زیستبوم خلیجفارس زیر چکمه نفت
خلیجفارس دارای اکوسیستمی حساس و شکننده است و عبور صدها نفتکش بهطور روزانه از این پهنه آبی آن را شکنندهتر کرده زیرا نفت بسیاری از طریق تردد نفتکشها وارد آن میشود و از آنجا که مأمن بسیار غنی برای آبسنگهای مرجانی است، حیات این گونههای باارزش به خطر میافتد. براساس یک گزارش، سالانه بیش از ١٠هزار شناور و نفتکش در خلیجفارس تردد میکند که ٧٥درصد آنها نفتخام و محصولات نفتی حمل میکنند و این مسأله تهدیدی برای محیطزیست این پهنه آبی است زیرا طبق همین گزارشها، سالانه بیش از یکمیلیون تن نفت وارد خلیجفارس میشود.
آلودگی ناشی از سکوهای نفتی دورتادور خلیجفارس و دریای عمان، قاچاق سوخت بنزین و گازوییل، دپوی فاضلاب شهری و بیمارستانی در کشورهای جنوبی خلیجفارس، دریاخواری و پروژههای بلندمدت صنعتی عواملی هستند که حال این روزهای آبزیان و اکوسیستم خلیجفارس را وخیم کردهاند. صید امروز رونق گذشته را ندارد. خلیجفارس و دریای عمان به ماهیان زینتی خود شهره خاص و عام بودند اما اکنون بیشتر آبزیان زینتی خلیجفارس در معرض خطر نابودی قرار دارند. صخرههای مرجانی دریای عمان و خلیجفارس معروفیت جهانی داشتند، اگرچه به همت فعالیتهای بیش از حد بشر، امروز با سرعت خیلی زیادی رو به کاهش است. همه اینها را اگر بههم وصل کنی میبینی که محیطزیست و اکوسیستم و منابع طبیعی برای ما حکم کشک دارد چرا که مهمتر از اینها نفت است، این طلای سیاه که دل هر دولتمردی را میبرد و سمبل توسعه کشورها به شمار میرود اما همین طلای سیاه، بلای جان محیطزیست و زندگی شهروندان حوزه خلیجفارس شده است چرا که چیزی که باید باعث ثروت مردم منطقه شود منجر به پدیده قاچاق سوخت از سوی مردم محلی شده است. قاچاق سوخت بیداد میکند. گالن گالن بنزین از طریق ناامنترین، بدترین و فرسودهترین لنجها روزانه بارها خلیجفارس و دریای عمان را به مقصدهای مشخص طی میکنند که البته در خیلی از موارد به خاطر نزدیک شدن نیروهای امنیتی و نظامی سوخت نازنین و البته سمی را وارد دریا میکنند. مردمی که زیر پایشان نفت است اکنون مجبور به قاچاق کالای خود هستند و سهم آنها از این ثروت ملی از دست دادن کار (صید) و البته آمار بالای بیکاری است. به گفته دکتر آوخ، استاد دانشگاه به دلیل آلودگیهای خلیجفارس تناژ صید بهشدت پایین آمده است. این خود برای مردمی که در طول تاریخ صیاد بودند یک تراژدی است. منطقهای که کمتر از دستخوردگی اکولوژی و محیطزیست آن حرف زده میشود. به دلیل اینکه طرحهای ملی مهمتر از همهچیز هستند. بهرهبرداری نفت حکم اکسیژن را برای دولت دارد، طبیعی است در چنین شرایطی حرف از کاستن فعالیتهای نفتی بیمورد است، اما شاید بتوان با افزایش ایمنی دستگاهها و رعایت موارد زیستمحیطی تا حدودی از نشت آلایندههای زیستمحیطی کاست.
مردمی که زیر پایشان نفت است اکنون مجبور به قاچاق کالای خود هستند و سهم آنها از این ثروت ملی از دست دادن کار (صید) و البته آمار بالای بیکاری است.
