدیر آن فروشگاه یک ایمیل به صورت خودکار از طریق این سکو دریافت می‌کند و روی رتبه کلی فروشگاه در We Don’t Have Time تأثیر منفی می‌گذارد. با این حال، اگر فروشگاه کاری در مورد آن انجام دهد، کاربران ما این موضوع را درک کرده و رتبه فروشگاه را بهبود می‌بخشند. مجله Acquisition International، شماره ۱۰ ۲۰۱۸ 

نتایج ناخواسته ده برابر خواهد بود. ابرشرکت‌هایی که بهترین مدیران تبلیغات و بیشترین بودجه را دارند برنده خواهند شد. سبزشویی و همینطور هنر «داستان‏پردازی» تبدیل به روشی بی‌سابقه برای تبلیغات خواهد شد (کسی هرگز نگفته که یک داستان باید واقعیت داشته باشد). مشاغل کوچک و محلی که دارای کمبود مالی هستند بیشتر مواقع بازنده خواهند بود. بخصوص کارآفرینان مهاجری که فرهنگشان با فرهنگ ما در غرب متفاوت است صدمه خواهند خورد – جایی که «دموکراسی غربی» تنها دموکراسی معتبر است.

افزون بر این در مورد اینکه چه کسی در نهایت از منظر فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و قومی از این کوشش سود می‌برد، این واقعیت وجود دارد که «جانبداری ناخودآگاه در مورد نژاد یا جنسیت، یک مشکل اثبات شده در بسیاری از سکوهای جمع‎سپاری است.» [منبع] روی هم رفته، این بدان معناست که برای به دست آوردن پشتیبانی مورد نیاز به عنوان یک سکوی چندرسانه‌ای، منافع جهان غرب باید در اولویت قرار بگیرند بدون نگرانی برای جنوب جهانی – غیر از آنچه ما می‌توانیم از آن به سرقت ببریم. حقیقت ناراحت‌کننده این است که همه جاده‌ها به همان هدف جمعی (حتی اگر ناخودآگاه) منتهی می‌شوند: حراست از سفیدپوستان. [مترجم: اصطلاح حقیقت ناراحت‌کننده اشاره دارد به فیلم مستند درباره کارزار ال گور برای آموزش مردم در مورد گرم شدن کره زمین.]

رنتزهوگ به مخاطبان خود اطمینان می‌دهد که «درون‌مایه ما همچنان توانمندسازی کاربرانمان باقی خواهد ماند، تا رهبران جهان را تحت فشار قرار دهند تا آنها سریعتر به سمت دنیایی عاری از آلاینده و دارای راه‌حل‌ها و سیاست‌های پایدار از نظر زیست‏محیطی حرکت کنند.» [مجله Acquisition International، شماره ۱۰ ۲۰۱۸]

«دنیای عاری از آلاینده» وسوسه کننده به گوش می‌رسد – اما هنوز هیچ برنامه‌ای برای عقب نشینی از اقتصادهای رشد ما وجود ندارد. «راه‌حل‌های پایدار زیست‌محیطی»… مطابق با چه کسی؟ مطابق با بزرگ قبیله‌ای که از اصول «نسل هفتم» حمایت می‌کند (عقیده بومی که انسان باید فرزندان خود را به درستی تأمین کند با تضمین این که اقدامات ما در حال حاضر بقای زمینی هفت نسل پس از ما را ممکن می‌سازد – نباید با فروشگاه محصولات خانگی نسل هفتم تحت مالکیت یونیلیور اشتباه شود) – یا مطابق با بانک جهانی؟ (همه ما جواب این سوال بلاغی را می‌دانیم.)

حقیقت ناراحت‌کننده دیگر، با توجه به پیش‌فرض فوق، این است که فشارهای فزاینده بر دولت‌ها وجود دارد تا بودجه تحقیق و توسعه فدرال برای توسعه و استقرار فناوری‌های «کربن‌زدایی عمیق» را به عنوان یکی از «راه‌حل‌های» اصلی برای تغییرات اقلیمی افزایش دهند. این راه‌حل در توافق‌نامه اقلیمی پاریس با پیشگامی بیل گیتس با عنوان «ماموریت نوآوری» پیشنهاد شد، که متعهد به دو برابر شدن سرمایه‌گذاری دولت در فناوری انرژی بود.

