skip to Main Content
رسانه‌ی جمعی؛ خیمه‌شب‌باز، عروسک یا هر دو
اسلایدر سیاست

رسانه‌ی جمعی؛ خیمه‌شب‌باز، عروسک یا هر دو

نوام چامسکی و ادوارد هرمان به این سوال پاسخ می‌دهند که چرا رسانه‌ها فقط بخش اندکی از نظرات و عقاید موجود را پوشش می‌دهند و باقی را نادیده می‌گیرند؟

نوام چامسکی[۲] و ادوارد هرمان[۳] در کتاب «تولید رضایت: اقتصاد سیاسی رسانه‌های جمعی»[۴] با نقد رسانه‌های جمعی[۵] (تمرکز اصلی کتاب بر روی رسانه‌های جمعی در آمریکاست) به این سوال که چرا این رسانه‌ها فقط بخش اندکی از نظرات و عقاید موجود را پوشش می‌دهند و باقی را نادیده می‌گیرند جواب می‌دهند. این کتاب یک جریان پروپاگاندا را که توسط رسانه‌ها پیروی می‌شود، مطرح می‌کند.

نقش مهم رسانه در تحمیل جامعه‌ای نابرابر به مردم

در جریان پروپاگاندا اطلاعات نخست از فیلترِ عواملی همچون سیاست یا اقتصاد، تحت فشار اعمال شده توسط سیاست‌مداران و سرمایه‌داران می‌گذرد تا به سرخط خبرها برسد. این باعث می‌شود رسانه در صدر ابزارهایی باشد که در راستای نابرابری در جامعه گام برمی‌دارد. با شدت بالای توزیع نابرابر و ناعادلانه سرمایه و قدرت در جوامع، حمایت رسانه از آرمان‌های جامعه در حقیقت صرفا حمایت از فرادستان یا طبقه‌ی بالاست. در حالی که رسانه ادعا می‌کند که رسالت را خود در پوشش خبریِ صحیح و عادلانه رعایت می‌کند، اغلب اما در عمل اینطور نیست.

 

رسانه هرگز فرادستان را نقد نمی‌کند – مگر در شرایطی خاص

پوشش خبری تبعیض‌آمیز و عمیقاً یک‌طرفه رسانه‌ها (در آمریکا) مثالی است که اغلب به راحتی می‌توان این نشانه‌ها را در آن یافت. رسانه هیچ‌وقت فرادستان را مورد انتقاد قرار نخواهد داد، مگر زمانی که نزاع میان دو گروه متفاوت از فرادستان باشد. بدین روش، رسانه خواهد توانست که هم ادعا کند رسالت اخلاقی خود را اجابت می‌کند و هم از طرفی برای پوشش جانب‌دارانه ولی مخفی خود از فرادستان پول بدوشد. مثال کلاسیک این پدیده نحوه پوشش خبری در رسوایی واترگیت [۶] است که در آن از نزاع میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها برای اثبات صداقت رسانه استفاده می‌شود. ولی نکته مهم این است که رسانه هیچ‌گاه در حمایت از فرودستانی که در نزاع با هر گروهی از فرادستان باشند، خبری منتشر نخواهد کرد. در صورتی هم که رسانه‌ای واقعاً در راستای مخالفت با فرادستان و حمایت از فرودستان به انتشار اخبار بپردازد، از لحاظ مالی شکست خواهد خورد. دلیل این شکست عدم توانایی رقابت رسانه‌های منتقد در بازاری با زیرساختهای نئولیبرال و آزاد است.

 

رسانه اطلاعات را به صورتی فیلتر می‌کند که فرادستان بیشترین سود را ببرند

برخلاف رژیم‌های مستبد، رسانه‌ها در جوامع دموکراتیک غربی از سمت حکومت مورد سانسور قرار نمی‌گیرند. این باعث می‌شود مردم به اشتباه تصور کنند که رسانه‌های غربی «آزاد» هستند. اما خبرهای منتشر شده در رسانه‌های غربیِ به اصطلاح آزاد هم از فیلترهای متعددی رد می‌شوند. این فیلترها می‌توانند برای مثال از انگیزه‌های مالی نشأت گرفته باشند. مثلا شرکت جنرال الکتریک، مالک بخش بزرگی از رسانه‌های جمعی‌، سهمی در تبادلات اسلحه و تجهیزات هسته‌ای دارد و به شدت رسانه‌ها را با اهرم فشار مالی تحت فشار قرار می‌دهد تا چنین اخباری به بیرون درز نکنند.

رسانه هیچ‌گاه در حمایت از فرودستانی که در نزاع با هر گروهی از فرادستان باشند، خبری منتشر نخواهد کرد. در صورتی هم که رسانه‌ای واقعاً در راستای مخالفت با فرادستان و حمایت از فرودستان به انتشار اخبار بپردازد، از لحاظ مالی شکست خواهد خورد.