بیش از هزار گونه در خلیجفارس و دریایعمان وجود دارد. ٨درصد از آبسنگهای دنیا در خلیجفارس و دریای عمان وجود دارند. روزگاری این دو دریا از لحاظ جامعه آبزیان زینتی مقام چهارم در دنیا را داشت. باید دولت بین توسعه صنعتی و حفظ محیطزیست تعادل ایجاد کند بدون آن نه از حیات در خلیج خبری خواهد بود نه پایداری برای این گونه توسعه. خلیجفارس ثروت ملی ایرانیان است، این جمله اخیر معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت محیطزیست است و آن را یک منبع ثروت عظیم برای ایران دانسته است. در کشوری که معیار ثروت شمردن پول است، این نفت است که بر خلیج پیروز خواهد شد. ثروت ملی ایرانیان در نگاه توسعهگرایانه دولتمردان ما نه دریاچه ارومیه و خلیجفارس است و نه جنگل ابر و جزیره آشوراده، بلکه ثروت ملی نفت است و هر چیزی که بتوان از آن پول به دست آورد، مثل فروش خاک به همسایگان جنوبی خلیجفارس جهت احداث جزیرههای کوچک.
خلیجفارس دارای اکوسیستمی حساس و شکننده است و عبور صدها نفتکش بهطور روزانه از این پهنه آبی آن را شکنندهتر کرده زیرا نفت بسیاری از طریق تردد نفتکشها وارد آن میشود و از آنجا که مأمن بسیار غنی برای آبسنگهای مرجانی است، حیات این گونههای باارزش به خطر میافتد. براساس یک گزارش، سالانه بیش از ١٠هزار شناور و نفتکش در خلیجفارس تردد میکند که ٧۵درصد آنها نفتخام و محصولات نفتی حمل میکنند و این مسأله تهدیدی برای محیطزیست این پهنه آبی است زیرا طبق همین گزارشها، سالانه بیش از یکمیلیون تن نفت وارد خلیجفارس میشود. در گزارش دیگر تردد روزانه نفتکشها در خلیجفارس ١٧هزار اعلام شده که ٣٠درصد از این شناورها از سیستمهای قدیمی استفاده میکنند. در سال ٩١ تنها ٢۴حادثه نفتی که اتفاق افتاد مربوط به چاههای نفتی ایران میشد. عامل آسیبرسان دیگر به خلیجفارس، سدسازی بیرویه توسط وزارت نیرو در سالهای اخیر روی رودخانههای منتهی به خلیجفارس و دریای عمان بود که باعث کاهش گلولای آب و شکلگیری پدیده کشند قرمز در خلیجفارس شد. در سال ٩١ اعلام شده بود که آلودگی خلیجفارس ۴۶برابر حد مجاز است. از آن سال تاکنون چه کاری برای کاهش این آلودگی صورت گرفته است؟
در کشوری که معیار ثروت شمردن پول است، این نفت است که بر خلیج پیروز خواهد شد. ثروت ملی ایرانیان در نگاه توسعهگرایانه دولتمردان ما نه دریاچه ارومیه و خلیجفارس است و نه جنگل ابر و جزیره آشوراده، بلکه ثروت ملی نفت است و هر چیزی که بتوان از آن پول به دست آورد، مثل فروش خاک به همسایگان جنوبی خلیجفارس جهت احداث جزیرههای کوچک.
پروین فرشچی معاون محیطزیست دریایی سازمان محیطزیست، مهرماه امسال قاچاق سوخت را مهمترین تهدید دریاهای جنوبی ایران دانست. در خلیجفارس، جنگلهای حرا وجود دارند که بسیار به آلایندهها حساس هستند. ریزش مقدار زیاد گازوییل و بنزین به دریا حیات آبزیان و این جنگلها را به خطر میاندازد. وقتی هم جنگلها نابود شوند صید هم خودبهخود نابود میشود. براساس اعلام نیروی دریایی سال گذشته ۵میلیون لیتر سوخت قاچاق وارد آبهای خلیجفارس شد. این حجم از قاچاق برای محیطزیست این منطقه بسیار خطرناک است. نکته جالب این است که چطور کشوری با این همه ثروت ناشی از تولید نفت در مناطق نفتخیز خود مردمانی دارد که از سر نیاز دست به قاچاق سوخت میزنند که در نهایت، هم حیات خود را در درازمدت به خطر میاندازند و هم عامل تخریب اکوسیستم دریایی خلیجفارس میشوند. قاچاق سوختی که نهتنها طی ٨سال گذشته کاهش پیدا نکرده بلکه ٢سال است که روزبهروز گسترش یافته است. قاچاقچیانی که مورد تعقیب نیروی دریایی و نیروهای سازمان محیطزیست قرار میگیرند از ترس دستگیری، سوختهای خود را در دریا میریزند که این مسأله مرگ آبزیان و از بین رفتن گونههای دیگر را به همراه دارد.