«می‌خواهیم هزینه‌های بیشتری از نظر درآمد، پشتیبانی عمومی و شهرت داشته باشد برای این که در جهت کاهش تولید گازهای گلخانهای و بهبود پایداری محیط زیست کار نکنند، در حالی که کسانی که پیشروی راه هستند باید برای این شناخته شوند. چشم انداز ما ایجاد یک مسابقه به سمت پایداری محیط زیست و خنثی‎سازی کربن‌دی‌اکسید است [مترجم: خنثیسازی کربن، یا داشتن خالص ردپای کربنی صفر، به دستیابی به خالص آلاینده کربن‌دی‌اکسید صفر با تعادل آلاینده‌های کربنی از طریق حذف کربن از جو به کمک فناوری‌های فوق پیشرفته یا تعدیل کربن اشاره دارد.]، تا آن را اولویت اصلی کسب و کار، سیاستمداران و سازمان‌ها در سراسر جهان قرار دهد.» شماره ۱۰ ۲۰۱۸، مجله Acquisition International

در اینجا دوباره باید از نزدیک به زبان و چارچوب بندی نگاه کنیم. چه کسانی «پیشروی راه» هستند؟ آیا به شهروندان غربی اشاره می‌کنند که می‌توانند تمام وسایل خود را در یک کیسه پارچه‌ای جا بدهند؟ [در اینجا لازم است گفته شود که قهرمانان محیط زیست در غرب ریچارد برانسون یا لئوناردو دی کاپریوهای جهان نیستند. قهرمانان واقعی محیط زیست، به دلیل ردپای تقریبا ناموجودشان در محیط زیست، بیخانمان‌ها هستند – علی رغم اینکه توسط کل جامعه تحقیر می‌شوند.] آیا آنها به ماسای‌های آفریقایی اشاره می‌کنند که تا به امروز، به معنای واقعی کلمه هیچ اثری از خود باقی نگذاشته‌اند؟ یا یونیلیور و ایکیا «پیشروی راه» هستند (که در هیئت مدیره We Don’t Have Time نماینده دارند)؟ این سؤال بلاغی دیگری است که همه ما جواب آن را می‌دانیم. به ذکر «خنثیسازی کربن‌دی‌اکسید» به جای کاهش شدید آلاینده‌های کربن‌دی‌اکسید توجه کنید. زبان مناسب وقتی که یکی از ارکان اصلی مدل کسب و کار، فروش تعدیل کربن است – منطقی‌سازی ادامه همان سبک زندگی مبتنی بر کربن با ساختن یک خیال تقلبی، که هر شخص صاحب ثروت مالی، می‌تواند آن را باور کند.

از آنجایی که سیستم‌های بررسی و رتبه‌بندی آنلاین به کالای اساسی غربی برای تعیین ارزش فرد، گروه یا ابرشرکت تبدیل شده‌اند، در حال حاضر اینترنت منبع اصلی تعیین کیفیت یک عنصر است. یکی از نمونه‌های این نوع سیستم، سایت آنلاین Trip Advisor است که از بازخورد کاربر به عنوان چوب اندازه گیری برای هتل، هواپیمایی، کرایه اتومبیل و غیره استفاده می‌کند. از آنجا که We Don’t Have Time به دنبال شبیه‌سازی الگوی درآمدی Trip Advisor از طریق سیستم رتبه‌بندی است، این سیستم رتبه‌بندی خاص را بررسی خواهیم کرد.

در حالی که وب‌سایت معتبر و شناختهشده‌ای مانند Trip Advisor مبتنی بر تجربه واقعیست – ارزیابی‌های We Don’t Have Time بیشتر در راستای وعده‌های مربوط به آینده در مورد انقلاب فناوری سبز است و/ یا اثربخشی تبلیغات در باورمندی مردم به صداقت این وعده‌ها. با استفاده از حساب‌های جعلی (مثلا توییتر و فیس‌بوک)، کارزارهای هماهنگ شده‌ی راهبردی به این اپ اجازه می‌دهند مشاغل سیاسی را از بین ببرد و مردم و کشورها را بر اساس رتبه‌بندی‌ها («بمب‌های اقلیمی») اهریمنانگاری کند. این بمب‌ها را می‌توان علیه هر دشمنی که از فناوری (درست شده در غرب به منظور سود رساندن به غرب) برای به اصطلاح این انقلاب استفاده کرد، صرف نظر از اینکه دلیل انجام این کار قابلتوجیه است یا خیر.