یکی دیگر از این فیلتر‌ها، منابع اصلی اخبار هستند. منبع حجم عظیمی از اخبار معمولاً ادارت دولتی یا شرکت‌های بزرگ هستند. رسانه برای اینکه حجم کافی از اخبار برای انتشار داشته باشد به شدت به داشتن اخبار از این منابع وابسته است. این وابستگی باعث ایجاد تحریف در خبر توسط منابع اصلی اخبار می‌شود.

همچنین بخوانید:  ترافیک کلیشه‌های جنسیتی در پایتخت

 

نفع فرادستان از وابستگی رسانه به تامین بودجه از طریق تبلیغات

نیاز شدید رسانه‌ها برای تامین بودجه خود باعث می‌شود آنها به شدت به منابع مالی وابسته باشند. این نیاز می‌تواند از طریق تبلیغات تامین شود. برای تامین این نیاز رسانه‌ها مجبورند صاحبان تبلیغات را همیشه راضی نگه دارند و این مهم از طریق انتشار اخبار جانب‌دارانه تحقق می‌پذیرد. بدین صورت، تبلیغات نیز به یکی دیگر از این فیلتر‌ها تبدیل می‌شود.

 

مجازات شدن رسانه‌ها با واکنش‌های شدید فرادستان

در صورتی که گزارش‌های تهیه شده توسط رسانه‌ها به نحوی باشد که منافع فرادستان را تهدید کنند، این امر می‌تواند با واکنش‌های بسیار شدیدی[۷] مواجه شود. این واکنش‌ها می‌توانند شکل‌های مختلفی به خود گیرند: رسانه‌ها می‌توانند به طور مستقیم توسط دولت‌ها یا شرکت‌ها تهدید شوند، و یا توسط فرادستان علیه آنها تبلیغات به راه انداخته شود. این واکنش‌ها حتی می‌توانند شکل غیر مستقیم نیز به خود بگیرند، به طوری که از صاحبان تبلیغات بخواهند آن رسانه‌های منتقد را تحریم کرده و تبلیغاتی در رسانه آنها پخش نکنند. در صورتی که این واکنش‌های شدید با برنامه‌ریزی دقیقی پیاده‌سازی شوند، رسانه‌های مستقل را وارد فاز دفاعی می‌کنند و لایه‌ای دیگر از جریان پروپاگاندا را فراهم می‌کنند.

 

یکی دیگر از روش‌های ایجاد فشار بر روی رسانه‌های منتقد حمایت از اتاق‌های فکر جبهه راست‌گراست. به عنوان مثال می‌توان به اندیشکده «خانه آزادی»[۸] اشاره کرد که بر روی رسانه‌های منتقد به عملکرد دولت در جنگ ویتنام اعمال فشار می‌کرد و حتی رسانه‌های منتقد را متهم می‌کرد که گزارش‌های این رسانه‌ها باعث شکست آمریکا در این جنگ شده است. نهایتا، اعمال اینگونه فشارها بر روی رسانه‌های منتقد توسط فرادستان مورد استقبال قرار می‌گیرند و به شدت تبلیغ می‌شوند.

رسانه‌های جمعی علاقه دارند ادعا کنند که پوشش خبری آنها بی‌طرف و واقع‌گرایانه است، اما اگر واقعاً اینگونه بود پوشش خبری نباید ربطی به مکانی که اتفاقی در آن افتاده یا جبهه‌ای که اتفاقی به ضرر آن رخ داده، داشته باشد.

عینک «جنگ با کمونیسم» بر چشمان رسانه

رسانه‌های جمعی، تحت فشار وارده از سوی فرادستان، رخدادها را از دریچه جنگ میان آزادی و کمونیسم به تصویر می‌کشند. این رسانه‌ها به اعمالی که برچسب کمونیسم را بر خود دارند با دیدی منفی و اعمالی با برچسب آمریکا و آزادی را با دیدی مثبت نگاه می‌کنند. بدین صورت که اعدام و شکنجه با برچسب کمونیسم با شدت بسیار بیشتری مورد پوشش خبری قرار می‌گیرد در مقایسه با زمانی که این اتفاق از جانب آمریکا رخ داده باشد. فرادستان با وجود «دشمنی خطرناک» به نام کمونیسم به راحتی خواهند توانست از ترس ایجاد شده برای مردم بهره ببرند و آنها را مجاب به حمایت از خود کنند. و این یکی دیگر از جریان‌های پروپاگاندا است.