اطلاعات پایه در مورد آمار گونههای آبزی خلیجفارس ضعیف است
محمدرضا فاطمی، کارشناس محیطزیست دریایی در مورد اینکه چقدر خلیجفارس و دریای عمان با کاهش گونههای آبزی خود طی چندسال گذشته مواجه بود، میگوید: نمیتوانیم به این راحتی بگوییم فلان آلودگی نفتی یا هر عامل دیگر باعث کاهش جمعیت ماهیان در خلیجفارس شده است. آماری در این رابطه وجود ندارد. آلودگی در دریا پخش میشود. آلودگی در دریا توزیع یکنواختی ندارد. طوفان، باد و تلاطم دریا باعث میشود این آلودگیها پخش شوند و در یکجا تمرکز نیابند برای همین نمیتوان گفت موجودات آبزی حتما تحتتأثیر قرار خواهند گرفت. فاطمی با بیان اینکه قاچاق سوخت بزرگترین تهدید زیستمحیطی به شمار میرود، تصریح میکند: قاچاق سوخت افزایش یافته است. از جاسک تا چابهار و حتی در شمال قشم در روز روشن قاچاق سوخت انجام میشود، البته این کار چطور به این راحتی انجام میشود جای تعجب دارد.
چطور کشوری با این همه ثروت ناشی از تولید نفت در مناطق نفتخیز خود مردمانی دارد که از سر نیاز دست به قاچاق سوخت میزنند که در نهایت، هم حیات خود را در درازمدت به خطر میاندازند و هم عامل تخریب اکوسیستم دریایی خلیجفارس میشوند.
دکتر محمدرضا فاطمی در رابطه با اثرات نشت گازوییل و بنزین در دریا به «شهروند» میگوید: خیلی از مناطق و زیستگاههای خلیجفارس بسیار به آلایندههای نفتی متمرکز حساس هستند و به راحتی از بین میروند یکی از این مناطق شکننده جنگلهای حرا و مانگرو در شمال قشم است. اینها از طریق آلایندههای بنزین در کوتاهمدت خشک میشوند و از سوی دیگر زندگی آبزیانی که محل سکونتشان در این جنگلهاست در معرض خطر نابودی قرار میگیرد. او در ادامه میافزاید: برخورد با قاچاق سوخت یک معضل اجتماعی است مثل ماده مخدر و باید در این مورد به پیامدهای اجتماعی آن توجه ویژهای داشت.
همچنین این استاد دانشگاه، با اشاره به اینکه نشت نفت از لولههای شرکت نفت بیشتر شده است، تأکید میکند: در حال حاضر هزاران لیتر نفت به صورتهای مختلف مثل نفتخام یا مشتقات آن به داخل دریا میریزد که اثر نفتخام از همه بیشتر است چون نسبت به بنزین و گازوییل سبک نیست. در حالی که بنزین و گازوئیل سبک هستند و اثر آنها خیلی کمتر از نفتخام است. بنزین و گازوئیل به دلیل سبکی روی سطح میمانند و زود تبخیر میشوند. دکتر فاطمی در ادامه درخصوص اینکه برخیهای میگویند همین آلایندهها باعث کم شدن جمعیت گاو دریایی شده چنین اذعان میکند: اصلا گاو دریایی در خلیجفارس و دریای عمان وجود ندارد. فقط در جنوب خلیجفارس سواحل بحرین، قطر و عربستان یافت میشود همچنین نهنگهای دریایی هم بومی منطقه ما نیستند و اینها هم از آلودگیهای نفتی تأثیر نمیپذیرند و در مورد دلفین هم باید بگویم که این حیوان چون شناگر خوبی است وقتی آلودگی میبیند به سرعت از منطقه دور میشود و به جای دیگر و امنتر میرود. آلودگی معمولا در بستر دریا و در مناطق کمعمق ساحلی وجود دارد، بنابراین بر خورها در درازمدت اثر میگذارند و روی پستانداران دریایی اثر خاصی ندارد.