کلمه «بمب» خود از نو چارچوببندی می‌شود. به جای اینکه بمب‌ها را با نظامی‌گری (که We Don’t Have Time هرگز به این موضوع نپرداخت) مرتبط سازند در درجه نخست با رتبهبندی، محصولات بد، ایده‌های بد و افراد بد مرتبط خواهد شد. چنین است قدرت زبان و چارچوببندی در ترکیب با مهندسی اجتماعی. در اینجا، اقتصاد رفتاری نفرت را می‌توان مسلح کرد – یک شکل جدید از قدرت نرم. دولت ساندینیستای نیکاراگوئه که توافق‌نامه پاریس را امضا نکرد، زیرا این توافق‌نامه بسیار ضعیف است (و فقط به منافع غربی‌ها خدمت می‌کند)، می‌تواند به سرعت در صحنه جهانی به منفور تبدیل شود – زیرا که غرب این صحنه را کنترل می‌کند. به عنوان یک هدف برای بی‌ثبات‌سازی، آنطور که طبقه حاکم صلاح می‌داند، اپ قدرت نرم اعمال می‌شود.

وقتی کسی مجموعه صنعتی غیرانتفاعی را با دقت زیر نظر می‌گیرد، متوجه می‌شود که این مجموعه باید قدرتمندترین ارتش جهان به حساب بیاید. با استخدام میلیاردها کارمند، همه به هم پیوسته، کارزارهای امروزی، که توسط الیگارشی حاکم تأمین مالی می‌شوند، می‌تواند فقط ظرف چند ساعت به وسیله مدیریت به هم پیوسته که در همکاری با یکدیگر با وحدت به سمت یک هدف مشترک برای چکاندن افکار و عقاید یکنواخت، همه‏گیر شود، که به تدریج ایدئولوژی دلخواه را ایجاد می‌کند. این هنر مهندسی اجتماعی است. دنبالهروی و محتوای عاطفی به عنوان ابزار فریبکاری قدرتمندترین سلاح در جعبه ابزار Mad Men بوده و همیشه خواهد بود. اگر ۳۰۰۰۰۰ نفر در کمتر از ۴۸ ساعت با موضوع «قلب‌های اقلیمی» برای یک موضوع «پرمخاطب» رای داده‌اند – حتما باید یک ایده عالی باشد. [مترجم: اصطلاح Mad Men کوتاه‌شده عبارت مردان خیابان مدیسون است که اشاره دارد به رشد انفجاری صنعت تبلیغات در این منطقه در دهه ۱۹۲۰.]

«هیچ کس نمی‌خواهد شاگرد آخر کلاس باشد.» اینگمار رنتزهوگ، We Don’t Have Time، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۷، بیزنس اینسایدر نوردیک

به طور واضح، غرب در جایگاهی نیست که نظام «صحیح» ارزش‌گذاری را در موضوع پایداری به جهان «آموزش» (تلنگر/مهندسی) دهد، به خصوص هنگامی که «بزرگترین آلاینده‌های کره زمین» را به عنوان «رهبران اقلیمی» و «قهرمانان اقلیمی» جعل می‌کند. این معکوس جلوه دادن واقعیت است. واقعیتی که برای پذیرش آن شرطی شده‌ایم. موسساتی مانند سازمان ملل متحد در مشارکت با رسانه‌ها، این جنون (که مخالف همه منطق‌هاست) را در خدمت به طبقات حاکم، به جمعیت جهانی می‌خورانند. [مترجم: تلنگر مفهومی در علوم و اقتصاد رفتاری، که تقویت مثبت و پیشنهادهای غیر مستقیم را برای تاثیر بر انگیزه‌ها و تصمیم‌گیری گروهی و فردی مطرح می‌کند.]