 

طرفداری رسانه‌های جمعی از کشورهای حامی غرب

رسانه‌های جمعی علاقه دارند ادعا کنند که پوشش خبری آنها بی‌طرف و واقع‌گرایانه است، اما اگر واقعاً اینگونه بود پوشش خبری نباید ربطی به مکانی که اتفاقی در آن افتاده یا جبهه‌ای که اتفاقی به ضرر آن رخ داده، داشته باشد. رسانه‌های جمعی بر اثر گذر از فیلترهای مختلف، که اکنون کمی بیشتر با آنها آشنا شده‌ایم، رفتارهای دوگانه‌ای از خود نشان می‌دهند. یک مثال بسیار خوب برای این رفتارِ دوگانه رسانه‌های جمعی، تضاد آنها در پوشش خبری اتفاقات رخ داده در گواتمالا و در نقطه مقابل آن نیکاراگوئه‌ست. آنها اخبار این کشورها را بر حسب نزدیکی روابطشان با فرادستان در آمریکا دست‌چین کرده  و در صورت احساس نیاز واقعیت را کاملا تغییر می‌دهند. اگر بخواهیم کمی وارد جزئیات این موارد شویم، باید به انتخابات این کشورها اشاره کنیم. برخلاف گزارش‌های بسیار مبنی بر تقلب و ارعاب رای‌دهندگان، انتخابات ساختگی در گواتمالا کاملا سالم و بدون تقلب به تصویر کشیده می‌شود. در مقابل آن، انتخابات نسبتا آزاد برگزار شده در نیکاراگوئه، برخلاف تایید جوامع بین‌الملل به عنوان تمرین پروپاگاندا برای رهبران حزب چپ به تصویر کشیده می‌شود.

رسانه‌های جمعی ارزش جان انسان‌ها را بر اساس پیغامی که مرگ آنها منتشر می‌کند می‌سنجند.

استفاده از نظرات به اصطلاح کارشناسان برای واقعی جلوه دادن

همچنین بخوانید:  طرد بی تردید نظمی غیر قابل دفاع: «مترو، کار، گور»

رسانه به وفور از نظرات «کارشناسان» برای تایید نظرات جانبدارانه خود استفاده می‌کند. با این کار، گزارش‌های رسانه‌ها طعم واقع‌گرایانه به خود می‌گیرند و این، نقش بسیار مهمی در بسط و توسعه پروپاگاندای گروه‌های غالب  دارد. این پایان ماجرا نیست، نظرات این به اصطلاح کارشناسان توسط اتاق‌های فکر (که قبلا به آنها اشاره کردیم) ترویج داده می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان به نقش برخی از این کارشناسان در تحلیل اقدام تروریستی علیه پاپ ژان پاول دوم اشاره کرد. عامل این اقدام تروریستی یک راستگرای وطن‌پرست اهل ترکیه بود در حالی که این به اصطلاح کارشناسان قصد داشتند این اقدام را به شوروی نسبت دهند.

 

همه حیوانات با هم برابرند اما بعضی از حیوانات از دیگران برابرترند![۹]

رسانه‌های جمعی ارزش جان انسان‌ها را بر اساس پیغامی که مرگ آنها منتشر می‌کند می‌سنجند. به طور مثال، در سال ۱۹۸۴ کشیشی لهستانی به خاطر اعتراضش به دولت کمونیست لهستان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این رویداد خوراک رسانه‌ها شد زیرا در راستای اهداف فرادستان در آمریکا بود که با کمونیسم دشمنی دارند. این خبر نشان می‌داد دشمنی آنها با کمونیسم بی‌دلیل نیست چون آنها با خشونت علیه معترضان برخورد می‌کنند. در مقابل این، پوشش بسیار کمِ شکنجه و کشتار مبلغان مذهبی در کشورهای آمریکای مرکزی حامی آمریکا را در نظر بگیرید. با مقایسه حجم پوشش خبری هر یک از این رخدادها در خواهیم یافت که ارزش جان یک کشیش در لهستان بسیار بیشتر از ارزش جان یک کشیش در آمریکای مرکزی است.

 

سخن آخر

در نهایت، این کتاب نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌ جمعی از منافع و نظرات فرادستان سیاسی و اقتصادی حمایت کرده و خواسته‌های آنها را که در راستای ایجاد نابرابری (به نفع خود) در جامعه است ترویج می‌کنند. برای رسیدن به این هدف، رسانه از یک جریان پروپاگاندا که مانع ورود انتقادها به سرخط خبرها شده و راه را برای فرادستان هموار می‌کند، پیروی می‌کند.

 

[۱] مبنع اصلی https://www.blinkist.com/en/books/manufacturing-consent-en

[۲] Noam Chomsky

[۳] Edward Herrmann

[۴] Manufacturing Consent: The Political Economy of the Mass Media

[۵] Mass Media

[۶] Watergate

[۷] Flak https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Propaganda_model&section=5#Flak

[۸] Freedom House

[۹]  “All animals are equal, but some animals are more equal than others.”― George Orwell, Animal Farm

 

 

This Post Has 2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