زیست بوم خلیجفارس درحال دگرگونی است
زمانی خلیجفارس مقام چهارم جامعه آبزیان زینتی را در دنیا داشت ولی اکنون در این زمینه بسیار عقب ماندیم. این جمله دکتر مهران آوخ استاد دانشگاه و متخصص بیوتکنولوژی آبزیان در رابطه با معضلات خلیجفارس و دریای عمان بود. وی معتقد است که کل زنجیره غذایی در خلیجفارس از نرمتنان شروع میشود چون آنها آب را پالایش میکنند و آلودگیها را به خود میگیرند. بنابراین خود به مواد مضر و سمی آلوده میشوند و از سوی دیگر ماهیان دیگر از آنها تغذیه میکنند در نتیجه این چرخه در درازمدت آلوده و سمی میشود.
به غیر از ایران کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس هم درگیر هستند و به مراتب بیشتر از ایران در آلوده کردن خلیجفارس نقش دارند. آنها فاضلاب شهری، بیمارستانی خود را در خلیجفارس دفع میکنند. همچنین یکی دیگر از فعالیتهای مخرب این کشورها که بسیار بر اکوسیستم خلیجفارس تأثیر بد گذاشته دریاخواری یا همان خشککردن بخشی از دریاست، البته ما هم این کار را میکنیم؛ الان اگر به ساحل بوشهر بروید به راحتی میتوانید این پدیده را مشاهده کنید.
آوخ ضمن بیان اینکه ایران به دلیل فعالیتهای نفتی و همچنین قاچاق سوخت در آلوده کردن دریاهای جنوب نقش دارد، تأکید میکند: به غیر از ایران کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس هم درگیر هستند و به مراتب بیشتر از ایران در آلوده کردن خلیجفارس نقش دارند. آنها فاضلاب شهری، بیمارستانی خود را در خلیجفارس دفع میکنند. همچنین یکی دیگر از فعالیتهای مخرب این کشورها که بسیار بر اکوسیستم خلیجفارس تأثیر بد گذاشته دریاخواری یا همان خشککردن بخشی از دریاست، البته ما هم این کار را میکنیم؛ الان اگر به ساحل بوشهر بروید به راحتی میتوانید این پدیده را مشاهده کنید. بخش زیادی از ساحل بوشهر به سمت دریا گسترش یافته است.
وی در ادامه بیشتر به موضوع دریاخواری میپردازد و معتقد است: این پدیده ابتدا از امارات شروع شد و بعد در بحرین، قطر و عربستان گسترش پیدا کرد. این کشورها میآمدند از ایران خاک میخریدند و میبردند در خلیجفارس برای درست کردن جزیره خالی میکردند و ما هم خوشحال از اینکه داریم خاک میفروشیم و پولدار میشویم، البته فروش خاک در ایران کم شده ولی همچنان ادامه دارد. کسانی که در سواحل ایرانی خلیجفارس و دریای عمان معادن شن و ماسه دارند این روزها کارشان بسیار رونق دارد چون با فروش خاک و شن و ماسه به کشورهای جنوبی سود هنگفتی به دست میآورند. امارات از طریق عسلویه و بندرچارک خاک را در مقیاسهای بالا با خود میبرد. این دریاخواری باعث محدود کردن شرایط اکولوژیکی خلیجفارس شده که این خود باعث تجمع آلودگی در منطقه میشود چون مواد آلایندهها مثل قبل نمیتوانند پخش شوند. مهران آوخ کیسمی با اشاره به تغییر جریان آب در خلیجفارس تصریح میکند: آب از طریق تنگه هرمز وارد خلیجفارس شده و به موازات سواحل ایران حرکت کرده در بخش غربی حوزه به سمت جنوب تغییر مسیر میدهد و دوباره از تنگه هرمز خارج میشود اما این مسیر دارد محدود میشود. با دریاخواری مسیرهای حرکتی جریان آب محدود میشود در نتیجه آلودگی بیشتر متمرکز میشود. درواقع وقتی ما این مسیر را پر میکنیم، یا جزیرهای درست میکنیم جریان آب را میبندیم و این باعث میشود که دپوی آلودگی افزایش یابد و این آلودگی نمیتواند از خلیج خارج شود. در نتیجه به تدریج زیستبوم خلیجفارس عوض خواهد شد. دکتر آوخ در ادامه میافزاید: به دلیل تغییر زیستبوم، جزیرههای مرجانی در حال تخریب هستند. ماهیان زینتی مثل اژدها ماهی، جراح ماهی و پروانه ماهی در معرض خطر انقراض قرار گرفتند. به دنبال این تغییرات، تناژ صید ماهی و میگو به شدت کاهش پیدا کرده است.