پس از راه‌اندازی، ما به یک پایگاه کاربری متعهد وابسته خواهیم بود و برای ما پیاده‌سازی بازخورد آنها و «تلنگر زدن» به آنها برای فعال بودن در سکوی ما بسیار مهم خواهد بود. موفقیت ما به ایجاد یک جامعه فعال پیرامون ارزش‌های اصلی ما وابسته است. مجله Acquisition International، شماره ۱۰ ۲۰۱۸ 

سرانجام، این سکوی علوم رفتاری خود را به ادامه واژگون شدن تفکر انتقادی می‌کشاند. با کل روز که باید به رتبه‌بندی همه چیز و همه کس بگذارد – چه کسی وقت دارد هر سیاست یا کالایی خاص را عمیقا مطالعه کند، در حالی که عملا، بخاطر بازاریابی پیشرفته همراه با تاکتیک‌های تغییر رفتار، شگفتانگیز به نظر می‌رسد؟ مهم است که به خاطر داشته باشید که خدمت و هدف اصلی این اپ مهندسی اجتماعی – و سود انبوه – است.

پانویس:

[۱] TV 2 Danmark Danish public service، SVT Swedish public service، TV 4 News، Metro TV، Dagens Nyheter، Aftonbladet، Sydsvenskan، Stockholm Direkt، Expressen، ETC، WWF، Effekt Magazin، GöteborgsPosten، Helsingborgs Dagblad، Folkbladet، Uppsala Nya tidning، Vimmerby Tidning، Piteå Tidningen، Borås Tidning، Duggan، VT، NT، Corren، OMNI، پست فیس‌بوکی پربازدید مدیرعامل We Don’t Have Time که اولین بار به آن اشاره کرد [منبع]

[۲] تبلیغات کلیک‌محور بر پایه شرکت‌های دارای رتبه بالا که می‌خواهند ترافیک را به صفحه وب خود هدایت کنند. تبلیغات اینترنتی هدفمند برای شرکت‌هایی که می‌خواهند کاربران آگاه از لحاظ محیط زیستی در بخش‌های مختلف دسترسی پیدا کنند. اشتراک‌های تجاری که در آن شرکت‌ها و سازمان‌ها امکان برقراری تعامل با اعضا و حق استفاده از نام تجاری We Don’t Have Time و رتبه‌بندی شرکت در بازاریابی خود را دارند [منبع]

[۳] اینگمار رنتزهوگ مدیرعامل Laika می‌گوید: «مشاوره Laika یکی از اولین شرکت‌ها در سوئد بود که وقتی در سال ۲۰۰۴ این برند را تاسیس کردیم با جذب سرمایه جمعی کار کرد. من مشتاقانه منتظرم تا رشد این شرکت را از نزدیک دنبال کنم. ترکیبی از تخصص Laika در شرکت‌های سهامی عام، همراه با FundedByMe با حضور بین‌المللی و دیجیتال، می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای رشد ایجاد کند.» [منبع]

[کوری مورنینگستار یک روزنامه‌نگار تحقیقی مستقل، نویسنده و فعال محیط زیست است که بر فروپاشی زیست‌محیطی جهانی و تحلیل سیاسی مجموعه صنعتی غیرانتفاعی تمرکز دارد. او در کانادا اقامت دارد. نوشته‌های اخیر او را می‌توان در Wrong Kind of Green، The Art of Annihilation و Counterpunch یافت. نوشته‌های وی همچنین در Bolivia Rising و Cambio، روزنامه رسمی جمهوری چند ملیتی بولیوی هم چاپ شده است.]

منبع اصلی

 

همچنین بخوانید:  «تهران-۵۶» از دریچه‌ای دیگر
4 نظر
  1. جالب بود
    در واقع محتوای این مقاله همسو با نظرات پوتین بود که به تازگی در مورد گرتا اعلام کرده بود
    البته به واقعیت هایی اشاره کرده بود ،اما سوال اساسی این هست که آیا گرایش به انرژی های تجدیدپذیر و مسائلی مثل مالی کردن طبیعت به بهانه سودآور بودن برای شرکت ها و دولت ها ،ذاتا یک رویکرد منفی هست یا با اعمال تغییراتی میتونه خیلی مثبت باشه؟

  2. واقعا اجباری در کار بود که این ترجمه ضعیف رو در سایت قرار بدید ؟ ،اصلا قبل از نشر دادن مطالب خودتون یک بار اون رو مرور می کنید ؟ ،اینکه هر مطلبی رو بزاریم تو مترجم گوگل و سریع آپلود کنیم چه ارزشی واسه خواننده داره ؟؟؟

  3. ترجمه به طرز وحشتناکی بد و اشتباه بود. طوری که خواندن متن عملا ناممکن و مبهم بود. با اشتیاق بسیار سعی کردم که بخونم اما ترجمه، سرخورده م کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