آوخ با بیان اینکه افزایش فعالیت نیروگاه برق بوشهر به دامنه محدودیتها افزوده، اذعان میکند: بهرهبرداری نیروگاه بوشهر باعث گرم شدن آب ناحیه میشود و این خود بر جریان آب و محدودیتهای حوزه میافزاید. همچنین افزایش گرمایش جهانی سبب افزایش شوری آبهای خلیجفارس شده است. شوری که در بندرعباس و شهرهای کناری خلیجفارس متوسط ٣٠ بوده الان بالای ۴٠ میلیگرم بر لیتر رسیده است. این ناشی از گرم شدن هواست. در کشورهای عربی خلیجفارس شوری ۴٠ بوده الان به بیش از ۶٠میلیگرم بر لیتر رسیده است. درواقع شوری آب بهطور غیرمستقیم بر تشدید آلودگیها تأثیر میگذارد. افزایش شوری دریا باعث کاهش قدرت تحمل آب و جانوران آبزی به شوری میشود در نتیجه آسیب رساندن آلایندهها تشدید میشود. در مجموع اینطور باید گفت که شوری قدرت تحمل به آلودگی را کاهش میدهد.
کسانی که در سواحل ایرانی خلیجفارس و دریای عمان معادن شن و ماسه دارند این روزها کارشان بسیار رونق دارد چون با فروش خاک و شن و ماسه به کشورهای جنوبی سود هنگفتی به دست میآورند. امارات از طریق عسلویه و بندرچارک خاک را در مقیاسهای بالا با خود میبرد.
در پایان مهران آوخ به کاهش طول عمر پروژههای عمرانی پرداخت. این متخصص زیستشناسی دریا بااشاره به کاهش ظرفیت خلیجفارس نسبت به پروژههای عمرانی تأکید میکند: زمانی که در این استان بودم کسانی که میآمدند طرح پروژههای چندساله میدادند به آنها میگفتم که ظرفیت اکولوژیکی خلیجفارس آنقدر کاهش یافته که جوابگوی پروژههای صنعتی ٣٠ ساله نیست. وی سپس به پروژههای صنعتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهعنوان یک معضل بزرگ در تشدید آلودگی اشاره کرد و توضیح داد: چون این کشورها مصرفی هستند و کالاهای خود را بیشتر وارد میکنند در پروژههای صنعتی خود از تکنولوژی نانو از تاریخ گذشته غربیها استفاده میکنند در نتیجه بهشدت محیط را آلوده میکنند. معمولا کشورهای غربی و پیشرفته از تکنولوژیهای نانو از رده خارج خود به کشورهای عربی خلیجفارس میفروشند که این کشورها پس از مصرف بازماندههای آن را در آبهای خلیجفارس دپو میکنند که بسیار آلاینده هستند.
با این همه معضلات ریز و درشتی که خلیجفارس و دریای عمان دارد اما خیلی از این معضلات زیستمحیطی توجه مسئولان و حتی فعالان محیطزیست را جلب نمیکند. شاید به این دلیل باشد که یاد گرفتیم و جزو عادت و خصلت ما شده که طرحها و پروژههای صنعتی و ملی را بر حفظ ارزشهای زیستمحیطی ترجیح دهیم. یاد این جمله اسماعیل کهرم میافتم که بازهم محیطزیست قربانی اقتصاد شده است.